سلام(بخوانیدوارسال کنید):
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
_______
#حضرت_رقیه
روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من
سرگرم گفت وشنود است او با من کوچک من
وقتی که شبهای تارم در انتظار سپیده است
خورشید او می تراود از روزن کوچک من
یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم ببینید
دستان خود حلقه کرده است بر گردن کوچک من
می خواستم از یتیمی ، از غربت خود بنالم
دیدم سر خود نهاده است بر دامن کوچک من
گفتم تن زخمی اش را ، عریانی اش را بپوشم
دیدم بلند است و، کوتاه پیراهن کوچک من
در این خزان محبت دارم دلی داغ پرور
هفتاد و دو لاله رسته از گلشن کوچک من
از کربلا تا مدینه یک دفتر خاطرات است
با رد پایی که مانده است از دشمن کوچک من
دنیا چه بی اعتبار است در پیش چشمی که دیده است
دار الامان جهان را در دامن کوچک من
آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده ای را
شاخه گلی می گذارند بر مدفن کوچک من
🔸شاعر:
#محمدعلی_مجاهدی
________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
_________
#حضرت_رقیه
آوردمت اینجا سر بابا به سختی
آخر رسیدم من به تو اما به سختی
این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است
انقدر ها که می شوی پیدا به سختی
گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی
یک شب بیا و بگذران با ما به سختی
بوی غذای هر شب همسایه هامان
آزار داده کودکانت را به سختی
یادت می آید که چگونه می دویدم
عمه عصایم می شود حالا به سختی
چشمان من رو به سیاهی می رود حیف
ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی
از آن شب زجرآور صحرای غربت
بالا نمی آید نفس الا به سختی
من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد
می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی
دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن
تا پای جان میزد مرا بابا به سختی
ما را به نام خارجی ها می شناسند
بی زارم از این نامسلمانها به سختی
از کوچه های سنگ دل های شامی
در برده ام این جان زخمی را به سختی
از بس سرم دستم دهانم درد دارد
بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی
🔸شاعر:
#حسن_کردی
____________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
5.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️اگه یکی ازما نبود بقیه یادش بکنن/ #کلیپ
به یادکسانی که محرم قبل دربین مابودند و امسال جایشان خالیست
#شهید_امید_اکبری
شهیدمحسن حججی
شهیدجواد محمدی
حاج عباد فانی
عباس آقا شاهی
آقامهدی ملاپروانه
و...
@seyedrezanarimani
فایل صوتی قسمت سوم حکمت 224
🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺
۷ فضیلت وفوايد آنها
برخى از ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى)
و قال علیه السلام ۳- و بالإفضال تعظم الأقدار
و درود خدا بر او، فرمود: ۳- با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود.
ادامه ی این حکمت در روز آتی تقدیم می گردد.
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
لینک کانال حکمت های نهج البلاغه در
تلگرام :
https://t.me/hekmat_nahjolbalaqe
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
▪️زبانحال بی بی رقیه😭
دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم
گيسو سپيدم احترامم را نگهدار
سيلي نزن من با كسي دعوا ندارم
باشد بزن، چشم عمو را دور ديدي
من هيچ كس را بين اين صحرا ندارم
زيبايي دختر به گيسوي بلند است
مثل گذشته گيسوي زيبا ندارم
اين چند وقته از در و ديوار خوردم
ديگر براي ضربه هايت جا ندارم
تا گيسوانم را زدستانت درآرم
غير از تحمل چاره اي اينجا ندارم
گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم ميلي به اين دنيا ندارم
گيرم كه پس دادند هر دو گوشوارم
گوشي براي گوشواره ها ندارم
شيرين زبان بودم صدايم را بريدند
آهنگ سابق را به هر آوا ندارم
در پيش پايم نان و خرما پرت كردند
كاري دگر با شام و شامي ها ندارم
با ضربه پا دنده هايم را شكستند
كي گفته من ارثيه از زهرا ندارم
نشناختم بابا تو را، تغییر کردی
امشب دگر راهی به جز افشا ندارم
گویی تنور خولی آتش داشت آن شب
خیلی شده ترکیب رویت نامرتب
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
صف کشیده می رسد آن حیدر زهرا نشان
تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان
در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان
در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان
وه بنازم بر امیر عشق و این سرلشگرش
تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید
قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید
از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید
رشته ی هرچه محبت بود از طفلان برید
کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش
گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر
حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر
حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر
عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر
این غریب کربلا و هدیه های خواهرش
خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان
وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان
من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان
کرد از جام شهادت واله و مدهوششان
آتش عشق حسینی بود از پا تا سرش
گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
از ابوفاضل مدد گیرید سالاری کنید
من زنم اما شما باید علمداری کنید
جانت قربان یک تاری ز موی اکبرش
هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود
هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود
لشگری را با دو رزمنده دگر رسوا نمود
خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود
دستی از دل بر دعا دستی دگر بر معجرش
مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت
بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت
هر دو دست مستجابش را به روی سر گرفت
تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت
دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش
به سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او
چون همای پر شکسته خون چکد از بال و
تا که دید آن انکسار چهره و احوال او
از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او
این اصول عاشقی آموخته از مادرش
قاسم نعمتی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
هر چه عمه منتظر ماندم ! چرا بابا نیامد
تا سحر بیدار بودم بین راه اما نیامد
آن که دست ناتوان را می گرفت از روی احسان
پس چرا حالا که من افتاده ام از پا نیامد
راستی آیا ! عمو عباس هم در کربلا ماند!
از علی اکبر خبر داری؟ چرا با ما نیامد؟
گوش من سنگین و چشمم تار شد حالا بگو که
خون گوش پاره من بند آمد یا نیامد
آن شبی که در بیابان گم شدم یادت می آید
خوب می دانی چرا حالم پس از آن جا نیامد
آنقدر با کینه زهرا لگد بر پهلویم زد
استخوانم خورد شد دیگر نفس بالا نیامد
هر زمان از داغ دلتنگی بابا گریه کردم
حرمله آمد به سوی من ولی تنها نیامد
گفته بودی از سفر بابا می آید مثل یوسف
منکه هر چه گریه کردم یوسف زهرا نیامد
#یاسر_رحمانی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#قاسم_نعمتی
▶️
دیدم ز روی تل که دورت را گرفتند
راه عبور زاده ی زهرا گرفتند
می آیم از خیمه به امدادت عمو جان
این گرگ ها سرتا سرِصحرا گرفتند
عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر
لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند
تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند
اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند
دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد
اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند
دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر
اما نشانه حنجرم را تا گرفتند
خون گلویم ریخت چشمان تو را بست
تا که نبینی جان من یک جا گرفتند
تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن
با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند
مانند قاسم صورتم تغییر کرده
از ما تقاص عقده از بابا گرفتند
جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟
هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
غرور کودکیم را به خنده پا نزدید
سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید
هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش..
به زور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید
حیا کنید غریب است نامسلمانها
گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید
نگاه خواهر آواره اش به گودال است
بخاطر دل او با سر و صدا نزنید
هنوز مانده کسی پیشمرگ او باشد
مرا نکشته به او تیر بی هوا نزنید
تمام آبرویم دستهای لاغرم است
که میکنم سپر جان یار تا نزنید
مقابلش به گلویم سه شعبه را بزنید
مقابلم به تن زخمی اش عصا نزنید
هزاربار مرا ذبح از قفا بکنید
سر عزیز خدارا تورو خدا نزنید
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#علی_اصغر_يزدی
#️⃣
در دلش شوقی از شهادت داشت
قلبش از شور عشق آکنده ست
یازده سال دارد امّا او
در سپاه حسین فرمانده ست
تیر ها خورده است عبدالله
ولی از بوی سیب می گوید
صورت خاکی اش به اهل حرم
روضه هایی عجیب می گوید
«دست» او رفته است عیبی نیست
می دهد «پای» عشق «سر» را هم
از عمویش گرفته چون فُطرس
در دِلِ دشت بال و پر را هم
در عقیده شبیه قاسم بود
از غم چشم او غزل می ریخت
نعل اسبان کربلا گفتند
از لبانش کمی عسل می ریخت
دست هایی که سمت تابوتِ
پدرش نیزه و کمان برداشت
بر لب خشک سید الشهدا
آمد و چوب خیزران برداشت
عاشقی را میان این میدان
چه هنر مند گونه معنا کرد
عاقبت هم به آرزوش رسید
جان خود را فدای آقا کرد
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯