eitaa logo
کانون مداحان
26.9هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
21.7هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
از حق گذشته ایم به ایجاب مصلحت لب بسته ایم یا به ستم یا به مصلحت عالِم که امتناع کند از بیان حق جاهل دهد به سفسطه فتوا به مصلحت باید به مکرهای معاویه تن دهیم وقتی فروختیم علی را به مصلحت محسن حقیقتی است که مسکوت مانده است دیروز به مصالحه حالا به مصلحت ظلمی که دیده فاطمه٬انکار میشود کم کم که اعتراف دهد جا به مصلحت از قاتلان فاطمه نامی نمی بریم دردا به این مسامحه دردا به مصلحت لعنت به دشمنان وطن٬ بی ممانعت منع است لعن دشمن مولا به مصلحت «باپیرو سقیفه برادر نمیشویم» حتی به حکم وحدت و حتی به مصلحت 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر..برو گرچه دلبندِ منی امّا بقربانت شوم.. بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو فصّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو پنجمین فرزندِ من ..قربانِ مظلومیّت ات زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو آمدن ..رفتن بهم مخلوط شد ای محسنم اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند دور از چشمانِ مردم..وارثِ آخر برو محسنی و نامِ نیکوکاریت بخشیده اند جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نقشه هایم ریخت بر هم..محسنِ مادر برو پُر شدم از درد و ماتم محسنِ مادر برو حسرتِ لای لایی ات تا روز محشر تازه ست سینه ام جلوه گهِ غم‌‌..محسنِ مادر برو آخرین فرزندِ مظلومم..فداییِ علی.. زاده ی سلطانِ عالم محسنِ مادر برو هرچه کردم در.. نیاید سمتِ تو امّا نشد دیده ام شد مثلِ زمزم محسنِ مادر برو روی هیزم ها و خاکستر زمین خوردی چرا؟ گر که مقدور است نم نم محسنِ مادر برو قلب های این جماعت سنگ باشد ای پسر خواهشا حالا..همین دم محسنِ مادر برو گفته ام فضّه بیاید زود بردارد تو را نقشه هایم ریخت بر هم محسنِ مادر برو 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گویا حریف شعله ی این در نخواهی شد آخر عصای پیری مادر نخواهی شد می سوزم از اینکه تو با این کوهی از غیرت جز چند روزی بیشتر حیدر نخواهی شد مخواستم مثل حسن مثل حسین، مادر یار پدر باشی ولی دیگر نخواهی شد می خواستی دفع بلای مادرت باشی گفتم نرو هم زور این لشکر نخواهی شد وقتی که زینب دید مادر پشت در افتاد فهمید که هم بازی خواهر نخواهی شد باضربه پای پلیدی و هجوم در وقتی صدف له شد دگر گوهر نخواهی شد تو زودتر رفتی نبینی مرگ مادر را حالا دگر با درد هم بستر نخواهی شد مثل رقیه منکرت هستند بعضی ها درباور ناباوران باور نخواهی شد 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت… بستند مسیرِ گذرش را که نشد قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را – که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد… خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد 🔸شاعر: حسن لطفی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
قرار بود که مثل حسن پسر باشی عصای دست من و پیری پدر باشی ببخش مادر خود را که با خود آوردت بنا نبود که آن روز پشت در باشی قرار بود بمانی شتاب جایز نیست بنا نبود مسافر که رهگذر باشی تمام هستی من می رود اگر بروی ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است که اتفاق خبرهای شعله ور باشی و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت که میخ حادثه را خواستی سپر باشی 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر... سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر ⏹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ثانی شرر بر قلب احمد تا ابد زد آتش به ببت وحی از روی حسد زد (لاتَرفَعوا اَصواتَکُم) گفتم ولی باز هم بر سر من داد زد هم حرف بد زد گفتم برو من داغدارِ مصطفایم با میخ در بر سینه من دست رد زد بغض علی را داشت در دل بی مروت تا گفت زهرای تو (یا حیدر مدد) زد بر در نهادم دست و ،خود را پس کشیدم فهمید بارِ شیشه دارم با لگد زد هر کس که دستش میرسید بر من ، که میزد قنفذ به جای هر که زهرا را نزد ، زد نامردتر از این مغیره من ندیدم دستم شکست از بس که این نامرد بد زد ⏹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در این مادر شماست که در بین شعله هاست محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟! قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست ای وای از غلاف... مرا می کشد همین... ...ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم بی حیایی من آخر کار دستم داده است به دل سنگی من این حرف ها سودی نکرد حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است در تمام سالها من فکر خود بودم ولی او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است ⏹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است آی مردم! بخدای احد! او هم احد است قامت سرو خودش را به علی داد و خمید.. راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است از غذای حسنینش زد و بخشید به ما مادر ما به خدا مادری اش را بلد است جامه نو به تن فضه و اسما میکرد بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است به فدک کار ندارد هدفش نام علیست نکند فکر کنی در طلب یک سند است گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است لال باد آنکه ازو شاهد حرفش را خواست آنچه صادر بشود از لب او مستند است نبی از خانه او دست به سینه‌ میرفت تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است شانی از تربت ارباب فراتر دارد خاک آن چادر خاکی که به زیر لگد است بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش.. مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است.. ⏹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که میدید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم) مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد ⏹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در شعله ور شد ، وای اگر دیوار هم باشد بر روی درب سوخته مسمار هم باشد حالا تصور کن میان آن در و دیوار با بار شیشه بانویی بی یار هم باشد گل با نسیم کوچکی آسیب می بیند ای وای اگر دورش هزاران خار هم باشد شد تازیانه حق آن که در قنوت شب روی لبش الجار ثم الدار هم باشد دستی که سنگین است تاثیرش دو چندان است با این نظر حتما دو چشمش تار هم باشد زهرا زدن داغی عظیم و سخت سنگین است سنگین تر این که حیدر کرار هم باشد قنفذ چنان زد بازوی زهرا ز کار افتاد دیگر چه سازد آن که خانه دار هم باشد کوچه ، شلوغی ، داغ مادر ، شد سبب روزی دختر اسیر کوچه و بازار هم باشد از این همه ظلم و جسارت سخت تر این است ناموس حق در مجلس اغیار هم باشد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای دسته گل وحی به گلزار مدینه قرآن حسین ابن علی بر روی سینه بر عمۀ سادات همانند و قرینه دریای کمالی و وقاری و سکینه هم فرش‌نشین استی و هم عرش مقامی همه عمه و هم خواهر و هم دختِ امامی * سر تا قدم آیینۀ پا تا سرِ زهرا زهرا به تو بالد که تویی کوثرِ زهرا هم کوثر زهرایی و هم دختر زهرا با زینب کبرا شده هم سنگر زهرا گردون شرف را ز ازل قائمه‌ای تو در شرم و حیا فاطمۀ فاطمه‌ای تو * هنگام دعا مرغ سحر با تو سخن گفت هفتاد و دو تابنده قمر با تو سخن گفت خورشید به بالای شجر با تو سخن گفت از حنجر ببریده پدر با تو سخن گفت ای نهضت سالار شهیدان به تو مدیون تـو دختر قرآنی و قرآن بـه تو مدیون * نه نام سکینه، که وجود تو سکینه است سر تا قدمت راضیه، مرضیه، امینه است مهر تو به طوفان بلا نوح و سفینه است جز زینب و کلثوم چه کس بر تو قرینه است؟ تو قلب حسین‌استی و تو روح ربابی در هُـرم عطش مـادر آیینه و آبی * پیغمبر و زهرای مطهر به تو نازد هنگام سخنرانی، حیدر به تو نازد عباس و حسین و علی‌اکبر به تو نازد بر شانۀ بابا علی اصغر به تو نازد در کوفه گشودی لب خود را به تکلم دیدم پـدرت زد بـه سرِ نیزه تبسم * دیدی پدرت سر به کف دست نهاده چون شعله کشیده سر و چون کوه، ستاده بـر رفتن میدان ز حرم کرده اراده تنها تـو ورا کردی، از اسب پیاده پای فرسش را بـه کف دست گرفتی انگار که یک لحظه از او هست گرفتی * ای فاطمۀ فاطمه، ‌ای کوثر بابا همسنگر عمه به کنار سر بابا الحق که تویی پاره‌ای از پیکر بابا وز حنجر ببریده پیام آور بابا تنها نه همین در دل آرام حسینی تـا روز جزا حامل پیغام حسینی * تو یک گل نیلوفری از گلشن زهرا دامان تو عکس گلی از دامن زهرا زیبد به تن پاک تو، پیراهن زهرا حتی بدنت گشت شبیه تن زهرا آغاز شد از دامن گودال، خروجت تا گوشۀ ویرانه چهل بار عروجت * ای جای لبت مانده بر آن حنجر پاره اشک تو به هفتاد و دو خورشید، ستاره عباس به تبخال لبت کرده نظاره حتی سر نی از تو خجل گشت دوباره روئید گل از شرم تو بر صورت عباس تو دست گرفتی به رخ از خجلت عباس * هر خانه که دارای رباب است و سکینه آن خانه بوَد خانه‌ای از شهر مدینه ای مانده تو را داغ روی داغ به سینه ای خون خدا را به ره شام، رهینه وصف تو جـز از عترت اطهار نیاید از «میثم» بی دست و زبان، کار نیاید *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای چشمِ حسین بر جمال ات وی مظهر فاطمه، جلال ات تعظیم کمال بر کمال ات تحسین رسول بر خصال ات بر قلب پدر سکینه ‌ای تو در بیت ولا، امینه ‌ای تو تو سوره ی نورِ اهل ‌بیتی تو شادی و شور اهل ‌بیتی در سینه، سرور اهل ‌بیتی تو نخله طور اهل ‌بیتی تو دختر ماه و آفتابی آئینه زینب و رُبابی گُل بر تو، گُلاب بر تو نازَد عطشانیِ آب بر تو نازد آیات حجاب بر تو نازد تنها نه رباب بر تو نازد حقّا که تو فخر عالَمِینی ممدوحه ی زینب و حسینی ای چشم حسین را نظاره بر فاطمه، زینبِ دوباره فریادِ گلویِ پاره پاره وصف تو فراتر از شماره تا حشر، سکینه ی ولایت آرامشِ سینه ی ولایت تو وجه خدای را، گواهی در قلب پدر، شرار آهی بین اُسَرا چراغِ راهی پیغام ‌رسانِ قتلگاهــی پیغامت از آن رگِ بریده تا حشر، قیامت آفریده در فُلک وَلا، سکینه ‌ای تو راضیه ‌ای و امینه ای تو یک کرب و بلا، مدینه ‌ای تو چون فاطمه بی ‌قرینه ‌ای تو تـو آیه ی حُسن ابتلایی قرآنِ شهیدِ کربلایی در بحر عفاف، گوهری تو بر فُلک کمال، لنگری تو هنگام خطابه، حیدری تو زیرا به حسین، دختری تو تو سینه ‌سپر به هر بلایی تو یاسِ کبودِ کربلایـی ای در نَفَسَت صدای زینب در هر سُخنت ندای زینب همسنگر و پا به پای زینب مرآت خدانمای زینب "میثم" به ثنای تو چه خوانَد هر چند ز لب گُهَر فشانَد h *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تابیده است از دو طرف بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند آمنه ست و امینه، ولی رباب نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب درباره ی مقام بلندت حسین گفت: ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة النسا" لقب از "سیدالشباب" ای ننگ بر تمام قلم های روزگار وقتی نمانده نام تو در این همه کتاب از آن زمان که راویه ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط رنج یا عذاب درد تو را شنیده ام از سهل ساعدی داغ تو را گرفته ام از مجلس شراب "بس کن که ناله ات جگرم را کباب کرد" این حرف را شنیده ای از فاطمه به خواب رویش سیاه باد و دودستش شکسته باد هرکس که دست های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزار بار رسیدی به اضطراب شان تو با شکوه تر از حرف های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه اش خراب باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته دلان هست مستجاب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بر گرد آفتاب تنت چون بنات نعش جمعند دختران تو بی یار و بی ندیم بر پیکر مطهرت افتاده دختری چون در میان بحر یکی گوهری یتیم شانش به ذات متصل و منفصل ز باب از کربلا مسافر و در نزد حق مقیم چون جذبه بیش بود ز بانگ رحیل قوم گشتند جمع عده ای از فرقه جحیم از پیکر شریف تو آری کشان کشان بردند نازدانه حق را به خوف و بیم معنی بسوز و حاجت خود بر سکینه گو کار گدا جدا نشود از در کریم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟ اگر برادر تو درد آب داشته باشد تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه رباب را که ببیند جواب داشته باشد حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد هزار مرتبه راضی به مرگ می‌شوی، آری اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد اجازه می‌دهی از شام چند جمله بگویم؟ به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه که دست‌های تو ردّ طناب داشته باشد چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی چه قدر می‌شود این غم عذاب داشته باشد! اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کند تکیه بر اقتدارت خیام که رکن خیامی و والا مقام   سکونی به سکّانِ فُلک نجات از این رو سکینه تو را گشته نام گواهم همین تلّ در پیش روست تو را سجده برده ست دشت قیام به نفس نفیس تو هم باز گشت ضمیرِ "علیکنَّ مِنّی السّلام" تو آن کعبه ی تیره پوشی که نور حجاب تو را کرده است استلام کمالی چنین و جلالی چنان علی وار و زهرا نشانی تمام نرفته نخ معجرت دست باد ندیده جمال تو را صبح شام تجلّی زهرا! نبود این بعید که خیر النّسایت بنامد امام بکش تیغِ آه و دو دم سر بده الا ذوالفقار علی در نیام بخوان خطبه تا یادمان آوری "کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام" به تعظیم شانت جهانی اجیر امیری تو و شام و کوفه اسیر علی خویی و زین أب منصبی از آن رو که آیینه ی زینبی وقاری که جلباب پوشیده است حیایی که در نور پیچیده است از آن خانه ای که تویی و رباب نرفته حسینت به پای شتاب عفیفه، جلیله، کریمه، لقب تو نور خدایی نسب در نسب چه نوری که بر عالمی چیره شد به خورشید کی میتوان خیره شد؟ ندیدند جز نور در محضرت گره های کوری‌ست بر معجرت به یک آه تو خم شود پشتِ دین بیا مثل زینب به منبر نشین علی گونه با خطبه کولاک کن بخوان مسجد کوفه را خاک کن بخوان تا بلرزد زمین و زمان بگو اسکتوا لب ببندد جهان که کوفه علی را تجسّم کند که زنگ شتر دست و پا گم کند که مسجد بلرزد ستون تا ستون بکش کار ما را به مرز جنون بدا آنکه شد گرمِ توهین تو کند کاخ را خاک، نفرین تو به زینب ولی اقتدا می‌کنی تو هم جای نفرین دعا می‌کنی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نیست یارای زبان تا که کند مدح تو را ای که آرامش هر روز و شب مولایی ای که مستغرق فی الله تو را خوانده حسین مدح تو بس که تو بانو نوه ی زهرایی ای سراپای تو یاد آور زهرای بتول اثر نطق تو بر کون و مکان غالب بود همچو زینب ز لبت نطق علی می ریزد نطق تو تیغ علی بن ابیطالب بود آنچه زینب همه دم کرد تماشا دیدی همره زینب خود کوچه به کوچه رفتی بر روی ناقه ی عریان به کنار اسرا تا دل شام بلا تا دل کوفه رفتی لیک ای راحت جان و تن ارباب حسین بفدای دل پر غصه و احساسی تو روضه هایت همه از علقمه دارد صحبت عالمی دیده دل و دیده ی عباسی تو از در خیمه ی طفلان حرم تا به فرات رفت آن ماه ولی تا به حرم بازنگشت آری آری که علمدار حرم رفت که رفت از بر علقمه سقا به حرم باز نگشت *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دل‌نشین روزهای قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم... سکینه... دخترت... شناختی؟ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
امشبم را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه... گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه قطره قطره اشک عمو روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست می زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست خواهر اصغر است حق دارد به خدا خواهر است حق دارد به روی ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود قلبش از غصه ها کباب شده بعد سقا فقط عذاب شده مثل او از خجالت آب شده وارد مجلس شراب شده خیزرانِ یزید پیرش کرد حرف مردی پلید پیرش کرد دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش... ...زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش وسط حجره ی محقر خود چشم گریان... میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرار رکن زینبی دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینة تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزة نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان طشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام­آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضة شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحة جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*