eitaa logo
مادرانه
8.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
وابسته به گروه مادرانه ؛ مادرانه حق کپی و بهره برداری با لینک کانال مجاز است. t.me/madarane_2 تلگرام عضویت و طرح پرسش در گروه مادرانه امکان پذیر است☟☟ https://eitaa.com/joinchat/2921267247Cb2f27698d8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐 🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐 @MADARANE_1 ایتا t.me/madarane_2 تلگرام
🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐 🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
ماشاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم بقدرت لایزال الهی و توسل بر ائمه هدی مهدیه‌خانوم از شیراز در ایام عید مبعث پیامبر گرامی چشم به جهان هستی گشود. 🐣❤️🐣❤️🐣❤️🐣❤️🐣❤️ ایشان فرزند چهارم مادری‌ست که ۳۲ بهار را گذرانده 😍 خانواده‌ای مقید و محترم که پدر بزرگوار آتش به اختیار قبل از رسیدن قابله نوزاد را گرفته و به آغوش مادر نهاد 😍 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
سلام به همه ی مادران سرزمینم 😘 دلنوشته ایی دارم از تمام وجود وقلبم❤️❤️ بنده از پنج یا شش ماهگی وارد گروه مادرانه شدم😍 (پیامی ازشون داشتم که یکی از بهترین دوستانم که همیشه از دور هوامو داره برام فرستاده بود) بعد از بررسی پیام ها و تجربه کسانی که حتی تلفنی زیر زیر نظر خانم شریفی نوردیده شون رو دنیا میاوردن؛ تصمیم گرفتم زیر نظر ایشون باشم به یکی از ادمین ها پیام دادم که روزی من افق نو ،خانمی بسیار مهربان و دلسوز بودن😘 پیگیر تدابیر وپرهیزات من بودن سعی میکردم انجامشون بدن،ولی گاهی مشکلات موانعی بود که باعث میشد تدابیر کمرنگ بشن🙄 وقتی تدابیر کمرنگ میشدن مشکلات هم برمیگشتن😬 حاملگی های قبلی تا پنج شش ماه خیلی درد فشار جنین بود،الحمدالله این بار به کمک خداواهل بیت (ع) وتدابیر خیلی بهتر بودم،معده درد های خیلی زیاد قبلا داشتم ضعف شدید داشتم ،بارداری سومم بااینکه اوایل بارداری خونم خوب بود از 6ماه به بعد خیلی زجر کشیدم ،دارو شیمیایی نمیخوردم،،جایگزین مناسبی هم نداشتم خوراکم برفک یخچال بود،برای همین خلط گلو زیاد شدن🤕 برای دردوفشار جنین آمپول یا شیاف استفاده داشتم ...بعد تزریق آمپول درد پاهام زیاد میشد توان راه رفتن نداشتم،دوسه قدم هم سخت بود راه رفتن فقط درد میکشیدم شیاف هم منو عصبی می‌کرد😓 من سر بارداری های قبلی با دردهای بسیار زیاد سپری میکردم و برای اینکه بچه به موقع دنیا بیاد آمپول های بسیار دردناک وشیاف استفاده میکردم 😵 زایمان اول یک روز درد داشتم بعد رفتم بیمارستان 2سانت باز شده بود ،آماده ی زایمان شدم با امپول فشار مردم و زنده شدم😭 تا دنیاش آوردن دکتره انگار بیمار واگیر دار داشته باشم دستم نمیگرفت که به اتاق دیگه برم،به سختی رفتم اتاق زایمان 😥 ولی دنیا آمدنش بد نبود ☺️ زایمان دوم دهانه ی رحم 8سانت باز شده بود که بیمارستان رسیدم خوب بود درد زیادی نکشیدم 😇 زایمان سوم دکترم گفت فلان روز بیا برات دنیاش میارم چون روز خوبی بود منم قبول کردم،هیچ دردی نداشتم،سخت بود،بچه برمیگشت عقب،دیگه آخر سر با دستگاه دنیاش آوردن🤯 اصلا وقت زایمانم نبود😲 با امپول فشار ودستکاریاشون موفق شدن دنیاش بیارن☹️ سقط فرزند چهارم،پنج ماهه بودم توخونه خودش دفع شد..کامل بود بدون تکه تکه شدن راحت بود،با یه باد کوچولو دفع شد😔 چون هیچ کس موافق زایمان در منزل من نبودوبرنامه چیده‌بودن منو به زورم شده بفرستن بیمارستان میخواستم یکی پیشم باشه چون همسرم بیماری قلبی دارن فکرکردم نتونن دردکشیدن منوتحمل کنن☹️ این بارداری الحمدالله با تدابیر وکمک های بی‌دریغ افق نو تا 38هفته پیش رفتم باشروع چند روزی انجام تدابیر زایمان،که تدابیر عمومی بودن وکمک وراهنمایی بدون هیچ چشم داشت زایمان ختم بخیر شد😍 خیلی دوست داشتم خود خانم شریفی بچه رو به دنیا بیارن،ولی خوب روزی من نبود💖 قابله وطبیب طب اسلامی در شیراز پیدا کردم به لطف خدا ،وباآنها هم در ارتباط بودم 😇 از زایمان بگم😊😁 شب مهمان داشتم,کلی کار انجام دادم،هنوز مهمانم تشریف داشتن احساس درد داشتم،ولی خوب فک میکردم طبیعیه 😄 ولی تو دلم یکم دلهره داشتم اگه وقتش باشه راهی جز بیمارستان نیست 🙃 توکل کردم به خدا ،میدونستم کمکم می‌کنه ساعت 8،یا 9خواهرشوهرجان رفتن ،وهمچنان درد ها بیشتر ،یاکم وزیاد میشدن 🙂 با قابله در ارتباط بودم ،میگفتم نفخ دارم،این دردها بانفخ همراه هست 😅 ایشون بهم گفتن ،زنیان بخورم اگه خوب نشد دردها واقعی هستن 😃 هنوز باور نداشتم وقتشه تا اینکه دردها شدیدتر شدن،بادوش آب گرم شدیدتر😇 ساعت سه،سه و رب،با ماساژ هایی که همسرم باهردرد به کمرم میدادن،دردها قابل تحمل می‌شدن🙏 تا اینکه با دردهایی شدید با کمک چهارزن بهشتی😭که صداشون میکردم واز خلق ناامید شده بودم وبا استغاثه به صاحب الزمان عج ودیگه دردها زیاد بدون حضور قابله و باآماده شدن همسرم که می‌خواستن برن تاسرکوچه قابله بیارن ولی خوب دیگه نرفتن و دخترم متولد شد🤩 قابله رسید وکمک های‌دیگه انجام شد. در هیچ زایمانی حسی که این بار تجربه کردم نداشتم. خاله سکینه میگفتن تا حضرت زهرا س نیان و دست به کمر زائو نزنن،بچه دنیا نمیاد وای خدای من 😭 من لیاقت اینو دارم که حضرت زهرا س بیان لیاقت اینو دارم که صاحب الزمان عج برام دعا کنن که فرزندم صحیح وسالم به دنیا بیاد😭 احساس کردن حضرت زهرا س اومدن من فقط اشک می ریختم😭 صدا میزدم خدا من غیر خودت هیچ کس رو ندارم😭 اگه دیگران بفهمن مانع میشن واسترس میدن ولی وقتی تنها وبی کس درد می‌کشیدم ،از خلق ناامید😔 کسی جزء خدا وحضرت زهرا س وچهارزن بهشتی ودعای صاحب الزمان حس نکردم مطمئن هستم همه ی کسانی که ذره آیی بهم کمک کردن مورد عنایت حضرت زهرا س هستن نه اینکه من کسی باشم😭 لطف مادر زیاده😭 از تدابیر وکمک هاتون بسیار ممنونم خیر دنیا آخرت نصیبتون شام مبعث آقا رسول الله، مهدیه خانم ما متولد شدن