eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
دخیل بسته‌ام به شفای دستانت ای پرستارِ زخم‌های به خون‌نشستهٔ کربلا! در وجودم دخترکی نشسته است، خسته و غمگین، بیمار و مجروح... کبودی زخم‌هایش، التیام دست‌های مهربانِ شما را می‌طلبد. در پیچ‌های سخت آخرالزمان راهش را گم کرده است. تشنه است، زمین‌گیر شده است، کم آورده است... ای بانویِ نور و باران و بهار! بر او بتاب، بر او ببار، زنده‌اش کن... و آن‌چنان دستش را بگیر که در پس تمام اِنکارها و تمسخرهای آخرالزمان، به جای شکستن، محکم‌تر شود… و آن‌چنان در وجودش بِدَم تا در او زینبی دیگر متولد شود که اگر در مسیر ولایت تیغی هم به پایش نشست، به یاد لبخند امامش، فریاد زند: «ما رَایتُ اِلاّ جَمیلاً...» ولادت باسعادت (سلام الله علیها) و روز پرستار مبارک باد.
چه دعای قشنگیه: خدایا! سرنوشتمو انقد قشنگ بنویس، که مادرم ازته دل بخنده. براتون از ته دلم و از صمیم قلبم اینو میخوام. 🍁🍂🍁
🔹🔹🔹🔹 ✅ شب اول قبر آیت الله بهجت چگونه گذشت؟ روایت تکان دهنده ی یک رویای صادقه از شب اول قبر پیرمردی که همه دوستش داشتند ✅ امشب از خوابی خواهم گفت که در اولین شب وفات حضرت آیت الله بهجت دیدم،و البته در زمان نگارش حرف به حرف متن، وجود مبارک حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه را گواه میگیرم که مطلب، عین واقعیت بوده است و هیچ مبالغه ای در کار نیست. 🔵 اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت، خبر کوتاه بود، اما جانگداز، خبر شبانگاهی تلوزیون ملی جمهوری اسلامی: " مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت به ملکوت اعلی پیوست" مردم مخصوصا قشر مذهبی بسیار ناراحت بودند و البته قم هم غوغایی بود ، آنروز صحبت رایج مذهبی ها این خبر تکان دهنده بود، تلویزیون مراسم تشییع را نشان میداد، سیل عظیم جمعیت و التهاب مردمی که پیکر آیت الله را همراهی میکردند حیرت انگیز بود. ✅ شب شد، بُهت عجیبی مرا گرفته بود، افسوس میخوردم که چرا نشد ؟، نشد یکبار هم که شده دو رکعت نماز پشت سر پیرمرد بخوانم ، شنیده بودم خیلی از آنهایی که خوانده اند نماز، میگفتند پیرمرد خیلی فازش بالاست ، سیمش وصل است، در تشهد بعد از" السلام علیکم و رحمه الله..." جواب سلامش را از سیدالشهدا علیه السلام میشنود و گریه اش میگیرد... قبل از خواب از خداوند خواستم صورت برزخی آیت الله را نشانم دهد، حرف بنده ی روسیاهش را زمین نزد، خواب آیت الله را دیدم... 💠 عبای سپید و بسیار نورانی به تن داشت ، روی لبهایش گل خنده بود، انگار منتظر باشد برای چنین لحظه ای، یک مدال بزرگ طلایی رنگ دور گردنش بود،به رنگ طلا، مثل قهرمانها مدال بندگی بود، آخر در مسابقه ی دنیا بر نفسش پیروز شده بود،کاغذی دست راستش دیدم،کاغذ هم پر از نور، پر از روشنی،در خواب به من گفتند نامه اعمالش است، بهشتیان آخر نامه ی عملشان را به دست راستشان می دهند، ایستاده بود، نواری نازک به قطر طناب مقابل پایش بود، گفتند این گذرگاه شب اول قبرش است، آیت الله اما لبخندی زد، به سادگی و آهستگی یک پروانه از آنجا گذشت ، با برگه ا ی نورانی در دست و مدال طلای درخشنده ای در گردن ، آیت الله رفت و دل مرا هم با خودش برد... ☘ راستی پیرمرد! پدر معنوی ما! یادت نرود مارا! میدانیم از آنجا هم حواست به ما هست، اینجا، امشب برایت چهارده گل صلوات هدیه می فرستیم ،سلام ما را به وجود مبارک سیدالشهدا علیه السلام برسان، دلمان خیلی برایت تنگ شده ، برای تو ، برای مهدی فاطمه ، ما حتی دلمان برای خودمان هم تنگ شده، در این هیاهوی انتخابات، ما را یادت نرود پدربزرگ... 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «پادشاهان جدید عالم» 🔺 در دجال چه ویژگی داره؟ 👤 استاد 🔸 جامعه رو به سمتی بردن که به اسم رفاه باید بیشتر مصرف کنید....
سلام عمه ی سادات مادر شهدا سلام معنی و مفهوم عُروة الوُثقی سلام اَمنیة الله، معدن الرّحمة سلام فخر علی نازدانه ی زهرا (س)💫💞 💫💞 💫💞 🌸🍃
31.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️اگر فعلا نمیتونی برای نمازشب از خواب بلند بشی، اینکار رو انجام بده... ان شاءالله برات ثواب نمازشب مینویسن... 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁الـــهی ای آرامش مطلق ✨ای که دل‌ها با نام 🍁و یاد توآرام می‌گیرد ✨امشب 🍁تمام دوستانم را آرامشی ✨ازجنس خودت ارزانی ده 🍁آمین یا رَبَّ 🙏 ✨شب و آرامشی دیگر 🍁خداوند کنار توست ✨و آماده برای شنیدن 🍁آرزوهایت را با ✨عشق برایش تعریف کن 🍁شبتون خوش‌ 🍁🍂
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علی‌ست علی دیگری امروز در لباس علی‌ست به "لا‌یُقاسُ بِنا" روح تازه‌ای بخشید چرا که زینب او قابل قیاس علی‌ست دوباره نام علی را سر زبان‌ها برد اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علی‌ست همان کلام، همان لحن، با همان هیبت چنان شبیه که در اصل اقتباس علی‌ست به تیغ خطبه چنان هوش می‌برد، انگار که چشم‌های همه خیره از هراس علی‌ست اساس کاخ ستم را به باد خواهد داد که عدل‌و‌حکمت او نیز بر اساس علی‌ست کسی که زینب او را شناخته‌ست، فقط در این مقایسه‌ها لایق شناس علی‌ست جهان به جان دوباره رسیده با زینب که ذکر هر دل درمانده است؛ یازینب نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را کجاست آن که نداند مقام زینب را؟ "به‌جان عشق قسم مارایت الّا عشق" شنیده گوش دوعالم پیام زینب را اگر برای رضای خداست، شیرین است که داغ تلخ نکرده‌ست کام زینب را حسین جام بلا را خودش گرفته و ریخت لبالب از هنر صبر جام زینب را نه غصه قامت او را به لرزه آورده‌ست نه داغ سست نموده‌ست گام زینب را کسی که با دل‌و‌جانش مدافع حرم است خدا رسانده به گوشش سلام زینب را به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟ اگر بناست که نام تو "زِیْنِ‌أب" باشد هزار داغْ قیام تو را نمی‌شکند گرفتم این که نماز تو مستحب باشد به گوش می‌رسد از خطبه‌ات صدای علی عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد چه‌جای صحبت کفتارهاست، آن‌جایی که دختر اسدالله در غضب باشد بعید نیست که حماله‌الحطب بشود چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد تو بر زمینی و ابن‌زیاد بر تخت است! که راه کفر به اسلام یک‌وجب باشد به اهل‌بیت نبی ظلم شد در آن وادی بدیهی است که هر روز شام شب باشد در آن هجوم مصیبت امام زینب بود "قسم به صبح که خورشید شام زینب بود" حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده اهل ظلم، ولی به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ "زینب" درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌ست چاره‌اش زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب سرم شکست و دلم خون شد و قدم خم شد همین که سایه‌ی لطف تو از سرم کم شد از آن طلوع غم‌‌انگیز چل غروب گذشت گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت چه در میانه‌ی صحرا، چه در خرابه‌ی شام فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت تمام روز و شب ما در این مسیر بلا به ذکر جمله‌ی "یا کاشف الکروب" گذشت سپرده‌ام که به گوش جهانیان برسد از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت چه حکمتی‌ست که هرکس به دیدنت آمد ندیده از سر آن جسم سینه‌کوب گذشت به شرق و غرب دوعالم رسید قصه‌ی ما که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت اگرچه سنگ به پیشانی‌ات زدند ولی اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت... به انتظار نشستیم تا خبر برسد که صبح سر زده و موسم غروب گذشت شبی سپیده بر این تیره شام می‌آید یکی به واقعه‌ی انتقام می‌آید شاعر:
انتهای تمام جادّه‌ها باز باید به تو رجوع کنم کاش خورشید باشم و هر روز در حریم شما طلوع کنم شعر خود را اجازه ام بده تا با سلامی به تو شروع کنم سحر و صبح و ظهر و عصر و شب السلام علیکِ یا زینب السلام علیکِ یا همه کار السلام علیکِ یا همه کس السلام علیکِ در همه عمر السلام علیکِ بر تو و بس السلام علیکِ باز ، از نو السلام علیکِ گفتم و پس تو جواب سلام را دادی که به این شکل در دل افتادی بار دیگر سلام بر نورت مبدأ عشق ، از ولادت توست مثل زهرا سراسرت خیر است کرم و لطف و عشق ، عادت توست تو چنان در عبادتی بی بی که عبادت پیِ عبادت توست به خداوندیِ خدا سوگند عشق تو کرده عشق را در بند از همان ابتدا شدی آرام تو به اعجاز رنگ و بوی حسین وسط آن همه بهشتی رو باز شد چشم تو به سوی حسین بی گمان اینکه شد برادر تو آبرو بود و آرزوی حسین چشمت افتاد بر جمال جمیل گریۀ تو به خنده شد تبدیل جنس دلهایتان ز نور خداست شده وابسته از همان اول عشقتان عشقِ بی برو برگرد شد از این دسته از همان اول دلِ تو گشته با حسین ، یکی غیر از او رسته از همان اول از کمال تو خلق حیرانند در دو عالم عقیله ات خوانند واژهء شیرزن به نام شماست بس که اسطوره شد دلاوریت عاشقانه ترین وجودی تو نقطۀ عطفِ عشق ، خواهریت خواهری کرده ای برای حسین شده ثابت به او *برادری‌ات* با تو تنها نه اینکه خواهر داشت پدر و مادر و برادر داشت مثل زهرا برای پیغمبر بودنت افتخار حیدر بود دختری بهتر از هرآنچه که هست بر علی اینچنین مقدر بود اقتدار تو بعد کرببلا لحظه لحظه چو فتح خیبر بود متحیر شدم ازین وجنات هدیه بر توهزار تا گوئیا وارث ابالفضلی که شده دشمنت زمین گیرت خطبه خواندی عجب علی گونه کوفه لرزید وقت تکبیرت اثر صحبتت به مثل علیست کوفه و شام تحت تأثیرت پشت دروازه خطبه تا خواندی پشت ابن زیاد لرزاندی ظاهرِ شمرها عوض شده است دشمنان تو از همان نسلند ریشه یابی اگر کنیم ، دقیق به سنان و به حرمله وصلند کینه ها منشأش ز کرببلاست و کپی ها برابرِ اصلند دورِ خود شمر اگر چه پُر داری غم مخور تا حبیب و حُر داری تابعیَّت به ما بده زینب تا بگوییم تابع حرمیم حرمت بس که با صفاست همه صبح تا شب مُراجِعِ حرمیم با تمام وجودمان بی بی تا قیامت مدافع حرمیم شیعیانند خادمان حرم خادمان نه مدافعان حرم داعشی‌های سنگدل بروید پای جایِ دگر وسط بکشید حرم زینب است آخر خط دست ازین بازیِ غلط بکشید تا نگردیده شیعه دیوانه دورِ این بارگاه خط بکشید ما روی این حریم حساسیم جاش ، باشد تمام ، عباسیم شاعر:
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است غم ز طوفان نیست در دل‌های ما تا زینب است اولین ام‌ابیها حضرت صدیقه بود شک ندارم دومین ام‌ابیها زینب است هست ناموس علی بی‌شبهه ناموس خدا کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است منعکس گردیده مادر در وجود دخترش حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین او سراپایش حسین و این سراپا زینب است جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود پس تو دنبال چه می‌گردی مسیحا زینب است کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری شیر زن‌تر از تمام شیرزن‌ها زینب است ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است "لیس للانسان الّا ما سعی" پس سعی کن دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است شاعر:
وقتی که تو را عرش معظم آورد یک فاطمه زهرای مجسم آورد قنداق تو را که آسمان می‌بوسید جبریل به گریه‌های نم‌نم آورد تو آمدی و همه به هم می‌گفتند از صبر دل تو صبر هم کم آورد وقتی که تو آمدی حسینت می‌گفت با آمدنت خدا محرم آورد وقتی که تو آمدی حسینت پا شد در پیش تو هفتاد دو پرچم آورد آنگاه سپرد دست بالا دستت هفتاد و دو پرچم خدا را دستت خورشید گرفته نور خود را از تو دریا هیجان و شور خود را از تو حتی گل جانماز هم می‌گیرد شاداب‌ترین حضور خود را از تو لبخند به چهره داری و غم به دلت دارد غم ما سرور خود را از تو مردان خدا گرفته‌اند ای بانو برگ گذر و عبور خود را از تو ایوب‌ترین مرد بلا هم دارد ایمان دل صبور خود را از تو ای عمه‌ی دل‌شکسته‌ی عاشورا مهدی طلبد ظهور خود را از تو ای قبله‌نمای حاجت یوسف‌ها حاجت بده ای عمه حاجات خدا بانوی ستاره‌ها و زیبایی‌ها بانوی سحر خیز تماشایی‌ها در عرش همه از تو سخن می‌گویند ای بانوی با کمال بالایی‌ها از خانمی توست که هی می‌ریزد دور و بر تو این همه آقایی‌ها جز تو چه کسی به کربلا می‌سازد از این همه اتفاق زیبایی‌ها یک عده تو را فاطمه‌ات می‌خوانند یک عده تو را حیدر زهرایی‌ها یک عده گل مریمشان تو هستی ای مریم قدیسه‌ی عیسایی‌ها ای دسته گل مریم زیبای علی مجنون پر از فاطمه! لیلای علی افلاک حریم تو ، جهان اقلیمت یک عرش پر از فرشته در تعظیمت با شاخه‌ی گل هزار پیغمبر هم ایستاده در این مجالس تکریمت شرمنده از اینکه دستهایم خالی است اما همه‌ی زندگیم تقدیمت هر قدر ورق می‌زنم اوقات تو را جز نام حسین نیست در تقویمت با یک سر بر نیزه چه کرده‌ای که از کوفه الی شام شده تسلیمت تو از سر چشمه آب خوردی بانو تو بر سر نیزه دل سپردی بانو شاعر: