eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.6هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ شنبه 👈 15 دی / جدی 1403 👈3 رجب 1446👈4 ژانویه 2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴شهادت امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام(254 هجری قمری). 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛صبح روز اول هفته را صدقه آغاز کنید. 📛 امور مشارکتی و ازدواج و دیدارهای سیاسی خوب نیست‌ 🚘مسافرت:  مسافرت همراه صدقه خوب است. 👶 مناسب زایمان و نوزاد عمرش دراز است. 💑مباشرت امشب شب یکشنبه : دلیل خاصی وارد نشده است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️بذر افشانی. ✳️آغاز امور اموزشی. ✳️دادن سفارش جنس. ✳️دعوت گرفتن از افراد. ✳️آغاز درمان و معالجه. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️و دیدار بزرگان نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث طول عمر می شود.(ولی احترام روز شهادت را نگه دارید). 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث ضعف مغز می شود. 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد ⏰ ذات الکرسی :۱۲ صبح 🤲 خواندن در زمان میشود 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الراحمین
۔.mp3
19.5M
خدا 🕋 🔸 قسمت (هفتم ) آخرین قسمت 🔸 (وطن اصلی ) کسانیکه دین رو بار می بینند :
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_سی_ششم🎬: حضرت یوسف در عمق چاه به پنج کلمه مقدس توسل جست و
🎬: وقتی که یوسف را از چاه بیرون کشیدند، دهان کاروانیان از دیدن این کودک زیبا باز مانده بود، هرکسی از ظن خود چیزی می گفت، یکی او را فرشته می خواند و یکی پری درون چاه تا اینکه یوسف به سخن درآمد و سلام کرد. در این هنگام کاروانیان او را به همدیگر نشان میدادند و می گفتند: او مانند ما سخن می گوید، او انسان است.. از طرفی برادران یوسف که مانند چند روز گذشته در اطراف چاه بودند و نگهبانی می دادند و اتفاقات را رصد می کردند تا از احوال یوسف با خبر باشند و بدانند او بالاخره نجات پیدا می کند یا در قعر چاه می میرد. هنگامی که دیدند کاروانیان یوسف را از چاه بیرون آوردند از اینکه او هنوز زنده است متعجب شدند، پس مصلحت دیدند تا یوسف لب به سخن نگشوده و خود را معرفی نکرده و کاروانیان از واقعیت مطلب مطلع نشدند، فورا به سراغ آن ها آمدند، یهودا که در تمام خرابکاری ها پیش قدم بود، خود را به مالک رساند و گفت: آهای مرد! این کودک غلام و برده ی ماست که از دستمان فرار کرده و حالا متوجه شدیم درون این چاه مخفی شده است. مالک مشکوکانه به آنها نگاهی انداخت و گفت: براستی شما حقیقت را می گویید؟! به این کودک نمی خورد که غلام و برده باشد و بیشتر شبیه بزرگ زادگان است یهودا چشمانش را ریز کرد و‌گفت: ما برای چه باید به شما دروغ بگوییم؟! تمام مردم این نواحی می دانند که این کودک غلام ماست و بسیار گریز پاست و لحظه ای از آن غفلت کنیم، ناپدید می شود و سپس آب دهانش را قورت داد و در ادامه گفت: حالا، اگر...اگر شما از این کودک خوشتان آمده، ما حاضریم آن را به شما بفروشیم تا از دستش راحت شویم، چرا که از طرفی برده ای گریزپا ست و از طرف دیگر دزدی می کند و همیشه چشمش به مال دیگران است. برادران هر چه دروغ در آستین داشتند تحویل مالک دادند، اما این کودک از نظر کاروانیان کالایی گران بها به حساب می آمد، از این رو نسبت به خریدن آن رغبت داشتند و مالک در دل خدا را شکر می کرد که کالایی به این گران قیمتی نصیبش شده است شنیدن سخنان تحقیر آمیز برادران برای یوسف بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود و از شدت سختی و فشاری که به یوسف می آمد نمی توانست سخنی بگوید و از خود دفاع کند، یوسف بغض گلویش را فرو میداد و به برادرانش چشم دوخته بود، برادرانی که او را به امانت از پدر گرفتند و دشمن جانش شدند و اینکه در قالب حرفهایشان توهین های بی شماری به یوسف پاک و معصوم روا می داشتند. آن ها یوسف را که در نظر کاروانیان کالایی بسیار گران سنگ بود، به هزینه ای بسیار ناچیز فروختند و از این عمل هدفی داشتند و با این کار می خواستند به یوسف ثابت کنند که تو نزد ما هیچ ارزشی نداری. این نحوه رفتار برادران درباره یوسف، تجلی دیگری از حسادت شدید آن ها نسبت به یوسف بود، حسادتی که ویروسی از سمت ابلیس بود و اینک در جان برادران یوسف رخنه کرده بود. حالا برادران به هیجده دینار یوسف را فروختند و خیالشان از بابت اینکه دیگر پای او به کنعان نمی رسد راحت شد، چرا که شرط کردند کاروانیان یوسف را به جایی دور ببرند و گفتند چون گریز پای هست، او را با دست و پای بسته سوار بر ناقه کنند و مالک هم دستور داد چنین کنند، چرا که احتیاط شرط عقل است. ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: کاروان مالک بن نضر به راه افتاد کاروانی که اینک گوهری یکدانه با خود میبرد و می رفت تا این گوهر، مصر که سرزمین فراعنه بود و ابلیس سالها در آنجا تلاش کرده بود تا آنجا را به یک پایگاه قدرتمند شیطانی تبدیل کند را کن فیکون کند و نقطه عطفی در تاریخ مصر باشد و پوزه ابلیس را به خاک بمالد. داستان یوسف را از قران دنبال می کنیم و در قران از وقایع زمان سفر یوسف کمتر گفته شده چرا که قران وقایعی را می گوید که اثری در بسته ی هدایتی اش داشته باشد. اما آن بخش هایی را که نقل نمی کند یا حکمتی داشته (مثل پرده پوشی خدا) یا اثر چندانی در بسته هدایتی اش نداشته است. اگر قسمت هایی که در قرآن نیامده در روایات نیز نیامده باشد باید بدانیم که این قسمت از تاریخ را نباید کند و کاو کنیم. چرا که ما تاریخ را برای خود تاریخ نمی خوانیم بلکه تاریخ را برای رسیدن به یک غایت و هدفی دنبال می کنیم؛ آن غایت با برخی از اجزاء تامین شده و برخی دیگر نیز هیچ ربطی به آن غایت ندارند. حال تا فروخته شدن یوسف به کاروان، داستان را از زبان قران شنیدیم و کاروان در راه رسیدن به مصر است. فاصله ی بین کنعان تا مصر دوازده روز است و این کاروان پس از دوازده روز وارد مصر شد. برخی از وقایع این دوازده روز برای ما گزارش شده و نسبت به بخش زیادی از آن گزارشی در دست نداریم. از آن جایی که برادران یوسف او را به عنوان دزد و فراری معرفی کرده بودند، کاروانیان دست و پای یوسف را بسته بودند و بر روی نازل ترین مرکب سوار کرده بودند اما با حرکت کاروان، تمام کاروانیان با کمال تعجب مشاهده می کردند که ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی دست به دست یکدیگر داده اند تا سختی به این کودک وارد نشود، مرکب یوسف حرکت کرد و درست از زمان حرکت، ابری در بالای سر آن ها قرار گرفت تا آفتاب به او نتابد و یوسف را نیازارد و پیش از آن آب شور چاه که شیرین شده بود. این اتفاقات عجیب و اتفاقاتی که مشابه آن برای یوسف رخ می داد از چشم کاروانیان و بالاخص مالک بن نضر ،رئیس کاروان که فردی تیز بین بود پوشیده نبود. هر چه می گذشت ارادت مالک به این کودک بیشتر میشد، تمام کاروانیان در خاطر داشتند، در همان اوان حرکت ناگاه یوسف ناپدید شد و همگان طبق گفته برادران یوسف، میپنداشتند او گریزپای است، گمان بردند که او فرار کرده، مأموری که مراقب یوسف بود، بعد از گشتن اطراف، او را روی مقبره ای یافت، آنقدر عصبانی بود که بدون سوال و پرسش از یوسف، سیلی محکمی بر گوش او زد و سیلی زدن همان و فلج شدن دستش همان، این معجزه ای بود که خیلی ها را به فکر فرو برد و البته شفای دست همان مأمور با دعای یوسف هم یک جنبه از اعجاز ایشان بود، کاروان مالک به هر دشت خشکیده ای میرسید بارانی لطیف در انجا می بارید و همه جا پر از گل و سبزه و چمن میشد و این از برکت وجود نبی خدا بود، روزها با اعجازهای کوچک و بزرگ یوزارسیف می گذشت تا اینکه کاروان به مصر رسید. هنگامی که کاروانیان وارد مصر شدند تصمیم گرفتند که ابتدا این برده ی گریزپا را بفروشند و پس از آن بقیه ی کالاها را در بازار مصر عرضه کنند. آن ها وارد بازار برده فروش ها شدند؛ بازار برده فروش ها به صورت میدان بزرگی بود و در اطراف آن حجره ها و قسمت هایی قرار داشت که هر کسی برده هایش را در آن قسمت عرضه می کرد. آن ها یوسف را در این بازار عرضه کردند اما بر خلاف برادران یوسف که او را به عنوان کالایی ناچیز عرضه کرده بودند اینک کاروانیان این کودک را به عنوان کالایی بسیار گرانبها عرضه کردند. آن ها نمی خواستند که به این راحتی یوسف را بفروشند بلکه برای فروش او مزایده برگزار کردند تا او را به بالاترین قیمت به فروش برسانند. هرچند ماجراها و وقایعی که برای یوسف اتفاق افتاده به ظاهر تلخ و دردناک بوده است اما دست قدرت الهی به دنبال آن است تا اتفاقاتی را رقم بزند که تمدن شیطانی مصر را تحت تاثیر خودش قرار دهد. ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: در بازار برده فروش ها غوغایی بر پا بود، فروشندگان که هر کدام از سرزمینی بودند، داخل حجره ای که متعلق به آن دیار بود، برده های خود را در معرض دید عموم قرار داده بودند، اما از بین تمام غرفه ها، غرفه ای که یوسف را در معرض فروش قرار داده بود، پر از ازدحام جمعیت بود. مالک، قیمت پایه ای را برای یوسف قرار داد، قیمتی که چندین برابر قیمت یک برده سالم و نیرومند بود را بر این کودک نهاده بود و هر کس قیمتی بالاتر پیشنهاد می کرد، یوسف از آن او می شد. همه مردم از دیدن برده ای به زیبایی یوسف سرشار از شگفتی شده بودند، هر کس تلاش می کرد که او را از آن خود کند، هنوز ساعتی از مزایده نگذشته بود که جمعیت این حجره چنان افزون شد که راه برای دیگری نبود و صدا به صدا نمی رسید، گویا مردم به گوش دیگرانی که دربازار برده فروش ها نبودند، رسانده بودند که چه نشسته اید؟! برخیزید و بیایید در اینجا غلامی به درخشندگی خورشید و زیبایی مهتاب عرضه کرده اند، هر کس با سرمایه ای که در طول سال اندوخته بود، در آنجا حاضر شده بود تا یوسف را بخرد، در این بین پیرزنی عصا زنان در حالیکه کلاف نخی در دست داشت پیش آمد، صداها بلند بود و پیشنهادها زیاد، پیرزن با تمام تلاش فریاد زد :این برده را به من بفروشید! صدایش در هیاهوی بقیه گم شد، اما یکی از اهل کاروان مالک این پیرزن را دید و برایش جالب بود که این پیرزن به چه قیمتی می خواهد یوسف را بخرد، پس پا پیش گذاشت، نزدیک پیرزن شد و گفت: ببینم مادر! تو قصد خرید این غلام زیبا رو را داری؟! پیرزن به گمان اینکه، این مرد همه کاره کاروان است سری تکان داد و همانطور که لبخند می زد و دهان بی دندانش را به نمایش می گذاشت گفت: آری فرزندم! من او را می خواهم، کمکم کن تا او را بخرم آن مرد یک تای ابرویش را بالا داد و گفت: آنوقت به چه قیمت می خواهی بخری؟! پیرزن کلاف نخ دستش را نشان داد و گفت: همه می دانند که تنها دارایی من در این دنیا، این کلاف نخ است، می خواهم با تمام سرمایه و دارایی ام این غلام بچه که آوازه اش در کوی برزن پیچیده را بخرم. مرد که به عمق کلام پیرزن فکر نمی کرد، قهقه بلندی سرداد و گفت: گویا تو از دنیا بی خبری! الان قیمت این برده به هزار دینار رسیده و تو با کلاف نخی می خواهی آن را بخری؟! پیرزن آهی کشید و گفت: آری! می خواهم نامم در زمره خریداران این کودک ثبت شود و در تاریخ ماندگار شود مرد خود را کنار کشید و پیرزن باز فریاد زد من آن کودک را می خواهم و باز صدایش به گوش کسی نرسید. بازار خرید یوسف گرم بود، قیمتش لحظه به لحظه بالا می رفت، در این هنگام ارابه عزیز مصر به بازار برده فروش ها رسید و تا این جمعیت زیاد را دید دستور داد تا جلوتر بروند و بفهمند سبب این ازدحام چیست؟! ارابه عزیز مصر جلو رفت و مردم با دیدن او، همانطور که سر تعظیم خم کرده بودند راهی باز کردند تا او جلو رود. ادامه دارد... 📝به قلم:طاهره سادات حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
دیده از دیدار خوبان برگرفتن، مشکلست هر که ما را این نصیحت می‌کند ،بی‌حاصلست🌱 زهر نزدیک خردمندان، اگر چه قاتلست چون ز دست دوست می‌گیری، شفای عاجلست🌱 من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد، از کوی دوست دوستان معذور داریدم، که پایم در گِلست🌱 باش ،تا دیوانه گویندم همه فرزانگان ترک جان نتوان گرفتن ،تا تو گویی عاقلست🌱 آن که می‌گوید، نظر در صورت خوبان خطاست او همین صورت همی‌بیند ،ز معنی غافلست🌱 ساربان آهسته ران ،کآرام جان در محملست چارپایان بار بر پشتند و ،ما را بر دلست🌱 گر به صد منزل فراق افتد، میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین، منزلست🌱 سعدی آسانست با هر کس گرفتن ،دوستی لیک چون پیوند شد خو ،باز کردن مشکلست🌱 🌱سعدی‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌🌱
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱۶ دی | جدی ۱۴۰۳ 🗓 ۴ رجب ۱۴۴۶ 🗓 5 ژانویه 2025 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️9 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️11 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️21 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️22 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ❇️ یکشنبه ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ روز که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، می‌شود، روایت شده است که در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  (یا ) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰زمان : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز براے شروع کارها مناسب است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان نیکو است. 🔹کسے که در این روز بیمار شود پس از چند روز بهبود یابد. 🔸کسے که امروز گم شود، دیرتر پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود. 🔸این روز براے برگزارے مجالس عروسے و جارے ساختن صیغه ے عقد، بلامانع است حرمت ایام عزاداری رعایت شود. 🔸کشاورزے و باغبانے وآبیارے و خرید و فروش محصولات زراعے خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت انجام شود. 🔹میانجیگیرے براے اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹فرزند متولد امروز صالح و مبارڪ خواهد شد. 🔹رسیدگے به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان نیکو است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث دردسر است. 🔸رَڪ اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 تهیگاه 》 است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبے نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب از سمت مغرب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانے که حاجتے دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یارے بطلبید.چون کسے در نزد شروع در شغلے و سفرے روے خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانے که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ❤️   ❤️ هر کس بخواهد کسی را به دوستی خویش مایل سازد چنانکه یک ساعت بی او تحمل نداشته باشد این آیات را به طعامی خوانده و به او بخوراند. بسم الله الرحمن الرحیم أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ. منبع : درمان با قرآن ص 68 ☜ صبح05:45 طلوع آفتاب07:15 ☜ ظهر12:10 اذان عصر14:47 ☜ آفتاب17:05 اذان مغرب17:25 ☜ عشاء18:15 نیمه‌شب شرعی23:25 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۴:۰۸ صبح 🤲 خواندن در زمان میشود.
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوره فتح🌹 🕰/time 9:05 «نگارش آسان» (پرهیزگار) - Surah Al-Fath - سورة الفتح فتح الفتح الفتح#فتح صوت: شهریار پرهیزگار/ ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشه‌ای/ خط: ابوالحسن مظفری/ ترجمه انگلیسی: دکتر ایروینگ
۔.mp3
48.13M
🔥 ♦️ قسمت ( سوم ) ♦️(حسرت حسود) 🎗درمان در دنیا راحت تر است. : 🎤
Part05_ذوالفقار.mp3
7.4M
📗 📗 📚🎧 گزیده ای از کتاب صوتی " ذوالفقار" برش هایی از خاطرات شفاهی شهید " به کوشش : علی اکبری مزدآبادی 🔘 قسمت 5
13.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امت روح‌الله الله الله الله ارتش حزب‌الله الله الله الله سوره‌ی فتح اومد با دم نصرالله عاشقا بسم‌الله الله الله الله 📺 🔄 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرحوم : من ندیدم کسی مانند سلیمانی مقام حضرت زهرا سلام الله علیها را شناخته باشد و در هیچ حالی از توسل به آن بزرگوار غافل نشود بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می کشم...
ابا صالح .mp3
2.33M
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
طلاييه.mp3
5.29M
روایتگری در مورد شهدا
amir.mp3
2.08M
حضرت علی علیه السلام: پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته‌ای از فرشته هاست. نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا آنقدر ارزشمند شده‌ایم که به دنبال ترور ما باشند؟ این فیلم را نه یکبار؛ بلکه چندین بار ببینیم
16.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 ما در بین دو تهدید قرار داریم. 🔸 سید عبدالملک بدرالدین رهبر انصارالله یمن ▪️ما در بین دو تهدید قرار داریم؛ یکی عذاب دنیا و آخرت که در صورت یاری نکردن مظلومین غزه از سوی خداوند خواهد آمد و دیگری تهدیدات آمریکا، فرعون زمان؛ به نظر شما از چه کسی بیشتر باید ترسید؟ ▪️ما در بین دو تهدید قرار داریم؛ یکی از سوی پروردگار آسمان‌ها و زمین، پادشاه قدرتمند و مالک روز قیامت که آتش جهنم و عذاب در دنیا و آخرت در ید قدرت اوست و ما را تهدید کرده که اگر برادرانمان در غزه را یاری نکنیم، گرفتار عذاب او خواهیم شد. ▪️و دیگری از سوی طاغوت زمان و فرعون عصر، آمریکا که دارای سلاح‌ها، ارتش‌ها و حکومت‌های وابسته است. به نظر شما از چه کسی باید بیشتر ترسید؟ کدام راه را باید انتخاب کرد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم روایت عجیب نرجس سلیمانی از گفتگوی تلفنی حاج قاسم با گلشیفته فراهانی و حل مشکل این فرد در سطح گسترده در حال انتشار هست. نرجس سلیمانی ادعا کرده حاج قاسم با این زن تماس گرفته و گفته هر جا هستی پرچم کشورت را بالا نگه دار 😳 در خصوص این صحبت ها و ادعاها چند نکته باید ذکر بشه . اولا ؛ صرف اینکه کسی فرزند یک عزیزی هست نمیشود گفت که صحبت هاش قرین به صحت هست. در تاریخ انقلاب کم نبودند افرادی که منتسب به بزرگان بودند و‌ گاها روایت های نادرست و مغرضانه را بیان کردند. نوع نگرش و مواضع مسئله دار نرجس سلیمانی طی این چند سال انتقادهای جدی را در بین جریان انقلابی به همراه داشته است . ثانیا:حتی با فرض صحت این ادعا باید جزئیات به صورت دقیق بیان شود .این سخنان و ارتباط با این فرد دقیقا مربوط به چه زمانی بوده؟؟ همان اوایل خروج این فرد به خارج از کشور یا بعد از حضور این فرد هرزه در فیلم های مستهجن ؟؟ یعنی حاج قاسم با علم به حضور این زن در فیلم های مستهجن درخواست داشت پرچم ایران را بالا نگاه دارد ؟؟!!! ثالثا ؛ حتی با فرض صحت این ادعا با توجه به وضعیت این زن هرزه چه ضرورتی به پرداختن به این مسئله آنهم در چنین شرایطی بود؟؟ چه مشکلی از مشکلات کشور را حل میکند؟؟جز اینکه باعث ایراد خدشه به وجه حاج قاسم و هجمه به ارزشها میشود؟ یادآوری:گلشیفته فرهانی بازیگر فیلمهای مستهجن و پورن از سرمداران جنبش فواحش بود و بعد از شهادت سردار سلیمانی ضمن ابراز خوشحالی, ترامپ را به حمله نظامی به ایران تشویق میکرد.
D1737004T14950810(Web)-mc.mp3
8.7M
🔹 فضیلت و اعمال ماه رجب علیه السلام ماه رجب، شعبان و رمضان از ماه های پر فضیلت برشمرده می شوند و بنا بر روایات ماه رجب ماه خداوند است. 🎙
بانوان آسمانی 🎬: نرگس مجتهده نجفی: برنامهٔ ثریا روی آنتن رفت و اینبار شیرزنی از سرزمین پاک آریایی ها غوغا نمود ، خانم نجفی پرده از رازی برداشت که بی شک توطئه ای کثیف از جانب دشمنان وطن ما ،ایران عزیز بود. زمانی که او سخن می گفت و مستند سخن می‌گفت ، گویی نفس ها در سینه حبس شده بود و اینجا بود که دشمنان ایران عزیز متوجه این شیرزن فهمیده شدند و دست های پنهانی به کار آمد تا خانم «نرگس مجتهد نجفی» را از صفحهٔ گیتی حذف کنند ، اما آنان نمی دانند که هر چه بیشتر ما را بکشند ،ما سرزنده تر از قبل و با صدایی رساتر از گذشته روشنگری می کنیم و هزاران نرگس دیگر می‌رویند و دنیا را گلستان می نمایند. تریبون برنامه ثریا در خدمت بانو نجفی فعال محیط زیست قرار گرفت و ایشان اینگونه گفتند:درختانی مانند چنار و انواع سوزنی برگ ها عامل آلودگی هواست و عنوان نمود: از بنزین ماده ای متصاعد می شود و روی برگ آنها می نشیند و هوا را بیشتر آلوده می کنند. و البته ایشان به این نکته بسنده نکرد و کاشت درختان غیر مثمر را در راستای اجرای موافقت نامۀ آب و هوایی پاریس دانست و گفت: چون هنوز شورای نگهبان این موافقت نامه را تأیید نکرده اجرای آن ضرورت ندارد. وی حتی افزایش قیمت بنزین را هم در راستای اجرای این توافق نامه دانست و موادی از این توافق را خواند تا نتیجه بگیرد به خاطر اجرای توافق، بنزین گران شده است. این در حالی است که هدف از افزایش قیمت بنزین نگرانی از نیاز به واردات و تحریم های آمریکا و جلوگیری از قاچاق ذکر شده است و تا به حال هیچ کس به پیمان های آب و هوایی و گرمایش زمین ربط نداده بود. وی گفت: بحث گرمایش زمین و تغییرات آب و هوایی با آلودگی هوا متفاوت است و ما باید به آلودگی فکر کنیم نه گرمایش کرۀ زمین چون گرمایش زمین به ما ربطی ندارد خانم «مجتهد نجفی» از کاشت درختان غیر مثمربه شدت انتقاد کرد و گفت: این کار در راستای اجرای مفاد پیمان پاریس است و به جای کاج های بی ثمر آمریکایی و درختانی مانند چنار و عرعر باید با الگوی «باغ های قرآنی» درختان مثمر بکاریم. وی گفت: درختان کهور و کنوکارپوس و چمن فایده ندارد و باید درختان قرآنی مانند بادام، توت و مرکبات بکاریم. وی کاشت درختان غیر مثمر را موجب کم شدن زنبور عسل هم دانست. او از کاشت درخت اکالیپتوس هم پیش از این انتقاد کرده و گفته بود: آب های زیر زمینی را می مکند. آری این بانوی اصیل ایرانی حیله ای از حیله های دشمن را رونمایی نمود. او نیز پیشتر کتابی با عنوان :«اقتصادمقاوم تر و محیط سالم تر با کاشت درختان مثمر» تألیف نموده بود. خانم نرگس مجتهد نجفی نه تنها در عرصهٔ محیط زیست فعال بود و پژوهشگر این رشته محسوب می شد ، بلکه او حافظ قرآن نیز بود و قرآن را به پانزده زبان آموزش می داد. ایشان همسر حجة الاسلام حسینی امام جمعهٔ بروجرد بودند در سال ۱۳۵۲ در شهر زیبای اردبیل دیده به جهان گشودند و در سال۱۳۶۸ وارد حوزه علمیه شدند و در شهرهای شاهرود و قم به آموزش درس خارج فقه و اصول پرداختند و زیر نظر استادانی همچون آیات عظام بخرینی،فاضل،جوادی آملی،شب زنده دار آموزش دیدند. ایشان رئیس هیأت مدیره مؤسسه قرآن و عترت ثقلین بودند. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🎬: این بانوی فرهیخته و با بصیرت به خاطر طرح باغ قرآنی و کاشت درختان مثمر ،هدف تیر ترکش دشمن قرار گرفت و خیلی بی صدا و پنهانی ترور بیولوژیک شد. او در ۱۵ دی ماه ۱۴۰۰ به سوی خداوند پرواز نمود و یک روز بعد همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در زادگاهش ،اردبیل در آرامستان غریبان ،آرام گرفت. مظلومه ای دیگر به دلیل روشنگری، جام شهادت سرکشید و آسمانی شد. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠نمازی بسیار ساده برای همه شب های ماه رجب🌴《هر شب دو رکعت》 ✍رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در ماه رجب ،در هر شب دو رکعت نماز بخواند👇 در هر رکعت از آن 🌸 یک بار سوره حمد 🌸یک بار سوره توحید 🌸 سه بار سوره کافرون، ⚜و پس از سلام هر نماز، دو دست خود را به آسمان بلند کرده و بگوید: 🌱لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ، وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِهِ🌱 🎀آن گاه دو دست خود را بر روی خود بکشد، خداوند سبحان دعای او را مستجاب نموده، و ثواب شصت حج و شصت عمره را به وی اعطا می کند🤲❤️ 📚منبع:بحارالأنوار، ج98، ص380 به نقل از اقبال الأعمال/ اقبال الأعمال،ص121 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خانم دهقان شما روز پنجشنبه هفته ی گذشته کجا بودید ؟ سرم زیر انداختم نگاهم به کفش های اسپرت طوسی رنگم خیره شد زیر لب زمزمه کردم پایگاه ! سروران احمدی نگاهی متعجب به من کرد کدام پایگاه ؟🧐 پایگاه عطر یاس🌷 داخل خیابان ضابط زاده سروان احمدی سری تکان داد ادامه بدهید ما مشغول برگزاری جشن بودیم که ناگهان گوشی خانم شریفی زنگ خورد بعد از پاسخ حال ایشان بد شد و ایشان را به بیمارستان منتقل کردیم تا این که متوجه شهادت همسرشان شدیم 😔 قطرات اشک روی صورتم جاری شد آه تلخی کشیدم بیچاره نرگس چقدر برای جشن اشتیاق داشت و این که ... سروان احمدی وسط حرفم پرید شایان مقدم ارتباطش با چگونه است ؟ دلشوره ی عجیبی گرفتم این قضیه چه ربطی به شایان دارد ؟! یاد دو شب پیش در پارک افتادم با صدای سروان به خودم آمدم حواستون هست چی گفتم بله شایان پسر عمه ی من هست ما رابطه خانوادگی گرمی با هم داریم البته مدتی هست ارتباطم با او قطع کردم مطمئنید ؟ چطور؟! پس این گزارش تماس ها چه می گویند سروان احمدی پرینت تماس ها را روی میز جلوی من قرار داد شایان بیشترین تماس را با من داشت و پاسخ نداده بودم ببینید پسر عمه ی شما مضنون به قتل آقای ناظری هست😱 اتاق دور سرم چرخید دستم را به صندلی گرفتم حرف های سروان احمدی مثل پتکی بر سرم کوبیده می شد و شما به دلیل ارتباط نزدیک با آقای مقدم باید تحت نظر باشید سروان احمدی با دست اشاره کرد می تونید تشریف ببرید بلند شدم چند قدمی برداشتم که سوالی ذهنم را درگیر کرد ببخشید چطور به شایان مضنون شدید دلیل خاصی دارد ؟ بله ایشان در فرانسه و ایران علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می کند. پلیس ایران مدت ها در پی دستگیری ایشان هست و بخاطر شرایط اینترپل کمی زمان برد از کلانتری خارج شدم، در فکر فرو رفتم چطور به نرگس بگویم قضیه این طور شده ؟ یا این به خانواده چه بگویم !؟ در این فکر بودم گوشی موبایلم زنگ خورد نگاهی به شماره کردم چشمانم برق زد درست لحظه ای که انتظارش را نداشتم شادی عمیقی در دلم ایجاد شد نویسنده :تمنا😘🌹
به به سلام خانم ستاره سهیل شدی سلام خوشگل چطوری تو ؟ هیچ از فراق یار می سوزیم 🍂😢 بی معنی آخر یار تو کجا بود! یک ذره مغز داخل سرت نیست تو را میگم دیگه حالا واقعا چ خبر هیچی اتفاق های خوبی نیفتاده چی شده ؟ 😱 همسر نرگس شهید شده 🍂 چی میگی درست شنیدم متاسفانه بله کی این اتفاق افتاد پگاه جان پای تلفن که نمی تونم بگم باید ببینمت اصلا خانه نرگس برای تسلیت بریم آخه آخه نداره نرگس کلی برای تو زحمت کشیده است الان کجایی ؟ تو خیابان دقیقا کجایی ؟ پگاه حوصله ندارم میرم خونه لباس عوض کنم بیا اونجا باش یک ساعت بعد پگاه تماس گرفت من در خانه هستم از پله ها تند پائین رفتم وردشاد با حالتی متعجب جلو آمد و پرسید ویشکا کارات معلوم حال هست حالا چرا مشکی پوشیدی ؟ عجله دارم بعد میگم از خانه خارج شدم سوار ماشین پگاه شدم صدای ضبط ماشین زیاد بود و رشته ی افکارم را پاره می کرد لطفاً خاموشش کن ویشکا نگفتی چرا کلانتری رفتی ؟! شایان مضنون به قتل شده منم به عنوان شریک قاتل می شناسند چه روزگاری درست کرده این پسره ی آسمان جول برای من ... نفس را در سینه حبس کردم بعد با فشار آن را خارج کردم چته ویشکا 😥 نمی دانم چطوری توی چشمای نرگس نگاه کنم اگر واقعاً کار شایان باشه چی ؟ بیست دقیقه بعد به خانه نرگس رسیدیم چند بار زنگ آیفون را زدم کسی جواب نداد تپش قلبم زیاد شد استرس زیادی تحمل می کردم با گوشی نرگس تماس گرفتم جواب نداد استرسم چند بار برابر شد در آخر تماس با مریم خانم گرفتم اتصال برقرار شد سلام مریم خانم سلام عزیزم چطوری؟! ببخشید از نرگس خبر دارید بله پیش من هست باشه پس ما میام نرگس بببینم ☔️ قدمتون بر چشم نویسنده : تمنا 🥰☘
📸 آیات فتح 🔹️توصیه رهبر انقلاب به قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل برای