eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
23.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
پیچید در سراسر دنیا پیام ما نزدیک‌تر به قله‌ شد از قبل گام ما مضمون شعرهای بلند و حماسی است هرجا شنیده می‌شود امروز نام ما در انتظار لحظۀ پیکار مانده‌اند شمشیرهای آخته و در نیام ما با هر شهید، باور ما زنده‌تر شده‌ست «ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما» نزدیک‌تر شده‌ست زمان زوالتان نزدیک‌تر شده‌ست زمان قیام ما باید از این به بعد بمانید روز و شب در انتظار سخت‌ترین انتقام ما
بکُش! بکُش! که قرار است زنده‌تر باشیم! که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست از آسمان و زمین لازم است سر باشیم شبیه پرچم سرخی که می‌وزد با شور نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم زمان آن شده شمشیر شعله‌ور باشیم شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم مباد از غم تاریخ بی‌خبر باشیم بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون هزار سال بتازیم و در سفر باشیم از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت برای سوته‌دلان پیک نامه‌بر باشیم اشارتی به اذان‌های منتشر در باد بشارتی به کران‌های تازه‌تر باشیم جوانه می‌زند از خاک ما نهال قیام چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟
در سلوک حیدریون در مرام شیعیان غیر نان مرتضی باشد حرام شیعیان با طلوع آفتاب از شوق هر یکشنبه‌ای می‌رود سمت نجف ذکر سلام شیعیان یاعلی روی لب ما تا قیامت باقی است یاعلی تسبیح صبح و ظهر و شام شیعیان جز علی بن ابیطالب به شخصی دل مبند تکیه بر شاه نجف رمز دوام شیعیان و حرف سرداران‌مان باشد پیام شیعیان یاری مظلوم اگر کردیم میراث علی‌ست یار مظلومین عصرش بود امام شیعیان بی گمان بر هیچ یک از دشمنان پوشیده نیست افتخار ذوالفقارِ در نیام شیعیان لافتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار می‌شود صبح فرج رمز قیام شیعیان تحت امر مهدی زهرا قیامت می‌کنیم دیدنی باشد یقیناً انتقام شیعیان روزگاری می‌رسد کفار زانو می‌زنند روزگاری می‌شود دنیا به کام شیعیان شک نکن سیلی سختی می‌خورد آل یهود از بزرگ و کوچک ما از تمام شیعیان کار اسرائیل آن ساعت به ذلت می‌کشد می‌شود پامال دشمن زیر گام شیعیان محفل آزادی بیت المقدس دیدنی‌ست با حضور رهبر والا مقام شیعیان شک نکن با خانواده دل به جاده می‌زنیم پر شود قدس شریف از ازدحام شیعیان مدحت مولی الموالی گرمی بازار ماست شیعیان حیدریم و فتح خیبر کار ماست
به وعده‌های صادقش قسم! قیام می‌کنیم شما شروع کرده‌اید، ما تمام می‌کنیم شما شروع کرده‌اید ادامه می‌دهیم ما حماسه را به خورد این چکامه می‌دهیم ما شما شروع کرده‌اید و گور خویش کنده‌اید نفس‌نفس بزن که تا همین غروب زنده‌اید به جوش خواهد آمد از غدیر خون ذوالفقار کنون به دست ما رسیده ذوالفقار بی‌قرار غدیر، روز ما و روز مرگ اهل خیبر است غدیر، روز سربلندی سپاه حیدر است برون کشیم ذوالفقار در نیام مانده را تمام می‌کنیم کار ناتمام مانده را چنان ز روی خاک حذف می‌شود نشانتان که نام هم نماند از شما و دودمانتان قسم به خون پاک عاشقان که زنده‌تر شدیم به ذوالفقار مرتضی قسم برنده‌تر شدیم قسم به راه روشن و شکوه و اقتدارشان نه بسته است راهشان نه نا تمام، کارشان ببین که لشکر علی به پشت خیبر آمده ببین سپاه کفر را که کفرشان در آمده بدان که خون کشته‌های ما هدر نمی‌رود بکش ولی بدان که شورمان ز سر نمی‌رود همیشه رسم گرگ‌ها زبونی است و ذلت است همیشه رسم شیرها، شجاعت است و عزت است بدان که مرگ بر شما همیشه در شعار ماست همیشه گفته‌ایم که شهادت افتخار ماست
گرچه آرامیم، گاهی هم هیاهو لازم است ما اگر طوفان شدیم آن وقت هوهو لازم است شب به تاریکی فرو رفته است و موسی منتظر در بیابان نور می‌خواهیم، سوسو لازم است خِیل «قَالُوا رَبُّنَا اللَّه»یم در آغوش نیل تا عبور از رود، یک «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» لازم است پای پیمان ایستادن زخم خوردن دارد و گیرم از ما بشکند هربار پهلو، لازم است شهر، خاک آلودِ اسرائیلیات است ای دریغ تا غبار از قدس برداریم، جارو لازم است :: قبله‌ی این رود از اول رو به دریا بود و هست قدس از ما، قدس از ما، قدس از ما بود و هست ما به سوی خانه‌ی خود می‌رویم این روزها ما پر از شوریم و با سر می‌دویم این روزها روز و شب آماده‌تر، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم تهرانی مقدم می‌شویم نقشه‌هاتان یک به یک دارند کوچک می‌شوند سنگ‌های ما ولی دارند موشک می‌شوند در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم ای شب صهیون ! ببین ما احمدی روشن شدیم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس ما نیفتادیم اما خاکی و افتاده‌ایم ما ، ، ما جمله ایم چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده جان‌پناه اصلاً نمی‌یابی که سجیل آمده چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را بیخ گوش خود ببین شمشیر حزب‌الله را از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلی‌ست گوش صد لشگر پی فرمانده‌اش سیدعلی‌ست ماجراجویی نکن جایت بمان، آگاه باش روز و شب لرزان ز یک فرمان حزب الله باش غیرت ایران به جوش آمد اگر، بیچاره‌ای سرزمین دیگر نمی‌ماند تو را، آواره‌ای هرگز از ایران و لبنان سر نخواهی شد، بترس تو حریف غزه هم دیگر نخواهی شد، بترس از تلاویو شما ویرانه‌ می‌سازیم ما باز در بیت المقدس خانه می‌سازیم ما می‌شود این روزها در شوری بازارتان بند پوتین سلیمانی طناب دارتان پای پیمانی که می‌بندیم ما آماده‌ایم یک به یک قاسم سلیمانی و حاجی‌زاده‌ایم پهنه‌ی دنیای ما را عرصه‌ی قابیل نیست در میان نقشه‌ی ما جای اسرائیل نیست نعره‌ی جاءالحقیم، این دشت غرشگاه ماست راه ما سرخ است، آری! پس شهادت راه ماست :: گیرم از ما ناقه پی کردی،«فَسَوَّاهَا» که هست صبح را از ما گرفتی، ظهر عاشورا که هست وعده‌ی عشق است و می‌دانم که فردا مال ماست عالمی با ما نمی‌ماند؟ خدا با ما که هست در یمن، در شام، در لبنان و ایران و عراق هرچه از میدان مین گفتند، گفتم پا که هست لیلة الاسرای ما معراج می‌خواهد، چه غم! هیبت صهیون شکست و مسجدالاقصی که هست یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور غم ندارم، «كَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» که هست ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
ما که در قبضه‌ی خود هیبت طوفان داریم قدرتی سخت‌تر از شعله‌ی سوزان داریم یا علی هو مددی! ما به نبرد آمده‌ایم ذوالفقاریم و دوتا چشمه‌ی ایمان داریم شوق نابودی‌تان قصه‌ی لالایی ماست با «ید الله» در این واقعه پیمان داریم تا خدایان شما را همه در بند کنیم در دل پیر و جوان ملک سلیمان داریم در شهیدان «الی القدس» ببینید که ما سوی نابودی‌تان یکسره جریان داریم ما دماوند‌ترین مردم دنیا هستیم ریشه در خاک خدا، کشور ایران داریم ✍
به سر بستم اگر با شوق سربند شهیدان را به سر هم می‌دهم در پای باورهایشان جان را گرفتم دست‌های بیعتم را سمت مظلومان که حتی مرگ هم از من نگیرد عهد و پیمان را چه باک از گرگ‌های تشنه‌ی خون همچو اسراییل شهادت بیشتر کرده‌ست مردان رجزخوان را بگو بیرون کند این فکرهای خام را از سر که این آشوب‌ها خالی نخواهد کرد میدان را بخوان منظومه‌های تلخ هر روز فلسطین یا بیاور پیش چشمت باز هم اندوه لبنان را برای گریه‌ی بیروت مرهم باش بی پروا کمی آرام کن بغض بلندی‌های جولان را به پا خیز ای مسلمان! شعله‌های خشم را بردار بسوزان ریشه‌های سست جنگل‌های عصیان را رسیده لحظه‌ی فتح الفتوح لشکر سجیل که اینجا آه مظلومان به پا کرده‌ست طوفان را شب اندوه طی خواهد شد و در صبح آزادی به نیکی باز خواهد برد دنیا نام ایران را...
در جهانِ سراسر از ظلمت که پُر است از سیاهی و وحشت تا کجا ناامیدی و حسرت؟ حرکت کن! امید پا برجاست که جهان تشنه‌ی اراده‌ی ماست یک‌تنه می‌توان جوانه شدن دشمن هر چه که بهانه شدن جریان داشتن، روانه شدن می‌توان رود بود و جاری بود در همه فصل‌ها بهاری بود می‌شود راه آسمان کوتاه گوی و میدان بپاست، بسم‌الله وعده‌ی صادق است در این راه صبر ما را زمان نمی‌فهمد خشم ما را جهان نمی‌فهمد چه کسی گفته راه تاریک است؟ جاده هرچند سخت و باریک است حرکت کن! که نور نزدیک است در مسیرِ سراسر امّیدیم ذره‌ای در مقام خورشیدیم نور چون قلّه‌ای برابر ماست آسمان مقصد است و باور ماست این قدم‌های رو به آخر ماست که به سیمرغ می‌رسیم و به او وحدهُ لا اله الّا هو
چه کس بالاتر از دست خدا؟ ایران خدا دارد و ثابت کرده که یک دست هم آری صدا دارد کجا دیدی دل ایران و ایرانی بلرزد هان؟! اگر پایی به میدان است دستی بر دعا دارد کجا دیدی که مظلوم و قوی با هم، یکی باشد شبیه این یلان حیدری دیگر کجا دارد؟ قسم بر صفحه صفحه، خط به خط تاریخ این میهن به وقت جنگ یکدل‌مردمی از جان رها دارد اگر گلگون شد از خون شهیدان خاک، باکی نیست که در آیین ما آزاده بودن، خون‌بها دارد بگو با دشمن بد عهد: این‌جا خاک آرش‌هاست که طهرانی مقدم‌ها و حاجی‌زاده‌ها دارد امید ما همیشه در حوادث در همه حالی به آن شاه خراسان است که گنبدطلا دارد سلاح ما که موشک نیست، ایمان قوی ماست دودم چون ذوالفقاری که علی مرتضی دارد
رسم شهیدان خورشید را رسم خموشی نیست شور و شرر دارند مجمرها در شعلهٔ فریاد می‌جوشد خون برادرها و خواهرها با قیل و قال هر هیاهو هم، زیر فشار خان ترسو هم، پشت دری با درد پهلو هم...، چادر نمی‌افتد از این سرها هر روزمان وقتی که عاشوراست تا مادر ما حضرت زهراست چون غیرت و مردانگی با ماست خالی نخواهد ماند سنگرها وقتی که مثل نور می‌بارید باران تکبیر از دهان‌هاتان در مشتتان هر روز گل می‌داد گلدستهٔ اللّه اکبرها.. در عشق نامی معتبر داریم سربند «یازهرا» به سر داریم سرّ سپید عشق پنهان است در چادر مشکی مادرها طوفان حریف هر درختی نیست رفتید تا مثل شما باشیم تا ایستادن را بیاموزیم از سروها و از صنوبرها رسم شهیدان رسم بیداری‎‌ست داغ است و مثل رودها جاری‌ست بر سنگ فرش سرخ گوهرشاد خون کبوترها... کبوترها... ✍🏻 🏷 |
گل‌های معطّر باز جنگی نابرابر در برابر داشتند دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟ گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی زیر چکمه بوی گل‌های معطّر داشتند دست بر ماشه نمی‌بردند این قزّاق‌ها شرم اگر که از حرم نه، از کبوتر داشتند.. لحظه‌ای قبل از صدای وحشی فرمان تیر کودکانی در کنار خویش مادر داشتند چشم کاشی‌های فیروزه به گنبد خشک شد؟ یا از اوّل طرح اِسلیمیِ پرپر داشتند؟ در وصیّت‌نامۀ سرخ شهیدان دیده‌ای؟ جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند ✍🏻 🏷 | ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
امید من شهادت و نگاه من به رجعت است قیام می‌کنم ببین قیام من قیامت است زهیر می‌رود بُریر می‌رسد، بیا ببین چه رفت و آمدی میان جبهه‌ی رشادت است پیام کربلاست؛ دست از عَلَم می‌افتد و عَلَم به حکم عاشقی همیشه راست‌قامت است به مُهر سر نهاده‌ایم و فرقِ باز ما گواه که سجده در میان خون، نهایت عبادت است شکسته باد دستمان اگر تفنگ برنداشت زبانمان بریده باد اگر پی خیانت است سعید، ما؛ شهید، ما؛ همیشه روسفید، ما شهادت افتخار ماست، آری این حقیقت است ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅