36-20_75-02-12_.mp3
9.69M
🔹 جلسه بیستم؛ دعا (2)
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام و رحمت
طاعات قبول 🌸
خب وقت کتاب هدیه دادنه 😉
از دوستانی که برای کتاب رایگان #خاتون_و_قوماندان ثبتنام کرده بودن، این عزیزان اسمشون دراومده:
👇
سمانه غضنفری
زهرا جمشیدی
حنانه حاجی زاده
زهرا مرادی
معصومه هراسانی
سحر آقاجانی
زهراعباسی
روژان فتحی
بی بی معصومه موسوی
اسما کیانی نژاد
سمیه اکبری
محیا ابراهیمی فیشمی
شیوا رئیسی
یا مهدی ادرکنی
نرجس آزمند
فاطمه جوزی
نجمه سادات
مریم سادات نوابی
لیلا احمدپور
حسنا علیمحمدی
محبوبه حراجی
رقیه عمیدی
حدیثه خواجه
سیده مریم حسینی
فاطمه توکلی
لطفاً برای دریافت کد هدیه کتاب رایگان، تا فردا شب اسم و شماره موبایلتون رو به این آیدی ارسال کنین:
@xahra_rezaei23
🔴 دقت کنید که حتما نوع نسخه درخواست شده رو هم بگید ☺️
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#خاتون_و_قوماندان
📘📘📘
کنار بخاری روی دو زانو نشسته بود. نگاهش به قالینِ لاکیرنگ بود و سر به زیر انداخته بود. من روبهرویش نشستم. زود رفت سر اصل بحث و گفت: «میشنویم خانم اخلاقی». گفتم: «شما شروع کنید».
شروع کرد. انگار داشت در مهمترین جلسهی عمرش خودش را معرفی میکرد. من کلمه به کلمهاش را همان لحظه حفظ شدم. بدون حتی یک جاافتادگی!
«من علیرضا توسلی هستم. متولد سال ۱۳۵۱ (حساب کردم هفت سال از من بزرگتر بود. در فرهنگ ما اختلاف سنی زیادی محسوب نمیشد). فعلاً در سپاه حضرت کار میکنم. هفت برادر هستیم که پنجتامان در قید حیاتیم و دو نفر از برادرانم از دنیا رفتهاند.
چهار خواهر داشتم که فقط یکیشان در قید حیات است. چندتا از برادرانم ساکن قم هستند. إن شاءالله اگر قسمت باشد برای مراسم میآیند و آشنا میشوید.
یک اعتقادات خاصی برای ما ارزش دارد. پای اعتقاداتمان تا آخر خط هستیم و تا زمانی که احساس تکلیف کنیم در این جنگ هستیم و زمانی که خواست خدا باشد و جنگ تمام شود و تشکیلات جمع شود، ما مثل بقیهی مردم میرویم سرکار. حالا هر کاری باشد. (اینجا اعتراف کرد که کار خاصی را به صورت تخصصی بلد نیست!) اگر پاش بیاید میرویم سرگذر وامیایستیم و سعی میکنیم اموراتمان را بگذرانیم و تمام تلاشمان را برای خوشبختی شما انجام میدهیم. مطمئن باشید إن شاءالله.»
📚 برشی از کتاب #خاتون_و_قوماندان
صفحات ۳۵ و ۳۶
به قلم مریم قربانزاده
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-21_75-02-19.mp3
8.46M
🔹 جلسه بیست و یکم؛ یاد مرگ
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-22_75-02-26.mp3
9.25M
🔹 جلسه بیست و دوم؛ دنیا و آخرت
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-23_75-06-28_X_.mp3
10.15M
🔹 جلسه بیست و سوم؛ آیین زندگی
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #خاتون_و_قوماندان
❣برای من او نه کارگر بنایی بود، نه شاگرد نقاش، نه کلنگزن چاه و نه بیلزن زمینهای مردم.
برای من او، قوماندان بود ...
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-24_75-07-04_X_.mp3
11.07M
🔹 جلسه بیست و چهارم؛ همنشین شایسته
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-25_75-07-11_(.mp3
12.95M
🔹 جلسه بیست و پنجم؛ آفت ارتباطهای اجتماعی
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-26_75-08-02.mp3
8.96M
🔹 جلسه بیست و ششم؛ اعتصام قلب
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#خاتون_و_قوماندان
#شعر
🖋🖋🖋
از خاتون به قوماندان
اگر چه پیش چشمت بـود فـرزندان دلبندی
خدا میخـواست تنها با غم عشقش بپیوندی
شـریفی چون مزار و خونجگر چون کابلی آری
تو باغ لالهای در دامن پاک دماوندی
چه خواندی در قنوت آخرین خود ابوحامد
که با شوق ملاقات شهیدان رخت میبندی؟
نگاهم کردی و گفتی: «شبت خوش باد من رفتم،
بـه یادم باش در محشر به نام آبرومندی»
نگاه آخرت بر تپههای سبز «جولان» بود
چه چشمانداز زیبایی، چه پایان خوشآیندی
چه عکسی روبروی بارگاه حضرت زینب
چه لبخندی، چه لبخندی، چه لبخندی، چه لبخندی!
مبادا گرد خورشید جهان پروانه کم باشد
مبادا چشم دشمن لحظهای سمت حرم باشد
✍🏻 نغمه مستشار نظامی
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-27_75-08-09.mp3
10.52M
🔹 جلسه بیست و هفتم؛ آرزوهای طولانی
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#نظرات_شما
#خاتون_و_قوماندان
ببینین دوستان چه نظری در مورد نسخهی صوتی #خاتون_و_قوماندان دارن 😉
جدا توصیه میکنیم از دست ندین این کتاب جذاب رو
حتی اگر فرصت کتاب دست گرفتن ندارین، تو زمانهای به ظاهر از دست رفتهتون از کتاب صوتی استفاده کنین و لذت ببرین 😍
❗️روش تهیه کتاب با تخفیف ۵۰ درصد سنجاق شده 📌
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
36-28_75-08-16.mp3
8.75M
🔹 جلسه بیست و هشتم؛ دل صاف
#شرح_نامه_۳۱
#نهج_البلاغه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف
جانبازی قومندان؛ پاسداری خاتون
یازده سال، بهدرستی چقدر طول میکشد؟ در یازده سال چه کارهایی میشود کرد؟ کجاها میشود رفت؟ چطور میتوان یازده سال را پر کرد؟ یازده سال در عمر متوسط هفتاد سال، چقدر دیده میشود؟ در یازده سال میشود دیپلم گرفت. میشود یک نوزاد را به کودکی رساند. میشود یک نهال را به میوه رساند و خیلی کارهای دیگر. یازده سال در عمر یک آدم چندان به حساب نمیآید. چشم بر هم بزنی، یازده سال تمام میشود. تمام تمام و جز خاطرههایی باقی نمیماند، اما برای بعضیها یازده سال یک عمر است، یک عمر که از هفتاد سال هم بیشتر و برتر است، مثل شب قدر که از هزار ماه برتر است.
بعضیها با بودنشان، یازده سال را از هفتاد سال باارزشتر میکنند. یک نفر را میشناسم که در یازده سال ازدواج کرد و از خدا سه فرزند گرفت و به جنگ رفت و شهید شد.
این یازده سال مثل یک نیم خط نورانی است در یک بُردار. در همه این نیم خط هم زندگی به معنای مرسومش پیش نرفته است. مرد زندگی بیشتر این عمر را نبوده است.
عمق زندگی یک انسان همیشه مهمتر بوده است از طول و عرضش. عمق زندگی مشخص میکند عرض زندگی چقدر باشد. بعضی هرقدر عمیقتر به زندگی نگاه میکنند، عرض آن را هم توسعه میدهند، اما برای طول آن غمی ندارند.
خاتون ما عرض زندگیاش به وسعت عمق زندگی مردش بود. مشهد یا هرات یا کابل یا دمشق برایش فرقی نداشت وقتی همت و جهاد مردش را میدید. نگاه عمیق قومندان عرض زندگی را تا نیویورک هم توسعه میداد.
«امالبنین حسینی» وقتی در سال ۷۹خورشیدی با «علیرضا توسلی» ازدواج کرد، دنبال همین عمق زندگی بود، مردی که کتاب بخواند، علم دین داشته باشد، برای وطنش کاری بکند، دغدغه جهان اسلام را داشته باشد و درگیر روزمرهها نشود.
علیرضا توسلی، مجاهدی که با شوروی سابق در دهه ۸۰ میلادی جنگیده و در دفاع مقدس ایران تفنگ دست گرفته بود و بعد از اخراج متجاوزان ارتش سرخ شوروی ماهها و هفتهها برای جهاد به افغانستان میرفت و شیرینی غزلیات حافظ را با گویش پارسی دری حلاوتی دوچندان میبخشید، همان مردی بود که زندگی را برای خاتون عمق میبخشید و او را از روزمرهها فاصله میداد.
قوماندان مرز نداشت. شمشیر جغرافیا را میدید و درد میکشید، اما خودش برای تیغه این شمشیر اعتباری قائل نبود. در ایران مسکن داشت، اما بدون تنفس در کوچههای افغانستان نمیتوانست سالی را سر کند. سنگر او با هیچ مرزی محدود نشد. خاتون هم بیمرزی را آموخت. برایش هیچجا با وطنش فرقی ندارد وقتی ندای مظلوم بلند است. سنگر خاتون همینجا بود، پشت سر قوماندان.
تصور اینکه قوماندان، خسته و خاکی و تشنه پشت تختهسنگی پناه بگیرد و برای خاتون از جنگ بنویسد و دلتنگی و دوری و ابیات حافظ را ضمیمه کند و نامه را به دست نامهرسان امین برساند تا برای خاتون به ایران ببرد، آدم را مشتاق جهاد میکند.
پاسخهای پرمحبتوایثار خاتون یعنی: باش و نبرد کن! من هستم. خاطرت جمع! سنگر پشت سرت با من. تو فقط پیش برو! یعنی: من پاسداری میکنم از میراثی که میگذاری، از همین سه فرزندی که کوچکترشان سهساله است. پاسداری میکنم از نیت و قصد تو و دیگر مردان همرزمت. پاسداری میکنم از هدف و تکلیف تو. تو برو! غم پشت سرت را نداشته باش. فرقی نمیکند کوهها و سنگلاخهای افغانستان یا صحاری و بیابانهای سوریه و چه بسا خیابانهای لوکس نیویورک یا کوچههای غصبی فلسطین. هرجا جهل و ظالم و توحش به روی انسانیت موشک میاندازد و دشنه میکشد، من پشت سرت هستم.
قومندان به آرزویش رسید و با موشک مستقیم اسرائیل روی تلقرین عروج کرد و خاتون ماند. از همان روز، شهربهشهر رفت تا به همه ثابت کند جهاد تمامشدنی نیست و ایثار به آخر نمیرسد.
عَلَم تفسیر، زمان طولانیتری از عَلَم شهادت روی دستهاست. علم شهادت در یک نیم روز عاشورایی به آسمان میرسد، اما علم تفسیر هزاران سال دستبهدست میچرخد و نسلبهنسل منتقل میشود.
یازده سال، همه زندگی خاتون و قوماندان نبود. هرچند روی سجل آنها همین یازده سال ثبت شده است، عمر با هم بودن خاتونها و قوماندانها به درازای تاریخ عشق و ایثار و انسانیت و شهادت است.
✍🏻 مریم قربان زاده
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف
جانبازی قومندان؛ پاسداری خاتون یازده سال، بهدرستی چقدر طول میکشد؟ در یازده سال چه کارهایی میشود
سلام عزیزان
طاعاتتون قبول حق و پیشاپیش عیدتون هم مبارک 💝
اولین کتابی که تو سال ۱۴۰۳ برای پویش کتاب مادران شریف انتخاب کردیم، کتاب #خاتون_و_قوماندان هست.
مطلب بالا، یادداشت خود نویسندهی کتاب یعنی خانم مریم قربانزاده هست در مورد ۱۱ سال زندگی مشترک خاتون و قوماندان.
#خاتون_و_قوماندان نثر روان و گیرایی داره و زندگی همسرِ فرماندهی لشکر فاطمیون رو روایت میکنه.
شاید از شهدای مدافع حرم افغانستانی چیزهایی شنیده باشیم، اما جدا پیشنهاد میکنیم مطالعهی این کتاب رو از دست ندین 😉
تهیه کتاب، عضویت تو گروه همخوانی، شرکت در قرعهکشیها و اطلاع از خبرهای جذاب دیگه 🤩 همه داخل کانال پویش اطلاع رسانی میشه 📣
🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
ضمنا مثل پویشهای گذشته، پایان ماه ۱۰ جایزهی ۱۰۰ هزار تومانی رو به قید قرعه تقدیم عزیزانی میکنیم که کتاب رو کامل مطالعه کرده باشن. 🥳
📌 اما این ماه به همت نشر ستارهها، ۵ تا یادگاری ویژه هم به ۵ نفر تقدیم میکنیم. 😍
۱۰ روز تا پایان فروردین باقی مونده اما این کتاب جذاب رو یکی دو روزه هم میشه تموم کرد 😋
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab