eitaa logo
کانون مداحان
25.6هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
20.2هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: گاهي اگر با ماه صحبت كرده باشي از ما اگر پيشش شكايت كرده باشي گاهي اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را حكايت كرده باشي گاهي اگر زير درختان مدينه بعد از زيارت استراحت كرده باشي گاهي اگر بعد از وضو مكثي كني تا آيينه يي را غرق حيرت كرده باشي در سال هاي سال دوري و صبوري چشم انتظاري را شفاعت كرده باشي حتي اگر بي آن كه مشتاقان بدانند گاهي نمازي را امامت كرده باشي يا در لباس ناشناسي در شب قدر از خود حديثي را روايت كرده باشي يا در ميان كوچه هاي تنگ و خسته نان و پنير و عشق قسمت كرده باشي پس بوده يي و هستي و مي آيي از راه تا حق دل ها را رعايت كرده باشي پس مردمك هاي نگاه ما عقيم اند تو حاضري بي آن كه غيبت كرده باشي! ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: ای چشم حسین بر جمالت وی مظهـر فاطمـه، جلالت تعظیم کمـال بــر کمـالت تحسین رسول بر خصالت بر قلب پدر سکینه‌ای تو در بیـت ولا امینـه‌ای تو تـو سـوره نـور اهل‌بیتی تو شادی و شور اهل‌بیتی در سینه سـرور اهل‌بیتی تو نخلـه طور اهل‌بیتی تو دختر مــاه و آفتابی آیینــه زینـب و ربابی گل بر تو، گلاب بر تو نازد عطشانـی آب بـر تـو نازد آیـات حجـاب بر تو نازد تنهـا نـه رباب بر تو نازد حقـا کـه تو فخر عالمینی ممدوحـه زینب و حسینی ای چشم حسین را نظاره! بـر فاطمـه، زینب دوباره فریـاد گلـوی پـاره پاره وصف تو فراتر از شماره تا حشر، سکینه ولایت آرامـش سینـه ولایت تو وجه خدای را گواهی در قـلب پدر، شرار آهی بیـن اسـرا چـراغ راهی پیغــام ‌رسان قتلگاهــی پیغامت از آن رگ بریده تا حشـر قیامت آفریده در فُلک ولا، سکینـه‌ای تو راضیــه‌ای و امینــه‌ای تو یک کرب و بلا مدینه‌ای تو چون فاطمه بی‌قرینـه‌ای تو تـو آیه حُسن ابتلایـی قرآنِ شهیـدِ کربلایی در مقتل خون چو پا نهادی لب بــر گلـوی پدر نهادی روی تـن پاکـش اوفتـادی این گونه بــه مـا پیام دادی ما عترت عصمت و حجابیم در مـلک عفــاف آفتابیم بــا آن همــه داغ بـی‌نهایت مــی‌بود بـه محضـر ولایت از بــردن چــادرت شکایت ای شعلـه مشعــل هــدایت توحید و کتاب زنده از توست آیات حجـاب زنده از توست در بحر عفاف، گوهری تو بر فُلک کمـال، لنگری تو هنگام خطابـه، حیدری تو زیرا به حسین، دختری تو تو سینهْ ‌سپـر به هر بلایی تو یـاسِ کبـودِ کربلایـی ای در نفست صدای زینب در هر سخنت ندای زینب هم‌سنگر و پا به پای زینب مـرآت خـدا نمــای زینب «میثـم» به ثنای تو چه خواند هــر چنـد ز لب گهر فشاند ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: ای کرامت را تو مجلای تمام حضرتت باب الکرم بنت الکرام با کلام الله ناطق هم کلام ای سکینه بر کراماتت سلام مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا گوهر دردانه ناز حسین دختر هم راز و دم ساز حسین جده ات انسیة الحورا تو حور چشمه خورشید را یک لمعه نور زینت استی گوشوار عرش را سرور استی بانوان فرش را ای سکینه مسکنت دامان عشق سوره والنجم در قرآن عشق قلب مادر از تو تسکین دیده است زان سکینه مادرت نامیده است معرفت برده است در کیوان تو را خوانده مولا خیرة النّسوان تو را برترین زن های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن در دل کوثر طهارت کرده ای پنج حجت را زیارت کرده ای در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده ای در سایه سار آفتاب ای وقار از دامنت آویخته هر نگاهت با عفاف آمیخته چشمت از زمزم دهان از کوثر است نامت از طوبی نشان از کوثر است مهر و ماه معرفت را کوکبی در جلالت هم قِران زینبی هم نشینی با امامت با امام دیده ای ماه ولایت را تمام ای فصاحت بی نوایت بی نوا صد نوا از نای تو در نینوا ای سکینه ای هم آغوش بلا وی تو سکّان دار فُلک کربلا مرد میدانی و لیکن در حجاب با امام عصر خود پا در رکاب حرف حق نطق تو را شمشیر کرد شیره جان ربابت شیر کرد در اسارت نقش ایفا کرده ای پا به پای عمه غوغا کرده ای در حرم در خیمه گه در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می درخشد نام تو گفتار تو اشک تو ایمان تو ایثار تو جامه خون و شرف پوشیده ای تشنگی را با پدر نوشیده ای خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده ای سهم آب خود به طفلان داده ای در مصائب پایداری کرده ای عمه را با صبر یاری کرده ای بانوان را دل نواز پر توان کودکان را سرپرست مهربان دختری و صبر و همت این چنین مرحبا بر صبرت ای صبر آفرین! در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخواست بانگ یا حسین! اولین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد که ای سکینه حامی ایتام باش ای دل آرام حسین آرام باش قطره های اشک بر سیما مزن شعله های درد بر دل ها مزن منگرم با چشم گریان دخترم قلب بابا را مسوزان دخترم پیش تر آ نزد بابا پیش تر گریه ها در پیش داری بیش تر بعد تودیع حرم با التهاب دست بر شمشیر زد پا در رکاب رفت در میدان و دیگر بر نگشت بر نگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش دیدی اندر خون دو نیم است آفتاب نیمه ای بر نیزه نیمی بر تراب چون رسیدی در حریم قتلگاه معجر دیگر به سر کردی ز آه طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی یافتی قرآن حق را جزو جزو جسم خونین پدر را عضو عضو یوسفت در بین گرگان مانده بود جسم ثارالله عریان مانده بود بر زیارت کردن سبط رسول چون نبودت مهلت اذن دخول زان زیارت در فضا هنگامه شد پاره های دل زیارت نامه شد پیکری دیدی ولیکن سر جدا جمله اعضایش ز یکدیگر جدا زان تن پامال اثر باقی نبود سینه و پشتی دگر باقی نبود چار سویش حجله خون بسته بود استخوان در استخوان بشکسته بود در وداع سینه سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمه افلاک را زخم هایش بوسه باران ساختی مرحمی بر جسم عریان ساختی روح بی تابت ز نو در تب نشست خاک و خون زان بوسه ات بر لب نشست خاک مقتل شد ز اشک تو خجل تا سرودی این سخن از سوز دل این بیابان گر شود از شب سیاه بر که آرد دخترت بابا پناه؟! این بیابان جای خواب ناز نیست ایمن از صیاد تیر انداز نیست ماه محمل باز انجم را بخوان "شیعتی مهما شربتم" را بخوان ای تجلای حرم نور خیام چلچراغ کوفه و قندیل شام سوخت این جا از غمت کلک و کلام عمه جان بر روح والایت سلام ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: امشبم را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه... گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه قطره قطره اشک عمو روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست می زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست خواهر اصغر است حق دارد به خدا خواهر است حق دارد به روی ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود قلبش از غصه ها کباب شده بعد سقا فقط عذاب شده مثل او از خجالت آب شده وارد مجلس شراب شده خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش... ...زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش وسط حجره ی محقر خود چشم گریان... میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرار رکن زینبی دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینة تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزة نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان طشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام­آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضة شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحة جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره ی غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مداحت السلام ای سکینه بنت رباب در کرامات حضرتش کافیست شیر او را رباب داده، همین در غریبی او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه ی اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زین باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسط تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بین دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: نیست یارای زبان تا که کند مدح تو را ای که آرامش هر روز و شب مولایی ای که مستغرق فی الله تو را خوانده حسین مدح تو بس که تو بانو نوه ی زهرایی ای سراپای تو یاد آور زهرای بتول اثر نطق تو بر کون و مکان غالب بود همچو زینب ز لبت نطق علی می ریزد نطق تو تیغ علی بن ابیطالب بود آنچه زینب همه دم کرد تماشا دیدی همره زینب خود کوچه به کوچه رفتی بر روی ناقه ی عریان به کنار اسرا تا دل شام بلا تا دل کوفه رفتی لیک ای راحت جان و تن ارباب حسین بفدای دل پر غصه و احساسی تو روضه هایت همه از علقمه دارد صحبت عالمی دیده دل و دیده ی عباسی تو از در خیمه ی طفلان حرم تا به فرات رفت آن ماه ولی تا به حرم بازنگشت آری آری که علمدار حرم رفت که رفت از بر علقمه سقا به حرم باز نگشت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دل‌نشین روزهای قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم... سکینه... دخترت... شناختی؟ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بر گرد آفتاب تنت چون بنات نعش جمعند دختران تو بی یار و بی ندیم بر پیکر مطهرت افتاده دختری چون در میان بحر یکی گوهری یتیم شانش به ذات متصل و منفصل ز باب از کربلا مسافر و در نزد حق مقیم چون جذبه بیش بود ز بانگ رحیل قوم گشتند جمع عده ای از فرقه جحیم از پیکر شریف تو آری کشان کشان بردند نازدانه حق را به خوف و بیم معنی بسوز و حاجت خود بر سکینه گو کار گدا جدا نشود از در کریم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟ چندین نفر بزور دراین کوچه جا شدند نمرودها مزاحم پروانه ها شدند دریا خروش کرد تلاطم شروع شد دوران جاهلیت مردم شروع شد وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد انگار کار آتش و هیزم شروع شد در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت دربسته بود درشکنی ایستاده بود در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود در بین خانه ممتحنی ایستاده بود نامرد رو بروی زنی ایستاده بود فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست بازور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست مشغول حرف بود که باپا به در زدو صدیقه را مقابل مولا به در زد و فهمید مانده پشت در اما به در زدو همراه مادری پسرش را به در زد و گل را گلاب کرد و بدستان خار داد مسماررا به پهلوی زهرا فشار داد فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟ چادر بروی پیکر زهرا که میکشید؟ در بین شعله بانوی این خانه را که دید محکم بصورتش زد و به سمت در دوید این پاسخ سفارش عمر رسول بود مولا بفکر حفظ حجاب بتول بود سید پوریا هاشمی (س) ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: احراق باب افتاد گره پشت در خانه به کارم در نقطه آعاز خزان گشت بهارم از بار فشار در و دیوار نشد تا یک بار تو را تنگ در آغوش فشارم حالا که نشد از رخ تو بوسه بچینم در مقتلت از خون جگر لاله بکارم هر قدر نگه داشتم این در که نیایند ...پهلوم شکستندو تو رفتی ز کنارم تشییع ،تو را با عجله خادمه ام کرد فهمید که بر دیدن تو تاب ندارم اینگونه که داغ تو بر این سینه تنگ است لاله شکفد یاد تو از سنگ مزارم رختی که نشد قسمت تو تا که بپوشی باید که برای علی اصغر بگذارم موسی علیمرادی حضرت محسن ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: نقشه ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد با جسارت های قُنفذ این سند ترسیم شد محسنیه شد میان شیعه,در این روزها؛ از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد با حضور میخ در,زهرا برای محسنش پشت در صاحب عزای مجلس ترحیم شد بابت اینکه ولی شد در حقیقت,پشت در؛ هدیه ی زهرا به مولا زودتر تقدیم شد یک نفر پشت در و آن یک میان کوچه ها فرق محسن با حسن از این جهت یک میم شد حال مادر در میان بسترش بدتر شد و زخم های در به لطف فاطمه ترمیم شد غیر از اینکه قبر زهرا گشت پنهان از همه روز قتل محسنش هم حسرت تقویم شد اینکه زهرا با ولایت ماند با اهدای جان نکته ی برجسته ی تربیت و تعلیم شد مهدی رحیمی زمستان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: هجوم به خانه شکسته شد در و ای وای خانمم افتاد هجوم لشکر و ای وای خانمم افتاد مسیر معبر و ای وای خانمم افتاد نگاه دختر و ای وای خانمم افتاد هجوم دود ، ندیدم چقدر تاریک است حیا کنید کمی کوچه تنگ و باریک است پرند دور و بر تو عقب برو بانو شکسته بال و پر تو عقب برو بانو چه آمده به سر تو عقب برو بانو که ضربه زد به سر تو عقب برو بانو خدا کند که نیافتی دوباره راه برو سریعتر برو از هجمه ی نگاه برو فدای زار نگاهت چقدر غم خوردی مگر چه بوده گناهت چرا بهم خوردی بگو زچند نفر ضربه پشت هم خوردی گمان کنم که زمین خوردی و قدم خوردی قدت خمیده شده بانوی جوان علی چه زود پیر شدی آه مهربان علی چه شد برام بگو زیر دست و پا ماندی ندیدمت وسط ماجرا چرا ماندی؟! میان خنده یک مشت بی حیا ماندی بگو برای علی که چه شد کجا ماندی حسن نشسته فقط آه می کشد بانو نگاه خسته به این راه می کشد بانو خدا کند که کسی ضربه ناگهان نخورد خدا کند که عزیزی غم جوان نخورد خدا کند غمِ اینجا به خاندان نخورد به قلب زینب تو آب هم تکان نخورد تمام قائله اینجا دگر تمام شود از این به بعد فقط نقل احترام شود احمد شاکری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: مصيبت كبري قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت باید که پای این مصیبت از جگر سوخت ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت مادر درون آتش نمرودیان رفت آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت با یک لگد افتاد در بر روی زهرا آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت دیگر نباید زد به بالش تازیانه پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت این شاخه ی طوبای پیغمبر ثمر داشت فضه فقط دیده که پشت در ثمر سوخت اجر رسالت را ادا کرده است امت مادر درون خانه در پیش پسر سوخت آن روز کل اهل بیت آتش گرفتند قطعا غلط گفته کسی که: یک نفر سوخت مهدی علی قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: طفل فاطمه اگرچه نام تو تسبیح ذکر عام نباشد نمی شود که تو باشی و از تو نام نباشد تو جرم واضحشانی, چه قدْر ازتو نگفتند که روی قاتلت انگشت اتهام نباشد دلیل اینکه چرا کوچه نیست بعد تو این است محل قتل تو در دیده ی عوام نباشد هزار سال گذشته ست و ترسشان فقط این است که از من و تو درآن کوچه ازدحام نباشد تو محسنی,حسنی که حسین هستی, ازاین رو؛ نمی شود که نبودِ تورا پیام نباشد مگر ملاک تشیُّع به سنّ وسال ولی است که گفته ماه نشد ماه تا تمام نباشد؟! چنان حسین و حسن, محسن آه نیز نمی شد؛ که طفل فاطمه باشد ولی امام نباشد گذشت عمر حلالش, کسی که آمد و فهمید که حُرمت تو کم ازمسجد الحرام نباشد خدا اراده اش این بود در نیامدن تو که جز خودش احدی باتو همکلام نباشد مهدی رحیمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: جاي خالي مادر گیرم که در درست شود سر چه می شود سر را شکست عاقبت در چه می شود گیرم دوباره حرمت این خانه حفظ شد یک عمر جای خالی مادر چه می شود گیرم تمام شهر پشیمان شوند زود آخر تقاص خون برادر چه می شود گیرم غدیر را همه از یاد برده اند شان نزول سوره ی کوثر چه می شود اینجا کسی نمی کند از خود سوال که پس آن سفارشات پیمبر چه می شود زانو بغل گرفته علی گوشه ی اتاق یارب جواب غربت حیدر چه می شود با مادری چنین شد و روضه ادامه داشت پس روشن است با دل دختر چه می شود قدرش که مخفی است،مزارش که مخفی است مانده هنوز پرسش آخر چه می شود محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: شعر امام زمان(عج) -(آقا دلم چقدر گرفته براي تو) آقا دلم چقدر گرفته براي تو اين جمعه هم گذشت و نيامد صداي تو تقويم من پر است از این جمعه های سرد طي شد بهار زندگي من به پاي تو آشفته ام چنان که به فردا نمي رسم دیگر اميد وصل ندارد گداي تو از من نمانده است بجز این دو روز عمر اين روزهاي آخر من هم فداي تو مردن هزار مرتبه بهتر از این فراق ای کاش پر زند نفسم در هواي تو یا تو قدم به دیده من نِه سحرگهی یا من به دشت سر بگذارم برای تو شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف -(آمدم اینجا گدایی بازهم در میزنم) آمدم اینجا گدایی بازهم در میزنم گر به رویم در ببندی بار دیگر میزنم حق دهم آقا به تو تا که مرا نشناسی ام چند وقتی میشود کمتر به تو سر میزنم کوله بارم پر شده از معصیت شرمنده ام با گناه بی حدم سیلی به دلبر میزنم التماست میکنم این روسیاهت را ببخش دارم آقا ناله با این حال مضطر میزنم با دعای مادرم آخر نجاتم میدهی من همیشه بوسه بر پاهای مادر میزنم جان زهرا این دلم را زیر و رو کن خسته ام بین روضه من صدایت هی مکرر میزنم تا که گفتم یا حسین این اشک من جاری شده در هوای یک زیارت تا حرم پر میزنم کربلا را تا ببینم مثل عمه زینبم از حرم تا قتلگاه برسینه و سر میزنم آخر کار حسین است شمر گفته به صنان خنجرم را میبرم بر روی حنجر میزنم نانجیب دیگری گفته که من هم میروم تازیانه بر روی بازوی دختر میزنم شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: شعر مناجات امام زمان(عج) -( بی تو غروب جمعه چه دلگیر می شود ) بی تو غروب جمعه چه دلگیر می شود سیلاب غم ز کوه سرازیر می شود ماه فلک ستاره فشاند ز چشم خویش خورشید پشت کوه، زمینگیر می شود دل مرده گشته مدّعی معجز مسیح روباه در نبودن تو، شیر می شود بس پیر در فراق تو مُرد و بسی جوان در انتظار آمدنت، پیر می شود تا ما نمرده ایم، تو پا در رکاب کن تعجیل کن عزیز دلم! دیر می شود بی تو تسلّی دل ما، ای عزیز جان! فریاد و اشک و سینه و زنجیر می شود تنها به خواب، روی تو دیدیم، سیّدی! این خواب کی به وصل تو تعبیر می شود؟ بازآ که با تو نالۀ تنهایی علی از چاه کوفه سرزده، تکبیر می شود بگشای رخ که در ورق مصحف رخت آیات فتح فاطمه تفسیر می شود وقتی تو ذوالفقار بگیری به دست خویش فریاد ما به قلب عدو، تیر می شود بر فرق دشمنان تو با نطق دوستان اشعار میثم است که شمشیر می شود شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
■به لطف خدا از جمعه آینده ■یک کلاس فقط ویژه روشن دلان (نابینایان)عزیزافتتاح خواهدشد که ثبت نام آن ■ارسال نام ونام خانوادگی وسال تولد روشن دل عزیز به شماره09131117840 می باشد ■یک کلاس به 7کلاس برادران برادران مداح اضافه خواهد شد ■ضمنا مربی واستاد کلاس خواهران هم ازهفته بعدسرکارخانم قربانی خواهند بود
باسلام و عرض ارادت به سالار شهیدان، لطفاً اين شعر زيبا را كامل بخوانید اگه گريه كرديد و دلتان شكست التماس دعا. 🤲 خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ 🍃🌷نشردهید🌷🍃 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره اش ز عصمت و عفت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینۀ تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند که آرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی همرکاب بود در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زدۀ نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب های خشک و تشنۀ او را به هر سوال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود می کرد ناله اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم ها کباب بود دشمن اگرچه معجر او برده است باز در پردۀ جلال خدا در حجاب بود از یاد قتله گاه و شهیدان سر جدا نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریدۀ دامان افتخار کی جای او خرابه ی شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر کسی گوشش به حرفای منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی مرد تو ماها بود، فدا شده بچهها بابا دیگه تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره بره آب برای ماها بیاره من از این گوشهی خیمه میدیدم حرفا شو با قوم کافر شنیدم بچهها دست بابا خونی شده گمونم شش ماه قربونی شده عبا رو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده به خون فرق داداش اکبرمون به تمام گلهای پرپرمون دیگه از خیمهها بیرون نریزید جلوی چشم بابا اشک نریزید نذارید بابا خجالت بکشه هر چه از دشمن کشیده بسشه ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯