eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتن یاران داد از غم تنهایی - @Maddahionlin.mp3
7.53M
🔳 احساسی 🌴رفتن یاران داد از غم تنها 🌴رفته است از دست پایاب شکیبایی 🎤
💚 تشنۂ قطره اے ازڪوثرِ جامِ حسنیم همہ محتاج عنایاٺِ مدامِ حسنیم گر گرفتار حسینیم و اسیرِ زینب ما حسینے شدهٔ دسٺ امام حسنیم 💚❤️
باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد - @Maddahionlin.mp3
7M
سوزناک 🍃باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد 🍃باز هم در نظرم مادر من میسوزد حاج علی ایینه چی
گرد و غبارا نشست - @Maddahionlin.mp3
7.62M
🔳 سوزناک 🌴گرد و غبارا نشست 🌴حسین بالا سر جوون لیلا نشست 🎤
فرزند ارشد مولای مشرقین - @Maddahionlin.mp3
5.93M
🔳 🌴فرزند ارشد مولای مشرقین 🌴موذن شهید جوانیه ی حسین 🎤
با تو غم ها هم زیباست - @Maddahionlin.mp3
5.5M
🔳 احساسی 🌴مولا تا دنیا دنیاست 🌴طوفان عشقت برپاست 🎤
عَبّاسُ أیْتَمَنا - @Maddahionlin.mp3
10.36M
🔳 🌴عبّاسُ أیْتَمَنا 🌴عبّاسُ أیْتَمَنا 🎤
یا عدتی فی شدتی - @Maddahionlin.mp3
10.97M
🔳 🌴یا عدتی فی شدتی 🌴یول اوسته ساخلیب منی زینبین اشک حضرتی 🎤
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن... دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای... صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! 🔸شاعر:
غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد بگو آن بی حیا از تو مگر غیر از کرامت دید که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد چه رزقی زرفروش پست از بازار گرمت داشت چقدر او گوشواره با خودش بهر تجارت برد چه بايد گفت با طفلت اگر از سرخي ات پرسد؟ گرفت آيينه را خون يا كه رنگت را حرارت برد؟ سرت انشگشترت پیراهنت عمامه ات را آه... یکی با فکر گندم دیگری حرص عمارت برد... از آن بالا که میبینی بگو طفلت کجا مانده ست که آرام دل از زینب نگاه بی قرارت برد به خون فریاد زد گر دین نداری باش آزاده سپاه کوفه اما آبرو از این عبارت برد غزل مصرع به مصرع واژه واژه قتلگاه توست من آن هیچم، نگاهت بود، شعرم را زیارت برد 🔸شاعر:
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد 🔸شاعر:
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین بابی است که به کرببلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آن جا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین... 🔸شاعر: