موسی عصا زدهاست به دریا، بلند شو...
صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو...
ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش...
طوفان شدهاست، مسجدالاقصی! بلند شو...
تا قدس را ز پنجهی صهیون درآوری
مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو...
ای غزّه! کوه باش که آتشفشان شوی
گیرم که اوفتادهای از پا، بلند شو...
زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است
ای ریشهی مقاومت! از جا بلند شو...
لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو...
ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو...
هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زدهاست؟!
لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو
آب این طرف محاصره، آنسوی کودکان
فریاد میزنند که سقّا! بلند شو
ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش
فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو...
#محسن_ناصحی
#شعر_پایداری
#مقاومت_اسلامی
#سیدحسن_نصرالله
باغ ما این است؛ طوفان شد، صنوبر ایستاد
سروی از پا اوفتاد و سرو دیگر ایستاد
روی نی میرفت بی سر آفتاب کربلا
باغ شاهد بود از آن پس نخل، بی سر ایستاد
حال ما را خوب میدانند عاشورائیان
هر زمان اکبر زمین افتاد، اصغر ایستاد
یک اُحد دردیم آری، حمزه رفت امّا چه باک
مصطفی هر وقت تنها ماند، حیدر ایستاد
«قل هو اللهُ أحد» را دست بستند و چه غم
هر کجا قرآن در آتش رفت، کوثر ایستاد
عین تسلیم و رضائیم؛ این تمام حرف ماست
زیر خنجر رفت اسماعیل و هاجر ایستاد
أینَ نصرُ الله؟ نزدیک است اذان آمد، ببین!
روی بام خانه با «الله اکبر» ایستاد
✍ #محسن_ناصحی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
صدا و سیمارفیق حاج قاسم.mp3
زمان:
حجم:
8.35M
نام اثر : رفیق حاج قاسم
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
خواننده :احمد ابراهیمی
آهنگساز. : میکاییل حسین زاده
شاعر : محسن ناصحی
تازه شد خبر ، خبر جدید شد
چیست ؟ خادم الرضا شهید شد
کوله بار بسته یار ، عازم است
کیست این ؟ رفیق حاج قاسم است
کیست این ؟ چقدر کربلایی است
باز هم شهید ، یک رجایی است
کیست این شهید یا رضا به لب ؟
جان او رسید با رضا به لب
کیست این که نام او سرآمد است ؟
مقصدش رواقهای مشهد است
پله زد به آسمان قدم قدم
باز شد به روی او در حرم
راه را نرفت ، راه را دوید
شد کبوتر و به آسمان پرید
باز هم خبر ، خبر جدید نیست
کشور رضا که بی شهید نیست
#محسن_ناصحی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
دلم در سینه میکوبد به دیوار قفس سر را
خودت بیرون بیاور از درونم این کبوتر را
پُرم از شیطنتهای زمان کودکی اما
در آغوشت بگیر این بار هم این کودک شر را
من از تنهایی و بی سرپناهی سخت میترسم
دقیقاً مثل آن طفلی که گم کردهست مادر را
صدایت میزنم بابا، قبولم کن به فرزندی
کجا پیدا کنم بابای خوبی مثل حیدر را
من از بازار از کوچه به سمت خانه برگشتم
خودت با دستهایت باز کن بر روی من در را
به من هم جا بده یک گوشه از ایوان طلا امشب
همانطوری که جا دادی کنار خویش قنبر را
تو نوکرهایی از من خوبتر داری فراوان، من
کجا پیدا کنم غیر از تو یک ارباب بهتر را
خدا رحمت کند، میگفت بابایم: تو نوکر باش
علی از خانهاش بیرون نخواهد کرد نوکر را
به شوق بردن نام تو بود اصلاً از اول هم
اگر گفتم در آغاز اذان الله اکبر را
✍ #محسن_ناصحی
#وعده_صادق
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
گرچه آرامیم، گاهی هم هیاهو لازم است
ما اگر طوفان شدیم آن وقت هوهو لازم است
شب به تاریکی فرو رفته است و موسی منتظر
در بیابان نور میخواهیم، سوسو لازم است
خِیل «قَالُوا رَبُّنَا اللَّه»یم در آغوش نیل
تا عبور از رود، یک «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» لازم است
پای پیمان ایستادن زخم خوردن دارد و
گیرم از ما بشکند هربار پهلو، لازم است
شهر، خاک آلودِ اسرائیلیات است ای دریغ
تا غبار از قدس برداریم، جارو لازم است
::
قبلهی این رود از اول رو به دریا بود و هست
قدس از ما، قدس از ما، قدس از ما بود و هست
ما به سوی خانهی خود میرویم این روزها
ما پر از شوریم و با سر میدویم این روزها
روز و شب آمادهتر، هر روز محکم میشویم
یک به یک داریم تهرانی مقدم میشویم
نقشههاتان یک به یک دارند کوچک میشوند
سنگهای ما ولی دارند موشک میشوند
در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم
ای شب صهیون ! ببین ما احمدی روشن شدیم
از خروش غیرت مردان ایرانی بترس
قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس
ما نیفتادیم اما خاکی و افتادهایم
ما #سلامی، #باقری، ما جمله #حاجی_زاده ایم
چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده
جانپناه اصلاً نمییابی که سجیل آمده
چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را
بیخ گوش خود ببین شمشیر حزبالله را
از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلیست
گوش صد لشگر پی فرماندهاش سیدعلیست
ماجراجویی نکن جایت بمان، آگاه باش
روز و شب لرزان ز یک فرمان حزب الله باش
غیرت ایران به جوش آمد اگر، بیچارهای
سرزمین دیگر نمیماند تو را، آوارهای
هرگز از ایران و لبنان سر نخواهی شد، بترس
تو حریف غزه هم دیگر نخواهی شد، بترس
از تلاویو شما ویرانه میسازیم ما
باز در بیت المقدس خانه میسازیم ما
میشود این روزها در شوری بازارتان
بند پوتین سلیمانی طناب دارتان
پای پیمانی که میبندیم ما آمادهایم
یک به یک قاسم سلیمانی و حاجیزادهایم
پهنهی دنیای ما را عرصهی قابیل نیست
در میان نقشهی ما جای اسرائیل نیست
نعرهی جاءالحقیم، این دشت غرشگاه ماست
راه ما سرخ است، آری! پس شهادت راه ماست
::
گیرم از ما ناقه پی کردی،«فَسَوَّاهَا» که هست
صبح را از ما گرفتی، ظهر عاشورا که هست
وعدهی عشق است و میدانم که فردا مال ماست
عالمی با ما نمیماند؟ خدا با ما که هست
در یمن، در شام، در لبنان و ایران و عراق
هرچه از میدان مین گفتند، گفتم پا که هست
لیلة الاسرای ما معراج میخواهد، چه غم!
هیبت صهیون شکست و مسجدالاقصی که هست
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
غم ندارم، «كَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» که هست
✍ #محسن_ناصحی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
مائیم و همین صبح خبرهای شهادت
مائیم و مناجات سحرهای شهادت
هر بار به یک شیوه نو جلوه نموده است
از بس متعالی است هنرهای شهادت
تا کی پسِ دروازه تقدیر بمانیم
ما را برسانید به درهای شهادت
کی نوبت ما می شود ای عشق ! که باشیم
با کوله به دوشانِ سفرهای شهادت
ای دل ! تو غمین باش ولیکن نگران نه
پرواز ، تو را بسته به پرهای شهادت
#محسن_ناصحی
#شعر_عاشورایی
#شعر_انتظار
#غزل
🔹آه سوزان🔹
اگر با من نبود این ابر و بارانی که من دارم
برایم دردسر میشد گناهانی که من دارم
من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم
چه اندوهیست در حال پریشانی که من دارم
دل شیطان نفسم را به دست آوردم و دیدم
چه سودی میبرد از بار خسرانی که من دارم
ضرر کردم، سر بازار هم بی مشتری ماندم
خودت گاهی بخر از جنس ارزانی که من دارم
من از بی کربلایی گم شدم در شهر، کاری کن
دلت آیا نمیسوزد به هجرانی که من دارم..
یقینا من هم از سرچشمه با خود نور خواهم برد
اگر بیرون بیاید ماه پنهانی که من دارم
تو میآیی محرّمها برایم روضه خواهی خواند
بخوان روشن بماند آه سوزانی که من دارم
بخوان از روضه اصغر، بخوان از تیر از حنجر
بخوان تا خون ببارد چشم گریانی که من دارم..
شروعم با تو بود و با تو خواهد بود پایانم
ندارد هیچکس آغاز و پایانی که من دارم
📝 #محسن_ناصحی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
#استکبار_ستیزی
#محرم_حماسی
نفهمیدیم اوّل را و آخر را نفهمیدیم
که مهدی را ندیدیم و پیمبر را نفهمیدیم
سرودیم از شب هجرت ولی در خانهی تاریخ
دلیلِ ماندنِ حق بین بستر را نفهمیدیم
من از مَن کنتُ مولا خواندن خود نیز حیرانم
که حیدر را پرستیدیم و قنبر را نفهمیدیم
چه زهرادوستهای ناتلاوتکرده قرآنی
که از آیات أعطیناک، کوثر را نفهمیدیم
شبِ هیأت برای روضهی در سوختیم امّا
همین که صبح آمد، صبر حیدر را نفهمیدیم
به پای نامههای کوفیان امضا زدیم از بس
که سلمان را، که مالک را، ابوذر را نفهمیدیم
عبای إرباً إربایی برای خیمهها بردیم
اذان شد، سینه کوبیدیم و اکبر را نفهمیدیم
همیشه کربلایی باب میل خویشتن داریم
که حال زخمی امروزِ کشور را نفهمیدیم
چگونه کربلا را یافتید؟! از ما اگر پرسند
چه پاسخ میتوان دادن اگر سر را نفهمیدیم
ستون خیمه را وقتی که میافتاد، نالیدیم
ولی افتادن سردار لشگر را نفهمیدیم
برای پرچمی امروز دلخونم که در پایش
به خون غلطیدن سرو و صنوبر را نفهمیدیم
✍ #محسن_ناصحی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
از خواب ناز کودک من پا نمی شود
می خواستم که پا شود اما نمی شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعی رباب ، ختم به دریا نمی شود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمی شود
چشم امید من به ابالفضل بود آخ !
عباسِ روی نیزه که سقّا نمی شود
بی فایده است سعی شما نیزه دارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمی شود
من رو زدم به نیزه ، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمی شود
خم شو برای خاطرم ای چوب ! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمی شود
✍️#محسن_ناصحی
درس عباسها مذاکره نیست
حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید
روی لبهای تشنه گل کرد و
بر روی نیزهها به اوج رسید
آل سفیان شد استحاله و بعد،
مسخ شد در یهود و آل سعود
ظلم با شیوۀ معاصر قرن
در زمین خدا به اوج رسید
حرکت را حسین معنا کرد
-شیعه در انحصار ذلت نیست-
لفظ هیهاتِ کربلای حسین
با همین محتوا به اوج رسید
صلح با شمر تا ابد ممنوع
درس عباسها مذاکره نیست
فکر کن با خودت که ظهر دهم
کار سقا کجا به اوج رسید؟!
گرچه ممسوس ذات الله است
اکبر از اوج خویش آگاه است
ارباً اربا شد و در آن صحرا
در میان عبا به اوج رسید
عشق، پیر و جوان نمیفهمد
خون پیران چکید و اوج گرفت
خون ششماهه بر زمین نچکید
از همان ابتدا به اوج رسید
✍🏻 #محسن_ناصحی
🏷 #شعر_عاشورایی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#شهادت
#شعر_پایداری
امید من شهادت و نگاه من به رجعت است
قیام میکنم ببین قیام من قیامت است
زهیر میرود بُریر میرسد، بیا ببین
چه رفت و آمدی میان جبههی رشادت است
پیام کربلاست؛ دست از عَلَم میافتد و
عَلَم به حکم عاشقی همیشه راستقامت است
به مُهر سر نهادهایم و فرقِ باز ما گواه
که سجده در میان خون، نهایت عبادت است
شکسته باد دستمان اگر تفنگ برنداشت
زبانمان بریده باد اگر پی خیانت است
سعید، ما؛ شهید، ما؛ همیشه روسفید، ما
شهادت افتخار ماست، آری این حقیقت است
✍ #محسن_ناصحی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
#امام_حسین_ع_مناجات
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست
دیوانهی کوی تو تمسخُرشدنی نیست
گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است
بین الحرمین تو تصوُّرشدنی نیست
وصل تو میسّرشدنی هست ولی تا
من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست
رزق تو کم و بیش به من میرسد ارباب
نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست
آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی
این تشنهلب از دست تو دلخورشدنی نیست
از خانهی خود دور نینداز گدا را
این کاسهی خالی همه جا پُرشدنی نیست
باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه
این سنگِ سیهدل بخدا دُرشدنی نیست
میشد دل من نرم شود، بشکند اما
وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست
✍ #محسن_ناصحی