.
#قسمت_پایانی_شعر_خوانی وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیرِزن باشد به جنگ مرد میخیزد
بجنگم با سنان، هرگز سنان که جزو مردان نیست
به زیر سایبان قد و بالای تو میخوابیم
من و این کاروان از چشمه ی فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم
فراتِ بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آنکه روی نعشش عبات افتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد
دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
*بذار یه تصویر بهت بدم...دیدی مثلا یه اتفاقی میفته بزرگترا ناراحتن بزرگترا میفهمن، بچه ها که نمیفهمن چه خبره، بچه ها که نمیدونن، بچه ها مثلا دارن بازی شونو میکنن، مشغولن اصن خبر نداره چه اتفاقی داره میفته، یه ذره که ماجرا میره جلو اون بچه کوچیکه هم از حال بزرگترا میفهمه انگار یه خبری هست اون بچه هم ساکت میشه غم میگیره، غصه میگیره، مثلا میبینی شروع میکنه گریه کردن، اما دیگه نوزاد که اینجوری نیست..*
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما بجز شش ماهه خندان نیست
*پرده کنار رفت و دید زینب...*
صدا زد آی مردم این شهیدِ ما مسلمان است
بزرگ خاندانم را نمیبینید عریان است
جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است
جواب قاری قرآن زینب سنگ باران نیست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اسارت
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma03041705.mp3
24.49M
|⇦•بیابان با وجود تو...
#روضه حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
|⇦•تووقتی اومدی...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضم و بازم غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفهای تعریفی
دیگه حرفهای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیس
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالش خشته
توو خیلی خاکیه اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش اینطوری باشه
بذار چیزی نگم شاید تو حرفهام دلخوری باشه
کدوم خانم؟! با این حالش پیش مهمون معذب نیست
ببخش، از راه طولانی سرو وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی
خجالت میکشم وقتی نتونی از زمین پاشی
بابا! نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمیتونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمهای کم سومو
به هر چی جز تو میبندم
بزور هم باشه پا میشم
بزور هم باشه میخندم
مگه تو صورتم امشب به غیر از خنده چی دیدی ؟
که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی
*بابا !میخوای از خودم برات بگم تو غصه نخوریا..من بزرگ شدم کنار عمه زینب تواین مسیر...*
یکی دستش تو تاریکی
به گونه ام خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امامت برده چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستهٔ راهم یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح ،به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبه از اینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو وا کردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمام رو میبندم
بابا !بابا!
نگفتی دختری داری
چرا محل نمیذاری
شدم عجب گرفتاری
بابا! بابا!
یه قاصدک خبر آورد
که تیری توی قلبت خورد
همونجا دخترت هم مرد
«حسین...»
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه، با زاری
تو هنوزم واسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری وای
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدت هم مثل موهات سفیده
شنیدم که اربعین جا موندی دلیگرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و میمیرم
آه! حسین..مظلوم حسین
غریب حسین، بی کس حسین
عطشان حسین، نالان حسین
رحم الله من نادی یا حسین
روضه بیرون.mp3
18.35M
|⇦•تو وقتی اومدی...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کجایی آقا ازت خبر ندارم و هر روز
دلم برات بهونه میگیره
از یه طرف راه حرم بسته است
از طرفی پام تو گناه گیره
کاظمینی سامرایی
من اسیر غربتم شما کجایی
نجفی یا کربلایی
روز اربعین میون موکبایی
حالا که حسرت شد قسمت ما
فکری کن واسه ما جامونده ها
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
****
کجایی آقا یه لحظه فکرشم نمیکردم
گناه من اینقده معضل شه
دیدن شش گوشه ی اربابم
برام به خاطره مبدل شه
تو حرم باز خالیه جام
اربعین رسیده و من هنوز اینجام
دیدن تو شده رویام
چقده زیارته با تو رو میخوام
موندم تو دنیای پر از بلا
خیلی دلتنگ کربلام آقا
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
****
کجایی آقا عمود آخرو که میبینی
منو مبادا ببری از یاد
جای منم سلام بده وقتی
چشای خیست به حرم افتاد
هر قیامی هر قعودی
تو نماز هر زیارتی که بودی
تو قنوت یا تو سجودی
دعا کن راه حرم واشه به زودی
زیر ایوون یا قُبه ی طلا
یادی هم کن از دلشکسته ها
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●ڪربلا با دلبریاش برا من۲
از یه زائر اشک چشماش برا تو
از زیارت خاطرهاش برا من
از یه جا مونده گله هاش برا تو
دق می ڪنن ڪربلانرفته هابغض میکنن
دق می ڪنن تامیگی امام رضابغض میکنن
دق می ڪنن توی روضه بی هوابغض میکنن
★از حال لیلی سخته شنیدن
مجنون همیشه ڪارش حسرت کشیدن
♢سالار زینب...
●ڪربلا با عطر سیبش برا من
حرُ عابسُ حبیبش برا تو
حرمُ حال عجیبش برا من
ماڪو مثلک الغریبش برا تو۲
آرزومــہ زیر قُبة الکرم گریه کنم
آرزومــہ دم شیش گوشه برم گریه کنم
آرزومــہ شب جمعه تو حرم گریه کنم
★آخر روقیہ ات حاجت روام کرد
ممنونم از این که منو آقا صدا کرد
♢سالار زینب...
●اربعین پیاده راهش برا من
زینبو بغض نگاهش برا تو
ڪربلا با سوزوآهش برا من
جون دادن تو قتلگاهش برا تو
می زدنت جلو چشم مادرت می زدنت
می زدنت یدفعه ریختن سرت می زدنت
می زدنت وای به حال خواهرت می زدنت
★خیمه به خیمه میره به غارت
بعد تو زینب میره ڪوفه اسارت
♢سالار زینب...
4_5791858935908532687.mp3
12.37M
❁﷽❁
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
🎧 فایل صوتی👆
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
↻ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıllılı
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
🎼سبک: #شور_
🖊#امام_حسین_ #اربعین
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
زندگی بعدِ تو عذابه
رو دستِ من جایِ طنابه
تموم گلهاتو آوردم
اما یکی موند تو خرابه
این نشونی که رو چشامِ
سوغاتیِ کوفه و شامِ
داداش! اینقده به من سنگ زدن، سَرِ تو رو بالا نیزه زده بودن، به هر کوچه و بازاری که می رسیدیم، یه عده هلهله می کردن، یه عده از بالا پشت بام ها سنگ میزدن، بعضی از سنگ ها به سَرِ تو میخورد، بعضی سنگ ها به من و دخترها میخورد...
این نشونی که رو چشامِ
سوغاتیِ کوفه و شامِ
چادر خاکی رقیه
ببین داداش شال عزامِ
هر کاری کردم که بمونه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
نمیره زیر تازیونه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم سَرِ تو رو نبینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
همسفرم شه تا مدینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
شده تنم پر از کبودی
هرجا که بردنم تو بودی
سَرِ تو رو بالای نیزه
چه سنگی زد زنِ یهودی
غارت شده انگشتر تو
غارت شده روسریِ من
حتی زنِ یزید دلش سوخت
برایِ بی معجری من
داداش! از بالای نیزه خودت داشتی میدیدی، برام صدقه آوُردن، از بالا نیزه میدیدی همه مارو با انگشت بهم نشون میدادن، مسخره میکردن مارو..
خواستم که تو قران نخونی
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم نشه، لب تو خونی
اما نشد، اما نشد، اما نشد
گفنتم بهش که بسه دیگه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
رقیه نشنوه چی میگه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
بازم به قتله گاه رسیدم
صدای مادر رو شنیدم
هزار سالم بگذره اینجا
یادم نمیره که چی دیدم
جلو چشای خواهرِ تو
اینجا بریده شد سر تو
همینجا بود بوسه گرفتم
من از رگای حنجر تو
خواستم نشینه رویِ سینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
تا مادرم زهرا نبینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم بگیرم خنجرش رو
اما نشد، اما نشد، اما نشد
گفتم جدا نکن سرش رو
اما نشد، اما نشد، اما نشد
من هرچی التماس می کردم
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم به خیمه بر نگردم
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
خودم دیدم سرش را می بُریدن
بر روی نعشش اسبان می دویدن
میدیدم بی هوا
بالا پایین می رفت شمشیر و نیزه ها
یکی با نیزه میزد
اون یکی با عصا
حسینِ من! حسینِ من!
داداش! یادته اومدم قتلگاه بدنت رو نشناختم؟ یادته ظهر عاشورا اومدم صدا زدم:"أ أنْتَ أخی؟" آیا تو برادرِ من حسینی؟ من اونجا تو رو نشناختم، الان بعد از چهل رو حق داری زینب رو نشناسی، ببین زینبت چقدر پیر شده، ببین قَدّ زینبت خمیده شده، ای حسین!...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#ورود_به_شام
وقتی که ما ذرّیه ی شاه انامیم
از چه اسیر ظالمان شهر شامیم
در پشت دروازه سه شب ماندیم با درد
در بند ظلم و کینه های شمر نامرد
بوی طعام شامیان پیچیده امّا
خوابیده هر کودک ،گرسنه بین صحرا
خاک بیابان بالش زیر سر ماست
اینجا فقط مأنوس مان چشم تر ماست
بر ناقه ی عریان اگر بردید ما را
دیگر چرا بستید دست عمّه ها را
ای ظالمان خیلی شما بی شرم هستید
بر گردن صاحب عزا زنجیر بستید
ما را میان ازدحام شام بردید
بین عزای ما شراب تازه خوردید
از چه لباس نو به تن دارید مردم
از آه ما دارید روی لب تبسّم
ما را میان سبّ ِ حیدر از چه بردید
بین شرار ِ بغض خیبر از چه بردید
سنگ یهودی جای گُل باریده بر ما
زخم زبان و طعنه شد جای تسلی'
افتاد سرهای بریده بین کوچه
هم لاله های قد خمیده بین کوچه
خاکستر داغ و سر ِ سجّاد ای وای
رأس حسین از نیزه ها افتاد ای وای
ما را میان کینه و آزار بردید
از چه شبیه برده تا بازار بردید
بزم می دشمن دل ما را شکسته
حق می دهم زینب دگر از پا نشسته
در مجلس نامحرمان شام رفتیم
پیش سر ببریده با ایتام رفتیم
طشت طلا بود و سر و یک غرق ِکینه
شد خیزرانی لعل ِ بابای سکینه
هم خیزران هم دست ما می رفت بالا
می خورد آن روی لب و این بر سر ما
روضه همین بس که میان بزم باده
زینب گریبان خودش را چاک داده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)