eitaa logo
مادرانه
9.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
68 فایل
وابسته به گروه مادرانه ؛ مادرانه حق کپی و بهره برداری با لینک کانال مجاز است. t.me/madarane_2 تلگرام عضویت و طرح پرسش در گروه مادرانه امکان پذیر است☟☟ https://eitaa.com/joinchat/2921267247Cb2f27698d8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐 🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐 @MADARANE_1 ایتا t.me/madarane_2 تلگرام
سلام همراهان کانال مادرانه دوستان من سه روز پیش در اثر یه بی احتیاطی یک جنین 16 هفته رو از زندگی ساقط کردم دعا کنین خدا منو ببخشه و غضبش به حق همین روزهای ارزشمند از من دور بشه انسان بی احتیاطی هم نبودم اما یه مقدار خوردم و ادامه ی ماجراها... دوستان عاجزانه ملتمسانه از شما خواهش میکنم مو به مو و با دقت به حرفهای خانم شریفی عزیز گوش کنین فقط فقط برای سلامت خودتون وجنین هست و انشالله عمل به این که در حال حاضر بر دوش نسل ماست. بنده تجربه سه سقط در طی یک و نیم سال رو داشتم خیلی خیلی سخته به خدا از ده تا زایمان هرکدومش سختتره. شاید یه چیزهایی رعایت نکنی بدن جواب بده اگه رعایت نکنی بازم یه کم بدن جواب بده اما قطعا و یقینا بارداری های بعدی بدن شما اگه خوب و دقیق دستورالعمل ها رو رعایت نکنین. اتفاقی که برای من افتاد به این شکل بود که بعد از خوردن هندوانه تا چند ساعت بعد لکه کوچکی دیدم استراحت کردم تا اینکه روز بعد برا نماز صبح بیدار شدم و خونریزی شدیدی افتادم به حدی که نوبت سونوگرافی داشتم نمی تونستم از جام بلند بشم حتی توان بیمارستان رفتن هم نداشتم تا اینکه بعد به خانم شریفی عزیز پیام دادم و تدابیر رو برای من شروع کردن واقعا کمک کردن لحظه به لحظه پشتیبانی کردن و در نتیجه سقط انجام شد. در شهر غریب بودم و به غیر از تعداد محدودی به کس دیگر هم نگفته بودم که باردارم به علت که شنیده بودم سر سقط های قبلی. خانم شریفی مانند فرشته نجات برایم عمل کردند مانند مادری مهربان و دلسوز و مومن بارها حسرت خوردم کاش این تدابیر را برای زایمان انجام میدادم و فرزندم کنارم بود؛ دلم برای گریه نوزاد بغل کردن نوزاد بویدن و بوسیدن فرشته آسمانی بی طاقت شده ............ 😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢 # @MADARANE_1 ایتا t.me/madarane_2 تلگرام
هدایت شده از مادرانه
سلام علیکم خانم شریفی. میخواستم در مورد مشکلی که برام پیش اومد و تدابیری که فرمودید رو انجام دادم بگم. من در هفته ی 14 بارداری هستم و چند روز پیش یکدفعه آب زیادی ازم اومد و فکر میکردم دیگه بچه ابي دورش نمونده و زنده نمیمونه. پس از انجام تدابیر شما از جمله خوردن آب جوشیده ی ولرم شده با خرما خشک که این میزان تا شب می‌بایست به مقدار زیادی باشه تا آب جبران بشه که انجام دادم و انجام تدبیر محلول طبر زرد و نمک و آب جوشیده، به دلیل نگرانی از دست رفتن آب زیاد و خشکی جنین و هم فشار اطرافیان بعد از یکی دو روز از این اتفاق رفتم سونو . و وقتی دکتر فهمید به این میزان آب اومده انتظار داشت دور بچه هیچی آب نباشه ولی وقتی سونو کرد گفت آب دور بچه که خوبه. اول عنایت خدا و اهل‌بیت و بعد تدابیر شما واقعا کمک کرد که الحمدلله این خطر رفع بشه.ممنونم ازتون. ان شاء الله خداوند به کارتون و زندگیتون و سلامتی تون برکت بده. يا علي @MADARANE_1 ایتا t.me/madarane_2 تلگرام
🌹 پارت پنجم 👆👆👆👆
سلام ماشاالله ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مادر دیگری از خوزستان که با تدابیر در گروه، زایمان موفق و راحتی داشته است. لازم به ذکر است؛ جنین ایشان بریچ بوده که با انجام تدابیر در کانال زایمان قرار گرفته است‌. 👈 کی دردتون گرفت، چقدر طول کشید تازایمان کردید؟ ساعت ۹ یا ۹ونیم صبح درد شروع شد حمام رفتم روغن سیاهدونه از زیر ناف تا زیر زانوهام زدم ۱۰ از خونه حرکت کردیم بیمارستان نزدیک خونست ۱۰:۳۰ زایمان کردم خیلی سریع تا شوهرم رفت برا تشکیل پرونده من زایمان کردم 👈 راحت لگن باز شد؟ وقتی رفتم بیمارستان چک کردن گفتم آماده ی زایمان هستید خیلی راحت بود زایمانم نسبت به زایمان های قبل خیلی راحت بچه بیرون اومد و با سرعت 👈 بخیه داری؟ کم بقول پر ستاره گفتن درجه ۱ 👈چه تدابیری انجام دادید؟ بیشتر تدابیری که فرمودید انجام دادم شاید فقط دو یا سه مورد رو اصلا انجام ندادم مثل نوره چون قبلا استفاده کردم و حساسیت نشون داد بدنم و یا دستور فسنجان و یا عود دامن برای چرخش بچه الباقی رو انجام میدادم 👈 قبلی سزارین بودید؟ زایمان طبیعی بودم 👈 چند وقت پیش؟ آخرین زایمانم ۱۴ مرداد ۹۸ بود 👈👈 پسرم رو هم شیر دادم تا یک هفته بعد از اومدن به خونه هر دوتاشون رو شیر دادم بعد پسر بزرگم رو از شیر گرفتم . و ..... @MADARANE_1
ادامه از 👈 👈 👌 👌 👌 👈 👌 یا 👌 👌 👈 👈 👌 👌 👈 👌 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👈 👈 👈 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
⭐️⭐️⭐️ سلام مهربانوی مهربان اعیاد مبارک 🎊🎉🎊 امروز 22 روزه شد.. 22 روز پیش من با لطف خدا و شما و همسرم محمدرسول به دنیا اوردم.. وقتی آن روز را به خاطر میاورم ناخودآگاه لبخند میزنم.. با تمام و درد و فشاری که برایم گذشت ولی جوری گذشت که دوس دارم دوباره تکرار شود.. دلم برای آن روزهای آخر بارداری خیلی تنگ شده.. دوس دارم برگردم و در بی قراری هایم با نجواهای روح انگیزتان با توکل بیشتر در مسیری که قدم برداشته ام حرکت کنم.. دلم برای شما تنگ شده.. به میگویم مادر دلم برای مادرمعنوی مهربانم تنگ شده.. میدانم در روزهایی که میگذرد هم مانند روزهایی که گذشت با یاد شما و دعا برای سلامتی و حاجت روایی شما میگذرد.. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم الحمدلله به لطف تدابیر شما فرزندم گرفتار زردی نشد .. الحمدلله به لطف تدابیر شما فرزند آرامی دارم .. الحمدلله به لطف تدابیر شما حال جسمی و روحی خودم و نورسیده و خانواده خوب است .. الحمدلله باجود تدابیر شما در گروه و کانال هنوز هم از آن ها بهره میبرم .. الحمدلله که شما هستید و دل مادران دلخوش به وجود فرشته ای چون شما گرمِ گرم است .. الهی تا همیشه سالم باشید و خیرتون شامل حال تمام مادران این سرزمین بشود .. زبان از تشکر قاصر است .. سپاسگزاری از لطف و محبتی که شما به حال من و امثال من انجام دادید و می دهید را نمیتوان این گونه با پیام بازگو نمود .. دوس دارم به همین زودی دوباره طعم دوباره مادر شدن را بچشم لطفا اگر امکانش هست راهنمایی بفرمایید .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
بارداری و رفع بیماری حاد قبلی ❤️سلول های بنیادی، هدیه جنین به مادر... چهار سال پیش بعد از به دنیا اومدن فرزند دومم، مشکلات سخت گوارشی پیدا کردم، بعد از مراجعه به متخصص، تشخیص داده شد به یک نوع بیماری خود ایمنی مبتلا شدم که به شدت روده ها و کبد رو تحت تاثیر قرار داده.‌ پزشک متخصصم بارداری مجدد رو برام ممنوع اعلام کرد و با قاطعیت گفت اقدام برای فرزند سوم مساویست با مرگ مادر! دقیقا در اوج بیماریم، وقتی میخواستم آماده بشم برای عمل، متوجه شدم باردارم😐 به متخصص مراجعه کردم، خانوم دکتر، خیلی فوری نامه ای نوشت و منو به یکی از مراکز درمانی معرفی کرد برای سقط🤦‍♀ روزهای سختی رو می گذروندم، قرآن میخوندم و دعا میکردم😭🤲 برای سقط قانونی باید از چند متخصص دیگه هم نامه دریافت میکردم... اولین متخصص که مراجعه کردم خیلی با آرامش گفت خانم! شما مشکلت اصلا حاد نیست! فیبرواسکنی که انجام دادی خطا داره و کبد شما فقط التهاب داره. اگر هم مشکل سخت تر بود باز هم من لزومی نمیدیدم سقط انجام بشه... داروهاتم با دوز پایین استفاده کن، با اطمینان میگم هیچ آسیبی به جنین نمیزنه... و من اونجا همینطور اشک میریختم😭 بعد هم به متخصص زنان ماهری مراجعه کردم و ایشون هم تایید کردن و روزهای شیرین آغاز شد. به برکت حضور کودک جدیدم، کم کم تمام آنزیمهای کبدم پایین اومد و در پایان سه ماهگی کاملا نرمال شد. دردهایی که داشتم واقعا کاهش چشمگیری پیدا کرد، دلیل کاملا علمی و منطقی داره. سلولهای بنیادی! هدیه جنین به مادر... چیزی که وارد خون و بافتهای مادر می شه و از بیماری جلوگیری می کنه. @madarane_1 ایتا
وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا «۳» و بر خداوند توكّل كن، و همين بس كه خداوند وكيل و نگهبان (تو) است.💔 سلام دوستان عزیزم درحالی این سرگذشت را می‌نویسم که تا سه روز قبل در اوج ناراحتی و گله مندی نسبت به خدا بودم. ولی الآن شرمنده ترینم ... 😔 ماجرای من از 4 سال پیش شروع شد. تازه چند ماه بود که ازدواج کرده بودیم، من درس می‌خواندم و اصلا به فکر بچه نبودیم. یک روز با درد شدیدی از خواب بیدار شدم بعد از کلی درد و خونریزی فهمیدم که من باردار بودم و حالا جلوی چشمانم بچه ام در خانه سقط شده بود.😢 چند روزی ناراحت بودم اما از آنجایی که با درس مشغول بودم زود فراموشم شد. تا یک‌سال‌ونیم پیش که درسم تمام شد و تصمیم به بارداری مجدد گرفتیم، تدابیر طب اسلامی_سنتی را چند ماهی انجام دادیم و در اولین اقدام جواب آزمایش مثبت شد و من باردار بودم.😃 چند روزی بیشتر از این خوشحالی نمی‌گذشت که ناگهان بدون هیچ دلیل خاصی، دوباره دچار همان درد‌ها شدم و در عرض چند ساعت به شدت حال من بد شد. تمام چیزهایی که اساتید طب سنتی برا جلوگیری از سقط گفتند را انجام دادم، اما نشد که نشد.🥺 در عرض چند ساعت دوباره فرزندم سقط شد اما این بار من تا مرز مرگ رفتم فشارم تا 4 پایین آمد و با اورژانس به بیمارستان رفتم.😥 من بعد از این سقط دچار بیماری های فراوانی از جمله افسردگی شدم. تمام بدنم تا ماه ها درد داشت. از شدت بیماری‌ها از زندگی خسته و ناامید بودم. تا اینکه با یکی از اساتید طب اسلامی_ایرانی آشنا شدم، که ایشان با رژیم غذایی که به من دادند، در عرض چند ماه 90 درصد مشکلاتم حل شد و من کامل خوب شدم بدون حتی یک دارو! حدودا 8 ماه از سقط قبلی گذشته بود که ما مجددا تصمیم به بارداری گرفتیم. اما من دچار بهم ریختگی عادت ماهانه شده بودم به یکباره... و حدود 50 روز یه بار عادت می‌شدم، و هربار فکر میکردم باردارم اما آزمایش‌ها منفی بود. تا اینکه من از 3 ماه پیش دیگر عادت نشدم و دوبار هم آزمایش خون دادم که هربار گفتند جواب منفی است... دوباره تمام وجود من و همسرم پر از غم شده بود.😔 حدودا 20 روزی بود که زیر نظر یکی از مادران درمانگر عزیز گروه مادرانه بودم ایشان هربار سعی می‌کرد به من روحیه بدهد. من در این مدت، تمام کارهایی که باعث عادت می‌شود را انجام دادم. مثل حجامت ساقین حنا به سر گذاشتن انواع دمنوش و حتی ماساژ های سنگین جا اندازی رحم کوه نوردی و پیاده روی اما عادت نشدم که نشدم. دیگر من و همسرم به شدت نگران بودیم که من دچار چه بیماری شدم که با این همه تلاش عادت نمی‌شوم. به دستور درمانگر عزیزم ما 3 روز پیش به سونوگرافی رفتیم. به دکترش گفتم که من 3 ماه است عادت نشدم و آزمایش بارداری هم منفی بوده ، بخاطر اون مراجعه کردم. چند لحظه‌ای از حرفم نگذشته بود که دکتر گفت: کجای کاری خانوم! شما بارداری!😳 آن هم 4 ماهه فرزندت هم پسر است😃 کاملا سالم این هم صدای قلبش!🥰 تمام وجودم بهت و حیرت شده بود و باور نمی‌کردم. خدایی که انقدر این چند ماه سرش غر زدم که دیگر دوستم نداری😢 به من فرزندی داده بود و خودش 4 ماه به بهترین شکل حفظش کرده بود.😢 درحالی که من کارهایی کرده بودم برای عادت شدنم که هر کدامش می‌توانست باعث سقط شود.😳 اما خدا حفظ کرده بود. 🙏 من و همسرم ماندیم و یک دنیا شرمندگی از خدایی که اینگونه معجزه‌اش را نشان‌مان داد‌...😓 معجزه ای از لطف خداوند❤️ و دعای حضرت صاحب الزمان 🤲 هیچ‌وقت از رحمت خدا ناامید نشوید و به حکمتش شک نکنید. که خدای مهربان، در هر حال عاشقانه هوای بنده اش را دارد.‌‌..🌸 🌷ماشاالله لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم🌷 🌷ماشاالله لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم🌷 🌷ماشاالله لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم🌷 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
مادرانه
🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐🌷💐🌹💐 #گزارش_زایمان1 #گزارش_زایمان2 #گزارش_زایمان3 #گزارش_زایمان4 #گزارش_زایمان5 #گزارش_زا
سلام علیکم ⁉️🍃⁉️🍃⁉️🍃⁉️🍃⁉️🍃⁉️🍃⁉️🍃 دوستان و مادران عزیز 🌷 همانطور که مستحضر هستید هدف از ارائه و بارگذاری و صرفاً انتقال تجربه و بهره‌گیری بیشتر به جهت دلگرمی و رفع نگرانی مادران و از همه مهمتر اعتماد به نفس و یقین به هوشمندی طبیعت بدن و النهایه ست... این گزارشات در حداقل و از هر ۵ کیس یک تا دو خانواده همت کرده و گزارش دقیق و دلنوشته زیبا و کاربردی را برای مادرانه ارسال می‌کنند🍃 و الباقی به دلایل متفاوت طفره می‌روند😏 از آنجائیکه غالب عزیزان در گروه رابطه نزدیک و دوستی با یکدیگر دارند؛ با توجه به مشغله و گرفتاری های کنونی اگر قرار باشد این فایل‌ها برای عزیزان ما که زحمت ارائه گزارش را تقبل کردند؛ زحمت و درد سر شده و بعضی دوستان بر خلاف اصول اخلاق اسلامی مزاحمت و نگرانی برای مادران قهرمان را فراهم آورند و به طروق مختلف (تلفنی پیامکی حضوری چت و...) از ایشان علت و علل بیشتر را جستجو کرده و یا ارائه گزارش موشکافانه طلب کنند؛ نه تنها گزارش و دلنوشته‌ایی من‌بعد بارگذاری نخواهد شد؛ بلکه همین گزارشات نیز به مرور حذف خواهد گردید و گروه و کانال مادرانه طبق یک روال تکراری پیش خواهد رفت... 👌بیائیم باب خیری در جهت پیشبرد جامعه‌ی علوی و زمینه ساز ظهور مهدوی با فرزندآوری صالح و سالم باشیم؛ و نه سد راه مومنانی که با تلاش بسیار با پرچم اسلامی_ایرانی در تحقق منویات رهبر شبانه روز تلاش می‌کنند... 👈 در کانال تدریس آف لاین در پیام رسان تلگرام، گزارش ویس بعضی از عزیزان به همراه تدریس طب و مطالب مفید دیگر گردآوری شده که در فصول مختلف ارائه می‌گردد؛ و دوستان علاقمند به اطلاعات بیشتر در زمینه گزارشات می‌توانند از این فرصت استثنایی کمال استفاده را ببرند؛ و در تایم ثبت نام اقدام شایسته مبذول دارند🍃 از دقت شما عزیزان بسیار سپاسگزاریم❤️ @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
مادرانه
🔴شکنجه در اتاق زایمان؟! 🔻پرده برداری پایگاه خبری جنس اول از اتفاقات ناخوشایند اتاق زایمان در بیمار
🍃تجربه یکی از همراهان مادرانه، در مورد وضعیت بیمارستان‌ها 👇👇 سلام راجع به فیلمی که اخیراً تو کانال گذاشتید (شکنجه در اتاق زایمان) خواستم بگم که اتفاقی که برا ایشون افتاده، اصلا نادر نیست و تو بیمارستان این مسائل انقدر تکرار شده که کاملاً طبیعیه من خودم ۲۰ روزه زایمان کردم. من ساکن شهرستانای تهرانم و وقتی دردم گرفت، رفتم تهران بیمارستان دولتی که اصلاً اورژانسی مامایی نداشتن و منو پشت پرده‌ای که اونورش یه عالمه مرد بود معاینه کرد و گفت هنوز وقتت نیست... و گفتن ما جا نداریم، برو فلان بیمارستان و من رفتم اونجا و انقدر تو اون بیمارستان پرسنل باهام بد برخورد کردن و انقدررر کش نوار قلب رو سفت بسته بودن که وقتی منو فرستادن بیرون چیزی بخورم، من اومدم تو ماشین و به همسرم گفتم فقط بررریم! و تا نیم ساعت داشتم گریه می کردم!! دکتر خودم ک تو بارداری تحت نظرش بودم، تو بیمارستان خصوصی زایمان داشت و هزینه‌ش برای من سنگین بود، ولی وقتی همسرم حال منو دید، گفت زنگ بزن بریم پیش خودش... و من شب رسیدم، دکترم منو معاینه تحریکی کرد که باعث شد به خونریزی بیفتم و دردم زیاد بشه، اما منو نبرد بیمارستان برا زایمان و بهم گفت برو امشبو استراحت کن فردا بیا. من برگشتم خونمون و فرداش وقتی باهاش تماس گرفتم، گفت نمیتونم بیام بیمارستانی که تو انتخاب کردی، جای دیگه زایمان دارم و من رفتم اونجا و عوض اینکه بهم بگه راه برو یا ورزش کن، بهم گفت دراز بکش تا وقتت نرسه و من بتونم اینجا کارمو تموم کنم. آخر سر پنج شیش ساعت منو اونجا نگه داشت وقتی رفتیم بیمارستانی که میخواستم برا زایمان، تا رسیدیم معاینم کرد که باعث شد کیسه آبم پاره بشه و مکونیوم شده بودم... و متاسفانه سزارین شدم درحالی که با گریه میرفتم اتاق عمل... منی ک خود دکترم می گفت برا زایمان طبیعی همه چیزت عالیه، اینجوری تو زایمان اول سزارینم کردن... واقعاً وضعیت افتضاحه... من دیر با کانال آشنا شدم و چون تجربه اولم بود، از زایمان در منزل ترسیدم ولی الان که بیمارستانا و یکی از بهترین دکترا رو تجربه کردم، برای زایمان بعدیم از الان دارم به زایمان در منزل فکر میکنم...
ادامه در 👈 ‌ 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 ♦️ 👌 👌 👌 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌👌 👌 👈 👈 👌 👌 👌 👌 👈 👈 👈 👌 👈 👈 👈 👌 👈 👈 👈 👌 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
به نام خالق زیبایی ها خدارو بابت همه ی نعمت هاش و وجود بنده های خوب و صالحش سپاسگزارم. 🌺🌺🌺🌺 سلام عرض میکنم خدمت همه ی اعضای مادرانه، بنده یه مامان مهربون هستم😅ک الان توهفته ۳۷ بارداری ام،تصمیم گرفتم تا اینجای کارو براتون بنویسم الباقیش بمونه ان شاءالله بعداز دنیا اومدنه نقل شیرینم😋 آشناییه من با مادرانه ب حدود۶ماه قبل برمیگرده،ازجاییک یکی از،دوستای نزدیکم ک اطلاعات طب اسلامیش خیلی زیاد بوو بهمون گفت تصمیم داره زیرنظراین کانال توخونه زایمان کنه.وقتی تصمیم این دوستم رو دیدم وازطرفی متوجه شدم توبارداری حالش خیلی خوبه گفتم صبرکنم ببینم زایمانش چطورمیشه وبعداینک همه چیزبراش خوب پیش رفت تصمیم گرفتم منم تو هفته ی ۳۲ مراجعه کنم و زیرنظرباشم. وقتی رسیدم ب ۳۲ هفته ازدوستم خواستم منوب مادرانه معرفی کنه،بعدازمعرفی و پرکردن فرم ها و اطلاعات لازم تاااازه ماجرا شروع شد😅 من بودم و خانم شریفی جان و یه عااالمه مشکل جسمی😓 مشکل کلیه سنگ ساز داشتم(البته حدودت۵سالی هست باکلیه هام درگیر بودم) وتوهردوکلیه ام سنگ های نسبتا بزرگی بود(ب قول دکتر سونوگراف کلیه هام کارخونه سنگ سازی بودن) توماه پنجم برای باردوم توبارداریم بخاطر درد شدیید کلیه بستری شدم و بعدازدریافت کلی مسکن و مورفین و درنهایت آرام نشدنه درد کلیه ام راهی شدم برا سنگ شکن چون گفتن خطرناکه،ولی برا سنگ شکن نرفتم چون یکبار انجام داده بودم قبلا وخیلی عمل سختی بود وترسیدم برا بچه ضرر داشته باشه،دکترهای شیمیایی و طب سنتی زیادی رفتم وهیییچ کدوم کمکم نکردن و گفتن ک تنها راه اینه یا عمل کنی ویااینک مایعات زیااااااد بخوری تا شاااید دفع بشه، ومن موندم و ناراحتی و نگرانی برا طفلکم ک همش در معرض دریافت مسکن بود😢😓😓 منم بعد این ماجرا شروع کردم ب مصرف زیاااد آب ب امید دفع سنگ، درصورتیک از سر غفلت نه تنها ب خودم کمک نمیکردم بلکه دارم شرایط رو روز ب روز بدتر میکردم. امااااااا خانم شریفی جاااانم بهم دارو دادن و الان خیییلی امیددارم ک ان شاءالله سنگ هادفع شده باشن😍😍 مشکل معده، غلبه شدیید بلغم بخاطر مصرف زیاد اب برا دفع سنگ،غلبه صفرا،خون دماغ شدن،خشکیه پوست،خواب رفتن دست وپا،کسالت شدیید،استخوان درد وکم خونی و لکه بینی وکمر درد و اسهالی ک ۸ماه بود باهاش داشتم کنار میومدم😩😩😫😫(برا این مسئله اسهال هم خییییلی دکتر رفتم آخرشم گفتن ک بخاطر عوارض بارداریه و من ۸ماه تمام اسهال داشتم،درصورتیک اصلا از بارداری نبودچون الان خوب خوب شدم).... خلاصه سرتون رو درد نیارم. شرایط واقعا سخت بود و ازطرفی هم من ب شرایطم واقف نبودم. خلاصه با پیگیری های شدییید خانم شریفی و جدیت و سختگیری ایشان انجام تدابیر اصلاح مزاج رو شروع کردم و در کمال تعجب در عرض۲هفته بهبودی رو درخودم میدیدم😃 خانم شریفی برا تک تک مشکلاتی ک داشتم(اسهال و کم خونی و معده درد وکلیه درد و غلبه بلغم و صفرا و....همممه و هممممه اش) دارو درمان خودش رو دادن. احساس سبکی و اون حال خوب واقعا برام دلچسب بود و اونجا بود ک برای خانم شریفی دعا میکردم. بعداز بهبودی نسبی تدابیر زایمان آسان روهم شروع کردم. و خداروشکر الان حال جسمیم خییییلی خوبه و دارم تلاش میکنم تدابیر زایمانی روهم ب خوبی انجام بدم و ان شاءالله ب حول قوه ی الهی یه زایمان خوب داشته باشم👏☺️ ب همه اون عزیزانی ک پیام بنده رو میخونن پیشنهاد میدم ک حتتتما برا مشکلاتشون ب متخصص رجوع کنن،و چه متخصصانی بهتراز متخصصان مادرانه. با اعتقاد برخدا و انجام پرهیزات و انجام تدابیر ان شاءالله بارداری خوبی داشته باشن. (راستی، خانم شریفی از اون دست مامان های عزیزیه ک خیییلی ب آدم قوت قلب میده و اعتقادش ب خدا و اهل بیت خیییلی زیاده، الهی خدا حفظش کنه. هممه ی اون سختگیری هاییک خانم شریفی دارن کاملا شبیه دلسوزیه یه مادر برا فرزندشه،مادری ک بچه هاش روخیلی دوس داره) @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
هدایت شده از مادرانه
سلام علیکم خانم شریفی. میخواستم در مورد مشکلی که برام پیش اومد و تدابیری که فرمودید رو انجام دادم بگم. من در هفته ی 14 بارداری هستم و چند روز پیش یکدفعه آب زیادی ازم اومد و فکر میکردم دیگه بچه ابي دورش نمونده و زنده نمیمونه. پس از انجام تدابیر شما از جمله خوردن آب جوشیده ی ولرم شده با خرما خشک که این میزان تا شب می‌بایست به مقدار زیادی باشه تا آب جبران بشه که انجام دادم و انجام تدبیر محلول طبر زرد و نمک و آب جوشیده، به دلیل نگرانی از دست رفتن آب زیاد و خشکی جنین و هم فشار اطرافیان بعد از یکی دو روز از این اتفاق رفتم سونو . و وقتی دکتر فهمید به این میزان آب اومده انتظار داشت دور بچه هیچی آب نباشه ولی وقتی سونو کرد گفت آب دور بچه که خوبه. اول عنایت خدا و اهل‌بیت و بعد تدابیر شما واقعا کمک کرد که الحمدلله این خطر رفع بشه.ممنونم ازتون. ان شاء الله خداوند به کارتون و زندگیتون و سلامتی تون برکت بده. يا علي @MADARANE_1 ایتا t.me/madarane_2 تلگرام
هدایت شده از مادرانه
🌹 پارت پنجم 👆👆👆👆
بهشت را به بها دهند 🌱 نه به بهانه سلام گرم من به مامان های عزیز و ماما درمانگرای دلسوز من مامان زهرا میخوام گزارش درمان زردی دخترم ماهلین رو براتون بنویسم به پاس قدردانی از فرشته نجاتم خانوم شریفی عزیزم😍. متاسفانه در روزهای اول تولد نتونستم دقیق تدابیر پیشگیری زردی انجام بدم😞. سومین روز یه مقدار زردی اطراف هاله چشم دخترم مشخص شد،که با مشورت از خانوم شریفی تدابیر شروع کردم ولی تا غروب زردی دخترم خیلی بیشتر شد و همسرم خیلی نگران به اجبار دخترمو بردن دکتر و ازمایش که جواب ازمایش گفتن درجه زردیش ۱۲😰 دکتر گفتن باید دخترمو داخل دستگاه بزاریم ولی من مخالفت کردم ، شروع کردم با تدابیر خانوم شریفی عزیزم پیش رفتن... همسرمو فرستادم تا تهران برای تهیه لیموشیرین حدودا ۴ ساعت مسافت رفت و برگشتش شد. دخترم ۲ روز دفع نداشت و زردیش بالا رفته بود با تدبیر خانوم شریفی و شیاف عسل همون لحظه دفع اتفاق افتاد. تدابیری که خانوم شریفی میفرمودن من انجام میدادم واقعا معجزه میکرد، و شکر خدا بعد از ۶ روز زردی دخترم کامل برطرف شد😍 حتی اجابت مزاج دخترم تا ۸ بار در روز هم رسید تا حالش بحمدالله خوب شد؛ پس یقین به طب، اعتماد به نفس، مقاومت و انجام دقیق تدابیر لازم ست و بس... خانوم شریفی هیچ وظیفه ای در قبال درمان زردی دخترم نداشتن ولی با لطفشون مارو شرمنده کردن🙏🌱 بطوریکه خودشون تماس میگرفتن و پیگیر حال دخترم بودن وقتیم که مشغول بودن از طریق دیگر کارشناسان پیگیر حال دخترم بودن 😍🙏🌻 من زایمان راحتم و سلامتی دخترمو مدیون خانوم شریفی عزیزم هستم و تا عمر دارم قدردانشون میمونم🌱 و از همه مادرانه ها میخوام بخاطر سلامتی خودشون و فرزندانشون به طب اسلامی ایمان بیارن بجای طب یهود . خانوم شریفی عزیزم کاش میشد یه گردهمایی باشه ما مادرانیکه معجزه طب اسلامی رو با شما تجربه کردیم، بتونیم از نزدیک زیارتتون کنیم و قدردانتون هستیم تا ابد😍 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
زایمانی که می توانست فیزیولوژیک باشد؛ با انجام به منجر شد🧐🤨 نتیجه اعتماد به طب یهود، بهتر از این نمی تواند باشد😔 @madarane_1  کانال ایتا t.me/madarane_2   کانال تلگرام
دلنوشته_مادران.pdf
139.1K
دلنوشته مادری که علیرغم آگاهی از شرایط زایمان دستخوش ناآگاهی و تسلیم عواطف احساسی اطرافیان نابلد و غافل می‌شود😢 مطالعه این دلنوشته‌ها به مادران باردار توصیه می‌شود. تجربیات زایمان خود را با مادرانه به اشتراک گذارید؛ 👇👇 @KiaRostami44 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
تجربه باردار.pdf
91.5K
🍃وقتی یک اتفاق ساده به یک بحران تبدیل می‌شود! 🍃سیستم دانش‌محور یا انسان محور؟ 🍃قلب گرم مهم‌تر است یا آمار و ارقام؟ 💐این بار از زبان مامان فاطمه 💐
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی و العظیم من مامان زینب هستم 33سال و دو زایمان سزارین و به حول قوه الهی یک زایمان طبیعی داشتم فرزند اولم را زیر نظر پزشک بودم و پزشکم از سادگی و بی تجربگی من استفاده کرد و تشخيص ایشون برای زایمانم سزارین بود در صورتی که هر دکتری که در بارداری سوم رفتم به من گفت هم قدت بلند هست و هم لگنت خوبه چرا سزارین شدی؟ 🙄 گفتن بچه سرش بالاست ونه ورزشی،روز زایمان سماجت داشتم برای زایمان طبیعی و برام امپول فشار زدن و معاینه بعدم میگفتن هنوز سرش در لگن نیامده و در اخر سزارین.. و بارداری دوم هم درخواست طبیعی داشتم ولی می گفتن فاصله سنی کم هست و خطرناک برای زایمان سوم تصمیم جدی گرفتم این بار زیر بار زور نرم💪 و دوست داشتم حتما طبیعی زایمان کنم خیلی هامیگفتن دوتا سزارین داشتی این یکی هم سزارین کن و ریسک نکن خودم هم خیلی به این موضوع فکر کردم اما چون نیت داشتم به عشق امام زمان و فرمایش رهبری قدم در مسیرجهادفرزندآوری بگذارم این شد که به عشق الله تصمیم خیلی جدی تر شد الحمدالله بارداری صورت گرفت و در ماه دوم به سر می بردم که به خاطر فشار و استرس های بالایی که در آن روزها داشتم دچار خونریزی شدم سرگیجه شدید امانم را بریده بود اما پزشک جز توصیه به خوردن چند دارو و انجام سونو واژینال کار دیگری از دستش بر نیامد که همان سونوی واژینال باعث شد لک های بیشتر از من خارج شود من که از قبل آشنایی نسبی باگروه مادرانه داشتم تصمیم گرفتم زیر نظر گروه مادرانه بروم که توصیه های این گروه خیلی به کارم امد مخصوصا خوردن گوشت کبوتر و گنجشک سر گیجه های من راخیلی بهتر و در اخر درمان کرد تا اینکه وارد ماه 5 شدم و من در آن زمان به شدت دچار سردی کلیه بودم و طبق نظر خانم شریفی بچه هم پایین بود طبق ویسی که ایشان از کربلا برای من فرستادن بچه را بالا کشیدیم و توصیه ها را انجام دادیم بهتر شدم از هفته 33 زیر نظر خانم شریفی برای زایمان آسان رفتم و تدابیر را انجام دادم از جایی که همسرم برای زایمان در منزل راضی نبود زیر نظر پزشک مومن و حاذقی که خانم شریفی معرفی کردن رفتم هفته 38 و 3 روز بودم که طبق معمول تدابیر و ورزش ها را انجام میدادم و طبق تدابیری که خانم شریفی فرستاده بودن، حنا را روی سرم گذاشتم و بعد از 5 ساعت دچار لک بینی و درد در کمر شدم کمی ترسیدم، شب خانم شریفی در لایو فرمودن فردا هم حنا را بگذارم و خوب هم هست از جایی که احساس کردم زایمانم نزدیک شده و دو یا سه کارِ عقب افتاده داشتم فردا ان روز تدابیر را انجام ندادم و فقط به کارهای خونه رسیدگی کردم و روغن کرچک استفاده کردم تا به خیال خود به کارهای عقب افتاده برسم و تدابیر را یک روز عقب بندازم تا اینکه بعد از ظهر کمر دردها دیگر یکسره و مدام نبود و می گرفت و ول می کرد در حدی که به یکباره متوجه شدم هر 1 دقیقه 1 دقیقه درد شدید داشتم و صدای خانم شریفی در گوشم پیچید که دردها قله دارند و.. به همسرم زنگ زدم که زوتر بیاید و چرا که یکی از کارهای عقب افتاده من عکس یادگاری با همسرم بود در هر 1 دقیقه استراحت که داشتم ژست عکس می گرفتم😂 و بعد دوباره درد و داد و فریاد و دوباره عکس، تا اینکه تحملم تمام شد و به بیمارستان رفتم دردها خیلی شدید بود و درخواست ماماهمراه دادم الحمدالله از زمانی که ماماهمراه و همسرم به اتاق زایمان امدند اوضاع خیلی بهتر شد و همسرم کمر را ماساژ میدادن و ماما همراه نقطه فشاری رو دستم و کلا تشویقم می کردن که ورزش گربه را بروم وقتی ورزش گربه را رفتم یا داخل وان شدم خیلی اوضاع بهتر شد ساعت 19:15 به بیمارستان رسیدم با افاسمان عالی و 2 فینگر که با معاینه خانم دکتر سریع 3ونیم فینگر شدم و روال زایمان جلو افتاد درد کمرم خیلی شدید بود و اینجا بود که از حضرت مهدی کمک خواستم و به ایشان گفتم من به عشق شما تصمیم گرفتم فرزند سوم را بیاورم و توسل کردم به ایشان و حضرت زهرا و خانم حضرت ام البنین که با عنایت این عزیزان ساعت 22:48 دقیقه فرزندم به دنیا آمد🐣 که یک دور بند ناف هم دورش پیچیده بود همسرم اذان و اقامه را در گوش بچه خواند و او را با تربت امام حسین و بعد جاوشیر و روغن زرد گاوی تحنیک کرد الحمدالله علی کل حال ممنونم از خانم شریفی عزیزم که مادرانه کنار من بودن و ممنونم از توصیه های خوبشون ان شاء الله خیر دنیا و اخرت را ببینید🌻 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
هدایت شده از مادرانه
ادامه در 👈 ‌ 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 ♦️ 👌 👌 👌 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌👌 👌 👈 👈 👌 👌 👌 👌 👈 👈 👈 👌 👈 👈 👈 👈 👈 👈 👌 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
هدایت شده از مادرانه
ادامه در 👈 ‌ 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 ♦️ 👌 👌 👌 👈 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌 👌👌 👌 👈 👈 👌 👌 👌 👌 👈 👈 👈 👌 👈 👈 👈 👌 👈 👈 👈 👌 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
مادرانه
#ویار #خونریزی #داروهای‌شیمیایی #شیاف‌پروژسترون #مستندات_درمانی ادامه دارد... @madarane_1   
انتظار مادری که با عنایت خدا و لطف معصومین بخیر شد و آسید محمدحسین که به آغوش مادر در زمره سربازان حضرت حجت قرار گرفت؛ انشاءالله 🌷🌷🌷🌷 سلام به روی ماه استاد شریفی عزیزم و همه ی مادرانه‌ای های محترم و عرض تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت بزرگان مقاومت اسلامی... در ادامه ی گزارش قبلی ایام بارداری بنده، خدمتتون عارضم که خونریزی هفته های ابتدایی و ویار شدید بحمدلله با تدابیر مادرانه ای خانم شریفی جانم، همزمان با پایان هفته ی ۱۶، خاتمه یافت و شرایط جسمی و روحی من روی روال عادی افتاده بود، دیگه سعی می کردم مزاحم اوقات خانم شریفی نباشم چون می دونستم ایشون بشدت درگیر و پیگیر درمان مادران باردار مشکل دار هستن. حقیقتش شجاعت و قصد زایمان در منزل هم نداشتم به همین خاطر با تدابیر قبلی و مطالعه ی بروز کانال مادرانه پیش می رفتم... من در بارداری چهارم بودم، نکته ی جالبی که در این بارداری من وجود داشت،این بود که برخلاف بارداری های قبلی که بعضا تا آخر! لک بینی داشتم و استرس، در این بارداری خداروشکر دیگه خبری از لک بینی نبود، و من این بهبود رو مرهون طب اسلامی میدونم، تا حتی اینقدر جای بچه سفت و محکم شده بود که علی رغم ورزش های منظم جهت زایمان فیزیولوژیک و پیاده روی های طولانی! هیچ خبری از علائم زایمان نبود، در حالی که در زایمان اول، تا ماه آخر با استرس شرایط لک بینی رو داشتم. و در زایمان دوم،در ماه هشت، با خونریزی، طبق تجویز پزشک،توصیه به استراحت و استفاده از آمپول پروژسترون شدم که از زایمان زودرس جلوگیری بشه، و بارداری سومم هم متأسفانه منجر به سقط شد😭 (تو خود حدیث مفصل بخوان از این سابقه ی خراب بارداری ها😰) اما در این بارداری🥰 ، در هفته ی چهل، الحمدلله با زایمان طبیعی💪، بالاخره آقا سید محمد حسین پا به این جهان گذاشتن، در حالی که بند ناف ۴ دور ! دورِ گردن ایشون بود و این مطلب در خلاصه وضعیت پرونده ی زایمان بنده هم قید شده اما چون کلیپ یک همچین وضعیتی رو در کانال مادرانه دیده بودم،برام عجیب نبود💖 در پایان خداروشاکرم که بزرگوارانی چون تیم مادرانه، به واقع کلمه، مادرانه😍، مادران ایران اسلامی رو در این مسیر چالشی بارداری همراهی می کنن و از خدای مهربون،براشون توفیقات روزافزون رو خواستارم❤️ الهی که همه ی مادران باردار بسلامتی و با شادی، و البته با تجربه ی شگفت انگیز زایمان طبیعی، بتونن کوچولوشون رو در آغوش بگیرن و برای سربازی امام زمان تربیت کنن👶😘 فعلا تا تجربه ی بارداری بعدی، خدا یار و نگهدارتون😜😉😘 @madarane_1    ایتا t.me/madarane_2   تلگرام
مادرانه
ماشاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم #گل‌دختردوم‌امشب از خراسان رضوی مشهد مقدس زایمان پنجم مادر
امروز به دستمون رسید🌸 ماشاءالله لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم راستی یادم رفت بگم که دیروز رقیه خانوم یک‌ساله شد، چقدر یادآوری لحظه به لحظه ی تولدش واسم شیرین بود برخلاف زایمان های قبل 😣😥 هر وقت فرصتی پیش میاد میرم تو شخصی شما و پیام های اون شب رو با ذوق نگاه میکنم🥲 خدا خیرتون بده، چقدر با تدابیر شما و صد البته لطف خدا و ائمه ی هدی بارداری شیرین و زایمان شیرین که نه قند عسل داشتم 🥰 و رقیه جانی که هر جا می‌ریم و می‌پرسن چن وقتشه و قیافه های متعجبی که باور نمی‌کنن سنش رو ،بس که ماشاالله پر از جنب و جوش هست و زرنگ و با هوووووش 😍😘 جانم به قربان اهلبیت و سبک زندگی مبارکشون و صدها هزار مرتبه شکر خداوندی که لطفش همیشه و به طرق مختلف شامل حال بنده ها میشه که واسه من آشنایی با شما فرشته ی زمینی بود 😘🌹 دست بوس و قدردان شما هستم 😘😘😘😘❤️❤️