YEKNET.IR - roze - shabe 5 muharram 1401 - heidar-khamse.mp3
11.77M
🔳 #روضه #شب_پنجم #محرم
🌴فقط برای حسین و فقط برای حسن
🌴نیامدهایم که دل دست این آن دهیم
🎙حاج #حیدر_خمسه
👌بسیار دلنشین
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠الهم عجل لولیک الفرج 💠
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
دوباره بار گناه از جهنم آوردیم
به بزم روضهیتان قامتی خم آوردیم
هزار جرم نبخشودنی به شانه ولی
دوباره اذن گرفتیم و شبنم آوردیم
شکسته قامت ایمانمان از این سستی
خلاصه این که حسابی همه کم آوردیم
بیا از این همه کوه گناه، کاه بساز
برای واسطه یک شال ماتم آوردیم
معین آن «فَاُطیلَ البُکا» نشد بشویم
ولی بر اشک شما چند همدم آوردیم
محرّم است محرّم، «عزیز مصرِ» مدینه!
که سمت خیمهیتان، رو به پرچم آوردیم
ببخش هیأت ما را بضاعتش این بود
قبول کن کمِ ما را که دَرهم آوردیم
صدای نالهی ما چون نبود درخورتان
از آیههای غم «مُقبِلَت» دم آوردیم
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
✍ #رضا_جوان_بخت
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠الهم عجل لولیک الفرج 💠
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آصفی، مداح و پیرغلام: برخی از مداحان اهلبیت را نردبان میکنند تا خود را نشان دهند
🔹اگر مداح شغل نداشته باشد و کسب درآمدش از مداحی باشد دچار چابلوسی و مجیز مردم میشود.
#امام_حسین_مناجات
شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید
تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید
به شوق پادوییِ روضه، جمع نوکران جمع است
محرم هیچکس ما را پی حاجت نخواهد دید
همان خادم که کفش سینهزن را جفت میکرده
شبی که جفت شد بند کفن، زحمت نخواهد دید
خدایا! شاکرم از این حسینی که بهمن دادی
گمانم جز محبش، بندهای رحمت نخواهد دید
دم عیسیٰ به یُمن خاک کویات مُرده را جان داد
مسیحا هم شِفا را جز در این تربت نخواهد دید
بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضههایت نیست
بدون نذرِ هیئت، کاسبی برکت نخواهد دید
فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمیبینی
کسی فرزند را هم شانهی رعیت نخواهد دید
اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..، حسن داده
کسی ما را سر این سفره بی دعوت نخواهد دید
به جز روزی که بین دستهها زیر عَلَم رفتم
پدر دیگر مرا اینقدر باهیبت نخواهد دید
لباس مشکی ما دستبافِ زینب کبراست
جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید
هزاران بار کج رفتم..، ولی زهرا برم گرداند
پسر از مادر خود لطفِ بامنت نخواهد دید
حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..، ارزش یافت
کسی در آستانت شِیءِ کمقیمت نخواهد دید
پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغیها
دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید
#بردیا_محمدی
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠الهم عجل لولیک الفرج 💠
🏴سبک واحد تند یا زنجیرزنی امام حسین و حضرت عباس علیهم السلام ویژه ایام محرم الحرام ۱۴۴۵ه.ق ۱۴۰۲ه.ش
#واحد_محرم
#کشتی_نجات_عالم
🏴بند اول
کشتیِ نجات عالم
سیدی ابی عبدالله
شور شیرین محرم
سیدی ابی عبدالله
معدن جود و کرم
سایتون روی سرم
فخرم اینه که برات
من غلام و نوکرم
ای مسیره تا خدا
شاه دشت کربلا
با نگاهه تو میشه
حاجتا همه روا
سیدی ابی عبدالله
🏴بند دوم
نورالعینی یا حبیبی
سیدی ابی عبدالله
منه بیمار و طبیبی
سیدی ابی عبدالله
یابن فاطمه تویی
مَحرم سِرِّ دلم
با توسله به تو
حله آقا مشکلم
یابن فاطمه تویی
حاکم و سلطان من
با محبت شما
کامله ایمان من
سیدی ابی عبدالله
🏴بند سوم
ساقی تشنه ی عالم
سیدی یا ابوفاضل
صاحب لوا و پرچم
سیدی یا ابوفاضل
ای وزیر شاه دین
قمره روی زمین
جان ماها بفدات
ای یل ام البنین
ای علمدار خدا
ناصر دینه نبی
شیر دشت کربلا
یا ابالفضله علی
سیدی یا ابوفاضل
۱۴۰۲/۰۴/۳۱
🙏التماس دعای خیر
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
زمزمه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه
شب_ششم_محرم
هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن
ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دوشب کُلِ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی"
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
حسن لطفی
روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
👆روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد
چشم ما نیز فقط گریه تمنا دارد
قدر بال مگسی گوهر اشک غم تو
قیمتی بیشتر از گوهر دریا دارد
هرکه در بزم عزای تو قدم بگذارد
زیر پایش پرِ جبریل امین را دارد
غیر آغوش تو هرجا بروم نا امن است
روضه ات امن ترین جاست که دنیا دارد
آی مَردم به خدا تربت قدسی حسین
اثرِ بیشتری از دم عیسی دارد
نیستم در پی درمان مگر از دست حسین
عبد هنگام بلا چشم به مولا دارد
مرگ از زندگی بی تو سزاوار تر است
گذر عمر به همراه تو معنا دارد
پدرم نوکری آموخت به من روحش شاد
بهترین ارثیه را طایفۀ ما دارد
ظاهرش سرخ و کبود است اگر سینۀ ما
سند نوکریِ ماست که امضا دارد
سر شکستن وسطِ روضۀ تو چیزِ کمیست
عاشق از داغ تو گر جان بدهدجا دارد ..
دورِ گودال همه محو تماشا بودن
آه از این قوم مگر قتل تماشا دارد !!
کاش تنها به مصافِ سر تو می آمد
خنجرِ شمر نظر بر همه اعضا دارد
بی ادب بود که با چکمه به گودال آمد
مقتل تو چه کم از عرشِ معلی دارد
یتیمانِ امام حسن رو مثه بچههاش بزرگ می کرد و تمرین میداد .. اباالفضل علیه السلام شمشیر زدن یادش میداد .. همه او را آماده کردن برا کربلا .. گفت قاسمم، فردا به بلای عظیمی گرفتار میشی .. بمیرم برات .. هر کاری کرد اذنِ میدان بگیره عمو قبول نکرد .. اومد تو خیمه نجمه خانم .. عزیزم چی شده اینجور داری زار زار گریه می کنی .. فرمود عمو اجازه نمیده .. فرمود الان بهت سندی رو نشان میدم که اجازه بده .. ساروق بسته ای رو باز کرد دست خطِ امام حسن رو آورد .. خوشحال با عجله رفت خدمت ابی عبدالله .. انقدر با ادب بود، اول دست عمو رو بوسید گفت عموجان این دست خطِ بابامِ .. روایت داره وقتی نگاه کرد امام حسین دست خطِ برادر رو شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. ای غریب مدینه .. ابی عبدالله فرمود آمادۀ میدان کنند قاسم رو .. هر چی گشت خانم زینب زرهی اندازه نشد به تنِ قاسم .. دستمال سر رو براش تحت الحنک بست از بس که زیبا بود .. می گفت می ترسم چشمش بزنن .. واردِ میدان شد ( شنیدید ..) تا شروع کرد رجز خواندن إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن هـذا حسینٌ کالاَسیر .. ازرق شامی از بزرگانِ لشکرِ دشمنِ با همه بچه هاش اومده کربلا .. دونه دونه بچه هاش رو به درک واصل کرد .. آخرالامر خودش اومد تو میدان .. تا اومد تو میدان حضرت فرمود تو یل این لشکری؟! انقدر بی عرضه ای بندِ چکمه هات رو نبستی اومدی وسط میدان .. سرش رو انداخت پایین نگاه کنه به کفشش چنان با شمشیر زد ازرق شامی به درک واصل شد .. ابی عبدالله فرمود نجمه خانم دعاش کن .. شنیدید دورهش کردن .. اول کاری که کردن با نیزه دوره ش کردن از رو اسب به زمین افتاد .. تنها بدنی که جان داشت و زیرِ سم مرکب ها رفت .. یه مرتبه صدا زد عمو به دادم برس .. روایت میگه مثه بازِ شکاری حضرت خودش رو رسوند به بدنِ قاسم .. دید این کاکل و موی قاسم رو قاتل گرفته .. داره با خنجر سر رو جدا میکنه .. با شمشیر زد دستِ قاتل قطع شد .. قاتل با همون حالش قومش رو صدا زد ریختن دورِ ابی عبدالله .. یه وقت دید به آقایی از زیرِ سم اسب داره صدا می زنه عمو استخوان هام شکست ..
مهتابی درخشان شد عازم به میدان
بر پیشانی او سربندِ حسن جان
با ان تنکرونی شير انقلاب است
شاگرد ابالفضل پور بوتراب است
ای جانم حسن جان ..
نقش بازوی او الله ُمع الحق
افتاده به پایش بی سر جسم ازرَق
چون شیر جمل او چرخانده چو شمشیر
ار عرش الهی زهرا گفته تکبیر
ای جانم حسن جان ..
زیرِ سم مرکب کم کم قد کشیده
می آید صدایش بریده بریده
بس که پا کشیده روِ خاکِ صحرا
زنده کرده داغِ بی تابی زهرا
ای جانم حسن جان ..
روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
استاد_حاج_منصور_ارضی
شب_ششم_محرم