eitaa logo
مادرانه
9.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
84 فایل
وابسته به گروه مادرانه ؛ مادرانه حق کپی و بهره برداری با لینک کانال مجاز است. t.me/madarane_2 تلگرام عضویت و طرح پرسش در گروه مادرانه امکان پذیر است☟☟ https://eitaa.com/joinchat/2921267247Cb2f27698d8
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃 فروشگاه‌ملیس‌بارویکردعرضه محصولات‌سالم‌و‌ارائه‌خدمات‌به‌ مادران‌باردار و بانوان در انتظار عمده ی فعالیت در ایتا جهت دسترسی بهتر مادران eitaa.com/malisshop ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل نماهنگ که تو ورامین بین کلی دهه هشتاد نودی، ضبط و جاتون و خالی کردیم😉🌹 ماندنی‌ترین رفیق من امام حسین❤️ @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
13.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفینه النجاه آمده‌ست💐 حقیقه الحیاة آمده‌ست💐 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
مادرانه
ماشاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم آقامحمدحسن فرزند سوم خانواده که دو همشیره دارد؛ ایشان بدون
سلام دوسالی بود که قصد داشتم باردار بشم اما نمیشد در دوره کرونا با طب ایرانی اسلامی آشنا شدم همه ماسک زدن ودر خانه نشستن و من با دوتا بچه کوچک با مترو و اتوبوس بدون ماسک و واکسن همه جا می رفتم و هرچی طب اسلامی ایرانی گفته بود درست در اومد وقتی دیدم انقدر طب جدید غلام حلقه به گوش یهوده و۹۹%دستوراتش دروغ و به ضرر من هست و اطرافیانم رو میدیدم که چه جور از این دکتر به اون دکتر میرن و سردرگم شدن و به نتیجه نمیرسن و یک بارداری ساده براشون شده آرزو پیگیر دستورات بودم گفتند که ۱۴ روز دستور زاج و عسل و روغن حیوانی رو انجام بدهم اولش تنبلی کردم😂 ولی بالاخره تصمیم گرفتم و انجامش دادم💪 و بعد از ۱۴ روز تزریق زاج عسل روغن حیوانی وقتی پریودم شروع شد همون اول با اولین قطره خون پریودی یه چیز بزرگ از رحم من در اومد بیرون😳 خیلی متحیر و متعجب موندم که این چیه؟! دلیل باردار نشدن من این بوده....؟!! ازش عکس گرفتم و برای استادم فرستادم و پیش خودم گفتم اگه قبل از این دستور زاج، میرفتم پیش این دکترهای متخصص و فوق تخصص زنان و دلیل ناباروری من رو که تشخیص نمیدادن و همون اول میگفتن برو سونو بده و در سونو مشخص میکردن این جسم بزرگ یا توده یا... هست و هزارتا تشخیص بیخود که باید رحم رو در بیاری یا عمل سنگین کنی و🙄🙄 خوشحال شدم وبقیه دستورات طب اسلامی ایرانی رو انجام دادم حقنه حجامت دستور قرص کمر و.... از اون طرف همسرم هم بعضی تدابیر طب اسلامی را انجام میداد.. چند بار حجامت با فاصله و.. و هم چون دوتا دختر داشتم میخواستم این فرزندم پسر باشه مدام به همسرم تأکید میکردم که پودر و برگ کاسنی مصرف کنه👦 بعد از دو سال اقدام به بارداری و نتیجه نگرفتن دیگه بدون مراقبت رفتار میکردم و میگفتم من که باردار نمیشم یه دفعه دیدم پریود نشدم😳 بی بی چک گذاشتم دیدم باردارم از همون اول از گروه مادرانه تدابیر رو گرفتم و انجام دادم خیلی آدم تنبلی بودم و سختاش رو انجام نمیدادم😱 این دفعه برعکس دو بارداری قبلیم اصلا دکتر نرفتم و فقط برای پیاده روی اربعین که سفر زمینی ما کنسل شده بود و مجبور شدم با پرواز بریم نجف، رفتم سونو دادم و اونجا متوجه شدم ۵ماهه هستم و جنین بریچ هست😢 و رفتم پیاده روی و برگشتم و به مامای گروه اطلاع دادم و تدابیر بریچ رو گرفتم و هفته ۳۳ برای دومین بار رفتم سونو، که ببینم سفال شده یا نه و خداروشکر سفال شده بود🤲 ۹ ماه بارداری بدون هیچ آزمایشی و فقط دوتا سونو معمولی👌 هیچ قرص و مکملی مصرف نکردم، خیلی برای دکتری که برام سونو می نوشت عجیب بود😧😦 تا اینکه ماه آخر رسید تدابیر مخصوص ماه آخر رو هم گرفتم ولی بازهم بدلیل تنبلی بعضیاش رو انجام دادم 🙄🤔 و چون آخرای هفته ۴۰ مصادف میشد باروزهای تولد حضرت زهرا سلام الله دستوراتی که تحریکی بود رو اصلا انجام ندادم و پیش خودم میگفتم این دستورات رو روزای آخر انجام میدم😠 ولی در هفته ۳۹ یعنی زودتر از موقع تعیین شده زایمانم دردم شروع شد ولی چون زود بود بهش اهمیت ندادم🤔 یکدفعه دیدم داره زمانش کمتر و تعدادش بیشتر میشه خیلی هول شدم😲😲 چون منتظرش نبودم من به ۸روز بعد فکر میکردم برای زایمان و کل خونه رو بهم ریخته بودم و مشغول خونه تکونی بودم😫 و این دردها رو جدی نگرفتم و با خودم گفتم درد کاذب هست همسرم مأموریت بود😰 بچه های کوچیک، نصف شب، دردای زیاد، اجرا نکردن تدابیر، و🤒🤔🤭😠☹️ فکرهای مختلفی میومد سراغم اعصابم خورد بود🤕🤒😷 نمیدونستم چیکار کنم خیلی دردام زیاد بود در زایمانهای قبل چون وقت داشتم و طبق زمان دردم شروع میشد چیزایی که لازم بود رو خوردم و زعفرون درست کردم ولی توی این موقعیت هیچی نخوردم که به زایمانم کمک کنه 😑😐 دردام انقدر زیاد شده بود و با اینکه زایمان سومم بود و به کمک طب اسلامی ایرانی آگاه تر شده بودم ولی اون لحظه های آخر نتونستم ازشون استفاده‌ کنم😫😖 در همون خونه با مامای گروه که تحت نظرش بودم پیام زدم و ایشون سریع به دکتر شریفی تماس گرفتن و خانم شریفی سریع خودشون رو رسوندن جرأت نداشتم به ایشون بگم نصف تدابیر رو انجام ندادم😷 دردهام از زایمان قبلی بیشتر بود هر کاری میکردم جنین خارج نمیشد هرچی زور میزدم و جیغ می کشیدم فایده نداشت🙄🙄 به بچه‌های کوچیکم در همون خونه میگفتم برید دعا کنید اونا با گریه نصف شب دعا کردن و بالاخره معجزه شد وجنین سالم خارج شد😍😂 و من از اینکه اون تدابیر ماه آخر رو کامل انجام نداده بودم ناراحت بودم چون میدونم اگه اون دستورات رو انجام میدادم انقدر درد نمیکشیدم👎 میخوام به مادرایی که تدابیر رو گرفتن بگم که خواهشاً حداقل هفته آخر تدابیر رو دقیق انجام دهید و تنبلی نکنید که آخرش انقدر درداتون زیاد میشه که دیگه هیچ فایده ای نداره حتی اگه استاد بزرگ و بزرگواری مثل خانم شریفی بالا سرتون باشه❤️
ماشاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم بقدرت لایزال الهی و توسل بر ائمه هدی مهدیه‌خانوم از شیراز در ایام عید مبعث پیامبر گرامی چشم به جهان هستی گشود. 🐣❤️🐣❤️🐣❤️🐣❤️🐣❤️ ایشان فرزند چهارم مادری‌ست که ۳۲ بهار را گذرانده 😍 خانواده‌ای مقید و محترم که پدر بزرگوار آتش به اختیار قبل از رسیدن قابله نوزاد را گرفته و به آغوش مادر نهاد 😍 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
سلام به همه ی مادران سرزمینم 😘 دلنوشته ایی دارم از تمام وجود وقلبم❤️❤️ بنده از پنج یا شش ماهگی وارد گروه مادرانه شدم😍 (پیامی ازشون داشتم که یکی از بهترین دوستانم که همیشه از دور هوامو داره برام فرستاده بود) بعد از بررسی پیام ها و تجربه کسانی که حتی تلفنی زیر زیر نظر خانم شریفی نوردیده شون رو دنیا میاوردن؛ تصمیم گرفتم زیر نظر ایشون باشم به یکی از ادمین ها پیام دادم که روزی من افق نو ،خانمی بسیار مهربان و دلسوز بودن😘 پیگیر تدابیر وپرهیزات من بودن سعی میکردم انجامشون بدن،ولی گاهی مشکلات موانعی بود که باعث میشد تدابیر کمرنگ بشن🙄 وقتی تدابیر کمرنگ میشدن مشکلات هم برمیگشتن😬 حاملگی های قبلی تا پنج شش ماه خیلی درد فشار جنین بود،الحمدالله این بار به کمک خداواهل بیت (ع) وتدابیر خیلی بهتر بودم،معده درد های خیلی زیاد قبلا داشتم ضعف شدید داشتم ،بارداری سومم بااینکه اوایل بارداری خونم خوب بود از 6ماه به بعد خیلی زجر کشیدم ،دارو شیمیایی نمیخوردم،،جایگزین مناسبی هم نداشتم خوراکم برفک یخچال بود،برای همین خلط گلو زیاد شدن🤕 برای دردوفشار جنین آمپول یا شیاف استفاده داشتم ...بعد تزریق آمپول درد پاهام زیاد میشد توان راه رفتن نداشتم،دوسه قدم هم سخت بود راه رفتن فقط درد میکشیدم شیاف هم منو عصبی می‌کرد😓 من سر بارداری های قبلی با دردهای بسیار زیاد سپری میکردم و برای اینکه بچه به موقع دنیا بیاد آمپول های بسیار دردناک وشیاف استفاده میکردم 😵 زایمان اول یک روز درد داشتم بعد رفتم بیمارستان 2سانت باز شده بود ،آماده ی زایمان شدم با امپول فشار مردم و زنده شدم😭 تا دنیاش آوردن دکتره انگار بیمار واگیر دار داشته باشم دستم نمیگرفت که به اتاق دیگه برم،به سختی رفتم اتاق زایمان 😥 ولی دنیا آمدنش بد نبود ☺️ زایمان دوم دهانه ی رحم 8سانت باز شده بود که بیمارستان رسیدم خوب بود درد زیادی نکشیدم 😇 زایمان سوم دکترم گفت فلان روز بیا برات دنیاش میارم چون روز خوبی بود منم قبول کردم،هیچ دردی نداشتم،سخت بود،بچه برمیگشت عقب،دیگه آخر سر با دستگاه دنیاش آوردن🤯 اصلا وقت زایمانم نبود😲 با امپول فشار ودستکاریاشون موفق شدن دنیاش بیارن☹️ سقط فرزند چهارم،پنج ماهه بودم توخونه خودش دفع شد..کامل بود بدون تکه تکه شدن راحت بود،با یه باد کوچولو دفع شد😔 چون هیچ کس موافق زایمان در منزل من نبودوبرنامه چیده‌بودن منو به زورم شده بفرستن بیمارستان میخواستم یکی پیشم باشه چون همسرم بیماری قلبی دارن فکرکردم نتونن دردکشیدن منوتحمل کنن☹️ این بارداری الحمدالله با تدابیر وکمک های بی‌دریغ افق نو تا 38هفته پیش رفتم باشروع چند روزی انجام تدابیر زایمان،که تدابیر عمومی بودن وکمک وراهنمایی بدون هیچ چشم داشت زایمان ختم بخیر شد😍 خیلی دوست داشتم خود خانم شریفی بچه رو به دنیا بیارن،ولی خوب روزی من نبود💖 قابله وطبیب طب اسلامی در شیراز پیدا کردم به لطف خدا ،وباآنها هم در ارتباط بودم 😇 از زایمان بگم😊😁 شب مهمان داشتم,کلی کار انجام دادم،هنوز مهمانم تشریف داشتن احساس درد داشتم،ولی خوب فک میکردم طبیعیه 😄 ولی تو دلم یکم دلهره داشتم اگه وقتش باشه راهی جز بیمارستان نیست 🙃 توکل کردم به خدا ،میدونستم کمکم می‌کنه ساعت 8،یا 9خواهرشوهرجان رفتن ،وهمچنان درد ها بیشتر ،یاکم وزیاد میشدن 🙂 با قابله در ارتباط بودم ،میگفتم نفخ دارم،این دردها بانفخ همراه هست 😅 ایشون بهم گفتن ،زنیان بخورم اگه خوب نشد دردها واقعی هستن 😃 هنوز باور نداشتم وقتشه تا اینکه دردها شدیدتر شدن،بادوش آب گرم شدیدتر😇 ساعت سه،سه و رب،با ماساژ هایی که همسرم باهردرد به کمرم میدادن،دردها قابل تحمل می‌شدن🙏 تا اینکه با دردهایی شدید با کمک چهارزن بهشتی😭که صداشون میکردم واز خلق ناامید شده بودم وبا استغاثه به صاحب الزمان عج ودیگه دردها زیاد بدون حضور قابله و باآماده شدن همسرم که می‌خواستن برن تاسرکوچه قابله بیارن ولی خوب دیگه نرفتن و دخترم متولد شد🤩 قابله رسید وکمک های‌دیگه انجام شد. در هیچ زایمانی حسی که این بار تجربه کردم نداشتم. خاله سکینه میگفتن تا حضرت زهرا س نیان و دست به کمر زائو نزنن،بچه دنیا نمیاد وای خدای من 😭 من لیاقت اینو دارم که حضرت زهرا س بیان لیاقت اینو دارم که صاحب الزمان عج برام دعا کنن که فرزندم صحیح وسالم به دنیا بیاد😭 احساس کردن حضرت زهرا س اومدن من فقط اشک می ریختم😭 صدا میزدم خدا من غیر خودت هیچ کس رو ندارم😭 اگه دیگران بفهمن مانع میشن واسترس میدن ولی وقتی تنها وبی کس درد می‌کشیدم ،از خلق ناامید😔 کسی جزء خدا وحضرت زهرا س وچهارزن بهشتی ودعای صاحب الزمان حس نکردم مطمئن هستم همه ی کسانی که ذره آیی بهم کمک کردن مورد عنایت حضرت زهرا س هستن نه اینکه من کسی باشم😭 لطف مادر زیاده😭 از تدابیر وکمک هاتون بسیار ممنونم خیر دنیا آخرت نصیبتون شام مبعث آقا رسول الله، مهدیه خانم ما متولد شدن