eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.8هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بوی خطر به مناسبت میلاد با سعادت ارباب عالم ، مولانا علیه السلام باز برون آمده ماه از نقاب بس کن ! بیهوده متاب آفتاب ! زهره‌ی زهرا قمر آورده باز از همه شوریده‌تر آورده باز آمده ماهی که هزار آفتاب پیش بلندای حضورش شد آب عرش خدا زیور از او یافته ساقیِ ما ساغر از او یافته آن‌که شد افلاک گرفتار او خواجه‌ی لولاک گرفتار او آن‌که رخش شعله زد آفاق را خاک نشین ساخته نُه طاق را دیده گشود آن گلِ نیلوفری پیش رخش شمس و قمر مشتری چشمِ خدا محوِ تماشای او محو تماشای سراپای او ساقی میخانه‌ی دین آمده عرش نشینی به زمین آمده ساغر و پیمانه مهیّا کنید یک دلِ دیوانه مهیا کنید تا که صمیمانه به نامش کنیم از سرِ اخلاص سلامش کنیم فاطمه را نور دو عِین آمده پای بکوبید ، حسین آمده بستر او دامنِ پیغمبر است فاطمه از هر دو پریشان‌تر است اشکِ خدا ریخته بر دامنش شعله زد آن اشک به پیراهنش دارد از آینده خبر می‌دهد در غم او مرثیه سر می‌دهد طاقت زهرا به سر آمد دگر گفت که ؛ جانم به فدایت پدر ! بر دلم از گریه زدی نیشتر آه ، نسوزانم ازین بیشتر حرف بزن ! ناله چرا می‌کنی؟! دامنِ صبر از چه رها می‌کنی؟! ناله چرا ؟! گریه چرا ؟! شاد باش ! شادتر از عالمِ ایجاد باش ! ای که سراپای تو نورانی است ! دیده‌ات از بهر چه بارانی است ! عاقبت آن گل سخن آغاز کرد در غم او مرثیه‌ای ساز کرد گفت ؛ ز بالا خبر آمد مرا کرب و بلا در نظر آمد مرا زین سبب از خویش برون گشته‌ام راهیِ صحرای جنون گشته‌ام کرب و بلا بوی خطر می‌دهد یاس در آن معرکه سر می‌دهد تیغ جدا می‌کند از تن سرش کشته شود در بر او اکبرش شمعِ وجودش شود آب ای دریغ بر لب دریای سراب ای دریغ آتش داغش شررم می‌زند شعله به چشمان ترم می‌زند دامنِ صحرا کفنش می‌شود نیزه رها سوی تنش می‌شود دامنش آغشته به خون می‌شود عقل گرفتارِ جنون می‌شود آتشِ مرثیه که افروختند حضرت زهرا و علی سوختند آه ، عجب مجلسی آماده شد اشک علی زیور سجاده شد پیکر زهرا تبِ ماتم گرفت محفلشان رنگ مُحرّم گرفت طفلِ علی غنچه‌ی لب باز کرد در برِ مادر سخن آغاز کرد گفت ؛ خوشم با غمِ فردای خویش شادم از آینده‌ی زیبای خویش تیغ بگو تا بپذیرد مرا تنگ در آغوش بگیرد مرا این منم اینگونه پذیرای او تشنه‌ی بوسیدنِ لب‌های او جامِ لبش شعله‌ورم می‌کند از همه دیوانه‌ترم می‌کند تیغ بگو تا ننماید درنگ وعده‌ی حق را که نشاید درنگ این‌همه تاخیر سزاوار نیست دوریِ شمشیر سزاوار نیست سینه گشودم که بخواهی مرا می‌کشد این چشم به راهی مرا ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بوی خطر به مناسبت میلاد با سعادت ارباب عالم ، مولانا علیه السلام باز برون آمده ماه از نقاب بس کن ! بیهوده متاب آفتاب ! زهره‌ی زهرا قمر آورده باز از همه شوریده‌تر آورده باز آمده ماهی که هزار آفتاب پیش بلندای حضورش شد آب عرش خدا زیور از او یافته ساقیِ ما ساغر از او یافته آن‌که شد افلاک گرفتار او خواجه‌ی لولاک گرفتار او آن‌که رخش شعله زد آفاق را خاک نشین ساخته نُه طاق را دیده گشود آن گلِ نیلوفری پیش رخش شمس و قمر مشتری چشمِ خدا محوِ تماشای او محو تماشای سراپای او ساقی میخانه‌ی دین آمده عرش نشینی به زمین آمده ساغر و پیمانه مهیّا کنید یک دلِ دیوانه مهیا کنید تا که صمیمانه به نامش کنیم از سرِ اخلاص سلامش کنیم فاطمه را نور دو عِین آمده پای بکوبید ، حسین آمده بستر او دامنِ پیغمبر است فاطمه از هر دو پریشان‌تر است اشکِ خدا ریخته بر دامنش شعله زد آن اشک به پیراهنش دارد از آینده خبر می‌دهد در غم او مرثیه سر می‌دهد طاقت زهرا به سر آمد دگر گفت که ؛ جانم به فدایت پدر ! بر دلم از گریه زدی نیشتر آه ، نسوزانم ازین بیشتر حرف بزن ! ناله چرا می‌کنی؟! دامنِ صبر از چه رها می‌کنی؟! ناله چرا ؟! گریه چرا ؟! شاد باش ! شادتر از عالمِ ایجاد باش ! ای که سراپای تو نورانی است ! دیده‌ات از بهر چه بارانی است ! عاقبت آن گل سخن آغاز کرد در غم او مرثیه‌ای ساز کرد گفت ؛ ز بالا خبر آمد مرا کرب و بلا در نظر آمد مرا زین سبب از خویش برون گشته‌ام راهیِ صحرای جنون گشته‌ام کرب و بلا بوی خطر می‌دهد یاس در آن معرکه سر می‌دهد تیغ جدا می‌کند از تن سرش کشته شود در بر او اکبرش شمعِ وجودش شود آب ای دریغ بر لب دریای سراب ای دریغ آتش داغش شررم می‌زند شعله به چشمان ترم می‌زند دامنِ صحرا کفنش می‌شود نیزه رها سوی تنش می‌شود دامنش آغشته به خون می‌شود عقل گرفتارِ جنون می‌شود آتشِ مرثیه که افروختند حضرت زهرا و علی سوختند آه ، عجب مجلسی آماده شد اشک علی زیور سجاده شد پیکر زهرا تبِ ماتم گرفت محفلشان رنگ مُحرّم گرفت طفلِ علی غنچه‌ی لب باز کرد در برِ مادر سخن آغاز کرد گفت ؛ خوشم با غمِ فردای خویش شادم از آینده‌ی زیبای خویش تیغ بگو تا بپذیرد مرا تنگ در آغوش بگیرد مرا این منم اینگونه پذیرای او تشنه‌ی بوسیدنِ لب‌های او جامِ لبش شعله‌ورم می‌کند از همه دیوانه‌ترم می‌کند تیغ بگو تا ننماید درنگ وعده‌ی حق را که نشاید درنگ این‌همه تاخیر سزاوار نیست دوریِ شمشیر سزاوار نیست سینه گشودم که بخواهی مرا می‌کشد این چشم به راهی مرا ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. باز درب رحمت حق باز شد عالم هستی پر از اعجاز شد نغمه های عاشقانه ساز شد قصه عشق و وفا آغاز شد نوربخش کل هستی آمده رهنمای حق پرستی آمده هدیه ای از سوی داور آمده پاره قلب پیمبر آمده همنشین نور وکوثر آمده عاشقان هستی حیدر آمده شهر یثرب غرق انوار خداست مولد امشب غریب کربلاست عالم هستی پر از شور و نواست آمده آنکس که شور نینواست غرق نورش هم زمین وهم سماست مولد امشب همه امید ماست از قدومش گشته عالم منجلی آمده دنیا حسین بن علی شامل عالم شده لطف الاه آمده بر شیعیان هادی راه می رسد خون خدا باعز و جاه شرمسار از روی او خورشید و ماه این حسین است شورخلقت رانمک نام زیبایش به قلب شیعه حک شده عیان از سوی حق روی حسین بر مشام جان رسد بوی حسین جان فدای عطر دلجوی حسین دست ما امشب بود سوی حسین با نگاهی درد ما درمان کند شیعه را فارغ ز هر حرمان کند اهل عالم بر زمین گل آمده لاله و ریحان و سنبل آمده بر روی هر شاخه بلبل آمده اهل دل نور توسل آمده آمده آنکس که برمامقتداست هم دوای دردوهم مشکل گشاست این پسر سر تا به پایش رحمت است او عزیز خاندان عصمت است کربلا و خاک کویش جنت است با حسین بودن درعالم عزت است خامس آل عبا باشد حسین درجهان امید ما باشد حسین با خدا کار خدایی میکند هر دلی را او ولایی می کند شیعه اش را کربلایی می کند از همه مشکل گشایی می کند او بود نور وجود عالمین نام نامیش درعالم شدحسین معدن جود و سخایی یا حسین هستی اهل ولایی یا حسین رهرو راه خدایی یا حسین شیرمرد کربلایی یا حسین ای حسین نور دو چشم حیدری شافع امت به روز محشری من که مجنونم به صحرای حسین زنده هستم با تولای حسین در دلم باشد تمنای حسین تا ابد خاک کف پای حسین ای که هستی تکیه گاهم یا حسین از کرم بنما نگاهم یا حسین در شب میلاد مهمان تو ایم همچوسائل برسرخوان توایم غرق جود و لطف و احسان توایم یا حسین از ریزه خواران توایم تو گل شاداب مایی یا حسین تا ابد ارباب مایی یا حسین ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. بر هاشمیان نور دو عین می آید نور دل شاه عالمین می آید از خانه ی مرتضی زلطف خالق نور دل فاطمه حسین می آید امشب ازلطف خداشمس خدامی آید نوربخش دل و خورشید ولا می آید از دامن پاک فاطمه دخت رسول سیدجمع شهیدان خدا می آید در شهر مدینه از کرامات الاه از خانه زهرا و علی سر زد ماه آمد به جهان نور دل پیغمبر روشنگر دین نبوی ،ثارالله رحمت واسعه ی خالق دادار آمد پاره ی قلب نبی احمد مختارآمد نورخورشید فروزان تمام عالم هستی فاطمه و حیدر کرار آمد ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
در راه وصل عشاق شدیم و خون جگری خواستیم ما در جاده تو دربدری خواستیم ما بى دردسر ، وصال گوارا نمیشود در راه وصل ، دردسرى خواستیم ما سنگ ملامت از همه خوردیم سالها در کوچه ات اگر گذرى خواستیم ما از دربدر شدن بخدا خسته نیستیم آوارگى بیشتری خواستیم ما گویا خود تو هم نظرى داشتی به ما وقتیکه که گوشه نظرى خواستیم ما در خانه راه دادى و بالا نشانده ای ورنه گلیم پشت درى خواستیم ما حالا شبیه فطرس پرسوخته ، همه زانو زدیم و بال و پرى خواستیم ما . بالیم و در هوای تو پر در میاوریم امشب ز کربلاى تو سر در میاوریم . واژه به واژه شعر و غزل داده ای به ما این گنج را تو روز ازل داده ای به ما اینجا کسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى که محل داده اى به ما این روزگار یکسره سم داد دست ما اما تو نه ، همیشه عسل داده اى به ما مردم که جای خود ، چقَدَر حسن آبرو نزد خداى عز وجل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ایم خیرت قبول ، خیرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گریه ز چشمان ما گرفت تو گوهر بدون بدل داده اى به ما یکبار دست خالى از این در نرفته ایم یک کربلا که حداقل داده اى به ما . یادش بخیر دفعه اول ، چه خوب بود تصویر گنبد حرمت در غروب بود . یادش بخیر گوشه ایوان حسین جان یادش بخیر نم نم باران حسین جان پایین پا درست زمینگیر تو شدیم یادش بخیر دیده گریان ، حسین جان یک پیرمرد رو به حرم گریه اش گرفت یاد مدینه گفت حسن جان ، حسین جان ما در همان زیارت اول عوض شدیم یادش بخیر توبه و غفران ، حسین جان یادش بخیر کودکی ام بین دسته ها پرچم به دوش بین خیابان ، حسین جان یادش بخیر پشت در تکیه محل دعواى کودکانه طفلان ، حسین جان یادش بخیر نوحه ترکى روضه ها با لحن آذرى سنه قربان ، حسین جان . ما در همین حسینیه ها قد کشیده ایم با چشم خویش معجزه بسیار دیده ایم . دیدیم در خدا بخدا ما حسین را خواندیم در یک آیه خدا را حسین را این اعتقاد ماست که در عالم وجود گفتیم لا موثر الا حسین را تکلیف با حسین منی انا من حسین چیست؟ دیدیم ما رسول خدا یا حسین را؟ بایدنجف رویم و زیارت کنیم ما بالاسر عمارت مولا ، حسین را یکجور دیگری بخدا ... *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در راه وصل عشاق شدیم و خون جگری خواستیم ما در جاده تو دربدري خواستيم ما بى دردسر ، وصال گوارا نميشود در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما سنگ ملامت از همه خورديم سالها در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم آوارگى بيشتري خواستيم ما گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما در خانه راه دادى و بالا نشانده اي ورنه گليم پشت درى خواستیم ما حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما . باليم و در هواي تو پر در مياوريم امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم . واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما اين روزگار يكسره سم داد دست ما اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو نزد خداى عز وجل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت تو گوهر بدون بدل داده اى به ما يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم يك كربلا كه حداقل داده اى به ما . يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود تصوير گنبد حرمت در غروب بود . يادش بخير گوشه ايوان حسين جان يادش بخير نم نم باران حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده گريان ، حسين جان يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان يادش بخير كودكي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان يادش بخير پشت در تكيه محل دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان يادش بخير نوحه تركى روضه ها با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان . ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم . ديديم در خدا بخدا ما حسين را خوانديم در يك آيه خدا را حسين را اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود گفتيم لا موثر الا حسين را تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟ ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟ بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما بالاسر عمارت مولا ، حسين را يكجور ديگري بخدا  ... مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
بسم رب الحسین (علیه‌السلام) 🔸 🔹 روایت است چنین از ششم امامِ مبین کتابِ ناطق ، صادق ز نسلِ صدّیقین در آن زمان که خداوندگارِ لَمْ یَزَلی نمود عرضه به خیلِ ملک ، ولایِ علی بجز یکی ز ملائک که داشت فطرس ، نام که بود از حَمَلْة عرش و بس بلند مقام فرشتگان ، همه این امر را پذیرفتند ز صدقِ دل ، به ولای علی ، بلی گفتند غضب نمود به فطرس ، مُهیمنِ متعال گرفت رتبة وی را ، شکست از او یک بال به اختیار پذیرفت عذابِ دنیا را نداشت چونکه تحمّل ، عِقابِ عقبا را چو هفت قرن ، خدا در جزیره ای سوزان ز پلکهایِ دو چشمش نمود آویزان در آن جزیر که حق از غضب ، وِرا افکند همیشه بوی بَد و دودِ تیره بود بلند در اوجِ غم ، نَه پیِ شکوه گرم طاعت بود که هفت قرن ، شب و روز در عبادت بود شبی بدید که با جبرئیل از سویِ عرش فرشتگانِ زیادی شدند راهیِ فرش بگفت روحِ امین را کجا رَوی دل شب ؟ جواب داد : برِ عقلِ کُل ، به عرضِ ادب خدا به دخترِ پیغمبرش ، پسر داده از آنچه وصف توان کرد ، خوبتر داده به حکمِ سرمد ، سویِ سرآمدِ ثقلین رَویم و گوییمش تهنیت برای حسین به عجز گفت که همراهِ خود مرا ببرید مریض را به شفاخانه ، از وفا ببرید مرا اُمید بُوَد کز دعایِ پیغمبر شَوَم غریق ، به دریایِ رحمتِ داور ز راهِ مهر ، به اذن خدای جلّ جلال سوار کرد وِ را جبرئیل بر سرِ بال به نزد احمدش آوَرْد ، تهنیت گویان نمود بهرِ پیمبر ، قضیّه را عنوان بگفت : بینِ من و او ، اُخوّتی باشد مرا ز درگهت ، اُمّیدِ رحمتی باشد دعا نما که خداوندِ قادر و متعال به فطرس از رهِ احسان ز نُو دهد پر و بال رسولِ حق چو شنیدی ، مصائبِ فطرس نگه ز لطف و کرم کرد جانبِ فطرس نخست عرضه نمودش نبی ، ولایِ علی بلادرنگ بلی گفت و داد دل به علی سپس رسول بفرمود : رُو ، به سویِ حسین بخواه حاجتت از حق به آبرویِ حسین بمال بال و پرت را به گاهوارة او که مشکلِ تو شود حل به یک اشارة او فرشته رفت به سویِ حسین و می نالید به مهدِ خونِ خدا بالِ خویش را مالید ز فیضِ او ، به رگش خونِ تازه شد جاری گرفت بال و پر ، از لطفِ حضرت باری به سوی عرش روان گشت و گفت با دلِ شاد مرا ز بندِ بالایا ، حسین کرد آزاد دوباره فطرسِ والا به عرش یافت حضور در آسمان به عتیق الحسین شد مشهور نمود عهد به جبرانِ این عنایتِ او هر آنکسی ز وفا رفت بر زیارتِ او وَ یا به زادة زهرا ، درود گفت و سلام نماید این همه ، ابلاغ بر امامِ همام سلامِ ما به حسین و به خونِ حنجرِ او به جدّ و مادر و باب و به نسلِ اطهرِ او به دهر « » از او زیارتش طلبد به آخرت ز عنایت ، شفاعتش طلبد 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
در یا رب تو جدا ز دست غیرم فرما مجذوب حسین چون زهیرم فرما در بند گناهم و اسیر نفْسم حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 17 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯
در یا رب تو جدا ز دست غیرم فرما مجذوب حسین چون زهیرم فرما در بند گناهم و اسیر نفْسم حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما مقدمتان رابه این کانال 27هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯