eitaa logo
کانون مداحان
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
21.6هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینهء حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست دردانهء یکدانهء مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانهء سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: قبیله نور نور دگر از قبیله ی نور آمد؟ یا شعشعه ای به وادی طور آمد؟ با آمدن رقیه ی بنت حسین بانگ صلواتی ز ره دور آمد
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت وقتی که فراتر ز زمان است رقیه از مَنظر من جان جهان است رقیه مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت در جزء نه در سطح کلان است رقیه مانند علی اکبر و مانند اباالفضل در کرببلا یک جریان است رقیه زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛ نسبت به اباالفضل همان است رقیه وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش من معتقدم گنج نهان است رقیه مانند حسین بن علی بر تن آدم جسم است اگر سوریه جان است رقیه آنجا که عمو آمده با مشک لب رود عکس وسط آب روان است رقیه من باورم این است که از خلقت عالم مقصود حسین است و بهانه ست رقیه رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر ای وای که گوشش به اذان است رقیه در مجلس تنهایی جسم علی اکبر با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: دختری آمد از قبیله ی عشق نذر راهش سبد سبد احساس عالمی غرق شور لبخندش کاشف الکرب حضرت عباس جبریل آمده که از حالا بین این خانه نوکرش باشد پدر او حسین‌فاطمه و ام اسحاق مادرش باشد مادرش از عطا و لطف خدا دختری ماهپاره آورده عمه جان هم به یمن امدنش دو عدد گوشواره آورده صد ملک آمدند اینجا تا از کف پاش بوسه بردارند بین این خانه همهمه افتاد نام او را رقیه بگذارند ای برادر بیا نگاهش کن حالتی بین چهره اش پیداست به که رفته رقیه ؟ میبینی چِقَدَر مثل مادرم زهراست آمدی تا که باز بابایت بین این خاندان پدر بشود آمدی تا زشوق آمدنت دیده ها عاشقانه تر بشود  ای فراتر ز هاجر و مریم ای گل یاس شاخه طوبا نازنین دختر عشیره عشق نور پاک سلاله ی زهرا از تماشای روی زیبایت مرغ دلهای ما غزلخوان شد تا زمینی شدی در این دنیا آسمان خدا چراغان شد کیستی ای همیشه دردانه کیستی ای ستاره،ای مهتاب ای فدای تو عالم امکان نازدانه ی حضرت ارباب هی بهانه نگیر ، عمه ببین پیش قنداقه ی تو هرشب هست از همین ساعت تولد تو پیش تو تا همیشه زینب هست تا همان لحظه های در کوفه تا همان لحظه های کرب و بلا تا اسیری ما و بزم حرام تا همان جا که میبرند تورا در کنارت همیشه میبینم لحظه ها شور و حال عمرت را و فدای حسین خواهی کرد همه ی این سه سال عمرت را 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: من غنچۀ نشکفته بستان حسینم من نوگل پرپر به گلستان حسینم پژمرده گلی ریخته از گلبن زهرا  من طفل نوآموز دبستان حسینم من کودک معصومم و مظلوم رقیه از جسم حسینم من و وز جان حسینم یک آه جگر سوز ز سوز دل زینب  یک قطرۀ اشک از بُن مژگان حسینم من گنج نهان در دل ویرانۀ شامم من شمع شب افروز شبستان حسینم آن شب که به دیدار من آمد به خرابه  وقتی پدرم دید پریشان حسینم همراه سر خویش مرا پای به پا بود تا جنّت فردوس به دامان حسینم جان بر سر سودای غمش دادم و شادم کامروز حسین از من و من زانِ حسینم قربانی حق شد پدرم شاه شهیدان  فخر من از آن ست که قربان حسینم روشن کن این شام سیاهم که شعاعی  از روی چو خورشید درخشان حسینم بر پادشهان فخر از آن کرد «ریاضی»  کز لطف خدا بندۀ احسان حسینم 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت عجب شبی ست كه یك ماه منظر آوردند برای هاشمیان باز مادر آوردند ز بس حسین دلش تنگ روی مادر بود شبیه مادرش این بار دختر آوردند مثال عمه خود كه افتخار حیدر بود به دختران جهان دختری سر آوردند درست مثل زمان تولد زهرا سه آیه ای به بلندای كوثر آوردند برای این كه بگیرند گاهوارش را هزار مریم و آسیه از در آوردند عجیب نیست كه عباس ماه هدیه كند شبی كه حضرت زهرای دیگر آوردند برای این كه غزل های حق شود كامل سه بیت از صد و چارده غزل در آوردند اگر چه حضرت زهرا ز نسل احمد بود رقیه را ولی از نسل حیدر آوردند از این به بعد صفا در قبیله رایج شد رقیه آمد و باب همه حوائج شد** رسید تا كه شفاعت كند جزا ما را رسید تا ببرد تا كویر دریا را نشست در بغل عمه زینبش گویا خدیجه در بغلش داشت باز زهرا را به یوسفی كه ته چاه بود وحی رسید بگیر دامن شیرین زبان آقا را ز بس كه آینۀ فاطمه ست این دختر رسید با نفسش جان دهد مسیحا را به خنده های قشنگش كه باغ رضوان است ربوده است دل عمه ها و بابا را به پای دل برو پشت در امام حسین كه بشنوی همه دم نغمه های لالا را برای این كه به افلاك هم سری بزند مكان بازی خود كرده دوش سقا را نگاه كن به خودت كشته مرده اش هستی؟ شب ولادت بی بی ست زین جهت مستی** ستاره چون گُلِ سر بود روی گیسویش حسین فاطمه را غرق کرده از بویش ملائكه همه خیل سپاه او هستند فرشته ها همه هستند خادم كویش اگر كه عشق علی جاری است در رگ هاش نشان قدرت مولاست روی بازویش زبان اوست كه دارد نشان تیغ علی جمال حضرت زهرا نشسته بر رویش رقیه بود كه نامش یزید را لرزاند هلال ماه محرم هلال ابرویش دو گوشوارۀ او هدیۀ علی اكبر و هدیه های عمو بود هر النگویش به دور ماه رخش جبرئیل می گردید و هر كه خورد به چشمش خلیل می گردید** میان چشم ترش كوهی از حیا دارد رقیه است جلالی به ناكجا دارد اگر كه جملۀ سربند اوست یا زهرا برای این كه لبش عطر مرتضی دارد ز روز اول میلاد او مشخص بود شبیه عمۀ خود میل كربلا دارد به خاطر گل روی حسین فاطمه است نگاه مرحمتی هم اگر به ما دارد گدایی در او پادشاهی دل هاست گدائیش قد باغ جنان بها دارد شبی كه بر سر سجاده می نشیند او ز خاك تا دل افلاك ردّ پا دارد اگر كه خادم اویی بناز بر نفست چرا كه باغ جنان است قمری قفست** سر حسین سر نی گرفت جانش را گرفت ضربۀ سیلی همه توانش را كبوترانه رسید و اسیر بابا شد فراق روی پدر سوخت آشیانش را چه شد كه از سر مركب به روی خاك افتاد گمان كنم كه پلیدی برید امانش را ز ضرب سیلی دشمن كبود شد اما شكست كعب نی آن روز استخوانش را همان كه بین طبق دید رأس بابا را و هدیه كرد به سر، ‌قامت كمانش را چه شد كه آن زن غساله در شب دفنش نشُست آن بدن مثل ارغوانش را چه شد كه سهم نگاهش صد آسمان غم شد سه سال داشت ولی سرو قامتش خم شد** ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت دلم از عشق در به در شده است شب تنهایی ام سحر شده است می پرم تا مدينه بی پروا نوبت اين شكسته پر شده است شعله های قديمی يك عشق در وجودم چه بيشتر شده است خبر آمد كه آمده از راه آنكه بر عشق برگ و بر شده است ملكی می دهد ندا كه "حسين" مژده اين بار هم پدر شده است صحن خشك دو چشمم امشب با قدم نو رسيده تر شده است دختری كه قرار سينه ی ماست حرمش مكه و مدينه ی ماست**   دل ما و دل صنوبری ات سر ما و سرير سروری ات با دو دستت بيا هوايم كن آرزويم شده كبوتری ات پری خانه ی امام حسين دست ما و عطای كوثری ات زلف ما از ازل گره خورده به سر گوشه ای ز روسری ات به در خانه ات گدا هستم شده شغلم هميشه نوكری ات چِقَدَر شكل فاطمه هستی به فدای نگاه مادری ات آسمان پای مقدمت پا شد با قدومت مدينه غوغا شد** هر دو چشمت هميشه شيداتر هر يكی از يكيست درياتر كسی مانند تو نيامده است مثل خالق هميشه يكتاتر اوج فهمت فراتر از درك است از عروج خيال بالاتر از تو گفتن چه كار دشواريست واژه در واژه ات معماتر بوده ارباب صاحب فرزند تو رسيدی شده است باباتر تو رسيدی و با وجودت شد خانه اش از بهشت زيباتر   از زبانت "پدر" شنيدنی است چه قدر ناز تو خريدنی است** چشم خود را همين كه وا كردی همه جا را پر از صفا كردی با همين سن كوچكت كار حضرت خضر و نوح را كردی غير تو پرده دار عشق نبود سر عشق را تو بر ملا كردی با حضورت دل از همه بردی همه را مست و مبتلا كردی جای گريه "حسين" می گفتی بعد از آن عمه را صدا كردی لحظه ای بعد روی دوش عمو تو خودت را چه خوب جا كردی   نذر تو يك سبد شكوفه و ياس شده هم بازی ات عمو "عباس"**   رونق بزم عرشيان شده ای حسرت اهل آسمان شده ای در زلال نگاه اين دنيا رود جاری و بيكران شده ای بانوی من درست می بينم؟ چه شده اين همه كمان شده ای؟ كاش می مُردم و نمی ديدم هدف سنگ شاميان شده ای سر بازار خنده می كردند خسته از دست اين و آن شده ای طلب مرگ می كنی از بس دست و پا گير كاروان شده ای   كنج ويرانه پر زدی رفتی بوسه بر زخم سر زدی رفتی** ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت مسند نشین عالم بالا رقیه است زیبا نگار حضرت زهرا رقیه است باید که گفت مدح تو را با تمام عشق تنها دلیل خلق دو دنیا رقیه است باید به نام او بخورد این سرای قلب سرور به خلق صاحب دلها رقیه است مسند نشین تخت سلیمان به جای خود قائم مقام زینب کبری رقیه است نازم به شاعری که چه با اعتقاد و گفت آموزگار مکتب عیسی رقیه است زهرای شهر کربوبلا شد به اقتدار وارث به حجب مادر طاها رقیه است قیام کربلا شده زنده ز رنج شام اصلا که یار و همدم بابا رقیه است جانم فدای آن رخ زیبای دخت شاه حتما که عشق اکبر و لیلی رقیه است ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: دختری آمد از قبیله ی عشق نذر راهش سبد سبد احساس عالمی غرق شور لبخندش کاشف الکرب حضرت عباس جبریل آمده که از حالا بین این خانه نوکرش باشد پدر او حسین‌فاطمه و ام اسحاق مادرش باشد مادرش از عطا و لطف خدا دختری ماهپاره آورده عمه جان هم به یمن امدنش دو عدد گوشواره آورده صد ملک آمدند اینجا تا از کف پاش بوسه بردارند بین این خانه همهمه افتاد نام او را رقیه بگذارند ای برادر بیا نگاهش کن حالتی بین چهره اش پیداست به که رفته رقیه ؟ میبینی چِقَدَر مثل مادرم زهراست آمدی تا که باز بابایت بین این خاندان پدر بشود آمدی تا زشوق آمدنت دیده ها عاشقانه تر بشود  ای فراتر ز هاجر و مریم ای گل یاس شاخه طوبا نازنین دختر عشیره عشق نور پاک سلاله ی زهرا از تماشای روی زیبایت مرغ دلهای ما غزلخوان شد تا زمینی شدی در این دنیا آسمان خدا چراغان شد کیستی ای همیشه دردانه کیستی ای ستاره،ای مهتاب ای فدای تو عالم امکان نازدانه ی حضرت ارباب هی بهانه نگیر ، عمه ببین پیش قنداقه ی تو هرشب هست از همین ساعت تولد تو پیش تو تا همیشه زینب هست تا همان لحظه های در کوفه تا همان لحظه های کرب و بلا تا اسیری ما و بزم حرام تا همان جا که میبرند تورا در کنارت همیشه میبینم لحظه ها شور و حال عمرت را و فدای حسین خواهی کرد همه ی این سه سال عمرت را 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت دلم از عشق در به در شده است شب تنهایی ام سحر شده است می پرم تا مدينه بی پروا نوبت اين شكسته پر شده است شعله های قديمی يك عشق در وجودم چه بيشتر شده است خبر آمد كه آمده از راه آنكه بر عشق برگ و بر شده است ملكی می دهد ندا كه "حسين" مژده اين بار هم پدر شده است صحن خشك دو چشمم امشب با قدم نو رسيده تر شده است دختری كه قرار سينه ی ماست حرمش مكه و مدينه ی ماست**   دل ما و دل صنوبری ات سر ما و سرير سروری ات با دو دستت بيا هوايم كن آرزويم شده كبوتری ات پری خانه ی امام حسين دست ما و عطای كوثری ات زلف ما از ازل گره خورده به سر گوشه ای ز روسری ات به در خانه ات گدا هستم شده شغلم هميشه نوكری ات چِقَدَر شكل فاطمه هستی به فدای نگاه مادری ات آسمان پای مقدمت پا شد با قدومت مدينه غوغا شد** هر دو چشمت هميشه شيداتر هر يكی از يكيست درياتر كسی مانند تو نيامده است مثل خالق هميشه يكتاتر اوج فهمت فراتر از درك است از عروج خيال بالاتر از تو گفتن چه كار دشواريست واژه در واژه ات معماتر بوده ارباب صاحب فرزند تو رسيدی شده است باباتر تو رسيدی و با وجودت شد خانه اش از بهشت زيباتر   از زبانت "پدر" شنيدنی است چه قدر ناز تو خريدنی است** چشم خود را همين كه وا كردی همه جا را پر از صفا كردی با همين سن كوچكت كار حضرت خضر و نوح را كردی غير تو پرده دار عشق نبود سر عشق را تو بر ملا كردی با حضورت دل از همه بردی همه را مست و مبتلا كردی جای گريه "حسين" می گفتی بعد از آن عمه را صدا كردی لحظه ای بعد روی دوش عمو تو خودت را چه خوب جا كردی   نذر تو يك سبد شكوفه و ياس شده هم بازی ات عمو "عباس"**   رونق بزم عرشيان شده ای حسرت اهل آسمان شده ای در زلال نگاه اين دنيا رود جاری و بيكران شده ای بانوی من درست می بينم؟ چه شده اين همه كمان شده ای؟ كاش می مُردم و نمی ديدم هدف سنگ شاميان شده ای سر بازار خنده می كردند خسته از دست اين و آن شده ای طلب مرگ می كنی از بس دست و پا گير كاروان شده ای   كنج ويرانه پر زدی رفتی بوسه بر زخم سر زدی رفتی** ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: من غنچۀ نشکفته بستان حسینم من نوگل پرپر به گلستان حسینم پژمرده گلی ریخته از گلبن زهرا  من طفل نوآموز دبستان حسینم من کودک معصومم و مظلوم رقیه از جسم حسینم من و وز جان حسینم یک آه جگر سوز ز سوز دل زینب  یک قطرۀ اشک از بُن مژگان حسینم من گنج نهان در دل ویرانۀ شامم من شمع شب افروز شبستان حسینم آن شب که به دیدار من آمد به خرابه  وقتی پدرم دید پریشان حسینم همراه سر خویش مرا پای به پا بود تا جنّت فردوس به دامان حسینم جان بر سر سودای غمش دادم و شادم کامروز حسین از من و من زانِ حسینم قربانی حق شد پدرم شاه شهیدان  فخر من از آن ست که قربان حسینم روشن کن این شام سیاهم که شعاعی  از روی چو خورشید درخشان حسینم بر پادشهان فخر از آن کرد «ریاضی»  کز لطف خدا بندۀ احسان حسینم 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت عجب شبی ست كه یك ماه منظر آوردند برای هاشمیان باز مادر آوردند ز بس حسین دلش تنگ روی مادر بود شبیه مادرش این بار دختر آوردند مثال عمه خود كه افتخار حیدر بود به دختران جهان دختری سر آوردند درست مثل زمان تولد زهرا سه آیه ای به بلندای كوثر آوردند برای این كه بگیرند گاهوارش را هزار مریم و آسیه از در آوردند عجیب نیست كه عباس ماه هدیه كند شبی كه حضرت زهرای دیگر آوردند برای این كه غزل های حق شود كامل سه بیت از صد و چارده غزل در آوردند اگر چه حضرت زهرا ز نسل احمد بود رقیه را ولی از نسل حیدر آوردند از این به بعد صفا در قبیله رایج شد رقیه آمد و باب همه حوائج شد** رسید تا كه شفاعت كند جزا ما را رسید تا ببرد تا كویر دریا را نشست در بغل عمه زینبش گویا خدیجه در بغلش داشت باز زهرا را به یوسفی كه ته چاه بود وحی رسید بگیر دامن شیرین زبان آقا را ز بس كه آینۀ فاطمه ست این دختر رسید با نفسش جان دهد مسیحا را به خنده های قشنگش كه باغ رضوان است ربوده است دل عمه ها و بابا را به پای دل برو پشت در امام حسین كه بشنوی همه دم نغمه های لالا را برای این كه به افلاك هم سری بزند مكان بازی خود كرده دوش سقا را نگاه كن به خودت كشته مرده اش هستی؟ شب ولادت بی بی ست زین جهت مستی** ستاره چون گُلِ سر بود روی گیسویش حسین فاطمه را غرق کرده از بویش ملائكه همه خیل سپاه او هستند فرشته ها همه هستند خادم كویش اگر كه عشق علی جاری است در رگ هاش نشان قدرت مولاست روی بازویش زبان اوست كه دارد نشان تیغ علی جمال حضرت زهرا نشسته بر رویش رقیه بود كه نامش یزید را لرزاند هلال ماه محرم هلال ابرویش دو گوشوارۀ او هدیۀ علی اكبر و هدیه های عمو بود هر النگویش به دور ماه رخش جبرئیل می گردید و هر كه خورد به چشمش خلیل می گردید** میان چشم ترش كوهی از حیا دارد رقیه است جلالی به ناكجا دارد اگر كه جملۀ سربند اوست یا زهرا برای این كه لبش عطر مرتضی دارد ز روز اول میلاد او مشخص بود شبیه عمۀ خود میل كربلا دارد به خاطر گل روی حسین فاطمه است نگاه مرحمتی هم اگر به ما دارد گدایی در او پادشاهی دل هاست گدائیش قد باغ جنان بها دارد شبی كه بر سر سجاده می نشیند او ز خاك تا دل افلاك ردّ پا دارد اگر كه خادم اویی بناز بر نفست چرا كه باغ جنان است قمری قفست** سر حسین سر نی گرفت جانش را گرفت ضربۀ سیلی همه توانش را كبوترانه رسید و اسیر بابا شد فراق روی پدر سوخت آشیانش را چه شد كه از سر مركب به روی خاك افتاد گمان كنم كه پلیدی برید امانش را ز ضرب سیلی دشمن كبود شد اما شكست كعب نی آن روز استخوانش را همان كه بین طبق دید رأس بابا را و هدیه كرد به سر، ‌قامت كمانش را چه شد كه آن زن غساله در شب دفنش نشُست آن بدن مثل ارغوانش را چه شد كه سهم نگاهش صد آسمان غم شد سه سال داشت ولی سرو قامتش خم شد** ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت درِ این خانه که جبریل ارادت دارد سگ دربار به یک شیر شرافت دارد قلمم لال شد از وصف،چه گویم وقتی کمترین نوکرشان حکم شفاعت دارد ره صد ساله کند یک شبه طی با سرعت هرکسی با علی و فاطمه وصلت دارد ام اسحاق همان ام رقیه، جز او کیست بر همسری شاه لیاقت دارد شده روشن حرم وقلب حسین از قدمش که از این حیث به او ماه شباهت دارد غرق شد در صفت رحمت کشتی نجات اینچنین شد که خودش باب کرامت دارد هر فقیر از در او رفت خودش حاتم شد بذل خانم به گدا نیز سرایت دارد چند سالی شده هم دوش حسن،پس قطعا با کریمان جهان سخت رقابت دارد چقدر رفته در این باب به دختر،مادر بسکه بر سینه زنان لطف و محبت دارد فضلش این بس که شده آینه قدی او دختری که قد یک کوه شهامت دارد اینکه شد پیکر او بین یهودی ها دفن خودش از غربت دردانه حکایت دارد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت مسند نشین عالم بالا رقیه است زیبا نگار حضرت زهرا رقیه است باید که گفت مدح تو را با تمام عشق تنها دلیل خلق دو دنیا رقیه است باید به نام او بخورد این سرای قلب سرور به خلق صاحب دلها رقیه است مسند نشین تخت سلیمان به جای خود قائم مقام زینب کبری رقیه است نازم به شاعری که چه با اعتقاد و گفت آموزگار مکتب عیسی رقیه است زهرای شهر کربوبلا شد به اقتدار وارث به حجب مادر طاها رقیه است قیام کربلا شده زنده ز رنج شام اصلا که یار و همدم بابا رقیه است جانم فدای آن رخ زیبای دخت شاه حتما که عشق اکبر و لیلی رقیه است ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه آرام دل عمه و باباست رقیه دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب تا آینهء حضرت زهراست رقیه جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست دردانهء یکدانهء مولاست رقیه انگار خداوند به او داده جنان را وقتی که روی شانهء سقاست رقیه یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش آثار بزرگیش هویداست رقیه یک قطره ز دریای حسین است ولیکن در نوع خودش وسعت دریاست رقیه در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش همسایگی زینب کبراست رقیه ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: حضرت رقیه(س) - ولادت وقتی که فراتر ز زمان است رقیه از مَنظر من جان جهان است رقیه مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت در جزء نه در سطح کلان است رقیه مانند علی اکبر و مانند اباالفضل در کرببلا یک جریان است رقیه زینب به حسینش همه ی عمر چگونه ست؛ نسبت به اباالفضل همان است رقیه وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش من معتقدم گنج نهان است رقیه مانند حسین بن علی بر تن آدم جسم است اگر سوریه جان است رقیه آنجا که عمو آمده با مشک لب رود عکس وسط آب روان است رقیه من باورم این است که از خلقت عالم مقصود حسین است و بهانه ست رقیه رفته ست علی اکبر و تا لحظه ی آخر ای وای که گوشش به اذان است رقیه در مجلس تنهایی جسم علی اکبر با روضه ی سر مرثیه خوان است رقیه ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: دختری آمد از قبیله ی عشق نذر راهش سبد سبد احساس عالمی غرق شور لبخندش کاشف الکرب حضرت عباس جبریل آمده که از حالا بین این خانه نوکرش باشد پدر او حسین‌فاطمه و ام اسحاق مادرش باشد مادرش از عطا و لطف خدا دختری ماهپاره آورده عمه جان هم به یمن امدنش دو عدد گوشواره آورده صد ملک آمدند اینجا تا از کف پاش بوسه بردارند بین این خانه همهمه افتاد نام او را رقیه بگذارند ای برادر بیا نگاهش کن حالتی بین چهره اش پیداست به که رفته رقیه ؟ میبینی چِقَدَر مثل مادرم زهراست آمدی تا که باز بابایت بین این خاندان پدر بشود آمدی تا زشوق آمدنت دیده ها عاشقانه تر بشود  ای فراتر ز هاجر و مریم ای گل یاس شاخه طوبا نازنین دختر عشیره عشق نور پاک سلاله ی زهرا از تماشای روی زیبایت مرغ دلهای ما غزلخوان شد تا زمینی شدی در این دنیا آسمان خدا چراغان شد کیستی ای همیشه دردانه کیستی ای ستاره،ای مهتاب ای فدای تو عالم امکان نازدانه ی حضرت ارباب هی بهانه نگیر ، عمه ببین پیش قنداقه ی تو هرشب هست از همین ساعت تولد تو پیش تو تا همیشه زینب هست تا همان لحظه های در کوفه تا همان لحظه های کرب و بلا تا اسیری ما و بزم حرام تا همان جا که میبرند تورا در کنارت همیشه میبینم لحظه ها شور و حال عمرت را و فدای حسین خواهی کرد همه ی این سه سال عمرت را 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحيمي کلاسهاعلي: قبیله نور نور دگر از قبیله ی نور آمد؟ یا شعشعه ای به وادی طور آمد؟ با آمدن رقیه ی بنت حسین بانگ صلواتی ز ره دور آمد
❤️اخلاص یک مداح 🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺 محسن طاهری می‌گفت:مداح دیگری در آن مجلس مداحی کرده بود. غلام‌علی با اصرار صاحب‌خانه ذکر مصیبتی خواند. خیلی کوتاه، به اندازه‌ی چند بیت. بعد از جلسه صاحب‌خانه با دلخوری آمد پیشش، گله کرد که « چرا بیشتر و بهتر از فلانی نخوندی؟» گفت: هیئت جای کشتی گرفتن مداح‌ها نیست‌، این‌جا محلِّ ادبه. 🍃🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺 مجلس تمام شده بود. می‌خواست خودش را برساند به هیئت دیگری. با یک شورلت آمده بودند دنبالش. چیزی را بهانه کرد و نشست پشت موتور گازی یکی از بچه‌های بسیج. برای هیئت، سیستم صوتی جدیدی آورده بودند. چیزی شبیه اکوهای امروزی. وقتی برای امتحان کمی پشت آن خواند، از او پرسیدیم «چطوره؟» گفت «خوبه... فقط یکم آدمو قلقلک میده....صبحگاهِ دوکوهه، دعای کمیل، صدای غلامعلی  عجب صفایی داشت. هنوز چند خط نخوانده بود که صادق آهنگران هم رسید و بلافاصله دوربین صدا وسیما. قرار شد دوتایی بخوانند. میکروفون را گذاشت جلوی حاج صادق، دو دقیقه نگذشت، غیبش زد. رفت وسط جمعیت و خودش را پنهان کرد، هرچه گشتیم فایده نداشت.پیدایش کردم. نشسته بود یک گوشه، رفتم جلو گفتم: چرا رفتی آقا غلام؟ خندید گفت : به دوربین می‌گفتی چرا اومدی! یاجای منه یاجای دوربین! ‌ 🌹زندگی نامه شهید غلام علی رجبی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
رحیمی فعال فضای مجازی کانون: حضرت رقیه(سلام الله علیها) - ولادت - مدح دختری آمد از قبیله ی نور نذر راهش سبد سبد احساس صورتش مثل قاب نرگس بود سیرتش روح صد گلستان یاس * هر فرشته که می رسید از راه یا اگر جبرئیل می آمد به پر روسری گلدارش تا ببندد دخیل می آمد * هر سحر بوسه می گرفتند از مقدمش کاروانی از خورشید یاسها چلچراغ ایوانش با همان بالهای سبز و سپید * تا که لب را به خنده وا می کرد دل هر ماهپاره را می برد هر دلی را به لطف لبخندش به خدا تا خود خدا می برد * ساره ، آسیه ، هاجر و مریم زائر هر شب نگاه او و شکوه تمام این دنیا گرد و خاک غبار راه او * به صفات حمیده اش سوگند آینه دار حُسن زهرا بود خاک راهش شفای هر دردی او مسیحا تر از مسیحا بود * در میان قبیلهِ ی خورشید در دل هر ستاره جایی داشت و روی موج آبی دلها مثل مهتاب رد پایی داشت * آسمان است و گوشواره ی او خوشه های طلایی پروین مستجاب الدعاست این بانو عطر سبز قنوت او آمین * عطر باغ بهشت دارد او ؟ که شبیه نسیم می آید یا به روی قنوت پرواز بال هر یاکریم می آید * خاک بوسش فرشته ، تا می شد او برای نماز آماده بال پرواز ربنایش بود عطر سیب و ضریح سجاده * آسمان مدینه ی دل را مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود بین این خانواده این دختر همه ی عشق عمه زینب بود * نه فقط عشق حضرت زینب آرزو و امید عباس است زینت آسمان آبی شانه های رشید عباس است * جلوه دارد میان چشمانش همه ی مهربانی ارباب گل بریزید آمده از راه دختر آسمانی ارباب * آسمانها ستاره می ریزد جبرئیل از جنان به پای او دسته گل می فرستد از جنت فاطمه مادرش برای او * مریم است این و یا خود زهراست که حریمش پر از کرامات است تا قیام قیامت این بانو افتخار تمام سادات است * از ضریح بهشتی اش هر دم عطر جانبخش لاله می آید تا همیشه صدای جانسوز گریه ی یک سه ساله می آید * اعتکاف بنفشه و لاله روی لبهای او چه دیدن داشت و حدیث دل شکسته ی او از زبانش بسی شنیدن داشت * کربلا بود و نیزه و شمشیر کربلا بود و خنجر و دشنه کربلا بود و هرم آن صحرا کربلا بود و کودکی تشنه * کربلا بود و ناله ی طفلی که چه غمگین به گوش می آمد کودکی که ز هوش می رفت و به چه سختی به هوش می آمد * کربلا بود و مشک خالی و دست از تن جدای سرداری ماند روی زمین نمناکی بیرق خاکی علمداری * کربلا بود و بین آن گودال آیه های شکسته ی یاسین جامه ی پاره پاره ی یوسف بدن غرق خون بنیامین * اسبی از سمت سرخی گودال خسته و بی سوار می آمد و دلم با حقیقت تلخی داشت کم کم کنار می آمد * پیش چشمان خون گرفته مان از حرم عطر سیب را بردند به روی نیزه ها سر هفتاد سینه سرخ غریب را بردند * دستهای کبود و خسته مان بین زنجیر ها که بسته شدند بعد با نعل تازه ی مرکب سینه ی لاله ها شکسته شدند رحیمی رقیه سلام الله علیها ولادت_ مدح ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
«مارک دوزی» پدیده شایع علیه کالای ایرانی مردم فریب نخورند! پدیده مارک دوزی چند سالی است که بیش از گذشته شایع شده و کالاهای با کیفیت ایرانی صرفا به این دلیل که برند نیستند و خریدار ندارند، با مارک تقلبی خارجی و بعضا با قیمت های بالاتر به فروش می رسند. @jaarchi
هدایت شده از Ali Rahimi
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه ست خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه ست نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه ست
هدایت شده از Ali Rahimi
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه ، از دار دنیا تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق در چشمهای تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقار أُمِّ إِسحاق دختر به خوبی تو این دنیا ندارد غمخوار بابا ! خانه دار أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا خورشید زاده ! شاهکار أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق کل میکشم امشب به یمن مقدم تو کف میزنم به افتخار أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه ات می آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شب های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو یا اینکه تو گرم تماشای حسینی سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی هانیه ، حسنا ، زهره ، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری هایی که کردی میتوان گفت در کودکی أم أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك مأموم شبهای مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده ! خیر مقدم ارباب زاده ! شاهزاده ! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی پر از مهر و دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما در هر نفس هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون ! نگاهی به عوام الناس داری ؟ جودِ حسن ، مهرِ علی ، احسانِ زهرا در تو نهفته ، بی گمان "میراث داری" آيینه دار نور ناب پنج تن تو زهرا ، حسین و مرتضی ، احمد ، حسن تو از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد آنقدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه ی تدبیر تو کلی ضرر کرد با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه ات امروز عالم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد یا خود بخشکان ریشه ی جور و ستم را یا که به من بسپار شمشیر دو دم را "هَیهاتْ مِنَّ الذِّلّه" ام معنی اش این است از کودکی نذر غمت کردم سرم را گلدسته هایت روی چشمم جای دارند دلواپسم این بارگاه محترم را قربانی راهت شدن مرزی ندارد مهرت کشانده هم عرب را هم عجم را عشق حرم ، شوق شهادت جمع کرده در صحن تو افغانیان با جنم را اهل امان نامه نه ، عباس تو هستم از من پذیرا باش دستان قلم را من إرباً أربا هم شوم روزی به دشمن هرگز نخواهم داد کاشی حرم را یک صبح جمعه منتقم می اید از راه در دست مهدی میدهد رهبر علم را قطعا نه تنها شهر خان طومان که آن روز آزاد خواهد کرد مولا "قدس" هم را بر هر ستون "مسجد ألاقصی "نویسم با اذن او شعر شریف محتشم را باز این چه شورش است که در خلق عالم است 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از Ali Rahimi
به روى پر جبرئیل آرمیده همانكه دلم را به مستى كشیده فرشته بیا در زمین بار دیگر ببین كودكى هاى زهرا رسیده عجب سیب سرخ قشنگى خداوند براى خود سیب سرخ آفریده گمان مى كنم اینكه مانند زهرا فداها ابوها ز بابا شنیده همانكه به پاكى بود شهره آمد به دامان خورشیدمان زهره آمد پدر، عاشق بوى پیراهنش بود و گرم طواف ضریح تنش بود میان همه خانواده یكى هم همیشه خراب عمو گفتنش بود سحرها سرش روى دامان بابا شبى هم پدر بر روى دامنش بود شبى كه رد ریسمان هاى این راه به جامانده بر بازو و گردنش بود همان شب كه از گریه او بى رمق شد و یك مرتبه روبرو با طبق شد سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد كویر زمین مثل دریا نمى شد اگركه نمى آمدى تا همیشه كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد به غیر از تو و عمه زانوى سقا براى كس دیگرى تا نمى شد تو در كربلا تشنه،بى آب بابا ولى آب هم بود بابا نمى شد چه شد در میان بیابان بماند چه بهتر كه این راز پنهان بماند مسیح از نگاه تو درمان گرفته به یمن تو درشهر باران گرفته براى سفر تا خدا بار دیگر نخ چادرت را سلیمان گرفته نگاه شما مى برد سمت دریا كسى را كه راه بیابان گرفته تو مانند زهرا تو بانوى آبى تو هم بازى طفل ناز ربابى شبى كه بهارنگاهت خزان شد زمان وداع تو با كاروان شد زمین خوردى از ناقه،دربرهه اى كم تمام تنت پاره اى استخوان شد تو دیدى كه قران برنیزه رفته ورق در ورق خیزران خیزران شد تو دیدى كه بر نیزه مى رفت بابا و انگشترش قسمت ساربان شد خلاصه ترك خورد بغض گلویت پدر آمد اما بدون عمویت 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از Ali Rahimi
ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﺷﺪﻩ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻧﮑﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺯﯾﻨﺐ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺑﺮ ﻟﺒﺶ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺤﺸﺮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ، ﺑﺎﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻣﺪﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮔﻞ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﻧﻔﺴﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﺍﺻﻐﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند 🔸شاعر: ____________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان