به نام خدا
#قصه_ی_بهترین_کیمیا ( هفت سال به بالا)
➖در قصر پادشاه حبشه شنیده بود که می خواهند او را به پیامبر خدا هدیه دهند.
➖سالهای کودکی اش در ذهنش مرور می شد، بازی در قصر پدرش در هندوستان. او دختر یکی از پادشاهان هند بود. در جنگ اسیر شد و او را به آفریقا بردند. حالا سالهای نوجوانی اش در کاخ شاه حبشه سپری میشد. در حبشه او را «میمونه» صدا می زدند. بعد از چند سال زندگی در آفریقا شاه حبشه او را انتخاب کرده بود تا همراه هدایای بسیاری برای پیامبر خدا بفرستد.
➖میمونه فکر میکرد، خانه پیامبر خدا حتما از قصر پدرش باشکوهتر است، حتی از کاخ شاه حبشه هم بزرگتر و مجلل تر است. مطمئنا شاه حبشه برای فردی قدرتمندتر و ثروتمندتر از خودش این همه هدیه میفرستد.
➖تمام مسیر طولانی از حبشه تا مدینه بارها و بارها خانه پیامبر خدا را در ذهنش تصور میکرد. کاخی بزرگ با ستونهای بلند و مجسمه های طلایی باشکوه، حوضهای بزرگ پر از آب و ماهیان رنگارنگ، کنیزان و خدمتکاران بسیار که هر کدام کار مشخصی را انجام می دهند. باید خانه بزرگ و باشکوهی باشد. اصلا خانه که نیست، قصر است.
➖ به مدینه که رسیدند، پیامبر(ص) او را به تنها دخترش فاطمه(س) بخشید و نام او را فضّه گذاشت.
➖ با رسیدن به خانه فاطمه(س) تمام خیالاتش بهم ریخت. یک خانه کوچک با کمترین امکانات که حتی از خانه فقرا و خدمتکاران هم ساده تر بود، مگر می شود؟
تمام آنچه در آن خانه بود : یک زیرانداز حصیری ساده کوچک ،چند کاسه، یک مشک آب، سفره ای که خالی بود و یک آسیاب دستی، بیشتر نبود.
➖در آن خانه رفاه و امکانات نبود اما محبت بود، عشق بود، نور بود، قرآن بود، خدا بود.
➖ روزها گذشت و هر روز محبت و عشق بانو فاطمه(س) در دل فضه جوانه ی جدیدی میزد. دیدن سختی های بانو برایش قابل تحمل نبود. فکری به سرش افتاد. دلش میخواست به بانو فاطمه(س) کمکی کند.
➖ در هند او دختر پادشاه بود و به او علم کیمیا را آموخته بودند، یعنی علم تبدیل مس به طلا. فضه، ابزار و مقدار کمی اکسیر کیمیاگری را با خود از هند به همراه داشت تا در موقعیت مناسب از آن استفاده کند. سالها آنها را برای روز مبادا نگهداشته بود. دیدن دختر پیامبر و فرزندانش در آن شرایط سخت همان موقعیت بود. دیگر چه شرایطی از این مهم تر،برای بانویش فاطمه(س) که به سفارش پدرش، حتی کارهای خانه را هم بین خودش و فضه به طور مساوی تقسیم کرده بود. با این کار هم ذرّه ای از سختی های بانو فاطمه و مولا علی(ع) کم میشد و هم فضه می توانست خدمتی به آنها کرده باشد تا کمی از محبت های بی دریغ آنها را جبران کند.
➖بالاخره توانست تکه ای مس پیدا کند. فضه امید داشت که کاری کند که روزهای سخت بانویش تمام شود. باید کار را با دقت انجام میداد. نباید اشتباه میکرد. مس را نرم کرد و داروی کیمیا را به آن اضافه کرد و مس به طلا تبدیل شد. از خوشحالی میخواست فریاد بزند: شمش طلا را به بانو فاطمه(س) و مولایم می دهم حتما با فروش این طلا، وضع زندگی آنها فرق خواهد کرد.
➖ نزد آقایش علی(ع) رفت با احترام شمش طلا را تقدیم کرد. علی(ع) گفت: آفرین فضه معلوم است که علم کیمیا را خوب بلدی. فضه که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید، گفت: بله من این علم را در کودکی در هند آموختم.
➖علی ادامه داد: اما اگر مس را ذوب کنی طلای مرغوب تر و گرانبهاتری بدست می آید.
➖فضه متعجب شده بود، مگر آقایم کیمیاگری می داند؟!
اگر میداند چرا تا به حال از آن استفاده نکرده، پس چرا اینقدر فقیرانه زندگی می کنند؟!!
➖خجالت می کشید، اما بالاخره پرسید: آقای من مگر شما هم کیمیاگری میدانید؟
امام فرمودند: بله ، فاطمه(س) هم می داند.
➖حسن گوشه ی اتاق به بازی مشغول بود، امام به او اشاره کردند و گفتند این کودک هم می داند. نمیدانست چه بگوید!!!
علی(ع) فرمود: فضه ما خیلی بیشتر و بالاتر از این علم را می دانیم.
➖مولا علی (ع) به گوشه ای از اتاق اشاره کرد، فضه جلوی چشمانش کوهی از طلا و گنج دید، فرمود: فضه طلایت را کنار اینها بگذار
طلای کوچک فضه در مقابل آن گنج بزرگ ذره ای بیشتر نبود. فضه طلایش را کنار آنها گذاشت و یکباره همه آنها ناپدید شدند.
علی(ع) گفت: فضه ما برای این کارها خلق نشده ایم.
مرجع: مشارق انوارالیقین؛ ص۸۰
بحارالانوار ج ۴۱ ص ۲۷۳
الانوار العلویه، ص۱۴۷
#قصه_ی_بهترین_کیمیا
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
4⃣ هشتگهای مربوط به تربیت دینی، احادیث تربیتی و مناسبات مذهبی:
#ایده_نامگذاری_هدایا
#حدیث_مربوط_به_امور_فرزندان
#اسلام_و_تکریم_کودک
#لقمه_حلال
#تاثیر_لقمه_حلال_بر_تربیت_فرزندان
#کسب_روزی_حلال
#هدیه_روز_مادر
#عید_مبعث
#میلاد_امام_زمان
#نیمه_شعبان
#احیا_شب_نیمه_شعبان
#ثواب_تربیت_و_تحمل_شیطنت_فرزند
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روز_قدس
#روز_عرفه
#ایده_های_جشن_غدیر
#حاجیه_میردامادی
#تربیت_دینی_کودک #محرم #هیئت_خانگی
#ادب_در_گفتار
#تأثیر_دروغ_گفتن_به_فرزندان
#پرورش_احساسات
#اربعین #امام_حسین
#داستان_راستان
#علامه_حسن_زاده_آملی
#نقش_پدر_و_مادر_در_تربیت_فرزند
#تربیت_در_محیط_عدل_و_آزادی
#امانتهای_الهی
#میلاد_پیامبر_اکرم
#تربیت_در_گفتار #تربیت_در_عمل #تربیت_جوان #تربیت_فرزند_از_نظر_اسلام
#شهادت_امام_هادی
#میلاد_امام_هادی #امام_هادی
#زیاده_روی_در_محبت
#احترام_به_شخصیت_کودک
#ایده_جشن_میلاد_امام_رضا
#عید_غدیر
#خطبه_غدیر
#ماه_محرم #فعالیت_محرم #محرم #همرزمان_حسین
#درسهای_عاشورا
#بلا_صبر_بندگی
#عفو_و_صفح
#جان_فدا #حاج_قاسم
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه
#تشییع_شهدای_گمنام
#آرتین #شاهچراغ
#میلاد_پیامبر_اکرم #صبر_و_بردباری
#ماه_مبارک_رمضان #رمضان_شهدایی
#شهدای_ماه_مبارک_رمضان #ماه_رمضان #ایده_ماه_رمضان #دکور_رمضانی
#روز_قدس #مراسم_احیا
#فرصت_خوبی_کردن
#علی_علت_مبقیه_اسلام
#روز_مادر #حضرت_خدیجه #وفات_حضرت_خدیجه
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا #برداشتهای_تربیتی_طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#به_وقت_اذان_صبح
#فاطمیه #ایام_فاطمیه #حضرت_زهرا
#طوفان_الاقصی
#فرصت_رشد
#خدایا_شکرت
#الهی_نامه
#میلاد_حضرت_زینب_س
#جشن_کودکانه #جشن_خانگی_میلاد_حضرت_زینب_س #شهادت_امام_حسن_عسکری #هیئت_خانگی #شاهچراغ #شیراز_تسلیت
#اندکی_تأمل #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن #ولایت
#عرفه
#شهید_چمران #مرد_رویأها
#امام_خمینی
#میلاد_امام_رضا
#امام_صادق
#هفت_سین_قرآنی #میلاد_امام_محمد_باقر #شهادت_امام_هادی #امام_هادی #من_مادر_مصطفی #شهید_احمدی_روشن
#دهه_فجر #ایران_قوی
#شهادت_امام_کاظم
#میلاد_امام_سجاد
#روز_پدر #میلاد_امام_علی_ع #سردار_دلها #قهرمان_من
#سوره_مریم #میلاد_حضرت_مسیح
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak