eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله: 🌼هر کس هنگام غیبت او (امام زمان عجل الله تعالی فرجه) منکرش شود، مرا انکار کرده است و هر کس او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده است و هر کس او را تصدیق کند مرا تصدیق نموده است.🌼 📚 کمال الدین، ج ۲، ص ۴۱۱ 💕💕💕
✨﷽✨ 🔥 لحظات جان دادن كافر مرحوم كليني در كتاب كافي روايتي از ✍امام صادق (ع )نقل مي‌كند: كه فرمودند: علي بن ابيطالب يك روز دچار درد چشم شد. پيامبر وقتي آمدند تا از علي عيادت كنند ديدند آن حضرت از شدت درد فرياد مي‌كشد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي جزع و فزع مي‌كني؟ آيا واقعا درد تو بسيار شديد است؟ علي عليه‌السلام عرض كرد: يا رسول‌الله تا به حال چنين دردي نداشته‌ام. پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي!وقتي كه ملك الموت مي‌آيد تا جان انسان كافري را بگيرد سفودي (مثل سيخ كباب) در دست دارد و بوسيله آن جان او را مي‌گيرد و اين قبض روح آن چنان دردناك است كه كافر فرياد مي‌زند... حضرت علي (عليه‌السلام) همين كه اين را شنيد از بستر خود برخاست و گفت: يا رسول‌الله يك بار ديگر هم اين مطلب را بگوييد، چون آنقدر از شنيدن آن وحشت كردم كه درد چشم خودم را فراموش كردم. بعد فرمود: يا رسول الله آيا اين اختصاص به كافران دارد يا بعضي ديگر از امت تو هم اينطور هستند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: سه دسته از امت من هم اينطور قبض روح مي‌شوند: 🔥1- كسي كه مسئوليتي دارد و ظلم مي‌كند 🔥2- گروهي كه مال يتيم مي‌خورند 🔥3- شاهدي كه به دروغ شهادت دهد. 📚بحارالانوار،ج21،ص287 💕💕💕
پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت :35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک دادو رفت، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.. هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز در کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد. شکسپیر زیبا میگوید: بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند،و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند. 💕💕💕
•• برای ڪه می‌ایستاد، شانه‌هایش را باز میڪرد و سینه‌اش را میداد جلو. یڪ بار بهش گفتم: "چرا سر نماز اینطوری میڪنی؟" گفت:وقتی نماز میخونی مقابل ارشدترین ذات ایستاده‌اۍ! پس باید خبردار بایستی و سینه‌ات صاف باشد." + چمران‌را‌میگوید... •|📚ڪتابِ‌مرگ‌از‌من‌فرار‌میڪند 🚩 💕💕💕
••• آخر‌وصیتنامه‌اش‌نوشتہ‌بود؛ وعدہ‌ۍما‌بهــشتــ بعد‌ روۍبهــشت‌ راخط زدہ بود اصلاح‌ڪردہبود : وعدہ‌ۍما"جَنَّتُ‌الْحُسِیْن‌علیہ‌السلام"» 🕊💌 💕💕💕
اسم جاویدانه حسن جانه - @Maddahionlin.mp3
3.67M
احساسی 🍃اسم جاویدانه حسن جانه 🍃عشق بی پایانه حسن جانه 🎤 💚❤️
مادر زن - @Maddahionlin.mp3
3.87M
♨️مادر زن 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
امشب مرا بخوان - @Maddahionlin.mp3
6.37M
🔳 احساسی 🌴فابک علی الحسین مظلوم کربلا 🌴تا آخرین نفس در بیعت توایم 🎤
کاش آقـــا منــم غــلامـت بــودم - @Maddahionlin.mp3
5.87M
🍃کاش آقا منم غلامت بودم 🍃مثل خوبات پا رکابت بودم 🎤
تموم شده کار تو - @Maddahionlin.mp3
5.7M
🔳 روضه ای 🌴تموم شده کار تو 🌴شروع شده کار من 🎤
گریه کنان مع امام منصور - @Maddahionlin.mp3
5.17M
احساسی 🍃گریه کنان مع امام المنصور 🍃سینه زنان مع امام المنصور 🎤
رفتن یاران داد از غم تنهایی - @Maddahionlin.mp3
7.53M
🔳 احساسی 🌴رفتن یاران داد از غم تنها 🌴رفته است از دست پایاب شکیبایی 🎤
💚 تشنۂ قطره اے ازڪوثرِ جامِ حسنیم همہ محتاج عنایاٺِ مدامِ حسنیم گر گرفتار حسینیم و اسیرِ زینب ما حسینے شدهٔ دسٺ امام حسنیم 💚❤️
باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد - @Maddahionlin.mp3
7M
سوزناک 🍃باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد 🍃باز هم در نظرم مادر من میسوزد حاج علی ایینه چی
گرد و غبارا نشست - @Maddahionlin.mp3
7.62M
🔳 سوزناک 🌴گرد و غبارا نشست 🌴حسین بالا سر جوون لیلا نشست 🎤
فرزند ارشد مولای مشرقین - @Maddahionlin.mp3
5.93M
🔳 🌴فرزند ارشد مولای مشرقین 🌴موذن شهید جوانیه ی حسین 🎤
با تو غم ها هم زیباست - @Maddahionlin.mp3
5.5M
🔳 احساسی 🌴مولا تا دنیا دنیاست 🌴طوفان عشقت برپاست 🎤
عَبّاسُ أیْتَمَنا - @Maddahionlin.mp3
10.36M
🔳 🌴عبّاسُ أیْتَمَنا 🌴عبّاسُ أیْتَمَنا 🎤
یا عدتی فی شدتی - @Maddahionlin.mp3
10.97M
🔳 🌴یا عدتی فی شدتی 🌴یول اوسته ساخلیب منی زینبین اشک حضرتی 🎤
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن... دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای... صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! 🔸شاعر:
غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد بگو آن بی حیا از تو مگر غیر از کرامت دید که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد چه رزقی زرفروش پست از بازار گرمت داشت چقدر او گوشواره با خودش بهر تجارت برد چه بايد گفت با طفلت اگر از سرخي ات پرسد؟ گرفت آيينه را خون يا كه رنگت را حرارت برد؟ سرت انشگشترت پیراهنت عمامه ات را آه... یکی با فکر گندم دیگری حرص عمارت برد... از آن بالا که میبینی بگو طفلت کجا مانده ست که آرام دل از زینب نگاه بی قرارت برد به خون فریاد زد گر دین نداری باش آزاده سپاه کوفه اما آبرو از این عبارت برد غزل مصرع به مصرع واژه واژه قتلگاه توست من آن هیچم، نگاهت بود، شعرم را زیارت برد 🔸شاعر:
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد 🔸شاعر:
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین بابی است که به کرببلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آن جا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین... 🔸شاعر:
دوباره بغض و کمی آه، علتش این است حرم نرفته بمیرم... خجالتش این است «سلام می دهم از بام خانه سمت حرم ببخش نوکرتان را بضاعتش این است» هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا محبت و کرم یار سرعتش این است به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین تمام لذت فرهاد و خلوتش این است رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه که اشکِ روضه ی ارباب قیمتش این است شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد که جذبه ی نظر یار، قدرتش این است محبتش ز ازل با گلم شد آغشته که ماجرای من و عشق قدمتش این است خوشا میان عزا جان دهم، همه گویند: غلام کویِ حسینیه قسمتش این است 🔸شاعر: