eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وحدت و اقتضای سیاست برخی از افراد تصور می کنند وحدت مسلمین یک حکم شرعی نیست و جنبه سیاسی دارد، به این معنا که اقتضای سیاست و حکومت داری در عصر حاضر حکم نموده که سخن از اتحاد بین مسلمانان و احترام به یکدیگر به میان آید و گرنه لازمه عمل به دستورات دینی، چیز دیگریست. در حالی که وحدت مسلمین یک حکم شرعی و تکلیف مهم دینی است، حتی یک مسئله‌ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست، زیرا خدمت به دشمنان بوده و خدمت به دشمنان هم، از نظر شرعی حرام است. سایت آیت الله العظمی خامنه ای 🌱 احکام وارونه بسیاری از مردم وظایف خود را وارونه انجام می دهند مثلا آموزش عقاید و احکام دین که بر همه لازم و واجب است، بسیاری از آن سر باز می زنند، اما آموزش موسیقی لهوی که حرام است بسیاری به دنبال آن هستند. آرایش برای همسر لازم است اما انجام نمی دهند، آرایش برای نامحرمان حرام است اما انجام می دهند.
💢 شیعیان میگویند در روز بیش از ۱۰۰ هزار نفر در آن منطقه حضور داشته و حدیث را شنیده اند اما چرا هیچ کدام در اعتراض نکنند؟ ✅اولا مساله غدیر از قطعیات مسلم تاریخی است و در کانال بطور مفصل به آن پرداخته ایم و منابع و اسناد تاریخی را ذکر کرده ایم.( این عبارات را در کانال سرچ کنید: ) ✅ثانیا حال سؤال این است که چرا چنین جمعیّتى، در برابر انحراف سقیفه، اعتراضى از خود نشان نداده و راه سکوت را در پى گرفتند؟! آیا این نکته نمی رساند که حدیث غدیر دلالت بر ولایت حضرت علی نداشته است!؟ در پاسخ باید گفت: اساساً عمومیّت عدم اعتراض صحابه در سقیفه، مورد نقض و ابطال است؛ زیرا چون سلمان، مقداد، طلحه و... در اعتراض به سران سقیفه، کوتاهى نکردند و حتى زبیر، به سوى سر دمداران سقیفه شمشیر کشید. اما گروهى که را فراروى خود پسندیدند؛ یا به خاطر رعایت مصلحت و دورى از تفرق و خونریزى بود: مثل عباس عموى پیامبر و یا از روى ترس و تهدید عمّال خلیفه وقت. و یا این که خود از آمدن این گروه بهرههاى فراوانى مىبردند. مانند نیاکان آنها و یا خاندان امویه. همچنین گروهی دیگر بودند که نه از روی امتناع و تهدید، بلکه به سبب شناختی که از علی (ع) به عنوان حاکمی گستر داشتند، دست از مخالفت برداشتند. آخر این که بخشى از مردم نیز، از روى جهل و نادانى، ابوبکر را به جاى حضرت على (ع) به خیال این که على (ع) است و به سفارش پیامبر در غدیر عمل مىکنند؛ به خلافت برگزیده و با او کردند.   حضرت على (ع) هم طبق وصیّت حضرت پیامبر اسلام، مأمور بود که نگذارد جامعه به دو دستگی کشیده شود، لذا ایشان ده ها بار در مواقع مختلف با استناد به حدیث غدیر تنها به مخالفت قولی کردند. 📚السقیفة والفدک، ابى بکر احمدابن عبدالعزیز جوهرى، ص 50
💚💐💚 روزتان معطر به ذکرصلوات برمحمد وآل محمد(علیهماالسلام)💐 💚السلام علیک یابقیة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💚السلام علیک یااباعبدالله الحسین (علیه السلام) 💚السلام علیک یا علی ابن موسی رضا(علیه السلام) 💚السلام علیکم یا اهل بیت النبوه جمیعا" ورحمة الله وبرکاته💐 💜از خورشید مهربانی اش 💜از دنیا 💜تمام خوبی هایش 💜و از خدا 💜لطف بی کرانش 💜نصیب لحظه هایتان باشد 🆔 ❤️جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد 💛جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد 💙جمعه‌یعنی روشن‌از رویش بگردداین جهان 💚جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان💚 🆔 امام صادق (علیه السلام) علیه فرمودند:: وخداوند به کسی که در شب وروز جمعه بر محمد(صل الله علیه وآله) و آل محمد صلوات بفرستد هزاربرابر ♻️🌹 ودرغیر جمعه صد برابرثواب میدهد♻️🌹 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_34854719.mp3
6.79M
* #توسل #امام_زمان #کلیپ_صوتی 🎧موضوع: شیوه های مجرب توسل به امام زمان علیه السلام ‌
اَلْاِمامُ الْوالِدُ الشَّفيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغيرِ" امام مانند پدر دلسوز و مادر نيكوكار به بچه ی كوچك است. فرض كنيد پدر مهربان و يا مادر فداكاري هستند كه فرزندان آن‌ها به هر دليل نمي توانند مستقيماً با ايشان ارتباط داشته باشند به تعبيري، نسبت به آنها غايب هستند، مثلا مسافرت رفته، يا گرفتار زندان شده، يا به هر دليلي از دسترس ايشان خارج مي‌باشند، در اين صورت آن‌ها چقدر از اين پدر و مادرِ به سفر رفته و يا در بندِ خويش ياد مي‌كنند؟ خصوصاً اگر والدين خيلي دلسوز و فداكار بوده، فرزندان هم با وفا باشند، واقعاً در زماني كه پدر و مادر غايب هستند، آن‌ها را از ياد نمي برند و جاي خالي آن‌ها را هر لحظه حس مي‌كنند. هر قدر كه اين دوري و جدايي طولاني شود، نديدنِ پدر و مادر براي فرزندان طبيعي و عادي نمي شود بلكه در هر زمان مناسب تلخ يا شيرين و در هر اجتماع خانوادگي، بيش از هر كس به ياد آن‌ها هستند عكس آنها را در گوشه و كنارِ خانه قرار مي‌دهند، همواره وجود پدر و مادر خويش را به ديگران گوشزد كرده، متذكر مي‌شوند كه آنها به سفر رفته اند، ولي بالاخره مي آيند هر كس هم كه به طريقي با آنها ارتباط برقرار كند، ابتدا از احوال پدر و مادر غايب آن‌ها جويا مي‌شوند، و سپس آن‌ها را با عبارات مختلف تسلّي مي‌بخشند. فرزندان نيز، هر بار با يكديگر تماس داشته باشند، در هر برخوردي درباره ی درد هجران خود سخن مي گويند، پيش از هر كلام و بيش از هر چيز، از پدر و مادر خود صحبت مي‌كنند و از يكديگر مي‌ پرسند كه آيا نامه اي دريافت نكرده اند؟! تماس تلفني نداشته اند؟ حالشان چطور است؟ فلان خبر ناگوار و يا خوشحال كننده وقتي به آن‌ها رسيد، چه حالي داشتند؟
خلاصه، به هر مناسبت و بهانه اي، يادِ قلبيِ خويش را به صورت‌هاي گوناگون به زبان مي‌ آورند. هر كدام از آن‌ها آرزو مي‌كنند كه بتوانند حدّاقل صداي پدر و مادر خويش را بشنوند.
اگر تماس تلفني برقرار شود، هر يك از اعضاء خانواده در شنيدن صداي آن‌ها از ديگري سبقت مي گيرند. و حتي اگر بفهمند كه آن‌ها كاملاً سالم هستند، باز هم راضي نمي شوند و مي‌خواهند كه آن‌ها را ببينند و يا لاقل صدايشان را بشنوندو... گاهي مجلس سرور خانوادگي برگزار مي‌شود، مثلاً روز عيدي فرا مي‌رسد و يا جشن عروسي پيش مي‌آيد و... وقتي همه دور هم گرد آمده اند، غيبت آن عزيزان در اين مجلس شادي ناراحتي آن‌ها را افزوده، و دائماً با دل و زبان، متذكر ياد پدر و مادر شده، اين سخنان را به زبان مي آورند: اگر پدر بود...! اگر مادر بود...! اگر پدر و مادرشان گرفتار باشند، لازم نيست كسي به آنها بگويد كه برايشان دعا كنيد. فرزندان،به طور طبيعي از هيچ كاري براي رهايي والدين خود مضايقه ندارند، در انجام انواع دعاها و توسلات كوتاهي نمي كنند، اگر بشنوند كه عمل يا نذري در رفع گرفتاري آن‌ها اثر داشته باشد انجام مي دهند، و در دعا و خواستنِ حوائج، آن‌ها را بر خويش مقدّم مي‌داند. حال ببينيم آن چه در اين مثال بيان شد، چقدر بر حضرت مهدي عجل الله فرجه كه امام زمان ما هستند تطبيق مي‌كند،و سپس وضعيت مؤمنان را نسبت به ايشان بسنجيم. آيا ايشان پدر مهربان و دلسوزي براي شيعيان و دوستدارانشان نيستند؟! آيا ايشان به اندازه ی يك پدر خوب و دوست داشتني و يك مادر نيكوكار نسبت به فرزند كوچكش، به دوستان خود لطف و محبت ندارند؟ آيا ايشان گرفتار و دربندِ زندان غيبت نيستند؟! آيا از خبرهاي ناراحت كننده ی ما آگاهي ندارند؟! ايشان با آگاهي از اين خبرها، چه حالي پيدا مي‌كنند؟! واقعيت اين است كه همه ی ما فرزندان كوچك و اغلب ناسپاسِ امام عليه السلام هستيم كه در هر لحظه و هر حالت آساني يا سختي، شادي يا غم، غنا يا فقر، و در هر آن و هر دم به دستگيري و رسيدگيِ ايشان نياز داريم. اما چقدر مانند يك فرزند با وفا با ايشان برخورد كرده ایم؟ خورشید جمعه ای دیگر دارد به غروب ماتم می نشیند و انگار ، داغ هجران تو همچنان بر دل ما می ماند. 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام مهدی منتظر ماست...: حجت الاسلام آقای قرائتی می فرمایند:" جواب آنهایی که ادعای امام زمان بودن دارند گاهی 👈یک سیلی است!" 🔵روزی کسی آمد در بیت رهبری و هِی میگفت برید به سید علی خامنه ای بگید بیاد! 🔵کسی از او پرسید شما مگه کی هستید!؟ 🔵گفت: من امام زمانم. ظهور کردم! 🔵یکی از پاسدارها اومد و یک سیلی محکم زد توی صورت اون مدعی! 🔵 مرد گفت چرا من رو زدی؟ 🔵پاسدار در پاسخ گفت:من خدام! من کِی گفتم ظهور کنی؟😂 🇮🇷
🔸" حدیـــــثِ روز ".... رسول اكرم صلى اللہ عليہ و آلہ : مَن سألَ اللهَ الشَّهادَةَ بِصِدقِ بَلَّغَهُ اللهُ مَنازلَ الشُّهَداء وَ إن ماتَ عَلَے فِراشِهِ. هر ڪہ صادقانہ از خدا شهادت مسألت ڪند خداوند او را بہ جایگاہ شهیدان مے رساند حتے اگر در بستر خود بمیرد. 📗بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۷ ، ص ۲۰۱
💢چرا حضرت محمد را آزار می‌دهیم ✅امام صادق(ع) در مجلسی فرمودند: چه مى‌شود شما را كه حضرت محمد(ص) را آزار مى‌دهيد؟! مردى گفت: شوم! چگونه رسول‌الله را آزار داده‌ایم؟ امام صادق(ع)فرمودند: مگر نمى‌دانيد كه شما بر آن حضرت عرضه مى‌شود؟ و وقتی معصيتى در آنها فرمايد آزرده مى‌‌گردد؟ پس رسول‌الله را ندهيد و با اعمال نیکوی خود، آن حضرت را شادمان سازيد. 📚امالی شیخ مفید،مجلس۲۳، شماره ۲۹ 💢از ابن عباس است كه به ايشان، اطلاع دادند كه على (ع) عده اى انسان(مرتد) را است. ابن عباس گفت: اگر من بجاى او مى‌بودم، آنها را نمى‌سوزاندم. زيرا نبى‌اكرم فرمود: ” مردم را با خدا (آتش) عذاب ندهيد.”بلكه آنها را مى‌كشتم همانطور كه پیامبر فرمود: “هركس دينش را تغيير داد او را بكشيد.” [مختصر صحيح بخارى، باب٧٠، ص٦٤٩ ] این‌ امام شیعیان است!! ✅آنچه در مورد افراد توسط پیشوایان مسلمین نقل شده است باید به دقت بررسی شود چون این عمل را نمی توان با اسناد به کسی نسبت داد مخصوصا کسانی که مهربان ترین انسانها بوده اند و صدها روایت تاریخی صحیح، این مسئله را می کند. یکی از راویان این عکرمه است که به اقرار علمای اهل سنت فردی دروغگو بوده است: جریر بن عبدالحمید از یزیدبن ابی زیاد نقل می کند که روزی به دیدار علی بن عبدالله بن عباس رفتم و را دیدم که بر درب نخلستان بسته شده بود، پرسیدم: چرا عکرمه را بسته ای؟ گفت: او بر پدرم دروغ می بندد. [1] قضیه دروغ بستن عکرمه بر ابن عباس بین مشهور بود تا جائی که ضرب المثل شده بود کما اینکه یحیی بن بکا می گوید از ابن عمر شنیدم که به نافع می گفت: از خدا بترس و بر من نبند همان گونه که عکرمه بر ابن عباس می بست. [2] گفته شده که بر رأی خوارج بوده است به همین خاطر امام مالک و مسلم از او روایتی نقل نکرده اند. [3] قاسم به عثمان بن مرة گفت: ای برادر! عکرمه دروغگوئی است. صبح یک حدیثی را نقل می کند و غروب از حدیث خود بر می گردد. [4] با توجه به این این نقل نمی تواند به عنوان سند قابل اعتماد محسوب شود. 📚 منابع: [1]. سیر أعلام النبلاء، ج5، ص23. [2]. همان، ج7، ص237. [3]. تذکرة الحفاظ، ج1، ص74. [4]. تهذیب الکمال، ج20، ص286
...هر دم از دامن ره، نوسفری می‌آمد ولی این بار دگرگون خبری می‌آمد یعنی آن قافله سالارِ سرآمد آمد و چنین گفت خداوند: محمد آمد... آن‌که از خندۀ او باغ جنان می‌روید «عالم پیر دگر باره جوان» می‌روید... در تو دیدیم صفاخانۀ آگاهی را آشکارایی اسرار هواللهی را تو «اَلَم نَشرَح» یاری که تماشا داری «آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری» عشق در چشم تو این آینه را تک می‌دید و در این پرده «رَفَعنا لَکَ ذِکرَک» می‌دید عشق را در صدد نفی مَنات آوردی مردگان را به سرآغاز حیات آوردی و چنان ولوله در کوی حجاز افکندی که جهان را به نگاهی به نماز افکندی جهل و جادوی قبایل به فراموشی رفت آتش مشعلۀ مرگ به خاموشی رفت و زمین گفت: محمد! تو حیاتم دادی «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادی» کیستی؟ ای همه سرها به فدای قدمت! کیستی؟ ای سر من نذر حریم حرمت! صبر در پیچ و خم حادثه، ایوب تو بود یوسف از روز ازل در پی یعقوب تو بود بارها در اُحد واقعه مجروح شدی تو که بر کشتی دریای خدا نوح شدی... خضر هم گوش به زیبایی پیغام تو کرد «طی این مرحله با همرهی» نام تو کرد چهره انگار... نه، انکار ندارد، ماه است این چه نوری‌ست که در چهرۀ عبدالله است؟ این چه نوری‌ست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوری‌ست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده‌ست یهودی‌ها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاه‌اند همه انگشت به لب خیره به عبدالله‌اند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی‌ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه‌شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم‌ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم... لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده‌ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم‌رده با آسیه است و مریم... هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق‌القمر است هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد «دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد» محرم راز، علی باشد و باشد کافی‌ست جمع دست علی و دست محمد کافی‌ست و علی معنی «اکملت لکم دینکم» است شاهد گفتۀ من خطبۀ غرّای خم است منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ باز از خصلت او با دگران می‌گوید آنچه در باطن او دیده عیان می‌گوید پیش پیری که به جنگاوری‌اش می‌بالد از جوانمردی سردار جوان می‌گوید «سود در حب علی است و زیان در بغضش» با عرب باز هم از سود و زیان می‌گوید حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم» یک کلام است که با چند بیان می گوید... تو آمدی و در رحمت خدا وا بود و غرق نور، زمین، بلکه آسمان‌ها بود بهار بود و ربیعش از آن جهت خواندند که این سلاله‌ای از شاخسار طوبی بود در آسمانِ شب مکّه، قدسیان گفتند خدا، ستارۀ احمد چقدر زیبا بود گرفت نور تو جغرافیای عالم را شب ولادت خورشیدِ عالم‌آرا بود زمین زمین همه می‌سوخت در لهیب گناه و ذات پاک تو از هر بدی مبرّا بود... از آسمان‌ها بوی فرشته می‌بارید شگفت واقعه‌ای در تمام دنیا بود ألَم یَجِدکَ فقیراً خدات روزی داد ألَم یَجِدکَ یَتیماً خدات مأوا بود... نیافرید جهان را مگر به خاطر تو اگر که خلقت، منظور حق‌تعالی بود عبور کردی از آفاق و انفسِ عالم از آن مسیر که مسدود بر مسیحا بود همای سدره‌نشینِ مقام أو أدنی! به کُنهِ جاه تو اندیشه را کجا جا بود؟ برای نافله وقتی قیام می‌بستی بهشت، گوشۀ سجادۀ تو پیدا بود چه آیه می‌خواندی که حجاب‌ها می‌رفت و قفل‌های جهان پیش روی تو وا بود بنازم این همه شوکت که عبد درگاهت ولیّ ایزد منّان، علیّ أعلا بود... ز مکّه رفتی و تاریخ هم دگرگون شد اگر که هجرت آن روز یک معمّا بود فدای این همه مهر و عطوفت و رحمت که در دقایق آخر تو را غم ما بود زبان الکن ما بسته است در مدحش «خروش»! این همه یک قطره پیش دریا بود معادلات نگاه مرا به هم‌زده ای از آن‌زمان که دراین کوچه ها قدم زده ای! کشیده ایم به سلمان و سینه چاک توایم چه پرچمی به دل امت عجم زده ای! تبسمی کن‌ و‌ کفار را مسلمان کن بخند! ای که امید گدای غمزده ای! کسی نبودم و حالا موذنت شده ام! مرا ز قافله بی کسان قلم‌ زده ای علی امام‌ من است و منم غلام علی! تو سرنوشت مرا در نجف رقم‌ زده ای من از مدینه تو سمت کوفه آمده ام به امر تو