eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حکایت کشاورزی که به محضر امام زمان (عج) رسید و خانه ی امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) را به او نشان دادند. 🎙حجت الاسلام مسعود عالی 🏷
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک جمله مهم از خطبه فدکیه سلام الله علیها ♨️ مهمترین عامل تنهایی جبهه حق در طول تاریخ چیست؟ «حجت‌ الاسلام راجی» ✍پی نوشت: درون خود جستجو کنیم و ببینیم آیا به این درد مبتلا شده ایم؟
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 آخرین نوشتهٔ شهید سید هاشم صفی‌الدین ساعاتی قبل از شهادتش خطاب به امام زمان
20.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 یعنی هنوز ۳۱۳ یار پیدا نشده؟ 🔴 سوالی که ممکنه برای خودتون یا اطرافیانتون پیش اومده باشه و جوابش رو ندونید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🥀🏴🥀🏴 🏴 یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🏴 امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش علیهم السلام 🏴 هنگامی که مرگ حضرت فاطمه سلام‌الله علیها فرا رسید ، گریست امیرمومنان به حضرت فاطمه گفت : " بانوی من ! چه چیزی تو را گریاند ؟ " پاسخ داد : "براى آنچه پس از من خواهی دید می گریم" امیرالمومنین گفت : گریه مکن به خدا سوگند این رنج ها نزد من در راه خدا ، ناچیزند . 📗 : حکمت نامه فاطمی : ص ۶۷۷ 🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁به یاد داشته باش: آینده کتابی است 📖 که امروز می نویسی... پس چیزی بنویس که فردا از خواندن آن لذت ببری...🍁
Shokuhe-Yas-www.Ziaossalehin.ir-J06.mp3
9.44M
📗 📗 📚🎧 ▪️شکوه یاس » مرور و شرحی مختصر از خطبه فدک... 🔘 قسمت 6
شهید نوجوانی که در جنگ با دشمن خستگی‌ ناپذیر بود شهید محمد براتی فردی فروتن و متواضع بود؛ وی همواره در جلسات مذهبی و مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان فعالانه شرکت می‌کرد. نوجوانی خوش اخلاق، خوش برخورد، فعال و زحمتکش بود. به اطرافیان و خانواده‌اش احترام زیادی می‌گذاشت و در انجام کارها به آنها کمک می‌کرد؛ بسیار متین و باوقار بود و کمتر عصبانی می‌شد. در زمان اوج گیری انقلاب و مبارزه با رژیم ستمشاهی، مانند دیگر اقشار مردم، عضوی از اعضای شرکت کننده در راهپیمائی‌ها و تظاهرات بود. محمد براتی حتی برای دفاع از آرمانهای انقلاب، چند سیلی از رئیس پاسگاه ژاندارمری منطقه در آن زمان می‌خورد، ولیکن دست از انقلاب بر نداشت.
آماده ظهور شویم جلسه 3.mp3
29M
🎙 📌 جلسه 3 ◀️ اگر توان و استعداد خود را صرف ظهور امام زمان نکنیم، ما خود و ظرفیت خود را اسراف کرده‌ایم و باید در پیشگاه پروردگار جوابگو باشیم. بالاترین اسراف؛ اسراف نفس است. ◀️ توحید یعنی همه‌ عالم در مسیر تعالی و بندگی الله قرار بگیرند. ◀️ قبل از ظهور، بصیرت مهمترین مقوله برای فرد است. بصیرت یعنی توانایی تشخیص وظیفه در لحظه. نتیجه بصیرت می‌شود بلوغ فکری و عقلی. ◀️ در مسیر ظهور شاید نیاز باشد از مال و زندگی، اولاد، ... آبرو گذشت و فدا کرد. این می‌شود زمینه‌سازی ظهور. ◀️ برای رسیدن به توحید باید از مرزها و حاشیه‌هایی که برای خود ساخته‌ایم بیرون بیاییم. با کنار گذاشتن «من» به جامعه آرمانی ظهور خواهیم رسید. ◀️ باید استعداد و توانایی خود را پیدا کرده و در زمینه فراگیری آن تلاش کنیم و به نیت ظهور در این زمان بکار گیریم. ✅شنیدن صوتها برای آقایان بلامانع می باشد.
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_پنجاه_دوم🎬: ابراهیم و آزر با یکدیگر به راه افتادند، بازار شه
🎬: جبرئیل به نزد ابراهیم آمد و فرمود: ای ابراهیم! تو برای انجام کار خطیری که در پیش داری به کلمات مقدس متوسل شو، همان پنج کلمه ای که قبل از خلقت آسمان ها و زمین از نور اقدس حق آفریده شدند و در عرش پروردگار جای گرفتند، پنج کلمه که خداوند به واسطه آنها توبه حضرت آدم را پذیرفت و خداوند اراده کرد که آنها را در صلب حضرت آدم قرار دهد و بشارت می دهم بر تو ای ابراهیم آن پنج کلمه از نسل تو هستند، همراه من تکرار کن: ابراهیم همراه با جبرییل تکرار کرد: «یا حمید بحق محمد، یاعلی بحق علی، یافاطر السماوات و الارض به حق فاطمه، یا محسن بحق حسن و یا ذی القدیم الاحسان بحق حسین علیه السلام» ابراهیم این عبارات را تکرار و با پنج کلمه مقدس دیدار کرد تا به پنجمین کلمه رسید، ناگهان حزنی شدید بر قلبش نشست و از جبرئیل دلیل این حزن را سوال کرد. جبرئیل لباس عزا به تن کرد و باز راوی قصهٔ غصهٔ عاشورا شد و فرمود: بدان فرزندی از فرزندان تو را در سرزمینی دور از وطن در کنار دو نهر آب درحالیکه تشنه لب است سر می برند، جبرئیل از علی اکبر و علی اصغر گفت و ابراهیم ناله زد، جبرئیل از یاران شجاع و علمدار کربلا گفت و ابراهیم مویه کرد، جبرئیل از تازیانه بر بدن طفلان حسین گفت از آتشی که بر خیمه ها افتاد از بدنی که زیر سم اسبها پایمال شد و از بانو و حجت خدا که به اسارت رفتند روضه ها خواند، ابراهیم با شنیدن این مصائب با پای برهنه در شهر می دوید و بر سرزنان حسین حسین می گفت، ابراهیم آنقدر عزاداری کرد که بیهوش بر زمین افتاد و پس از لحظاتی که با خنکای وحی به هوش آمد جبرئیل به او مژده داد و فرمود: ای ابراهیم! عزاداری تو قبول شد و برخیز و پیش برو که خداوند به واسطه توسل به پنج کلمه مقدس نیرویی مضاعف به تو بخشید. جبرئیل پیغام خود را به ابراهیم رساند و به آسمان برگشت. ابراهیم تبری بزرگ بر دوش و ظرف غذایش را در دست گرفت و به سمت برج بابل راه افتاد، او می خواست به سوگندی که خورده وفا کند و چنان کند تا این مردم غافل به خود آیند و بفهمند که بت ها هیچ قدرتی ندارند و تمام قدرت مختص پرودگار است و بس... او هر قدمی که بر می داشت کلمات مقدس را زیر لب زمزمه می کرد، گویی نیرویی نامرئی در تکرار این کلمات نهفته بود. او بعد از دقایقی به مقصد رسید و وارد برج بابل شد و خود را به آخرین طبقه برج که همان معبد بت ها بود رسانید. هیچ کس در شهر و در برج بابل نبود. ابراهیم که همیشه اهل استدلال و منطق بود وسط معبد ایستاد، ظرف غذا و تبر را زمین گذاشت و درب ظرف را باز کرد و همانطور که تمام بت ها را از نظر می گذراند رو به مردوک فرمود: بفرمایید، روز عید شماست، بفرمایید و غذا تناول کنید... طنین صدای ابراهیم در معبد پیچید و بت ها هیچ عکس العملی نشان ندادند. حضرت ابراهیم با صدای بلند تمامی بت ها را مورد خطاب قرار داد که چرا صحبت نمی کنید و چرا چیزی نمی خورید؟! و باز هم جوابی نیامد و ابراهیم نگاهی به تک تک بت ها نمود و فرمود: پس چیزی که نه منفعتی دارد و نه ضرری دارد شکستن آن نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه موجب هدایت هم می شود. حضرت ابراهیم که به دنبال ایجاد برهان فطری است انگار میخواهد با بت ها نیز اتمام حجت کند . ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨