eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.7هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدم ز روی تل که دورت را گرفتند راه عبور زاده ی زهرا گرفتند می آیم از خیمه به امدادت عمو جان این گرگ ها سرتا سرِصحرا گرفتند عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر اما نشانه حنجرم را تا گرفتند خون گلویم ریخت چشمان تو را بست تا که نبینی جان من یک جا گرفتند تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند مانند قاسم صورتم تغییر کرده از ما تقاص عقده از بابا گرفتند جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟ هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غرور کودکیم را به خنده پا نزدید سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش.. به زور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید حیا کنید غریب است نامسلمانها گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید نگاه خواهر آواره اش به گودال است بخاطر دل او با سر و صدا نزنید هنوز مانده کسی پیشمرگ او باشد مرا نکشته به او تیر بی هوا نزنید تمام آبرویم دستهای لاغرم است که میکنم سپر جان یار تا نزنید مقابلش به گلویم سه شعبه را بزنید مقابلم به تن زخمی اش عصا نزنید هزاربار مرا ذبح از قفا بکنید سر عزیز خدارا تورو خدا نزنید ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم #️⃣ در دلش شوقی از شهادت داشت قلبش از شور عشق آکنده ست یازده سال دارد امّا او در سپاه حسین فرمانده ست تیر ها خورده است عبدالله ولی از بوی سیب می گوید صورت خاکی اش به اهل حرم روضه هایی عجیب می گوید «دست» او رفته است عیبی نیست می دهد «پای» عشق «سر» را هم از عمویش گرفته چون فُطرس در دِلِ دشت بال و پر را هم در عقیده شبیه قاسم بود از غم چشم او غزل می ریخت نعل اسبان کربلا گفتند از لبانش کمی عسل می ریخت دست هایی که سمت تابوتِ پدرش نیزه و کمان برداشت بر لب خشک سید الشهدا آمد و چوب خیزران برداشت عاشقی را میان این میدان چه هنر مند گونه معنا کرد عاقبت هم به آرزوش رسید جان خود را فدای آقا کرد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم من در محرم بیشتر میل حرم دارم عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم این اشک را از لقمه های سفره ی بابا این مهر را از شیر پاک مادرم دارم گفتند کل الخیر فی باب الحسین آری من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم با خلوت بارانی خود هر شب جمعه در سر هوای شعرهای محتشم دارم دلتنگی ام چندین برابر شد در این شب ها مهدی زهرا را میان روضه کم دارم درد فراق کربلا بی خانمان ام کرد شبهای جمعه رهسپار جمکرانم کرد شمری که جلوه میکند در کربلای ما آماده کرده تیغ و سرنیزه برای ما دارد به گوش اهل دنیا میرسد امروز فریاد ما لبیک ما قالو بلی ی ما سرهایمان مشتاق رقص بر روی نیزه ست غیر از شهادت نیست در بطن دعای ما گریه سلاح ماست مثل گریه ی نجمه پر کرده ست آفاق را شور صدای ما هرکس که عبد خانه ی مولاست "عبدالله "ست این است خط و مشی ما نقش لوای ما جا دارد امشب را بخوانیم ای به قربان این طفل فهمیده همه "فهمیده" های ما جسمی به زیر سم اسب و حنجری پاره ست از کربلا سهم امام مجتبای ما ما مشتری ثابت این تکیه ها هستیم پیداست بین بزم روضه رد پای ما هم روضه خوان شاه پاره پاره تن باشیم هم سوگوار حضرت ابن الحسن باشیم دستش میان دست عمه ، دشت را می دید هر نیزه ای که در هوا می گشت را می دید با چشم های تر لب گودال را می دید در بین میدان خولی خوشحال را می دید می دید هر سر نیزه ای را که سنان می زد یا حرمله ای را که با تیر و کمان می زد می گفت حال خیمه را باید دگرگون کرد شمر و سنان را از دل گودال بیرون کرد تا آخرین لحظه که از حق عمو دم زد با "لاافارق عمی" اش آتش به عالم زد دور از سیاهی محو انوار الهی شد با شوق بسیاری سوی گودال راهی شد می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد میخواست تا ذکر أنابن المجتبی گفته در معرکه دریادلی مثل پدر باشد از خیمه یا گودال ، گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد میخواست تا که با عمو نجوا کند آنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشگر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمر بن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند شمشیر تیز "ابحر" او را از نفس انداخت تیر سه شعبه آخر او را از نفس انداخت در پیش چشمان عمویش دست و پا میزد در زیر چکمه نام مادر را صدا میزد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو حسن کوچک این دشت منم عبدالله لک لبیک عمو ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯