چالش پاکت اخبار ✉️
از دور که به سمت میز چالش میومدم دیدم چند نفر دور میز نشستن.🧐
نزدیک که شدم سه دختر نوجوون بودند. سلام کردن و گفتن میشه چالشهاتون رو برامون اجرا کنید؟
چرا که نه 😄
چالش مهین خانم و شهین خانم
آخرین اخبار و آلبوم عکس
کدومش؟
اخبار رو انتخاب کردند. پاکت اخبار رو دادم به یه کدومشون و گفتم باز کن و بخون 📨
" از این بعد، بودجه پیشگیری وزارت بهداشت، حذف ❌
دوربین های جاده ای و چراغ های راهنمایی رانندگی هم حذف ❌
استفاده از آفت کش ها تو کشاورزی ، حذف ❌
استفاده از قفل و دزدگیر تو ماشین ها هم ، ممنوع ⛔️
میخوندن و هر لحظه تعجبشون بیشتر میشد، وا مگه میشه؟!😳
" خب! نظرتون در مورد این اخبار چیه؟"
" خیلی عجیبه 🤯
اصلاً منطقی نیست .مگه میشه همه اینها نیاز و واجبه؟"
" به نظرتون دلیل این تصویب این قانونها چی بوده؟"
" نمیدونیم !🤔
شاید منفعت شخصی
شاید بیفکری
ما که هیچ دلیل منطقی براش پیدا نمیکنیم"
" خب پاکت دوم رو باز کنید. اونجا دلیل تصویب این قانونها را مسئولین توضیح دادند."
پاکت رو باز میکنن و میخونن.
" مسئولین اعلام کردند به علت هزینههای بالا ، این مواردِ پیشگیری حذف شده و در صورت بروز اتفاق و بحران و تصادف و سرقت و بیماری، همان زمان به فکر چاره میافتیم."
" خب حالا نظرتون چیه؟ "
" اصلاً منطقی نیست. مگه میشه بزاریم اول دزدی و تصادف بشه بعد بریم مشکلو حل کنیم؟
یا بزاریم مردم مریض بشن بعد بریم درمان کنیم؟
خب اصلاً شاید اون موقع دیگه درمانی وجود نداشت و بیماری کشنده بود.
تازه هزینهای که باید برای درمان بدیم چند برابر هزینه پیشگیری هست. "
" خب پس به نظرتون فکر میکنین پیشگیری کار بسیار عاقلانه ای هستش ، درسته؟ "
" معلومه خیلی واضحه "
" ولی عدهای معتقدند که هزینه برای پیشگیری اصلاً پول هدر دادن هست . چه نیازیه اصلا ؟
پولی که برای پیشگیری صرف میکنیم بریم تو جاهای دیگه خرج کنیم.
مثلاً میگن که چرا باید الان کمک کنیم به لبنان و فلسطین ، که دشمن به سمت مرزهای ما نیاد؟ خب میذاریم هر وقت دشمن اومد تو کشورمون جنگ شد، همون موقع میریم باهاشون مبارزه میکنیم. "
یکی از دخترا گفت خب آخه فرق میکنه
" چه فرقی میکنه؟ "
" خب اینکه یه جای دیگه جنگه بعد ما بریم خودمون رو قاطی کنیم به نظر من جالب نیست."
" یعنی تو بحث امنیت پیشگیری نیاز نیست؟ "
" خب چرا ولی ... "
" تو اینکه اسرائیل دشمن ایرانه و هدف اصلیش ایرانه شک داری؟ "
" نمیدونم راستش 🤷♀ من اصلاً از این چیزا سر در نمیارم بلد نیستم "
" توی اخبار هم نمیبینی؟ تو فضای مجازی ؟ "
" نه اصلاً پیگیری نمیکنم "
" تو خانواده چی؟ اطرافیان؟ اقوام؟ صحبت نمیکنن؟ "
" یه بار توی جمع صحبت شد، اصلاً دعوا شد، برای همین گفتیم دیگه صحبت نکنیم از این چیزا "
" خب خودت چی ؟ به عنوان یک انسان دوست نداری بدونی واقعیت چیه؟
چی درسته چی غلطه ؟
میدونی هزینه ۸ سال جنگ تحمیلی که تو ایران اتفاق افتاد چقدر بود برای کشورمون؟ حالا آمار شهدا و جانبازان دیگه بماند!
اگه بشه با یک هزینه خیلی خیلی کمتر جلوی اون اتفاق رو گرفت به نظرت عاقلانه نیست ؟ "
صحبت میکردم و گوش میداد و لابه لاش سوال میپرسید.
دوستاش هم جواب میدادن و با من همراهی میکردن.
گفتم میخوای آلبوم عکسها رو هم ببینیم؟ گفت آره
عکسها رو گذاشتم جلوشون .
گفتم این عکسا شما رو یاد چی میندازه؟
" وای دوران سخت کرونا!😭😫
" از اون دوران چی تو ذهنتون میاد؟ "
" اضطراب
استرس
قرنطینه
مدرسههای مجازی
دور شدن از اقوام
ماسک زدنهای لعنتی
هر روز آمار مرگ و میر
هر روز خبر موج جدید
بیکاریها ، بیپولیها
جشن و عروسی و مهمونی همه تعطیل "
" خیلی سخت بود، آره؟ "
" وحشتناک بود "
" خب اگه برگردی به سال ۹۸ قبل از کرونا و میگفتن میشه با هزینه کم ، جلوی شیوع ویروس رو گرفت ،حاضر بودی این مبلغ رو هزینه کنی؟ "
" ۱۰۰ درصد ، هر چقدر می تونستم حاضر بودم بپردازم "
" حالا چی ؟ برای کشیده نشدن جنگ به خاک ایران حاضری هزینه بدی؟"
" نمیدونم، حرفاتون منطقیه، احساس میکنم باید برم خونه و به حرفاتون فکر کنم. "
" خیلی ممنون ،دیگه وقتتونو نمیگیرم. "
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
هدایت شده از خبرگزاری فارس
بهنام سبزوار، به یاد فلسطین!
🔹وقتی مغولها به ایران حمله کردند و با غارت و کشتار، شهرها را تصرف کردند، بعضیها گفتند: نباید به متجاوزان اعتراض کرد. وقتی تسلیم شدنمان را ببینند، آسیبی به ما نمیزنند. آنها سکوت کردند اما مغولها به هیچکس رحم نکردند. اهالی سبزوار اما با بیل و کلنگ به جنگ مغولها رفتند. گرچه بسیاری از آنها کشته شدند اما سرانجام مقاومتشان، به حکومت مغولها پایان دادند.
🔹حالا چند قرن بعد از واقعه «سربداران» سبزواری، جمعی از بانوان این شهر در تشکل «مادرانه»، از روحیۀ ظلمستیزی پیشینیان خود مدد گرفتهاند و با طراحی چالشهای متنوع، تلاش میکنند مردم را بیشتر با جبهۀ مقاومت پیوند دهند.
🔹چالش کالسکه، کلید و مقلوبه، تعدادی از چالشهای این گروه برای تبیین مسئله فلسطین بوده.
🔹«شهین و مهین» چالش ابتکاری این روزهای مادران فعال سبزواری است که با روایت قصه یک گندهلات و ۲ خواهر به نامهای شهین و مهین، به این سوال جواب میدهد که «سبزوار چه ربطی به دعوای فلسطین و اسرائیل دارد!»
🔗شما هم میخواهید بدانید چه ربطی دارد؟
اینجا را بخوانید
@Farsna
🚩🏴من امروز دخترم رو اینطوری راهی مهدکودک کردم...
بعد از اینکه اخبار اعلام کرد، سید مقاومت را شهید کرده اند، همه حال بدی داشتند.
بعضی ترسیده بودند از جسارت دشمن،بعضی خشمگین بودند از وقاحت دشمن، بعضی غمگین بودند از شهادت سید حسن و بعضی ناراحت بودند از زندگی روزمره خودشان و...
با خودم گفتم میتونم حداقل یک دیس حلوا بپزم که دخترم، فاطمه به پیش دبستانی ببرد.
حداقل کمی حواس بقیه جمع میشود...کمی فضای روزمرگی تحت تاثیر قرار بگیرد.
صبح که شد، زودتر بیدار شدم و بساط حلوا رو به پا کردم.
تند تند آرد را تفت میدادم و مواد را یکی از بعد از دیگری اضافه میکردم.
حلوا که پخته شد، کشیدم در ظرف و تزیین کردم.
عکس سید حسن را هم چسباندم به دیس حلوا و دادم دست دخترکم و راهی اش کردم.
با خودم به عکس العمل های احتمالی مربی ها و کسانیکه او را در مسیر میدیدن فکر میکردم...
تا اینکه بعد دو سه ساعت دیدم از کانال پیش دبستانی دخترم پیامی آمد. کانال را که باز کردم، دیدم مربی ها میزی با رومیزی مشکی آماده کرده اند و شمع گذاشته و دیس حلوا را هم روی میز گذاشته اند. بچه ها همه کنار میز نشسته اند و ظاهرا برنامه ای برایشان تدارک دیده اند.
وقتی رفتم دنبال دخترم بابت حلوا کلی تشکر کردند.
خوشحال شدم که عکس العملشان مثبت بود.
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
عشق به جبهه ی مقاومت چه می کنه واقعا!!
بعد از عملیات موفقیت آمیز تهیه ی سالاد فصل به نفع جبهه ی مقاومت،به پیشنهاد یکی از دوستان که گفتن مادرشون یک مقدار بِه رو نذر جبهه ی مقاومت کردن ماهم یاعلی گفتیم و ساخت مربای به رو گذاشتیم توی دستور کار.
عشق به جبهه ی مقاومت چه می کنه واقعا!!
یکی از دوستان که عازم سفر بودن قبول کردن که بریم خونشون...
دو سه نفری کار شستن و خرد کردن رو انجام دادیم.
موقع بار گذاشتن مربا یکی دیگه از رفقا بهمون اضافه شد. با اینکه نوزاد داشت اما دلش طاقت نیاورده بود و این برای ما خیلی دلگرمی بود.
لابه لای صحبتها مقدار پولی رو که قرار بود تقبل کنند دادند و گفتند یه بخشی از پول نذریِ دخترم هست،همین که دخترم متوجه شد که بخاطر کمک به جبهه فلسطین و لبنان هست گفت مامان منم میخوام از پس اندازم بدم.
کیف کردم از این دل بزرگ و مهربانی که با سن کم حاضر شده بود از دارایی خودش ببخشه.
خدایا به برکت این دلهای پاک همه ی بچه های غزه رو به زودی زود از چنگال اسرائیل کودک کش نجات بده...
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
چراغ اول
نشسته بودم و گروه های مجازی رو چک میکردم.
همسرم هم رفته بودن از پدر و مادرشون سر بزنن...
همین طور که پیام های گروه خانوادگی رو میخوندم،پیام همسرم مربوط به اهدای طلا توسط خانمهای بوشهر رو دیدم که در حال تشویق خانمهای گروه برای کمک به جبهه ی مقاومت بود.
بلافاصله یک عکس فرستاد.
عکس رو که باز کردم عکس یک انگشتر طلا بود و همسرم زیرش نوشته بود:
" مامان چراغ اول رو روشن کرد!" مادر شوهرم گفتن میخواستم بعنوان هدیه به نوه هام بدم، ولی توی این شرایط،جبهه مقاومت واجبتره...
مادرشوهرم رو تحسین میکردم... همیشه سر بزنگاه ها بهترین عمل رو انجام میده!
اینجا هم بصیرتش رو نشون داد و دوباره به بچه ها و عروس ها و داماد و نوه ها فهموند که همیشه پشت ولایت هست.
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
پاییز پر ماجرا!
چند وقتی بود میخواستیم با اعضای جوانه مان یه دورهمی جانانه بگیریم و برنامه ی پاییز و زمستانمان را لیست کنیم و برویم دنبالش!
اما روزهای پر تب و تاب شهریور ماه و شلوغی اول مهر، نگذاشته بود دور هم جمع شویم .
تا اینکه چیزی مثل یک بمب افتاد وسط روزهای آرام پاییزی مان و تکانمان داد...
خبر شهادت سید نصرالله عزیز، پدر مهربان حزب الله همه ی دنیا را تکان داد و ما را برد توی یک دنیای جدید...
ما مادرها اما با همه ی داغی که توی سینه هایمان داشتیم،بیکار ننشستیم و بلند شدیم تا زینب گونه عزاداری کنیم...
خیلی زود قرار دورهمی جوانه را گذاشتیم و قرار شد توی این دور همی از حزب الله بگوییم و از سید حسن عزیز ،از مقاومت بگوییم و از رشادت و تلاش جبهه ی حق...
توی همین حال و هوای عزاداری بودیم که حمله ی موشکی ایران به اسرائیل باعث شد مقدمات یک جشن کوچک را بچینیم و محوریت برنامه ی جوانه و مخصوصا کودکان را به سمت حماسی ببریم.
روز دورهمی رسید و مادرها همه مشغول گپ و گفت و تحلیل شرایط روز کشور و ...شدند.
بچه ها توی حیاط شروع کردند به بازی و شادی و نقاشی و رنگ آمیزی...
بین بازی بچه ها برایشان قصه گفتیم،قصه ی حسن کوچولویی که پدر حزب الله لبنان شد و قصه ی حسن کوچولویی که پدر موشکی ایران شد.
بچه ها موشک ساختند و به پرچم اسرائیل حمله کردند و پرچم اسرائیل را با گل بازی محو کردند.
بعد دست به دست هم دادند و قول دادند مثل شهید سید حسن نصرالله عزیز و شهید حسن طهرانی مقدم عزیز،تا همیشه از کشورشان دفاع کنند و جلوی آدم های زورگو و قلدر بایستند و قوی باشند...
آخر برنامه هم با دست های کوچکشان شیرینی و شکلات پخش کردند و شعار مرگ بر اسرائیل سر دادند.
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
تهیه شوری و سالاد فصل برای کمک به لبنان
از وقتی صحبت های حضرت آقا راجع کمک به لبنان رو شنیده بودم،مدام فکر میکردم من میتونم با دوتا بچه کوچیک چه کاری کنم؟!
چه امکاناتی دارم؟!
یهو به این فکر افتادم با کمک خانومای هیئتمون سالاد فصل و شوری درست کنیم و سود حاصلش رو برای کمک به لبنان بفرستیم.
خیلی سریع هماهنگی هارو توی گروه جوانه مون انجام دادیم و
تقسیم مسئولیت کردیم.
الحمدالله ما تو هیئت مون مشکل نیرو نداریم چون همیشه مامانا با تماااااام گرفتاری هاشون اهمیت مسائل رو درک میکنند و پایه کار هستن☺️
شب با مسئول خرید به بازار رفتیم و سبزیجات لازم رو فراهم کردیم
🥕🥦🥒🌶🧄
صبح زود بچه هارو بیدار کردم و آماده شدم برای رفتن به خونه یکی از مامانای مهربون هیئتمون...
وقتی رسیدم دیدم مامانای سحرخیزمون زودتر رسیدن و کار رو شروع کردن الحمدالله😁
مواد رو با خانوما شستیم و خورد کردیم و منتظر خشک شدنش شدیم☀️
صاحب خانه مهربون با یه یتیمچه عالی برای نهار ازمون پذیرایی کرد😋
بعد رفتیم سراغ درست کردن سس سالاد فصل و ریختن شوری.😊
بماند این وسط چه دعواهایی از بچه ها حل و فصل نکردیمو چه جیغ و داد هایی رو تحمل نکردیم....🙃
سرآشپز خوبمونم باردار بودن اما با این وجود از دل و جان مایه گذاشتن و با تهدید من(کتک با کمربند🤨) رفتن یه کمی وسط کار استراحت کردن😮💨
بچه 5 ماهه منم که نه شیر خودمو تو بیداری میخورد و نه شیشه میگرف درست حسابی😫، مدام این بغل اون بغل میچرخید تا کاراها تموم بشه😕
در اخر با چند تا دعای قشنگ سبزیجات راهی دبه ها شدن برای شوری و اینگونه عاقبت بخیر شدن☺️
پ.ن : قسمت های غیرقابل استفاده سبزیجات خشکاله شدن تا راهی روستا بشن👏
روز بعد تصمیم گرفتیم که ترشی لیته هم درست کنیم. لیته ها رو با بادمجون کبابی درست کردیم که تاثیر به سزایی در خوشمزگی لیته داره😋لیته ها که آماده شد، دیدیم سالاد زمستونی کمه.😩
باز برای دو روز بعد با کلی فراز و نشیب هماهنگی کردیم و خونه یکی دیگه از دوستان، دوباره دورهم جمع شدیم و تا ظهر مواد سالاد رو آماده کردیم. و بگو بخند کردیم و صلوات فرستادیم و... 🙂
اذان ظهر که شد، یکی یکی نماز خوندیم.
ظرف شستیم و سس رو آماده کردیم. بعدش همه باید برمیگشتند خونه هاشون. چون بچه مدرسه ای داشتن.
ما که رفتیم بعد از سرد شدن سس سالاد، میزبان مهربون با همکاری خواهرشوهرای گلش بقیه ی کارهای باقیمونده رو انجام دادن.😘
سالاد زمستونی ها و شوری ها و لیته ها همه خوشمزه شده بودن و فروش خیلی خوبی داشت. هم قبل بازارچه نصر و هم تو بازارچه نصر. حتی سفارش هم گرفتیم از چند نفر که ان شاء الله قراره همین هفته دوباره آماده کنیم و به دستشون برسونیم.😊😍
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
فروش آش به نفع جبهه مقاومت
چند روزی توی گروه جوانه مشغول تقسیم مسئوليت و تقسیم مواد آش رشته بین مامان ها بودیم.
هرکسی یه گوشه ای از کار رو گرفت و قدمی برای انجام کار برداشت.
روز موعد رسید!
با کیسه های پر از مواد اولیه تهیه آش، به سمت منزل یکی دوستان راه افتادیم.
بسم الله کار رو با قرائت سوره ی نصر گفتیم و شروع کردیم.
با بچه ها مشغول پاک کردن سبزی ها و پوست گرفتن و خرد کردن مواد دیگه شدیم.
یکی از دوستان، با بچه ها در مورد نیت کارمون و هدف این پخت و پز صحبت کردند.
مواد اولیه که حاضر شدند و رفتند تو نوبت تا پخته بشن، بچه ها صف کشیدند و برای هم سربند غزه بستند، پرچم فلسطین و حزب الله رو بالا بردند و با دل های پاکشون برای پیروزی جبهه حق دعا کردند.
مامانها و بچه ها عصرانه ی خوشمزه ای خوردند و سبد و قابلمه ها رو شستند.
دیگ مخلوط آش منتظر رشته، شب رو باید میخوابید تا صبح زود رشته های عاقبت بخیر هم بهش اضافه بشن و برسن به بازارچه نصر☺️
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
هر کسی هر جوری که میتونه...
با توجه به اتفاقاتی که توی جهان و علی الخصوص تو منطقه افتاده همه در تلاطم بودیم حالا که رهبر گفتند بر همه فرض است کمک کنند چه کمکی از منه مادر برمیاد؟!🤔
تا اینکه بازارچه نصر به کمک دوستان برپا شد 😍
هر کس با هر چی در چنته داشت وارد میدان شد.
بچه های جوانه نورا هم نظرات متفاوتی دادن اما به علت مشکلاتی که وجود داشت مثل بارداری و سفر و مراسم سالگرد مادربزرگ، نشد دور هم جمع بشیم و باهم یه کار واحد انجام بدیم اما باز هم چند نفری از اعضا توی بازارچه شرکت کردیم 👌
یکی از دوستان با وسایل تولیدی خودش در بازارچه شرکت کرده بود و سودی برای جبهه در نظر گرفته بود.👚
دوست دیگه به نیابت از بچه های جوانه کیک های خوشمزه شکلاتی و باقلوا درست کرده بود و درصدی از سود رو به جبهه مقاومت اختصاص داده بود🍰
و بنده هم با لوازم های باقیمانده کانالم و حلواهای زعفرانی رولی خوشمزه که به نیابت از بچه های جوانمون درست کرده بودم که پخت این حلوا ها همراه با صوت زیبای زیارت عاشورا بود 🤲
راهی بازارچه نصر شدم. انشالله ماهم بتونیم دعوت رهبر عزیزمون رو لبیک گفته باشیم💪
و حالا پسر من خوشحال ترین بود از اینکه تونست کلی چیز بفروشه مخصوصا که تمام حلوا ها فروش رفت و پول بفرسته برای جبهه که اسرائیل نابود بشه 😊
و در آخر مبلغی رو که مشخص کرده بودیم رو در سایت رهبری پرداخت کردیم انشالله به امید پیروزی جبهه حق و نابودی اسرائیل و جبهه باطل✌️
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
یه تومن پر برکت
چند ماه قبل یه تصمیمی گرفتم... چون تشک هامون خیلی زیاد بودن و کمد دیواری مون هم کوچیکه، تصمیم گرفتم چند تاشو بفروشم.
پولش توی حسابم بود تا اینکه متوجه شدم یکی از دوستان برای ساخت خونه،پول کم داره.
پول رو دادم دو ماه دستش بود وبعد برگردوند.
با خودم گفتم پول باشه تو حسابم تا در مواقع ضروری ازش استفاده کنم...
بعد شهادت سیدحسن نصرالله و مشارکت مردم در کمک به جبهه مقاومت، با خودم گفتم بهترین موقع استفاده اش الانه!
مقداری از اون پول رو واریز کردم برای جبهه مقاومت.
من شرمنده اون مردم مظلوم وشرمنده امام زمانم هستم که این مقدار کمه...
خدا خودش قبول کنه واسرائیل رو از کره زمین حذف کنه.
توی جوانه مون بین پیاما چشمم افتاد به فراخوان دوستان برای گرفتن غرفه...
بازارچه نصر برپا شده بود و قرار بود هرکی در حد توانش کمک یدی، فکری و مالی بده تا غرفه رو بچرخونیم.
توی گروه نظرمو مطرح کردم: یه تومن میزارم تا هرکاری لازمه باهاش انجام بدیم.
همه استقبال کردن... باهاش ساندویج فلافل درست کردیم.. همه اش توی بازارچه فروش رفت الحمدالله
بعد بازارچه و حساب کتاب، و واریز سود فروش مون برای مقاومت،
یکی از دوستان جوانه گفتن بیایین تا دوباره با کمک چند تا از خانمای مسجدمون، آش درست کنیم و پسرامون بفروشن سودش برای مقاومت...
منم اعلام کردم که اون یه تومن رو دوباره میزارم تا باهاش هرچی لازمه تهیه کنین.
بعد اگه کار دیگه ای نداشتین، واریزش میکنم برای مقاومت...
فقط خدا میدونه، این یه تومن تا کجا میخواد جلو بره و گره گشا باشه ☺️
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
حظ خرید و کمک به لبنان
امروز صبح به بازارچه نصر رفتم و سالاد فصل خریدم.
دوباره به خونه برگشتم و گذاشتم خونه بعدش رفتم مدرسه دنبال پسرم...
با یکی از مامانا صحبت میکردیم به این نتیجه رسیدیم که فکر کردن به اینکه ناهار چی بپزم سختترین قسمت کار روزانه مونه!🙈
رسیدم خونه چشمم افتاد به شیشه سالادفصل😋😋
و جرقه در ذهنم😎
دیگه بقیه شو نمیگم به احترام مامانای باردار گروه🌹
خودتون حدس بزنید چی با سالاد فصل می چسبه.🍝😅
از نظر کیفیت و طعم خیلی خوشم اومد!
چون طعم سیر زیاد رو نمیپسندم،
این سالاد همه ی مواردش به اندازه بود و خیلی تمیز و باسلیقه تهیه کرده بودند.
یه ظرف سالاد هم دخترم برد مدرسه که به دوستاش بگه با خرید این سالاد ،هم سالاد خوشمزه دارین هم کمک کردین به جبهه ی مقاومت در لبنان...
حالا بیاد ببینم چقدر موفق بوده☺️😁
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
کمک به لبنان با دوچرخه!!
چند وقتیه قصد داریم دوچرخه مونو بفروشیم و برای پسرم موتور بخریم.
به پول دوچرخه نیاز داشتیم، اما با خودم گفتم : حالا بر فرض که یه مبلغ ناچیزی بدست اومد، مگه چقدر میتونه تاثیر بذاره روی زندگیمون...
خدا بخواد از یه جا چه بسا بهترشو میرسونه...
از طرفی، طبق بیانات رهبری و نیاز مردم عزیز لبنان، احساس کردم با فروش دوچرخه و هدیه به جبهه ی مقاومت، قدم هر چند کوچک برداشته باشیم و گره کوچکی از کار مردم مقاوم لبنان باز کنیم.
انشالله که خیر باشه...
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
فقط یه خواهشی دارم...
ساکن سبزوار نبودم و ناراحت ازینکه نمیتونم در بازارچه نصر شرکت کنم و با خرید از بازارچه کمکی به مردم لبنان و جبهه مقاومت کنم.
دوستان مادرانه پیشنهاد دادن که میتونم از بازارچه مجازی نصر خرید کنم.
عضو گروه مجازی بازارچه که شدم دیدم خیلی از افراد دیگه که محصولی برای فروش ندارن، وسایلی که توی خونه زیاد لازمشون ندارن رو هم برای فروش گذاشتن و مبلغ اون کالا رو کاملا تقدیم جبهه مقاومت کردن...
خیلی برام آشنا بود این صحنه،درسته سن و سالم به زمان هشت سال دفاع مقدس کشورم نمیرسه ولی توی فیلم و مستندها دیده بودم که مردم خصوصا خانم ها زمان جنگ ازین دست کمکها به جبهه میکردند.
الان درسته تو کشورمون خداروشکر در امنیت کامل هستیم اما میدونیم که یه جای دیگه، مردم یه کشور دیگه نیاز به کمک ما دارن😔
حتی اگر مسلمون هم نبودن باز هم کمکشون میکردیم چه برسه به اینکه مسلمون هم هستن❤
خب من هم با خرید کردنم از بازارچه نصر کمک میکردم به جبهه مقاومت...اما نه،
تنها با خرید کردن اقناع نمیشم! باید کاری کنم،اما چه کاری؟من که چیزی برای فروش ندارم😔
باید کاری کنم تا دلم آروم بشه
توی خونه چرخی زدم ،چشمم افتاد به قفسه ی کتاب 😍
میتونم اون کتابایی که خوندم رو بذارم برای فروش😍
هرکدوم رو برمیداشتم باز میذاشتم سرجاشو میگفتم نه اینو بازم میخونم،
بعدی رو برمیداشتم و باز میذاشتم
دیدم اینطوری نمیشه باید دل کند ازشون...
بلاخره دوتا از کتابام رو که میدونستم طرفدار زیاد داره رو انتخاب کردم و گذاشتم توی گروه برای فروش.
یک ساعتی گذشت که یکی از دوستان مادرانه پیام داد: کتابها هنوز موجوده؟
براشون نوشتم:بله هست.
کلی خوشحال شدن و گفتن که کتابها رو میخوان...
چند دقیقه بعد،عکس فیش واریزی به حساب رهبری رو برام فرستادن و بلافاصله پیام دادن:
فقط یه خواهشی دارم ازتون؟!
گفتم: بفرمایین؟!
گفتن: این کتابها رو هدیه از طرف من قبول کنید.
😳😳😳
خیلی تعجب کردم و بعد متوجه منظورشون و نیت قشنگ شون شدم☺️
خیلی برام جالب بود که چقدر قلبهای مهربون هستن هنوزم🥰🥰
از کارشون خوشم اومد و تصمیم گرفتم اون کتابها رو به کتابخونه اهدا کنم.
خدا کنه این قلب های مهربون بمونن برای امام زمان مون🥰🥰
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
من باید جای دیگه ای خرج بشم...
وقتی دخترم به دنیا اومد، یه کاموای صورتی رنگی رنگی موهر نرررررمالو خریدم تا براش سارافون دامن چین چینی و کت روش رو ببافم🥰
اما لباس زمستونی و گرم صورتی زیاد براش خریدیم و هدیه آوردن، این کاموا موند تو گنجه و قسمت نشد بافته بشه.
نی نی بعدی هم پسر بود و کاموایی دیگه ای براش گرفتم و بافتم و این خوشگل بازم موند تو گنجه🥲
طی این سالها بارها بیرون کشیدمش تا لااقل شال گردنی باهاش بسازم ولی نمی شد که نمی شد...
حالا که داره رج به رج یه کلاه ساده میشه تا برسه به دست یه فرشته ی کوچولو که لازمش داره، می فهمم که به زبون بی زبونی میگفته: ولم کن، من باید در زمان مناسب خرج جای بهتر و ارزشمندتری بشم 😌
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
سبزی های عاقبت بخیر
توی بازارچه نصر نشسته بودم گوشه ی دیوار و جمعیت را نگاه میکردم!
یک دفعه، یک بسته ی سبز رنگ جلوی صورتم ظاهر شد!!
نگاهم را از روی بسته بردم به سمت دست ها و بعد صورت خانومی که بسته را جلویم گرفته بود ،پرسیدم:این چیه؟؟
لبخند زد و گفت:سبزی خوردن.سبزی نمیخواین؟؟پاک شده و مرتب!
بسته سبزی را از دستتش گرفتم و گفتم ممنون،اتفاقا خیلی سبزی دوست دارم!
قیمتش را پرسیدم
گفت:۱۰ هزارتومن
چشمانم گرد شد:ده هزار تومن؟؟؟
با دلهره پرسید:گرونه؟؟
گفتم:نه بابا گرون چی؟!خیلی ارزونه!!!
بازم دارین؟
لبخند زد و گفت:نه،فقط دو بسته داشتم!
راستش خواستم بیام اینجا دیدم چیزی ندارم برای کمک،همین سبزی های پاک شده رو از یخچالم کشیدم بیرون و گفتم میبرمشون میفروشمشون.به نفع جبهه مقاومت!
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
این عروسک سبب خیر شد!
چند وقت پیش جلسه مادرانه خونه یکی از دوستان بود.
منم با دختر دوساله ام راهی شدم.
توی مسیر برگشت متوجه شدم دخترم یه عروسک از خونه دوستم که جلسه خونشون بود،با خودش اورده!!
باهاش تماس گرفتم و گفتم در اسرع وقت برمیگردونم...
دو روز بعد،
عصر بود، به همسرم گفتم بریم یه دوری بزنیم؟!
همسرم گفتن باشه فقط تو شهرک خودمون دور میزنیم و داخل شهر نمیریم.چون شب شیفت شب هستم و باید زودتر به سرکار برم...
گفتم: راستی دخترمون عروسک فلانی رو برداشته حالا که داریم دور میزنیم بریم بهشون بدیم ؟!
قبول کردن...
به دوستم زنگ زدم و گفتم:خونه ای؟ عروسک رو بیارم...
گفت: تا دو دقیقه دیگه بیشتر نیستم. دارم میرم پارک آخه یکی از جوانه های مادرانه آش پختن و قراره به نفع جبهه مقاومت بفروشن یه میز چالش هم دارن که من میخوام برم تبیین کنم .
گفتم: پس میارم همونجا جلو پارک تحویل میدم...
ساعت ۶ غروب بود وقتی به اونجا رسیدم عروسک رو دادم...
دیدم دوستان میخوان وسایلشونو جمع کنن و میگفتن اینجا جمعیت زیاد نیست و میخوایم بریم یه جا دیگه!
یه نفر پیشنهاد داد بریم پارک بانوان...
فاصله زیاد نبود.دونفره رفتیم و مکان رو دیدیم هم شلوغ بود هم خوب بود.
باهاشون تماس گرفتیم و گفتیم بیان اینجا جای خوبی برای تببین و آش فروختن هست.
ولی کلی وسیله و میز و دیگ آش و پرچم و... بود.
گفتم: اینا رو باچی میخواین بیارین؟!
گفتن: نمیدونیم باید چند نفری کمک کنیم و با دست ببریم...
آخه اون همه وسیله و دیگ آش و میز...مگه میشد با دست برد؟؟!
فاصله زیاد نبود ولی وسایل سنگین بودن...
همسرم جلوی پارک منتظرم بود و من توی پارک بانوان بودم...
باهاش تماس گرفتم و گفتم: بچه ها دست تنهان،کمک میکنی وسیله هاشونو برسونی پارک بانوان؟!
بعد چند دقیقه دیدم همسرم با دوستام و وسیله ها رسیدن...
بلافاصله وسیله ها رو پیاده کردیم و با دوستانم خداحافظی کردم چون همسرم شیفت بودن و فقط چند دقیقه وقت داشت که منو به خونه برسونه و بره سر کار...
و این عروسک سبب خیر شد که تو اون موقعیت برسیم و کمک حال باشیم...
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan
باید از دوست داشتنی ها دل کند...
سلام حدود دو هفته قبل می خواستم روایتی رو بنویسم که نوشتنش تا به الان به تعویق افتاد؛
از همان ابتدای جنگ نابرابر و اخیرا حمله به لبنان و درخواست کمک به امت حزب الله خیلی تو فکر بودم که چه کنم؟! چطور میتونم کمک کنم؟!
وقتی پویش اهدای طلا راه اندازی شد،من هم نیت کردم یه تکه طلا هدیه بدم برای کمک...چند روزی گذشت و مشغله کاری اجازه نمی داد که اقدام کنم که بالاخره از محل کار مرخصی ساعتی گرفتم تا به حسینیه هنر برم و طلا رو تقدیم کنم...با اینکه طلا رو از درآمد خودم خریده بودم؛ اما با خودم گفتم بزار به همسرم بگم و یه مشورتی بکنم.
توی مسیر،به مسجد رفتم و نماز ظهرمو خوندم همونجا با همسرم تماس گرفتم و ایشون به خودم واگذار کردن...
حتی به ذهنم خطور کرد که مبلغ نقدی کمک کنم اما دیدم از طلا گذشتن سخت تره تا پول دادن...و دل رو به دریا زدم و رفتم حسینیه هنر و انگشتری رو که برای روز مبادا خریده بودم تقدیم کردم...باشد که انگشتر عاقبت بخیر شده و ما هم رستگار بشیم...
خدایا ما رو در گروه یاران امام زمان قرار بده انشاالله 🤲🏻
#پویش_مردمی_مادران_مقاومت
#مادرانه_سبزوار
#حزباللهزندهاست
#شهیدسیدحسننصرالله
#مقاومترمزپیروزی
@madaranemeidan