#درسهایی_ازحضرت
#زهرا_سلام_الله_علیها
#قسمت_صدوسی_هشتم💎
امام علیه السلام فرمود به منی نرسیدی، و رمی جمره ها نکردی، و در مسجد راءس انجام ندادی، و قربانیت را ذبح نکردی، و در مسجد خیف نماز نگزاردی، و طواف افاضه به جای نیاوردی، و به سوی خداوند تقرب نجستی، چه این که تو حج نکردی.
پس شبلی از غفلت های حجش به ندبه و زاری افتاد و پیوسته آداب حج می آموخت تا سال دیگر از روی معرفت و یقین حج بگذارد.
علی علیه السلام در مورد مراسم اسرار آمیز حج می فرماید:
آیا مشاهده نمی کنید که همانا خداوند سبحان، انسان های پیشین از آدم علیه السلام تا آیندگان این جهان را با سنگ هایی در مکه آزمایش کرد که نه زیان می رسانند، و نه نفعی دارند، و نه می شنوند؟ این سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پایداری مردم گردانید.
سپس کعبه را درسنگلاخ ترین مکان ها، بی گیاه ترین زمین ها، و کم فاصله ترین دره ها، در میان کوه های خشن، سنگریزه های فراوان، و چشمه های کم آب، و آبادی های از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچ کدام در آن سرزمین آسایش ندارند.
ادامه دارد...
عشق؛ اتفاق نیست
که با آمدن و رفتن ها
از چشم بیافتد
عشق تویی!
وجودت که عشق باشد
می بخشی تمامِ مهربانیت را
حالا اینکه بی حرمتی می کنند
با نامِ عشق
حالا اینکه تفاوتِ آغوش
و بوسه هایِ عاشقانه را نمی فهمند
حالا اینکه تو عاشق بوده ای
و عاشقی کرده ای و ندیدند ...
عشق؛ باز هم همان عشق است
مثلِ خدا
که ما بی مِهر می شویم
ما فراموشش می کنیم
ما نمی بینیم دستانِ نوازشگرش را
اما او باز هم خدایی می کند
باز هم دلش برایِ خنده هایِ ما
تنگ می شود🌷
❄️🌨☃🌨❄️
هیچوقت دلخوشی ڪسی
رو ازش نگیرید...
این دلخوشی میتونه:
یه سلام ؛
یه احوالپرسی ؛
یه حواسم بهت هست ؛
یه صدای گرم و دوستانه ؛
و یه حس خوب باشه...
دوستی ها رو دست ڪم نگیرین
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها
سنگ میزنند...
ولی گنجشکها جدی جدی میمیرن...!
آدما شوخی شوخی به هم زخم زبون
میزنند...
ولی دلها جدی جدی میشکنند...
❄️🌨☃🌨❄️
حقیقت این است که هر شکست پلهای است برای گامی به جلو رفتن،
ولی به یاد داشته باشید که برای همه ی گام های بعدی نمی توان از همان پله استفاده کرد.
هر گامی می بایست بر روی پلهی جدیدی برداشته شود.
این بدان معناست که نباید اشتباهی را هرباره تکرار کرد.
بنابراین از هر کدام از آن ها به خوبی درس بگیرید.
تجربه همواره بهترین معلم است.
❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شام مجلسی خوشمزه و فوری😋
مواد لازم🔻
4 قاشق غذاخوری روغن
1 قاشق غذاخوری کره
2 حبه سیر
1 پیاز
300 گرم سینه مرغ چرخ شده
5 قارچ
2 گوجه فرنگی
1 قاشق دسر رب گوجه فرنگی
2 عدد فلفل تند
1 قاشق دسر فلفل قرمز
1 قاشق فلفل سیاه
1 قاشق زیره سبز
1 قاشق دسر آویشن
1 قاشق چایخوری نمک
7 عدد سیب زمینی
50 گرم پنیر چدار برای سس
1 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی
2 لیوان آب
طرز تهیه🔻
سیبزمینی هامونو وسطشو برشبزنید و خالی کنید
مواد گوشتیو همه مخلفاتی کهدر کپشنگفتیم رو مخلوط میگنیم و
نمک و فلفل سیاه و قرمز و کمیاب و رو باهاممخلوط میکنیمو به سیبزمینیهامون میزنیم و مواد گوشتیمون کهمخلوط کردیمداخل سیبزمینی هامون میزاریم
میزاریم فر ۱۸۰درجه به مدت ۳۵ تا ۴۰ دقیقه.
#سالاد_پاستا_با_لوبيا_مکزیکی 🍲 😋
▫️پاستا ۳۰۰ گرم
▫️لوبياي پخته یک لیوان
▫️ذرت پخته يا كنسروي یک لیوان
▫️گوجه فرنگي یک عدد
▫️فلفل دلمه اي قرمز نصف فنجان
🔸سه چهارم ليوان ماست چكيده كه دو حبه سير داخلش رنده كرديد يا يك ليوان ماست موسير+يك ق روغن زيتون+يك ق آبليمو+نمك،فلفل سياه،فلفل قرمز
اين سالاد بايد تند باشه. بهتر است سالاد يك ساعت داخل يخچال باشه بعد سرو بشه. روي سالاد رو با جعفري ساطوري تزئين كنيد
♦️بجاي لوبيا قرمز ،از لوبيا چيتي يا سفيد هم ميتونيد استفاده كنيد
.
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سمبوسه_پیتزایی
خمیر یوفکا یا نون لواش.....به مقدار لازم
قارچ......150 گرم
ژامبون یا سوسیس......150 گرم
فلفل دلمه ای.....1عدد
سیب زمینی پخته.....1عدد
جعفری.....نصفه پیمانه
نمک و فلفل و آویشن
ابتدا سیب زمینی رو بپزید.سپس نگینی خرد کنید.در یک تابه قارچ رو خرد کرده.در کمی کره تفت بدید تا آبش جمع بشه.قارچ با حرارت بالا و کمی آبلیمو تفت بدید.که سیاه نشه.سپس بهش سوسیس خرد شده و فلفل دلمه ای خرد شده را اضافه کنید.در آخر سیب زمینی خرد شده.نمک و فلفل و آویشن و جعفری خرد شده هم بریزد.نون لواش بگیرید.مواد رو یه طرف بریزدو بپیچیدبعد در روغن داغ سرخ کنید.
.
💕مادربزرگم می گفت غماتون رو نشمرید هی روش می یاد!
مادربزرگم سیاه نمی پوشید، می گفت فلک رو گول بزنیم دیگه بلا نفرسته!
می دونم کارمون از فریب دادن تقدیر غریبمون گذشته، اما خدا رو چه دیدین شاید مادربزرگا یه چیزی می دونستن که ما نمی دونیم🙏❤️
❄️🌨☃🌨❄️
📚#حکایت_قبای_قاضی
ملانصرالدین با نوکرش عباد برای گردش به باغ های اطراف شهر می رفت. یک روز در باغی قاضی را دیدند که مست و مدهوش، خودش یک طرف افتاده و قبایش یک طرف دیگر. ملا قبا را برداشت و پوشید و رفت. قاضی به هوش آمد و قبا را ندید. به نوکرش سپرد: قبا را تن هرکه دیدی، او را پیش من بیاور.
اتفاقا نوکر قاضی در بازار چشمش به ملانصرالدین افتاد که قبا را پوشیده بود و داشت سلانه سلانه برای خودش می رفت. جلوی او را گرفت و گفت: باید با من بیایی به محضر قاضی! ملا بی آنکه اعتراض کند همراه او رفت. به محضر قاضی که رسیدند، ملا گفت: دیروز با نوکرم عباد برای گردش به اطراف شهر رفته بودم. مستی را دیدم که قبایش افتاده بود. قبایش را برداشتم و پوشیدم. شاهد هم دارم. هر وقت آن مرد مست را پیدا کردید، مرا خبر کنید تا بیایم و قبایش را پس بدهم. قاضی گفت: من چه می دانم کدام احمقی بوده... قبا پیش شما باشد؛ اگر صاحبش پیدا شد، شما را خبر می کنیم.
🌨❄️☃❄️🌨
004.mp3
2.01M
🔶 رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
بخش چهارم
🔺 ظرف روان اطرافیان رو پر نکنیم!😌
💥 دکتر حمید #حبشی