eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.3هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰جواب آیت الله مجتهدی به کسانی که می گویند دلت پاک باشه. ✍مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): خیلی از مردم میگن، بابا دلت پاک باشه؛ (و کاری به واجب و حرام نداشته باش) دل پاک باشد، کافی است!! جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی و سعادت بهشت میدونند اینه:آنکس که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت [آمـِـنـُوا] در حالیکه گفته: [آمـِـنـُوا وَ عَمِـلُوا الصَّالِحات] یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود.مغز و پوست باید با هم باشد.هم دل؛ هم عمل!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 رهبر انقلاب، خطاب به مردم: انتظار نداشته باشید بلافاصله همه چیز درست شود! باید صبر کنید.. بی صبری را به مرز همکاری با دشمن نرسانید صبر یعنی ...👆
ادامه داستان 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد وشش: پرستار که حالا میدانستم اکبر نام دارد به میان حرفش پرید ( عه.. عه .. عه .. من کی مثه زندانبانا بالای سرت بودم؟؟ آخه بچه سید، اگه تو اتاق بقیه مریضا فضولی نکنی که من دنبالت راه نمیوفتم.. تمام مریضایِ بخش میشناسنت.. اینم از الانت که بدون ویلچر واسه خودت راه افتادی..) زن دستی بر موهای ِ نامرتب حسام کشید ( فدایِ اون قدت بشم من .. قبول کن مادر که تو آدم بشو نیستی.. از الانم هر وقت خواستی جایی بری، بدون ویلچر تشریف ببری، گوشِ تو طوری میپیچونم که یه هفته ام واسه خاطرِ اون اینجا بستری بمونی..) حسام ابرویی بالا انداخت و آب دهانی قورت داد ( مامان به خدا امروز دکترم گفت دیگه کم کم ویلچرو بذار کنار.. مثلا مگه من فلجم.. این اکبر بیخود داره خود شیرینی میکنه.. در ضمن گفتم سارا خانووم فارسی حرف زدنو بلد نیستن، اما معنیِ کلماتی فارسی رو خوب متوجه میشنااا.. آّبرمو بردین..) لبهایم از فرطِ خنده کش آمد.. این مادر و پسر واقعا بی نظیر بودند.. ناگهان تصویر مادرِ بی زبانم در ذهنم تجدید شد.. و کنکاشی برایِ آخرین لبخندی که رنگِ لبهایم را دیده بود. حسام سرش را به سمت من چرخاند ( سارا خانووم. ایشون مادرم هستن و اسم واقعی من هم امیر مهدیِ .. امروز خیلی خسته شدین.. بقیه ی ماجرا رو فردا براتون تعریف میکنم..) به میان حرفش پریدم که نه، که نمیتوانم تا فردا صبر کنم. و او با آرامشی خاص قول داد تا عصر باقی مانده ی داستان را برایم تعریف کند.. مادر حسام پیشانی ام را بوسید و همراه پسرش از اتاق خارج شد.. چشمم به کبوتر نشسته در پشتِ پنجره ی اتاقم افتاد. مخلوطی از خاطراتِ روزهایِ گذشته ام و دیدار چند دقیقه پیش حسام و مادرش در ذهنم تداعی شد.. چرا هیچ وقت فرصت خندیدن در خانه ی مان مهیا نمیشد؟؟ اما تا دلت بخواهد فرصت بود برایِ تلخی و ناراحتی.. تهوع و درد لحظه ایی تنهایم نمیگذاشت و در این بین چقدر دلم هوایِ فنجانی چایِ شیرین داشت با طعم خدا.. خدایی که خیلی دیر فهمیدم هست.. درست وقتی که یک بند انگشت با نبودن فاصله داشتم.. دلهره ی عجیبی به سینه ام چنگ میزد. حتی نفسهایی که می کشیدم از فرط ترس میلرزید.. کاش فرصت برایِ زنده ماندن بیشتر بود.. من اصلا آمادگی مرگ را نداشتم.. آن روز تا غروب مدام خدا را صدا زدم.. از ته دل.. با تمام وجود.. به اندازه تمام روزهایی که به خدایی قبولش نداشتم. و آرزو میکردم که ای کاش حسام بود و قرآن میخواند. هر چند که صدایِ اذان تسکینی بود برآن ترسِ مرگ زده، اما مسکنِ موجود درآن آیات و صوتِ حسام، غوغایی بی نظیر به پا میکرد بر جانِ دردهایم.. حسام آمد.. یالله گویان و سربه زیر در چهارچوب درب ایستاد.. از فرط درد پیچیده در خود رویِ تخت جمع شده بودم اما.. محضه احترام، روسریِ افتاده رویِ بالشت را بر سرم گذاشتم. عملی که سرزدنش حتی برایِ خودم هم عجب بود.. حسام چشم به زمین دوخته؛ لبخند برلب نشاند. انگار متوجه روسریِ پهن شده رویِ سرم شد.. (پرستار گفت شرایطتون خوب نیست. اومدم حالتونو بپرسم.. الان استراحت کنید، بقیه حرفا بمونه واسه وقتی که حالتون بهتر شد.. فعلا یا علی..) خواست برود که صدایش زدم ( نرو.. بمون.. بمون برام قرآن بخوون..) و ماند، آن فرشته سربه زیر… ادامه دارد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
ادامه داستان 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد وهفت: آن شب در هم آغوشیِ درد و آیاتِ وصل شده به حنجره ی حسام به خواب رفتم با بلند شدنِ زمزمه ی اذان از جایی دور و بیرون از پنجره ی اتاقم، چشم به دوباره دیدن گشودم. آسمانِ صبح، هنوز هم تاریک بود.. و که حسامی با قرآنی در آغوش و سری تکیه زده به صندلی در اوج خواب زده گی، آرامشش را دست و دلبازانه، فخرفرشی میکرد. به صورتِ خفته در متانت اش خیره شدم. تمام شب را رویِ همان صندلی به خواب رفته بود؟ حالا بزرگ ترین تنفر زندگیم در لباس حسام، دلبری میکرد محضه خجالت دادنم. اسلامی که یک عمر آن را کثیف و ترسو و وحشی شناختم، در کالبد این جوان لبخند میزد بر حماقت سارا.. زمزمه ی اذان صبح در گوشم، طلوعی جدید را متذکر میشد، طلوعی که دهن کجی میکرد کم شدنِ یک روزِ دیگر ازفرصتِ نفس کشیدن ، و چند در قدمی بودنم با مرگ را.. و من چقدر ته دلم خالی میشد وقتی که ترس مثله آبی یخ زده، سیل وار آوار میکرد ته مانده زندگیم را.. آستین لباسش را به دست گرفتم و چند تکان کوچک به آن دادم.. سراسیمه در جایش نشست. نگاهش کردم.. این جوان مسلمان، چرا انقدر خوب بود؟ (نماز صبحه..) دستی به صورت کشید و نفسی راحت حواله ی دنیا کرد (الان خوبین؟) سوالش بی جواب ماند، سالهاست که مزه ی حال خوب را فراموش کردم ( دیشب اینجا خوابیدین؟) قرآن را روی میز گذاشت (دیشب حالتون خیلی بد بود، نگرانتون شدیم.. منم اینجا انقدر قرآن خووندم، نفهمیدم کی خوابم برد.. ممنون که بیدارم کردین. من برم واسه نماز. شما استراحت کنید، قبل ناهار میام بقیه داستانو براتون تعریف میکنم… البته اگه حالتون خوب بود..) دوست نداشتم فرصتهایِ مانده را از دست بدهم.. فرصتی برایِ خلاء. سری تکان دادم ( من خوبم.. همینجا نماز بخوونید، بعد هم ادامه ماجرا رو بگین..) بعد از کمی مکث، پیشنهادم را قبول کرد. بعد از وضو و پهن کردنِ سجاده به نماز ایستاد. طنین تلفظِ آیات، آنقدر زیبا بود که میل به لحظه ایی چشم پوشی نداشتم.. زمانی، نماز احمقانه ترین واکنش فرد در برابر خدایی بود که نیستی اش را ملکه ی روحم کرده بودم. و حالا حریصانه در آن، پیِ جرعه ایی رهایی، کنکاش میکردم. بعد از اتمام نماز، نشسته بر سجاده کتابی کوچک به دست گرفت و چیزی را زیر لب زمزمه کرد. با دست به سینه گیِ خاص و حالتی ارادتمندانه.انگار که در مقابلِ پادشاهی عظیم کرنش کرده باشد. و من باز فقط نگاهش کردم. عبادتش عطرِ عبادتهایِ روزهایِ تازه مسلمانیِ دانیال را میداد. سر به زیر محجوب رویِ صندلی اش نشست و حالم را جویا شد.. اما من سوال داشتم ( چی تو اون کتاب نوشته بود که اونجوری میخوندینش؟؟). در یک کلمه پاسخ داد (زیارت عاشورا.. ). اسمش را قبلا هم شنیده بودم. زیارتی مخصوصِ شیعیان. زیارتی که حتی نامش هم، پدرم را به رنگ لبو درمیآورد.. نوبت به سوال دوم رسید ( چرا به مهر سجده میکنی؟ یعنی شما یه تیکه خاک وگلِ خشک شده رو به خدایی قبول دارین؟؟) با کف دست، محاسنش را مرتب کرد ( ما “به ” مهر سجده نمیکنیم.. ما “روی” سجده میکنیم..) منظورش را متوجه نشدم ( یعنی چی؟؟ مگه فرقی داره؟؟) ادامه دارد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
ادامه داستان 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد وهشت: لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم ( فرق داره.. اساسی هم فرق داره.. وقتی “به ” مهر سجده کنی، میشی بت پرست.. اما وقتی ” روی” مهر سجده کنی اون هم برایِ خدا، میشی یکتا پرست. خاک، نشانه ی خاکساری و بی مقداریه.. بنده ی خدا پنج وعده در شبانه روز پیشونی شو رویِ خاک میذاره تا در کمالِ خضوع به خدا سجود کنه و بگه خاک کجا؟؟ و پروردگار افلاک کجا..؟؟ ما “رویِ” مهر “به” خدایِ آفریننده ی خاک و افلاک سجده میکنیم.. در کمال خضوع و خاکساری..) تعبیری عجیب اما قانع کننده.. هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تفاوت باش بین “به” و “روی”.. اسلامِ حسام همه چیزش اصولی بود.. حتی سجده کردنش بر خدا.. اسلام و خدایِ این جوان، زیادی مَلَس و دوست داشتنی بودند و من دلم نرم میشد به حرفهایش.. بی مقدمه به صورتش خیره شدم ( دلم چای شیرین میخواد با لقمه ی نون و پنیر.. ) هر چند که لحنم بی حال و بی رمق بود. اما لبخندش عمیقتر شد ( چشم.. الان به اکبر میگم واستون بیاره.. دیشب شیفت بود.. ) مدتی بعد اکبر سینی به دست وارد اتاق شد. و با همان کل کل های بامزه و دوستانه اش اتاق را ترک کرد. و باز من ماندم و حسامی که با دقت از تکه های نان، لقمه هایی یک دست میساخت و در سینی با نظمی خاص کنار یکدیگر میچید.. باز هم چای شیرین شده به دستش، طعم خدا میداد.. روسری را روی سرم محکم کردم ( من میخواستم وارد داعش بشم.. اما عثمان نذاشت.. چرا؟؟ ) صدایی صاف کرد ( خیلی سادست. اونا با نگه داشتن طعمه وسط تله، میخواستن دانیال رو گیر بندازن. پس اول به وسیله ی عثمان مطمئن شدن که شما هیچ خبری ازش ندارین.. تو قدم دوم نوعی امنیت ایجاد کردن که اگر دانیال شما رو زیر نظر داشت، یقین پیدا کنه که هیچ خطری اون و خوونوادشو تهدید نمیکنه و درواقع نمایشِ اینکه سازمان و داعش بی خیالش شده. اینجوری راحتتر میتونستن دانیالو به سمت تله یعنی شما بکشن.. از طرفی با ورود شما به اون گروه، اتفاق خوبی انتظارشونو نمیکشید. حالا چرا؟؟ اونا میدونستن که اطلاعات به دست نیروهای ایرانی رسیده. پس اگه شما عضو این گروه میشدین، یقینا دانیال واسه برگردوندن خواهرش به ما متوسل میشد و اونوقت موضوع، شکل دیگه ایی به خودش میگرفت. یعنی رسانه ایی.. اونا میدونستن که اگه ما جریان رو رسانه ایی کنیم خیلی خیلی واسه وجهه ی خودشون و قدرتشون تو منطقه در برابر ابر قدرتها، گرون تموم میشه.. اینکه تو تمام اخبارها از نفوذ ایران در زنجیره ی اصلی داعش و جمع آوری اطلاعات سری و نظامیشون گفته بشه، نوعی شکست بزرگ و فاجعه محسوب میشد.. پس سعی کردن بی صدا پیش برن…) و من حیران مانده بودم از این همه ساده گی خودم.. ادامه دارد… بامــــاهمـــراه باشــید🌹
ادامه داستان 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد ونه: بعد از حرفهایِ حسام، تازه متوجه دلیل مخالفتهایِ عثمان با ورودم به داعش شدم. و من چقدر خوش خیال، او را مردی مهربان فرض میکردم. پرسیدم ( اون دختر آلمانی.. اونم بازیگر بود ؟) حسام آهی کشید ( نه.. یکی از قربانی هایِ داعش بود و اصلا نمیدونست که عثمان هم یکی از همونهاست و واقعا میخواست کمکت کنه تا به اون سمت نری..) مشتاقانه و جمع شده در خود باقی ماجرا را طلب کردم ( و نقش یان تو این ماجرا چی بود؟) لبانش را جمع کرد (خب… شما باید میومدین ایران.. به دو دلیل.. یکی حفظ امنیتتون و قولی که به دانیال داده بودیم.. دوم دستگیری ارنست.. یه دو رگه ی ایرانی انگلیسیه، و مامور خرابکاری تو ایران.. از خیلی وقت پیش دنبالش بودم اما خب اون زرنگتر از این حرفا بود که دم به تله بده.. پس از طریق شما اقدام کردیم. چون جریان رابط و دانیال انقدر مهم بود که به خاطرش وارد کشور بشه.. به همین خاطر یان رو وارد بازی کردیم. اون و عثمان چندین سال پیش تو دانشگاه با هم دوست و همکلاسی بودن. اما همون سالها، عثمان با عضویت تو گروههای سیاسی قید دانشگاه رو زد و تقریبا دیگه همدیگه رو ندیدن.. یان هم بعد از مدتی عضو یکی از گروههای محلیِ حمایت از حقوق بشر شده بود و به عنوان روانشناس برای درمان مهاجران جنگ زده ، توی این انجمن ها فعالیت میکرد. پس من هم به عنوان یه فعال وارد انجمنی شدم که یان توش حضور داشت. و با نزدیک شدن و جلب اعتمادش، اون رو برای کمک وارد بازی کردم.. و از دانیالو خوونوادش گفتم.. و اینکه از داعش فرار کرده و چون من یکی از دوستان قدیمش بودم ازم خواسته، قبل از اینکه آسیبی از طرف افراطیون متوجه خوونوادش بشه، هر چه زودتر بی سرو صدا اونا رو راهی ایران کنم. وازش خواستم تا با برقراری ارتباطِ مثلا اتفاقی، با عثمان رو به رو بشه و بدون اینکه اجازه بده تا اون از موضوع بویی ببره، خودش رو به شما برسونه و با استفاده از ترفندهای روانشناختی ازتون بخواد تا به ایران بیاید..) منظورش را درست متوجه نمیشدم. ( خب یعنی چی؟؟ یان نپرسید که چرا خودت مستقیم به خوونواده اش، چیزی نمیگی؟؟ یا اینکه چرا عثمان نباید از موضوع چیزی بدونه ؟؟ ) سری به نشانه ی تایید تکان داد ( قاعدتا باید میپرسید.. پس من زودتر جریان رو به شیوه ی خودم توضیح دادم.. اینکه سارا با مسلمون جماعت به خصوص من، مشکل داره. چون فکر میکنه که من باعث عضویت برادرش تو داعش و تنها موندش شدم. در صورتی که اینطور نیست و تمام تلاشم رو برای منصرف کردنِ دانیال انجام دادم.. اما نشد.. و برایِ اینکه یان حرفهامو باور کنه، کلی عکس و فیلم از خودمو دانیال بهش نشون دادم و با یه تماس تلفنی از طرف برادرتون اطمینانشو جلب کردم.. در مورد قسمت دوم سوالتون.. اینکه چرا عثمان نباید چیزی بدونه؟ اینطور گفتم که.. چون عثمان هم به واسطه ی خواهرش هانیه به نوعی با این گروه درگیره و ممکنه علاقه اش به سارا باعث بشه تا فکر کنه میتونه ازش محافظت کنه و مانع سفرش به ایران بشه، اونوقت جون خودش و خوونواده ی دانیال رو به خطر میندازه.. ادامه دارد… بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❖ همیشه "سخت ها" 🍂🌻 را می خواهیم؛ پر رنگها را می بینیم؛ و صداهای بلند را می شنویم... غافل از اینکه "خوب ها" آسان می آیند؛ بی رنگ می مانند؛ و بی صدا می روند...🍂🌻 💕💝💕💝
🍃💥 ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود ، ساخته می شود … ! بی سوادی ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد ! بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛ تمامِ صفحات ، پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت هایِ بی سر و ته ، و توهین هایِ شرم آور … ! نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب … ! بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی ؛ “به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد … “ و کمی آنطرف تر ، مادرت از بی توجهی ات بغض کرده باشد … بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد … این بی سوادیِ مدرن دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد … حواستان هست ؟!🤔 💕💝💕💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این معلم یک جعبه آورده به بچه‌ها میگه عکس محبوب‌ترین دانش آموز من ته جعبه است 👁👁 😉☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: شما به عنوان یک انسان مسلمان، مومن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید، نسبت به اشخاص نسبت به جریانها، نسبت به . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طی الارض یک پیرمرد قمی به کربلا در شب زیارتی ایام کرونا اول و بسته بودن همه راه ها به عراق... از دست ندید
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* ✍🏼 💢خود گناه، گناھ است. 💢رضایت بر گناه، گناھ است. 💢ڪمڪ گناه، هم گناھ است. ✨قرآن می‌گوید: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ‏» (مائده/۲) یک کسی گناه می‌کند کمکش نکنید! 🔺شما به من می‌گویی: عصایت را بده، می‌دانم می‌خواهی با عصا بر سر مردم بزنی، اگر عصا را به شما دادم و شما با عصای من زدی، من هم در کتک زدن شما شریک هستم، چون عصا را دست شما دادم. کمک در... تشویق گنهکار. 🔻در روایت داریم می‌گوید: «وُجُوهٌ» وجه یعنی صورت، «مُکفَهره» یعنی عبوس، شما اگر دیدی یک کسی گناه می‌کند، اگر قدرت داری با قدرت جلویش را بگیر! اگر قدرت نداری با زبان بگویی: این کار را نکن، اگر نه قدرت داری و نه رویت می‌شود با زبان بگویی، لااقل عبوس کن! «وجوهٌ» صورت‌های «مُکفَهره» یعنی... نسبت به گناه، باید عکس العمل نشان بدهید.
✅این سه تا صهیونیست که تازگی به درک واصل شدن مجموعاً ۱۶ بچه دارن! ‏اونوقت رسانه های همین صهیونیستها و بوقچی های داخلیشون واسه کشور ما نسخه نگهداری سگ و گربه بجای بچه می پیچند
salam farmande vocal.mp3
17.7M
الحمدلله با پیگیری برخی از متدینین به احترام برخی مراجع شیعه که موزیک را بطور مطلق حرام می دانند 💚 و همچنین بخاطر شیعیانی که به احترام احادیث رسول اللّه و اهل بیت { علیهم السلام } ، به احتیاط عمل می کنند و در زندگی خود از سمع و نشر موسیقی پرهیز می کنند💚 سرود بسیار زیبای ☝️سلام فرمانده☝️ را بدون هرنوع موزیک ، همان مجموعه اجرا کردند لبخند امام زمان روزیتان💚😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای سرود سلام فرمانده توسط خانواده ای خوش ذوق فقط اون کوچولو دهه ۴۰۰ که خوابیده😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در فضای رسانه مدام به من و شما تلقین میشود که بغیر از ایران همه جای دنیا فراوانی است... وای کشورم... ای وای وطنم ... هشتگ میزنیم # _ ایران _ گرسنه... اما سری بزنیم به کشور های جهان اول ببینیم آنجا چه خبره، رسانه‌های وطن‌فروش هیچ وقت حاضر به انتشار چنین کلیپی نخواهند بود چون هدفشان فقط سیاه نمایی از ایران است/ حتما نگاه کنید
🍚 پرونده حالا که کمی هیجان آرد و گندم خوابیده یه کم موضوع را با هم بررسی کنیم و با هم تمرین سیاست ورزی و حکمرانی کنیم.‌ 🔻‌ موضوع را با هم خیلی خلاصه بررسی می‌کنیم:  👈🏻 هر کیلو آرد پای دولت حدود ۱۳ هزار تومن تمام میشه. به نانوایی‌ها زیر هزار و به صنعت ۲۷۰۰ تومن داده یشه. حساب کنید میشه چند درصد تخفیف؟ 👈🏻در یکی دو سال اخیر قیمت گندم و آرد در جهان افزایش زیادی پیدا کرده است. جنگ روسیه و اوکراین هم این ماجرا را تشدید کرده است. ‌  👈🏻دولت هر کیسه آرد را به نانوایی‌ها میده ۳۸ هزار تومن. آیا همش میشه نون ارزون؟ نه! خیلی هاش را آزاد میفروشن. اگه گفتید چند؟ قیمتش لب مرز ترکیه کیسه ای  ۶۰۰ هزار تومن. دقت کردید! دولت میده ۳۸ برای مردم ایران، میره ترکیه میشه ۶۰۰ برای دلال‌ها و مردم ترکیه.  این وسط دلال‌ها و دولت ترکیه چقدر سود میکنه؟ حساب کنید. نتیجه میشه تامین کسری گندم  ترکیه و کمبود آرد داخل ایران. ر.ک: اخبار بهمن ۱۴۰۰ که در برخی شهر ها نان و آرد کم آمد. ‌ 👈🏻 خب میریم سراغ صنعت.‌ دولت هر تن گندم را ۵۰۰ دلار وارد میکنه. به کارخانه‌های ماکارونی هر تن آرد میده ۱۰۰ دلار.  چقدر تخفیف رو هر تن؟ 🤔 خب اینا چیکار میکنن؟ هر تن ماکارونی را ۴۰۰ دلار صادر میکنن! 👈🏻 نتیجه؟ ضرر چند صد دلاری کشور روی صادرات هر تن ماکارونی، سود نجومیه ک.ماکارونی و مصرف کننده خارجی از آرد یارانه ای مردم ایران!! خب اگه گفتید چقدر ماکارونی صادر میشه؟ سالی حدود ۳۰۰ هزار تن😳  حساب کنید چند هزار میلیارد سود کارخانه ها میشه!! و دقیقا به همین دلیل هر پنج قاره دنیا مشتری ماکارونی ایران هست!  ایران داره یارانه ماکارونی کل دنیا را میده😐 👈🏻 پارسال ۳۵۰ هزار تن فقط آرد قاچاق شد. (۲۰۰۰ درصد رشد داشته) 🤔 میشه چند هزار میلیارد تومن؟ بجز اون ماجرای ۳۰۰ هزار تن ماکارونی با آرد یارانه‌ای.   👈🏻دو هفته اول امسال، مصرف آرد ۲۵۰ درصد رشد داشت. یعنی مردم یه دفعه اول فروردین همه دو و نیم برابر نون و ماکارونی خوردند؟؟  یا بهدلیل جنگ روسیه و اوکراین قاچاق افزایش پیدا کرد؟ 👈🏻 خب بریم سراغ تصمیم گیری و حکمرانی: فرض کنید شما همین فردا رییس جمهور هستید. میبینید دارید سالی بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومن یارانه آرد و نان میدهید. ( میشه چند میلیون به ازای هر ایرانی؟) اما بخش اعظم آن میشه سهم کارخانه‌های ماکارونی و نانوایی‌ها و دلال‌ها و کشورهای همسایه. در واقع شما در این اوضاع تحریم با هزار زحمت دلار وارد کشور می‌کنید و خیلی سخاوتمندانه ( بخوانید احمقانه و ابلهانه!) دلارها را یارانه آرد و نان کشورهای خارجی حتی اروپا و آمریکا می‌کنی!!!   ▫تصمیم شما به عنوان یک حکمران چیست؟ 👈🏻 ممکن است پاسخ این باشه که مراقبت میکنم قاچاق نشه! اول اینکه محصولاتی مانند ماکارونی که قاچاق نمی‌شوند. کاملا قانونی صادر میشوند. چه می‌کنید؟ همچنان بهشون آرد تقریبا مجانی می‌دهید؟ دوم در مورد کنترل قاچاق؛ نظارت و ... سر جایش، اما سال‌هاست در تمام دنیا بارها آزموده و اثبات شده که بهترین راه جلوگیری از قاچاق، از بین بردن صرفه‌ی قاچاق و خشکاندن ریشه آن است. و تا وقتی صرفه اقتصادی هست قاچاق هم هست، حالا اونم کشور ما که مع الاسف هر روز انواع فسادهای گوناگون و امضاهای طلایی می‌بینیم .. 👈🏻حالا از ریاست جمهوری نقل مکان کنید 😅 و خودتون را بزارید جای شبکه دلال‌ها و صاحبان کارخانه ماکارونی و برخی کشورها. مثلا همین کشور بغلی‌مون ۳ میلیون تن گندم کم داره. کجا برای تأمین بهتر از آرد یارانه ای دولت سخاوتمند ایران!😐 حالا دولت تصمیمی که گرفته، سود چند هزار میلیاردی شما تخته شده، آرد را داره به قیمت واقعی بهتون میده، حالا اگه واقعا مردید برید صادر کنید، خب چه می‌کنید؟ ساکت می‌شینید و قید سود چند هزار میلیاردی را میزنید؟ یا پول خرج می‌کنید و جو و جنجال رسانه‌ای راه می اندازید و از ضعف دولت در عدم اقناع عمومی استفاده می‌کنید و القای بحران و قحطی و ... می‌کنید؟ 👈🏻 نکته جالب ماجرا اینه که فقط آرد ماکارونی‌ها و فانتزی‌ها قراره گرون بشه و آرد نان سنتی‌ها سر جاشه و قیمتشان فرقی نمیکنه، اما این همه جنجال کرده‌اند.  👈🏻 جمع بندی کنم که طولانی شد: ادامه این روند ابلهانه و دادن یارانه نجومی  به کارخانه‌های ماکارونی و کشورهای خارجی بهتره یا دادن یارانه به مردم ایران؟ همراه با اقناع سازی و اعتمادسازی و اجرای درست و ... ؟ شما رئیس‌جمهور باشید چه می‌کنید؟ ‌‌ 📝‌ یه سوال کنکوری: فرض کنید شمای رئیس جمهور تصمیم گرفته‌اید از ۱۵ اردیبهشت یارانه آرد صنعت را کم کنید و آردشان را گرون. چطوری اجرا می‌کنید؟ از چند ماه قبل اعلام عمومی می‌کنید؟ مثلا دو ماه؟ خب تو این دو ماه زالوصفتان (‌چه کارخانه دار چه دلال چه ...) ماکرونی‌ها را احتکار نمیکنن؟ مردم هجوم برای خرید ماکارونی نمیارن؟ را جدی بگیریم✅
💠آیت اللّه میرباقری 🔸اگر شما برنامه‌ريزی و تدبير برای شبتان نکرديد، يک‌شب، دوشب، ده‌شب و... همه‌اش می‌گذرد و آدم می‌بيند يک‌سال دو‌سال، ده‌سال گذشته و پير شده و فرصت‌ها تمام شده است و هنوز می‌خواهد که نماز شب بخواند! اين انسان چند وقت ديگر به مقصد می‌رسد، فقط خدا می‌داند! 📌برای خوندن نمازشب امروز و فردا نکنیم👌 💕🧡💕🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸از پنجره قلبت ✨گاهی نگاه به آسمان بینداز 🌸و عشق را از اعماق قلبت ✨به زندگیت دعوت کن.. 🌸ما در این دنیا مهمانیم ✨و خداوند میزبان 🌸پس نگران فردایت نباش ✨اوست که مهمان نوازی میکند 🌸به او اعتماد کن.. ✨شبتون آروم 🌸فرداتون پراز خیر و برکت 🌸🍃
✴️ دوشنبه 👈19اردیبهشت/ ثور1401 👈7 شوال 1443👈9 می2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 غزوه حمراء الاسد " 3 هجری " 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅مهمانی دادن. ✅و دیدار با بزرگان خوب است. 🚘سفر:مسافرت اصلا خوب نیست و در صورت نیاز همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریض شود). 👶زایمان خوب و نوزاد ولادت خوبی دارد.ان شاءالله 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروزقمر در برج اسد و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️ازدواج و امور مربوط به آن. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️بردن جهاز عروس. ✳️مهاجرت به شهر دیگر. ✳️رفتن به مکان جدید. ✳️خرید ملک و خانه. ✳️آغاز امور همیشگی. ✳️خرید حیوان و چهارپایان. ✳️آغاز به کار و شغل. ✳️آغاز معالجات و درمان. ✳️جراحی. ✳️وعهدنامه نوشتن با رقیب خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب،(شب سه شنبه) ، فرزند چنین شبی دستانی سخاوتمند دارد و زبانش از دروغ و تهمت مبرا است. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت است. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث مرگ ناگهانی می شود 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید👇👇 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
♨️ ۴٠ اتفاق خوب در ٢٠٠ روز دولت رئیسی ✅از آغاز دولت مردمی ۲۰۰ روز گذشت، کارهای مهمی با کمک مردم انجام شده که تنها چهل اقدام را فهرست کرده‌ام، آینده روشن است. 1️⃣ دولت کنار مردم در ۱۸ سفر استانی رئیس‌جمهور 2️⃣ واکسیناسیون عمومی و مهار کرونا؛ واردات نزدیک به ۱۶۰ میلیون دوز و تولید بیش از ۶۰ میلیون دوز واکسن داخلی، تزریق ۱۴۶ میلیون دوز واکسن 3️⃣ پذیرش عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای و حضور فعال در سازمان همکاری اکو و مجمع کشورهای صادرکننده گاز 4️⃣ آزادسازی سواحل به نفع مردم 5️⃣ قرارداد سوآپ گازی (ایران، ترکمنستان و آذربایجان) 6️⃣ مدیریت مصرف و توزیع سوخت و جلوگیری از قطع گاز خانگی در زمستان 7️⃣ انعقاد قراردادهای بزرگ وزارت نفت برای توسعه میادین نفت و گاز به ارزش بیش از ۱۱ میلیارد دلار 8️⃣ رفع مشکلات فاضلاب اهواز 9️⃣ آغاز پرشتاب نهضت ملی مسکن (ثبت‌نام بیش از ۵ میلیون نفر و تامین زمین یک میلیون مسکن) 🔟 احیا و فعال‌سازی شوراهای عالی کشور با حضور رئیس‌جمهور ۱۱. احیای صنعت فضایی و قرار گرفتن موفق اولین ماهواره سنجشی (نور ۲) در مدار ۵۰۰ کیلومتری ۱۲. تقویت تعامل و ارتباط با مجلس شورای اسلامی و دیدار اعضای مجامع نمایندگان استانی با رئیس‌جمهور ۱۳. رشد ۴۰ درصدی تجارت خارجی کشور، تاسیس ۶ مرکز تجاری ایران در کشورهای مختلف ۱۴. حذف امضای طلایی و تسهیل در صدور مجوز کسب و کارها و افزایش ۳۰ برابری سرعت صدور مجوز مشاغل خانگی ۱۵. دیپلماسی متوازن و فعال با همه کشورها خصوصا کشورهای همسایه و منطقه با محوریت اقتصاد ۱۶. مقابله با پدیده فیش‌های نجومی و ممنوعیت پرداخت‌های خارج از روال قانونی و غیر متعارف ۱۷. آغاز تحول در خودروسازی داخلی با شروع اجرای بندهای هشت‌گانه اصلاحات اساسی در خودروسازی ۱۸. سه برابر شدن سود سهام عدالت و پرداخت یک‌جای سود تا پیش از پایان سال برای اولین مرتبه ۱۹. مذاکره عزتمندانه برای رفع تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران ۲۰. آغاز عملیات اجرایی ۴۸ طرح بزرگ صنعتی و پیشران به ارزش ۱۷ میلیارد دلار ۲۱. شروع ساماندهی و نظم‌بخشی به انبارهای سازمان اموال تملیکی ۲۲. جدیت برای تحول در نظام بانکی، تسهیل پرداخت وام خرد و افزایش سقف وام قرض الحسنه و حذف ضامن ۲۳. حضور در میدان بحران‌ها (سیل، زلزله، اختلال در جایگاه‌های سوخت و ...) ۲۴. آغاز واگذاری باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس به مردم ۲۵. شفافیت دولت و الزام به ثبت حقوق و مزایای کارکنان همه دستگاه‌ها در سامانه پاکنا ۲۶. توجه ویژه به محیط زیست با شروع اقدامات برای احیای تالاب میانکاله و خلیج گرگان، لایروبی رودخانه‌ها، جمع‌آوری گازهای مشعل پالایشگاه‌ها، ممنوعیت صید ترال، آزادسازی سواحل، دستور راه‌اندازی نیروگاه زباله‌سوز ساری ۲۷. رفع کمبود کالاهای اساسی و پایان صف‌های طولانی خرید مایحتاج روزانه مردم ۲۸. توقف رکود و رونق نسبی در تولید و کسب و کارها ۲۹. کاهش روند پرشتاب رشد تورم و توقف استقراض از بانک مرکزی ۳۰. رونق گردشگری پس از توقف دو ساله ورود گردشگران خارجی ۳۱. افزایش چشمگیر میزان فروش نفت ۳۲. بازگشت ۷۳ درصدی ارز حاصل از فروش نفت و تجارت خارجی به کشور ۳۳. رایگان شدن هزینه آب و برق و گاز افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی (در الگوی مصرف) ۳۴. جلوگیری از افزایش نرخ‌های دولتی اینترنت و پست ۳۵. آغاز پروژه ملی فیبر نوری منازل و کسب و کارها و آماده‌سازی بیش از نیم میلیون پورت ۳۶. اتصال بیش از ۱۲۵۰ روستا به شبکه پایدار و پرسرعت اینترنت که معادل یک سال پیش از آن است ۳۷. دستیابی به توان تعمیر فیبرهای نوری دریایی برای اولین بار در کشور و انعقاد قرارداد با کشورهای همسایه برای تعمیر فیبرهای دریایی آنان ۳۸. آغاز عملیات اجرایی طرح جهاد آب‌رسانی به ۱۰ هزار روستا ۳۹. آغاز طرح آزمایشی «بنزین برای همه» در جزیره کیش ۴۰. تسلیم انگلیس در برابر ایران و پرداخت بدهی ۵۳۰ میلیون دلاری این کشور پس از گذشت بیش از ۴۰ سال.......واین راه ادامه دارد...رسانه ذهن را آنقدر درگیر میکند که چشم را یارای دیدن حقیقت نیست.