eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
98 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع با پیکر شهید گمنام ۲۱ ساله ، مسجد شهید آیت الله ربانی شیرازی، نایب الزیاره همه شما عزیزان
الهی ، خدا خدا گفتن مجازی ما که این همه برکت دارد، اگر به حقیقت گوییم چون خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ( هفت سال به بالا) ➖در قصر پادشاه حبشه شنیده بود که می خواهند او را به پیامبر خدا هدیه دهند. ➖سالهای کودکی اش در ذهنش مرور می شد، بازی در قصر پدرش در هندوستان. او دختر یکی از پادشاهان هند بود. در جنگ اسیر شد و او را به آفریقا بردند. حالا سالهای نوجوانی اش در کاخ شاه حبشه سپری میشد. در حبشه او را «میمونه» صدا می زدند. بعد از چند سال زندگی در آفریقا شاه حبشه او را انتخاب کرده بود تا همراه هدایای بسیاری برای پیامبر خدا بفرستد. ➖میمونه فکر میکرد، خانه پیامبر خدا حتما از قصر پدرش باشکوهتر است، حتی از کاخ شاه حبشه هم بزرگتر و مجلل تر است. مطمئنا شاه حبشه برای فردی قدرتمندتر و ثروتمندتر از خودش این همه هدیه میفرستد. ➖تمام مسیر طولانی از حبشه تا مدینه بارها و بارها خانه پیامبر خدا را در ذهنش تصور میکرد. کاخی بزرگ با ستونهای بلند و مجسمه های طلایی باشکوه، حوضهای بزرگ پر از آب و ماهیان رنگارنگ، کنیزان و خدمتکاران بسیار که هر کدام کار مشخصی را انجام می دهند. باید خانه بزرگ و باشکوهی باشد. اصلا خانه که نیست، قصر است. ➖ به مدینه که رسیدند، پیامبر(ص) او را به تنها دخترش فاطمه(س) بخشید و نام او را فضّه گذاشت. ➖ با رسیدن به خانه فاطمه(س) تمام خیالاتش بهم ریخت. یک خانه کوچک با کمترین امکانات که حتی از خانه فقرا و خدمتکاران هم ساده تر بود، مگر می شود؟ تمام آنچه در آن خانه بود : یک زیرانداز حصیری ساده کوچک ،چند کاسه، یک مشک آب، سفره ای که خالی بود و یک آسیاب دستی، بیشتر نبود. ➖در آن خانه رفاه و امکانات نبود اما محبت بود، عشق بود، نور بود، قرآن بود، خدا بود. ➖ روزها گذشت و هر روز محبت و عشق بانو فاطمه(س) در دل فضه جوانه ی جدیدی میزد. دیدن سختی های بانو برایش قابل تحمل نبود. فکری به سرش افتاد. دلش میخواست به بانو فاطمه(س) کمکی کند. ➖ در هند او دختر پادشاه بود و به او علم کیمیا را آموخته بودند، یعنی علم تبدیل مس به طلا. فضه، ابزار و مقدار کمی اکسیر کیمیاگری را با خود از هند به همراه داشت تا در موقعیت مناسب از آن استفاده کند. سالها آنها را برای روز مبادا نگهداشته بود. دیدن دختر پیامبر و فرزندانش در آن شرایط سخت همان موقعیت بود. دیگر چه شرایطی از این مهم تر،برای بانویش فاطمه(س) که به سفارش پدرش، حتی کارهای خانه را هم بین خودش و فضه به طور مساوی تقسیم کرده بود. با این کار هم ذرّه ای از سختی های بانو فاطمه و مولا علی(ع) کم میشد و هم فضه می توانست خدمتی به آنها کرده باشد تا کمی از محبت های بی دریغ آنها را جبران کند. ➖بالاخره توانست تکه ای مس پیدا کند. فضه امید داشت که کاری کند که روزهای سخت بانویش تمام شود. باید کار را با دقت انجام میداد. نباید اشتباه میکرد. مس را نرم کرد و داروی کیمیا را به آن اضافه کرد و مس به طلا تبدیل شد. از خوشحالی میخواست فریاد بزند: شمش طلا را به بانو فاطمه(س) و مولایم می دهم حتما با فروش این طلا، وضع زندگی آنها فرق خواهد کرد. ➖ نزد آقایش علی(ع) رفت با احترام شمش طلا را تقدیم کرد. علی(ع) گفت: آفرین فضه معلوم است که علم کیمیا را خوب بلدی. فضه که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید، گفت: بله من این علم را در کودکی در هند آموختم. ➖علی ادامه داد: اما اگر مس را ذوب کنی طلای مرغوب تر و گرانبهاتری بدست می آید. ➖فضه متعجب شده بود، مگر آقایم کیمیاگری می داند؟! اگر میداند چرا تا به حال از آن استفاده نکرده، پس چرا اینقدر فقیرانه زندگی می کنند؟!! ➖خجالت می کشید، اما بالاخره پرسید: آقای من مگر شما هم کیمیاگری میدانید؟ امام فرمودند: بله ، فاطمه(س) هم می داند. ➖حسن گوشه ی اتاق به بازی مشغول بود، امام به او اشاره کردند و گفتند این کودک هم می داند. نمیدانست چه بگوید!!! علی(ع) فرمود: فضه ما خیلی بیشتر و بالاتر از این علم را می دانیم. ➖مولا علی (ع) به گوشه ای از اتاق اشاره کرد، فضه جلوی چشمانش کوهی از طلا و گنج دید، فرمود: فضه طلایت را کنار اینها بگذار طلای کوچک فضه در مقابل آن گنج بزرگ ذره ای بیشتر نبود. فضه طلایش را کنار آنها گذاشت و یکباره همه آنها ناپدید شدند. علی(ع) گفت: فضه ما برای این کارها خلق نشده ایم. مرجع: مشارق انوارالیقین؛ ص۸۰ بحارالانوار ج ۴۱ ص ۲۷۳ الانوار العلویه، ص۱۴۷ ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
الهی ، در شگفتم از کسی که غصّهٔ خودش را نمی خورد و غصّهٔ روزی اش را می خورد.
سلام ممنونم را جستجو کنید، بازیهای این چنینی بسیاری را خواهید دید.
این مشکل از ایتا هست. تمامی عکسها از ابتدای کانال در کانال آرشیو مادرانه های مشترک در پیام‌رسان بله باز می شوند. برای عکسهای قدیمی کانال میتونید از کانال بله استفاده کنید. آدرس کانال در پیام‌رسان بله : https://ble.ir/madaranehayemoshtarak
🌞 صبح در این مکان مطهر، در این آسمان زیبا و هوای پاک، دعاگوی همه شما دوستان و همراهان عزیز بودم. 👌گاهی نعمت‌هایی را که همیشه داریم ازشون غافل میشیم و برامون عادی میشن، همون قسمت پر لیوان هستن که گاهی دیده نمیشه😔. از دست دادن نعمتهایی که همیشه داشتیم و برای ما عادی هستند باعث میشه بهشون توجه کنیم. برای من که چند سال تهران زندگی کردم ، آسمان پاک شیراز در پاییز و زمستان از اون نعمت هاست که غرقش میشم. عکس میگیرم و بارها و بارها نگاهش میکنم چون نبودش را تجربه کردم. و بعد به این فکر میکنم که چه نعمت‌هایی هستند که چون همیشه داشتم برای من عادی شدند و از آنها غافلم ؟!! @madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆پیام یکی از مادران عزیز، متشکرم 💐💐 ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
وقتی که این نظرسنجی👆👆 و لینک پیام ناشناس را در کانال گذاشتم، پیامهای زیادی اومد که همون‌طور که قبلا گفتم من تعدادی پیامهای حاوی انتقاد را در کانال گذاشتم و پاسخ دادم. تعدادی از عزیزان لطف داشتند و از روی محبت پیام می دادند که چرا اصلا باید به انتقادها توجه کنید؟! وقتی که در نتایج نظرسنجی اکثریت نظر مثبت داشتند‌، چرا باید به نظرات منفی توجه کنید؟! یا میگفتند پیامهای مثبت را هم بگذارید. این کار به دو دلیل بود : اول اینکه طبیعی هست که اکثریت افراد شرکت کننده در نظرسنجی نظر مثبت دارند. اصلا چون راضی هستند کانال را مرتب دنبال می کنند. و نکته دوم اینکه در کنار تمام مادرانی که از مطالب کانال استفاده میکنند من باید بتونم به مادری هم که دچار عذاب وجدان هست کمک کنم و از این بابت وظیفه دارم. و از همون شب مجدد شروع کردم به تحقیق در این زمینه.هر چند که قبلا هم در مطالب و صوتهای کانال زیاد در موردش صحبت شده بود. در مورد بحث مقایسه و بحث عذاب وجدان به پیشنهاد یکی از دوستان دو کتاب از استاد صفایی حائری را بررسی کردم. کتاب رشد و کتاب حرکت، یعنی این نظرسنجی خودش عامل خیر و برکت برای خودم هم بود. 😉👌
از کتاب رشد ( استاد صفائی حائری) : از هر کس به اندازه ای که داده اند بازدهی می خواهند مهم هدف و جهت کارهاست. پس مقایسه هیچ جایگاهی ندارد، البته که در ادامه کتاب به شناخت سرمایه ها و استعدادها و اهمیت تلاش و به کم قانع نشدن هم پرداخته می شود.👌
و این مطلب دقیقا همان مثالی هست که قبلا هم بارها و بارها در صوت های کانال گفته شد : ➖یک معلم ابتدای سال تحصیلی از دانش آموزان کلاس امتحان میگیرد تا سطح کلاس را بسنجد، مثلا یکی از دانش آموزان نمره ۲۰ می گیرد و یکی از دانش آموزان نمره صفر می گیرد. از دید معلم و مدرسه و همکلاسی ها و والدین و...، دانش آموز نمره بیست بچه زرنگ کلاس است و دانش آموز نمره صفر شاگرد تنبل. ➖دانش آموزان تا آخر سال تلاش میکنند و پیش می روند در امتحان آخر سال، مثلا بچه زرنگ کلاس نمره ۱۸ می گیرد و بچه تنبل نمره ۵ ➖باز هم از دید همه، دانش آموزی که ۱۸ گرفته بچه زرنگ و دانش آموزی که ۵ گرفته بچه تنبل کلاس است. ➖با وجودی که دانش آموز اول در واقع پسرفت یا نزول داشته اما دانش آموز دوم پیشرفت یا صعود داشته. ➖پس وقتی سرمایه ها یکسان نیست مقایسه جایگاهی ندارد، اما و اما و اما دست از تلاش برداشتن و یکجا نشستن و بهانه آوردن هم معنایی ندارد👌 ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
در مورد موضوع عذاب وجدان هم ان شاالله از کتاب حرکت می نویسم.
👆یکی از همراهان عزیز کانال لطف کردند و یکی یکی صوت های نیازها را پیاده سازی میکنند، ان شاءالله به تدریج متن صوتها را هم برای عزیزانی که شرایط استماع صوت ها را نداشتند در کانال قرار میدهم. با وجود زحمت دوست عزیزمان برای پیاده سازی صوت ، چون صوت با زبان محاوره ای گفته شده، ویرایش متن ها خیلی زمان بر هست و من به حداقل ممکن کفایت کردم با این وجود مثلا صوت اول حدود یکساعت زمان برد. امیدوارم که قابل استفاده باشد. هر چند که توصیه من گوش دادن خود صوتهاست چون احساس و لحن کلام را بیشتر و بهتر منتقل می کنند.
👇متن قسمت اول صوت های نیازها
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 ➖همراهان همیشگی کانال مادرانه های مشترک سلام، وقت شما بخیر، اعیاد ماه شعبان بر همه شما مبارک باد. ➖قبل از اینکه صوت را شروع کنم خواهش می‌کنم که این صوت را به هیچ وجه از کانال خارج نکنید، این صوت مخصوص اعضای کانال مادرانه‌های مشترک است🙏 ➖ طی دو سال و نیم که من این کانال را داشتم سوال‌های زیادی از مادران برای من فرستاده می‌شد. ➖ تا چند مدت پیش من سوال‌ها را تک به تک جواب می‌دادم. این چند ماه فرصت نداشتم و شرایطم طوری نبود که سوال‌ها را جواب بدهم ولی چیزی که به ذهنم رسید این بود که یک سری صوت‌ها را بگذارم. این صوت‌ها خیلی کمک می‌کند، یعنی گوش دادن و عمل کردن به این صوتها خیلی بیشتر از اینکه من بخواهم تک به تک سوال‌ها رو جواب بدم راهگشاست. به اصطلاح همون ضرب المثل معروف ماهیگیری یاد دادن نه ماهی دادن هست 😊 ➖ مادرها سوال‌های خیلی متعددی می‌پرسند. حالا یک سری سوال‌ها حیطه‌شون فرق می‌کند مسائلی هست که واقعاً باید شخصی روش فکر بشود، ولی یه سری سوال‌ها انگار عمده تکرار میشوند. مثلاً وقتی من اون سوال را می‌خوانم می‌بینم مثلاً شاید چند صد بار مشابه این سوال را شنیدم🤪 ➖ بچه‌ام لجبازه، حرف گوش نمیده، دست بزن داره ،حرف زشت می‌زنه، دست تو دماغش میکنه، دستشویی نمیره، کاپشنش رو نمی‌پوشه،فقط یک لباس را می‌پوشه، غذا را نمی‌خوره، فقط یک غذا می‌خورد، هر لباسی که خودش دلش بخواد می‌پوشد، اون یکی میگه با لباس خونگی میاد بیرون، می‌خوایم بریم بیرون فقط با لباس خونگی میاد، اون یکی مادر میگه از بیرون که میایم لباس بیرونش را در نمیاره، کارهای شخصیشو انجام نمیده ،پرخاشگری می‌کنه ،دیر می‌خوابد، دیر بلند میشود، وابسته است، اضطراب جدایی دارد، هرچی می‌بیند می‌خواهد، بیرون که میریم مثلاً اعصابم خورد میشه،مرتب میگه اینو می‌خوام اونو می‌خوام، رفتار دیگران را تقلید می‌کنه،😤😤 و.... ➖خلاصه مسائل و مشکلاتی که مرتب من از مادرهای مختلف می‌شنوم و تکرار میشه و مثلاً مادر گاهی میگه که آره فلان کار را می‌کرد دیگه نمی‌کنه حالا یه کار دیگه می‌کنه بعد می‌بینیم حتی اگر یک مشکل هم حل بشود مشکل دیگری به وجود میاد. ➖ خوب قبل از اینکه اصلاً وارد این بحث به صورت جدی بشویم من یک خواهش دارم این صوت‌ها را که من در قسمت‌های مختلف میزارم، چون فرصت برام وجود نداره که همش را در یک صوت و پشت سر هم بگم، صوت‌ها را تا انتها تا قسمت آخر بشنوید و راجع بهشون قشنگ فکر کنید بررسی کنید تحلیل کنید با توجه به شرایط زندگی خودتون، شرایط فرزندانتون، تعداد و سن فرزندانتون، بعد تغییراتی که حس می‌کنید با شنیدن این صوت‌ها لازم هست که در رفتارتون اعمال کنید، کارهای جدید که باید انجام بدید، چیزهایی که باید اضافه شود و چیزهایی که باید کم شود، همه این‌ها را روی کاغذ رو بنویسید، دوباره راجع بهشون فکر کنید و بعد این‌ها را به تدریج انجام بدید. یعنی یک حرکت ضربتی نباشد که مثلا الان من تا این صوت را شنیدم سریع میگم خوب پس این کار غلطه،من سریع این‌ها را عوض کنم این کار را انجام ندید، صوت‌ها رو تا انتها بشنوید تفکر کنید بنویسید پیاده سازی کنید و بعد به تدریج این‌ها را انجام بدید. این سلسله صوت‌ها در مورد نیازها هست. نیازها پایه کودک چی هست؟ چه نیازهایی باید برطرف شود ؟ چه خواسته‌هایی نیاز نیست که اصلاً بهشون نباید اعتنا شود ؟ فرق نیاز و خواسته چیست؟ تا چه حد باید نیازها برطرف شوند؟ تا چه حد باید خواسته‌ها برطرف شوند؟ چی میشه که خواسته‌های یک کودک زیاد میشوند؟ ➖می‌خواهیم راجع به این‌ها صحبت کنیم ما می‌خوایم اینجا به جای اینکه مادر سوال کند با این رفتار فرزندم چطور برخورد کنم، مادر بتواند خودش به نیاز پشت رفتار کودکش پی ببرد مثلاً به جای اینکه مادر بگوید بچه ۵ ساله من دستشوییشو اصلاً نمیگه، دو ساله از پوشک گرفتمش، بچه ۵ ساله من خیلی پرخاشگره، بچه‌ام غذا نمی‌خوره، کارهای شخصیشو انجام نمیدهد همین سوال‌هایی که متناوب برای همه مادرها وجود دارد، می‌خوایم صحبت کنیم راجع به اینکه مادر به جای اینکه بگوید چطور بچه‌ام رو مجبور کنم که راضی بشه مثلاً غذاشو بخوره، چطور لباسش رو خودش بپوشد ،تو این سن که تواناییش رو دارد ،چطور دست از این لجبازی‌ها بردارد ؟! مادر خودش به این علم برسد که نیاز پشت رفتار این بچه چیست ؟ ➖چه نیازی باید برطرف شود که این سیستم هوشمند انسان، سیستم هوشمند آن کودک یک آلارم میدهد اعلان میدهد با مثلا پرخاشگری با لجبازی،با حرف گوش نکردن،با وابستگی، با اضطراب جدایی، دارد به من اعلان می‌کند که مادر، پدر، من یک نیازی پشت این رفتارم هست یک دلیل هست!! که من این رفتار را می‌کنم. ➖ اگر مثلاً سر من درد می‌کند یک علتی از داخل دارد. ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
ممکن است زیر آفتاب طولانی بودم. ممکن است کم خوابی داشتم. ممکن است بیماری در مغزم وجود دارد. ➖ دلایل مختلف می‌تواند وجود داشته باشد. فقط سر من درد می‌کند یک نشانه بیرونی دارد و من اگر فقط و فقط از مسکن استفاده کنم هیچ وقت این سردردها خوب نمی‌شود، به تدریج هم نسبت به آن مسکنی که می‌خورم بدنم قوی میشود و باید مسکن قوی‌تر بخورم. ➖ من در رفتار با فرزندم هم مثلاً دلیل پرخاشگری فرزندم، نیاز پشت رفتارش را، دلیل پشت این رفتارش را باید پیدا کنم. ➖مثلاً گاهی با یک تشویق : داد نزن فلان چیز رو بهت میدم مثلاً من مادری هستم که روشم تشویق هست، من یک مادر عصبانی نیستم داد نمیزنم و تنبیه نمی کنم، چی میشه ؟؟؟ دفعه به دفعه باید تشویقم را قوی‌تر کنم دفعه اول با شکلات باشد دفعه بعد با یک عروسک باشد،بعد دوچرخه می‌خواد، بعد فلان چیز دیگر را می‌خواد، چون من دلیل پشت اون رفتار را ندیدم. ➖یا مثلا اگر مادری هستم که با داد زدن پرخاشگری فرزندم را ساکت می‌کنم دفعه به دفعه مجبورم بیشتر پرخاشگری بکنم چون مثلاً بچه‌ام پرخاشگری کرد من امدم با پرخاشگری بیشتر و قدرت بیشتر ساکتش کردم. آن دلیل پشت رفتار از بین نرفت، اون علت از بین نرفت، دفعه بعد باید یک پرخاشگری خیلی بیشتری انجام بدهم و این هست که مادر خسته می‌شود کلافه میشود: هرچی بهش میدم، پرخاشگریش خوب نشد،هرچی دعوا کردم خوب نشد،گ. ➖یا مثلا من مادری هستم که طرد می‌کنم، یا مثلاً تنبیه بدنی می‌کنم، دفعه به دفعه مجبورم این‌ها را قوی‌تر کنم چون به جای اینکه دنبال علت اصلی باشم دنبال یک مسکن بودم. در لحظه مثلاً توی خیابان بچه من لج کرده که فلان چیز را می‌خواهم من به جای اینکه بیایم بگویم مهم نیست چند دفعه دیگر هم این کار را بکند ولی من باید زمان بگذارم، فکر کنم بررسی کنم، سعی و خطا کنم علت اصلی رفتارش را پیدا بکنم نه اینکه دنبال اون باشم که اون لحظه بچه من تو خیابون لج کرده خودش را انداخته زمین که فلان چیز را می‌خواهم من چطور رفتار کنم باهاش برخورد کنم؟ چون اونجا اگر روشی هم پیدا کنم مثلاً ممکنه من بگم بچه من می‌ترسه از تنها شدن من اونجا سریع تهدیدش می‌کنم میگم ولت می‌کنم میرماااا بچه سریع می‌ترسد و پا میشود دنبال من می آید، بله این مسکن هست دفعه بعد دفعات دیگر همین کار را تکرار می‌کند. چون من علت اصلی کارش را پیدا نکردم!!! توی این سلسله صوت‌ها می خواهیم مادر خودش به این اطلاعات برسد.به این دانش برسد که این مسائل را چطوری خودم برطرف بکنم. اینکه همیشه از یک نفر بپرسم که الان بچه من این کار را می‌کند من چه کار کنم نباشد و این خیلی خوب است که مادر خودش به این قدرت برسد خیلی به او لذت میدهد. ➖تفکر می‌کند فکر می‌کند، سعی و خطا می‌کند وقتی می‌بیند که با بررسی نیازهای کودکش با ارضا کردن نیازهای واقعی کودکش چطور این مشکلات رفتاری برطرف میشوند، خیلی لذت خوبی به یک مادر دست میدهد. ➖انشاالله همراه باشید عزیزانی که نیاز دارند. بسیاری از دوستان به احتمال زیاد خودشون بلد هستند عزیزانی که فکر می‌کنند نیاز دارند با این صوت‌ها که من شماره گذاری می‌کنم، قسمت بندی می‌کنم با نیازها همراه باشید سعی می‌کنم حالا هر روز یا یک روز در میان این صوت‌ها را کانال قرار بدم. ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
شهدا را یاد کنیم😢 با قرائت فاتحه و ذکر صلوات ✨اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
الهی ، در شگفتم از آن که کوه را می‌شکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی کاود تا به مخزن حقایق برسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 همراهان گرامی کانال مادران‌های مشترک روز بخیر، باز هم تشکر می‌کنم از اینکه صوت‌ها رو از کانال خارج نمی‌کنید😍 ✅2⃣ادامه بحث نیازها قسمت دوم ➖ اول یک مثال خیلی ساده بزنم، یک وسیله یا یک شئ را در نظر بگیرید، حتی یک حیوان را هم نمی‌گویم که البته حیوان هم قابل مقایسه با انسان نیست، حتی یک شئ که ساخته دسته بشر هست، بشر هدفی از ساختش داشته مثلاً ماشین برای یک هدف خاص ساخته شده است. ➖خودرو و ماشین لباسشویی برای یک هدف دیگر ساخته شده اند، ماشین ظرفشویی،گاز و... هر کدام از از این‌ها یک نیازی دارند تا به آن هدفی که برای آن ساخته شدند،برسند. ➖ مثلاً نمی‌شود در ماشین لباسشویی بنزین بریزیم و در خودرو پودر لباسشویی بریزیم، پس این‌ها هر کدام برای یک هدفی ساخته شده‌اند، یک نیازی دارند. حتی این چیزهایی که ساخته دست بشر هستند. ➖ حالا ممکن است ما یک خودرو داشته باشیم، بعد می‌بینیم که این خودرو حرکت نمی‌کند ولی ما بی‌ اطلاع هستیم و نمی‌دانیم که نیاز واقعی خودروی ما برای حرکت بنزین هست و این خودرو بنزینی است، میگویم من این خودرو را خیلی دوست دارم، عاشقش هستم، بروم روکش صندلی‌هایش را عوض کنم مثلاً یک روکشی بخرم که پارچه ابریشمی باشد، به این ماشین رسیدگی کنم، ماشینم همیشه خوشبو باشد، کفی‌هایش را عوض کنم، دور فرمونی برایش بخرم، مثل این جوان‌هایی که به ماشینشان خیلی علاقه دارند و کلی خرج تزییناتش می‌کنند، ولی آیا اگر من ندانم که نیاز این ماشین برای حرکت بنزین است!! اگر بنزین داخلش نریزم این ماشین برای هدفی که خلق شده می‌رسد؟؟ نه هرگز نمی‌رسد، چون بنزین می‌خواهد. روکش فلان، مدل تزیینات زیبا نمی‌خواهد، این ماشین فقط نیاز دارد که بنزین بزند و روغنش هر چند هزار کیلومتر عوض بشود، باتری خودرو وقتی تمام شد عوض شود و... ➖پس نیازهای این ساخته دست بشر مشخص است و نیازش با یک وسیله دیگر فرق می‌کند، حالا اگر من ندانم و بی‌اطلاع باشم خیلی هم که به این ماشین علاقه داشته باشم، خیلی هم خرجش کنم، خیلی هم برایش زمان بگذارم تا نیاز واقعی را نمی‌شناسم این شئ نمی‌تواند برای آن هدفی که برای آن خلق شده برسد. ➖مثلاً یک ماشین برای حمل و نقل ساخته شده حالا بیاییم همین مثال را روی انسان، البته غیر قابل مقایسه است، ولی انسان هم که خلقت خدا هست برای یک هدف خلق شده و برای رسیدن به این هدف یک سری نیازها را دارد، اگر ما نیازهای واقعی کودکمون را که یک انسان هست نشناسیم،خیلی عاشقش هستیم خیلی دوستش داریم، هیچکس بیشتر از پدر و مادر یک فرزند را دوست ندارد، ولی اگر ناآگاه باشد و نداند نیازهای واقعی بچه‌اش چیست،به بیراهه میرود. خیلی دارد زمان می‌گذارد، خیلی هزینه می‌کند خیلی اعصابش خرد می‌شود ،خیلی اذیت میشود، هر کاری از دستش برمی اید انجام میدهد ولی به نتیجه نمی‌رسد،حتی خیلی از کارها را به اشتباه انجام میدهد و برعکس نتیجه می‌گیرد. از آن هدفی که دنبالش هست دور میشود، پس ما باید اول نیازها را بشناسیم تا اینکه بعد بفهمیم که چرا اینطور شد و این مشکل به وجود آمد. ➖ مثلا من در خودرو بنزین نریزم بعد صبح تا شب دنبال مکانیکی های مختلف باشم که من یک ماشینی دارم حرکت نمی‌کند، به من بگو چکار کنم؟ بعد آن مکانیک اصلاً بی‌اطلاع است که تو ماشین را نمی‌شناسی، اصلا نمی‌دانی که ماشینت بنزین می‌خواهد، مرتب میگوید: ممکن است مشکل از فلان چیز باشد، این کار را بکن آن کار را نکن. قطعه های مختلف را عوض کند، بعد اگر بفهمد که تو اصلاً نیاز را نمی‌دانستی!! تو رفتی کلی خرج کردی و کلی وقت گذاشتی تمام زندگیت برایش گذاشتی ولی این حرکت نمی‌کند چون نیاز اصلی را نمی‌شناسی. ➖خیلی از ما پدر و مادرها دچار این مشکل هستیم، عاشق بچه‌هامون هستیم خیلی دوستشون داریم تمام زندگی مان را براشون گذاشتیم ولی خیلی مشکل داریم. چرا ؟؟؟ چون توجه به نیازهای واقعی بچه نداریم. خودمان را برای چیزهایی خسته می‌کنیم که نیاز واقعی نیست، حتی در جریان تربیت فرزندمون کارهایی انجام میدیم که نیازهای واقعی بچه‌مون را زیر سؤال می‌برد. ➖حالا من یکی یکی نیازها را میگویم، مثلا من دلم می‌خواهد بچه‌ام ادب بشود، تربیت بشود، ولی به او بی‌احترامی می‌کنم در صورتی که مطلع نیستم که یکی از نیازهای یک انسان نیاز احترام هست. وقتی شما می‌خواهی بچه‌ات را تربیت کنی نباید به او بی‌احترامی کنی، بچه با بی‌احترامی کردن چیزی یاد نمی‌گیرد پس حالا خواستم با این مثال ساده اهمیت بحث نیازها را بگویم. ✅ نشر با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak