eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
92 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
➖کتابهای بسیار زیادی در مورد زندگی و شخصیت شهید چمران نوشته و چاپ شده است. مرد رؤیاها با قلم متفاوت و همیشه خاص سید مهدی شجاعی ساختار نوشتاری کاملا متفاوت با سایر کتابهای معمول زندگینامه شهدا و بزرگان را دارد. سبکی جدید و جذاب که واقعا خواننده را با خود همراه میکند. ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
قبلا این کتاب را خونده بودم، امروز مجدد قسمت‌هایی را مرور کردم. اعیاد، مناسبت ها، میلادها و شهادت ها چه برای ائمه و چه برای دیگر بزرگان، تلنگری هستند برای شناخت بیشتر.👌👌خط به خط این کتاب پر از نکات مهم و تأثیرگذار هست. برگزاری و شرکت در جشن میلاد یا مراسم شهادت ائمه و بزرگان بسیار خوب و صد البته لازم است، اما کافی نیست👌. این مناسبت ها تکرار می شوند تا ما فرصت رشد و شناخت و بهره بری داشته باشیم، هر چند یک قدم کوچک. فرصتها را دریابیم. ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
4⃣ هشتگهای مربوط به تربیت دینی، احادیث تربیتی و مناسبات مذهبی: 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
مناجات زیبای سعید دکتر مصطفی چمران: خدایا! از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم. معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت... با تو تنهایی معنا ندارد! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم دوستت دارم، خدای خوب من. ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
🔹در سالهای دهه سی و چهل شمسی نیروهای کمونیست جو غالب دانشگاهها را در دست داشتند. کمتر جوانی جرئت می کرد تمسخرهای دیگران را به جان بخرد و هر روز در دانشگاه نماز بخواند. 🔹 چمران اما بعدازظهر ها چندین و چند بار به نمازخانه ی تازه پای دانشکده ی فنی می رفت و نماز می خواند تا دیگران با دیدن او راحت تر به آن فضا رفت و آمد کنند. 🔹 روی دیوار نمازخانه نوشته ای چسبانده بود که: « خدایا از اینکه راز و نیاز خود را با تو فاش می کنم احساس گناه می نمایم، زیرا رنگی از غرور و خودخواهی بر آن می تازد و از صدق اخلاصش می کاهد این گناه و این عذاب را بر خود تحمل می کنم فقط به این خاطر که شاید دل دردمند دیگری با این راز و نیاز من هماهنگ شود و خود را در این عالم غریب نبیند و لحظه ای از تنهایی در آید. بخشی از کتاب گذری در کوی نیکنامان، ( گزیده ای از زیبایی های زندگی فرهیختگان) ✅ کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak