eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
18.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩زیارت عاشورا «نگارش آسان» - 🎙صوت: مهدی سماواتی 🕰time:16
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - زیارت‌عاشورا(علی‌فانی).m4a
1.98M
🏝 زیارت عاشورا🚩 🎙 با نواے علے فانی
@zekrroozane زیارت عاشورا.pdf
56.4K
PDF ⬚پی دی اف زیارت عاشورا ⬚باخط بسیار درشت و پررنگ و خوانا ◄[بدون ترجمه] 🏷 در۵ صفحه
خطبه فدکیه - نسخه موبایل.pdf
1.6M
🏴متن خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها.
4_5994774584203675813.mp3
5.63M
🌧وای مادرم🥀❗️ 🥀السّلام علیک ایّتها الصّدیقة الشّهیده🌺 🤲اللہُم‌َّعَجِّل‌لِوَلیِڪ‌اَلفَرَج🌺
چشماتو روی هم نزار.mp3
17.68M
🌧 روضه مادر🥀 🕯🥀السّلام علیک ایّتها الصّدیقة الشّهیده 🤲اللہُم‌َّعَجِّل‌لِوَلیِڪ‌اَلفَرَج🌺
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۳ آذر | قوس ۱۴۰۳ 🗓 ۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶ 🗓 3 دسامبر 2024 🌺 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️12 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️19 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️28 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️29 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان‌ترین مهربانان" ❇️ خواندن روز باعث می‌شود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام می‌باشد بنابراین رعایت شده است در این روز امام خوانده شود. ❇️  (یا ) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰زمان : از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر. 🔸امروز روز خوبی است. 🔸امروز جهت شروع کارها مناسب است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان پسندیده است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود سلامتی خود را به دست می آورد. 🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن با احتیاط صورت گیرد. 🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، از لحاظ نجومی بلامانع است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت  انجام شود. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود، روزیش زیاد و پاک و پربرکت خواهد بود. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب و نیکو است. 🔹امروز ناخن گرفتن ، خوب نیست موجب کوتاهی عمر است. 🔹حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز مضر است به رگها. 🔹امروز،سر تراشیدن، خوب نیست. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 کف دست و پا 》 است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹مسیر رجال الغیب از میان شرق و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌺 🌺 از شیخ بهایی (ره) منقول است : هر کس صد بار این دعا را بخواند تا ده (10) روز، هر روز ده (10) بار و ابتداء از روز چهارشنبه کند اگر مطلب او روا نشد با من مخاصمه کند : بسم الله الرحمن الرحیم ، یا مُفَتِّحَ الاَبواب و یا مُقَلِّبً القُلوبِ و الاَبصارِ و یا دلیلَ المُتَحَیِّرینَ و یا غیاثَ المُستَغیثین ، تَوَکَّلتُ عَلَیکَ یا رَبِّ وَاقضِ حاجَتی و اکفِ مُهِمّی ، و لا حولَ و لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَلیِ العَظیم ، و صلی الله علی محمد و آلِهِ اَجمَعین . باید آداب و شرایط  دعا کردن رعایت گردد . ☜ صبح05:28 طلوع آفتاب06:58 ☜ ظهر11:54 اذان عصر14:32 ☜ آفتاب16:51 اذان مغرب17:11 ☜ عشاء18:01 نیمه‌شب شرعی23:10 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۱۰:۱۶ 🤲 خواندن در زمان میشود.
چه عملی ما را نجات میدهد ۳۵_1_1.mp3
10.53M
نجات دهنده 🌾قسمت [سی و پنجم] زرنگی هایی که کلاه سر خودمون میره🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر
نماز و دعای روز اول ماههای قمری امام جواد عليه السلام مى فرمايند: براى خود در هر ماه، روز اول آن، دو ركعت نماز خوانده ؛ در ركعت اول سى مرتبه سوره ى توحيد و در ركعت دوم سى مرتبه سوره قدر را بخواند و پس از نماز، دهد. ▫️در بعضى روايات، این دعا بعد از نماز نقل شده است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ 📝 همچنین خواندن دعاهاى منقوله در وقت كه بهترين آنها دعاى چهل و سوم صحيفه سجادیه است. و خواندن هفت مرتبه براى دفع درد چشم. و پاشیدن یک کف بر سر و صورت. و خوردن اندكى . که روايت است هر كس مقيد كند خود را به خوردن آن در اول هر ماه اميد است كه حاجتش در آن ماه رد نشود. و در شب اول ماه دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد بخواند و از حق تعالى سؤال كند كه او را از هر ترسى و دردى ايمن گرداند و نبيند در آن ماه امرى را كه او باشد. 🔹مفاتيح الجنان، مصباح المتهجد طوسی ره، ج۲
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_چهل_نهم🎬: با رفتن ابراهیم، یکی از نخبگان از جای برخاست و رو ب
🎬: ابراهیم رو به آزر کرد و همانطور که بت های اطراف را نشان می داد فرمود: این صورتکهایی که دور آن اعتکاف می کنید چیست؟ برای چه دور تندیس هایی که به دست خود ساخته اید، می گردید و آنها را تقدیس می کنید و خدای بزرگ خویش را فراموش کرده اید؟! آزر که انتظار نداشت ابراهیم در بدو ورود به بت ها حمله کند و از طرفی او با آوردن لفظ«صورتکها» درباره بتها، آنها را خوار و حقیر کرده بود با عصبانیت به طرف او برگشت و گفت: چه می گویی ابراهیم؟! این بت های مقدس، خداوندگار این سرزمین هستند و اهانت به بت ها برابر است با نابودی تو، چرا چنین سخن می گویی؟! ابراهیم لبخندی زد و فرمود: جواب سوالم را ندادید، چرا این صورتکهای بی جان را عبادت می کنید؟! قبل از اینکه آزر سخنی بگوید، یکی از کاهنان که پیرمردی موی سپید بود از جای برخاست و رو به ابراهیم گفت: ای جوانک! این بت ها خدایان ما هستند، همانطور که پدران ما و پدران پدران ما آنها را عبادت می کردند، ما نیز آنها را عبادت می کنیم و اجازه اهانت به خدایان بابل را به تو نمی دهیم. ابراهیم رو به سوی آن پیرمرد کرد و فرمود: ای مرد سالخورده! گفتم به چه دلیل بت ها را می پرستید؟! اینکه می گویید چون پدرانمان می پرستیدند، دلیل نمیشود، پدران شما اشتباه می کردند آیا این دلیل می شود که شما هم اشتباهشان را تکرار کنید؟! و مرتکب همان اشتباه شوید، همانا اگر در این کار لجاجت کنید به گمراهی و ضلالت می رسید همانطور که پدرانتان در گمراهی بوده اند. این سخن ابراهیم برای جمعی که پیش رویش بودند گران آمد و فریاد اعتراض از هر طرف به پا خاست، در این هنگام همان پیرمرد برای اینکه ابراهیم را کوچک کند و بحث را به بیراهه بکشاند و تعصب های کوری که شعله ور شده بود را اندکی التیام دهد با طعنه رو به ابراهیم گفت: آیا سخنانت واقعی ست یا به خاطر سن کم خود، ما را به بازی گرفته ای؟! آگاه باش که اینجا معبد بزرگ بابل است نه میدان بازی که مردم را به سُخره گرفتی.. ابراهیم رو به مردم کرد لبخندی بر چهره پر از مهرش نهاد و فرمود: ای مردم! من ابراهیم هستم؛ همانکه خود به درستکاری و راستگویی من شهادت میدهید، همان که بارها و بارها در کنار شما در همین معبد حاضر شدم و از خدایانی که اینجا هستند، تعارف زیادی شنیدم، حال می خواهم همانطور که من به سخنان شما گوش دادم اینک اندکی به سخنانم توجه کنید، من می خواهم خدای واقعی شما را به شما معرفی کنم. بدانید و آگاه باشید که پروردگار شما، همانکه شما را آفرید و از کودکی به بزرگسالی رسانید و هر روز روزی شما را می دهد، همان آفریدگار آسمان ها و زمین و ماه و خورشید و ستارگان است، خداوندی که نزاده شده و نه فرزندی دارد، خداوندی که شما را آفریده نه اینکه شما او را با دستان خود خلق کرده باشید، خداوندی که آگاه بر همهٔ رازهاست و مهربان بر تمام بندگان و... ابراهیم از خدای یکتا می گفت و همه مردم بی آنکه لب بگشایند خدا را در دلهایشان تقدیس می کردند، چرا که فطرت پاک ابراهیم با این سخنان حق تلنگری بر فطرت خداجوی مردم میزد و میل به پرستش قدرتی مافوق بشری را در وجودشان به تقدیس این خدای نادیده رهنمون می کرد‌. ابراهیم گفت و گفت و گفت... مردم با اینکه به گفته های حق ابراهیم باور قلبی داشتند، اما آن تعصب کور و آن عادت همیشگی شان باعث شد که باورهای قلبیشان را بر زبان نیاورند و همه همراه با کاهنان از ابراهیم خواستند تا زبان به دندان گیرد و دیگر چیزی نگوید و معبد را ترک کند. ابراهیم از این برخورد سخت ناراحت شد بی آنکه به آنان روی کند به سمت در رفت و زیر لب زمزمه کرد: به خدای یکتا قسم می خورم، بلایی سر بت هایتان بیاورم که در تاریخ بماند و بدانید فکر و تصمیم های در سر برای خدایان بی جانتان دارم و براستی که این قسم ابراهیم حق بود و دیری نگذشت که آن واقعه به وقوع پیوست ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: آن جلسه هم از نظر کاهنان بی نتیجه تمام شد و تنها کاری که انجام شد این بود اعتقادات ابراهیم علنا در صحن برج بابل به گوش تمام مردم رسید. آزر از آن روز به بعد ابراهیم را زیر نظر گرفت، می خواست بداند این جلسه و برخورد مردم هیچ تاثیری در رویه او گذاشته است با خیر؟ آزر پس از چند روز زیر نظر گرفتن، خود را به معبد رساند و در جمع کاهنانی که مدام از حرکات و رفتار ابراهیم سوال می کردند حاضر شد و در جواب سوالات آنان خنده بلندی کرد و گفت: به نظرم ابراهیم آرام گرفته، دیگر کمتر سخن می گوید و احتمالا قوه تفکر خود را به کار گرفته و فهمیده که اگر بیش از این سخن بگوید و از اعتقادات سراسر کفرش حرفی بزند، جانش در خطر می افتد کاهنان با خوشحالی سر تکان می دادند و گفتند: بله عاقبت کسی که با خدایان بابل در بیافتد، مرگ و نیستی خواهد بود. آنها در ضلالت و غفلت بودند و نمی دانستند که ابراهیم مأمور به انجام وظیفه است و اینک برهان نظری برای آشکاری حقیقت تمام شده و ابراهیم نقشه کشیده که با عمل به مردم غافل بابل نشان دهد که پرستیدن بت ها کاری عبث و کفر مسلم است و اینک وقت برهان عملی ست تا به وسیله آن، مردم را به سمت خدا بخواند. روزها از پی هم می آمد و میگذشت و مردم در تدارک جشنی بزرگ بودند، جشنی که در عید خدایان، هر سال در شهر بابل برگزار می سد و در این جشن سربازان نمرود و تمام کاهنان و مردم شرکت داشتند. این عید به شکرانه وجود بت ها برگزار می شد و به این ترتیب بود که هر کدام از بابلیان، لذیذترین غذایی را که می توانستند فراهم کنند، آماده می کردند و در روز عید به کوه و دشت و صحرا می رفتند و آنجا با خوردن خوراکی های متنوع جشن می گرفتند و بعد از برگشت به شهر، یک راست به معبد بزرگ بابل می آمدند و در پیشگاه بت ها سجده می نمودند و از بت ها به خاطر نعمتهایی که به مردم ارزانی داشته بودند تشکر می کردند و به تقدیس بت ها می پرداختند. دم دم های غروب شب عید بود و مردم در جوش و خروش بودند، بازار شهر بابل، غلغله بود و هر کس در پی تهیهٔ خوارکی بود، آنها می خواستند از انواع خوردنی ها و نوشیدنی ها بهره ببرند. انگار تمام بابلیان در بازار جمع شده بودند. ابراهیم از خانه خارج شد و آزر به دنبالش امد و صدا زد: ابراهیم! کجا می روی؟! ابراهیم به عقب برگشت و گفت: مگر فردا عید نیست؟! خوب من هم می خواهم به بازار بروم و خوارکی تهیه کنم تا با آن غذایی لذیذ درست کنم و عید را جشن بگیرم. آزر که از شنیدن این حرف خوشحال شده بود، لبخندی زد و گفت: لختی صبر کن تا من نیز با تو آیم. ابراهیم چشمی گفت و منتظر شد تا پدر بزرگش با او همراه شود و هر دو به راه افتادند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕