eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
جهل یعنی از۳سالگی بچه ت رو بفرستی و بشونی پای ماهواره و چند سال بعد که هرزگی کرد بگی تقصیر حکومته، ولی وقتی همسایه از ۵سالگی به بچه ش نماز یادمیده میشه اُمل و عقب مونده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 ٢٠ ورقه ژامبون پنير خامه اي ٣٠٠ گرم زيتون نصف پيمانه گردو ٥ عدد خيار شور ٢ عدد فلفل دلمه اي قرمز ١ عدد فلفل سياه نصف قاشق چ خ زيره ١ قاشق چ خ نان تست ١٤ ورقه روغن زيتون ٤ قاشق غ خ كره ١٠ گرم براي سرخ كردن نون و با روغن زيتون تست كنيد تا خشك بشه و بزاريد كنار،مواد كه گفتمو كاملا هم بزنيد،يكم از مواد رو داخل رول ژامبون و بقيش رو كف نون بماليدحالا هم ميتونيد رول رو تفت بدين هم سرد سرو كنيد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لغتنامه قلبم صبح مترادف دلتنگی است مولای عزیز و غریبم بیا و با دستهای گره گشای خودت.. معنای صبح هایم را عوض کن... ای غریب ترین دلتنگ عالم 🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
در حال حرکت به سوی بودیم که تعدادی از پیرمردها به سوی مسجد و برای نماز حرکت میکردند. دوستم گفت: واقعا قرار است پر از پیرپاتال باشه؟! اینا که جونی ندارند تا کاری بکنند! گفتم: بر عکس! حکومت مهدی حکومتی است پر از جوانان و افکاری پخته و سرشار از امید. (1) پی نوشت: ۱) أصحابُ المَهدِی شَبابٌ لاکُهُولَ فیهِم (1): یاران مهدی جوان‌اند و میان سالی در میان آنان نیست؛ الغیبة، طوسى، صفحه 476
عصبی شه وابروی خودشو منو ببره ... یکم فکر کردم ..که همون لحظه ارسن هم امد ...روبه اتور گفتم :نمی دونم ؟؟...اما فکر نکنم رفتاربدی بکنه ..اخالقاش اینطوری نیست .. ارسن بعد ازاین که به همه سالم کرد وبا اتور مردونه دست داد کنارم نشست وگفت :اتور چی میگفت تو گوشت ؟؟... با اخم گفتم :مرسی سلام منم خوبم ...باز تو شروع کردی ؟؟.. با جدیت گفت :گفتم چی گفت ؟. منم گفتم :سلام کن تا جواب بدم .. پوفی کرد وگفت :خب سالم ..چی گفت؟ .. شالم رو مرتب کردم وگفتم :چیز خاصی نبود .. یک دکمه از پیراهنش رو باز کرد وشربتی رو که ستاره جلوش گذاشته بود رو سر کشید یک نفس ..مشخص بود خیلی گرمش شده ..دوباره گفت :اصال اینجا چیکار میکنه ؟؟..جوابمو بده چیکار داشت با تو ؟؟.. خدا باز شروع شد ......جوابی ندادم که گفت :پاشو بریم خونه خسته ام .. برگشتم نگاهش کردم وگفتم :حوصلحه بحث کردن ندارم ... که دیدم اتور رفت سمت خاله ویک چیزی گفت ..لبخند زدم به شجاعتش ..معلوم نبود عکس العمل نغمه چی هست ؟؟.. یهو چونمو برگردونند چشمم به چشمای قرمزش افتاد که با تحکم گفت :کیارش چیکارت داشت ؟؟...نذار گند بشه اخالقم که خودت اذیت میشی ... ای فکم درد گرفته بود بس محکم گرفته بود ..سرمو بردم عقب که صدای جیغ نغمه امد وگفت :بابا جلتنمن ..باشه قبول .. تعجب کرده بود ..نغمه یا فکر میکرد شوخیه ..یا کال خیلی خوش دل بود واال ...اما خوشم میاد چیزی به نام شرم وحیا سرش نمیشه ..بیشعور مثل چی ذوق کرده ...صداش رو بلند کرد وگفت :سپیده جاری شدیم باهم ..ازاین به بعد گیس وگیس کشی داریم ها گفته باشم ... خندیدم وگفتم :اتور پشیمون نشدی ؟؟ نغمه گفت :اتور کیه ؟؟.. سریع گفتم :کیارش دیگه .دینش مسیحیه اسمشم اتورهست .. بی جنبه خندید وگفت :اها متوجه شدم فکر کردم شوهرم پرید.. اتور دست انداخت دور شونه نغمه وگفت :فکر نمی کردم انقدر بانمک باشی .. یهو نغمه گفت :من کلی حرف دارم ها .. باز دستمو گرفت که عصبی برگشتم وگفتم :بــــله ....خوب چیه ؟؟...مگه نمی بینیشون ..بردارت ازمن پرسیده بود درباره اخالق نغمه ..خستم کردی ..اَه ...سوالی نمونده بپرسی ؟؟ کتش رو ازروی دسته مبل برداشت وگفت :پاشو بریم .. محل ندادم دیگه واقعی خسته ام کرده بود ..یعنی تو این سه ماه ازدست این کارش داشتم کم میاوردم ...مطمئنم لج کنم به زور میبره منو وابروی نداشته ام میره .. یک نفس عمیق کشیدم وگفتم :ارسن ... با اخم نگاهم کرد وگفت :بله ... دستش رو گرفتم یکم لحنم رو اروم وقشنگ کردم وگفتم :باشیم تا اخر شب دیگه ؟؟خونه حوصلحه ام سر میره ..بابایی باشیم دیگه ؟... یعنی االن به اصطالح خر شد ؟؟ نگاهم کرد وگفت :پاشو ...خوشم نمیاد فعال اینجا باشی .. به خدا داشتم کم میاوردم ..فقط بخاطر حضور پرهام ورامین واتور اینطوری میکرد ...بغضم گرفت ... با حرص رفتم سمت راه پله ها ..چرا اینطوری بود ؟..هیچ وقت نمی ذاشت تو جمع باشم با بقیه ....دیگه تحملم داشت تموم میشد ..محکم دراتاق رو بستم که امد داخل وگفت :چه خبره همه متوجه شدن یک چیزیت هست .. رفتم عقب وگفتم :برو هرزمان بجه ات به دنیا امدبیا بگیرش ..منم خالص کن ..خسته شدم دیگه ... که مانتوم رو ازروی تخت بردات پرت کرد سمتم که خورد تو صورتم ومنم نفهمیدم کی پام گیر کرد به چادرسفید نمازم وپخش زمین شدم ...نفسم ایستاد ازدردی که تو وجودم پخش شد ..ناله ام در امد ..اشکم رها شد ...ای خدا ..زیر دلم بدجور تیر میکشید ...انگاری داشتم قبض روح میشدم ویکی یک پارچ اب یخ از نوک انگشتای پام ریخت تا فرق سرم ویخ کردم ..تو خودم مچاله شدم ودستمو رو شکمم حلقه کردم .. با نگرانی کنارم نشست وگفت :حواست کجاست ؟؟...میتونی بلند شی ... یهو درباز شد وهمزمان اتور گفت :ارسن ... تا منو دید حرف تو دهنش مود وگفت :ارسن چیکار کردیش ؟؟..روش دست بلند کردی ؟؟.. ارسن با داد گفت :برو بیرون ... اتور هم بلند گفت :د....دیوانه ای تو ..یک زن ابستن رو زدی .. تکون بچه ام رو حس کردم ...به سختی ...از زور درد لب گزیدم ونیم خیز شدم که ارسن گفت :نزدمش برو بیرون . نگاه رفت سمت در که دیدم مامان با لباس سفید سارا داخل شد که نشونم بده ..رنگ زرد وزارم رو که دید ...قیافه مچاله رو که دید لباس رو ول کرد دوید سمتم وگفت :بمیرم من چی شدی ؟؟..عمیق نفس بکش گلم .... تند تند داشت حرف میزد از نگرانی ومن از زور درد حتی نمی تونستم کارای رو که میگه انجام بدم ..وای خدا االنه که همه بفهمن بشم انگشت نمای فامیل ..صدای مامان امد که گفت :خیلی امانت داری اقا ارسن ..بچه ام کاری بشه ..زنده ات نمی ذارم ..چیکارش کردین که همچین ناله میکنه ... ۸۵
تو همون لحظه متوجه نگرانی واعصاب بهم خوردیش شدم که گفت :من کاری نکردم ..سپیده بهتری ؟؟.. مامان جدی گفت :برید بیرون سپیده جایی نمیره ..تا زمانی که این تحفه اتون رو بده ..بعدش شما رو بخیر ومارو به سالت ..بیرون سریع ..نمی تونم هردفعه اعتماد کنم گلمو بدم که یک بالی سرش بیارین ...این بود اون قول ومردونه گی که سرش قسم خوردین که کاریش ندارین ...برید بیرون اقـــــــــا ... بی توجه به مامان امد سمتم وگفت :میتونی بلند شی ..خم شد پیشونیمو بوسید که دست مامان رفت باال تو صورت شیش تیغه اش فرود امد وبا جدیتی که تا حاال ندیده بودم گفت :بریــــــد بیرون ... نفسم به سختی میومد ...انگار تو دلم زلزله بود ..تند تند داشت خودش رو تکون میداد ...دستمو رو شکمم همون جا که حسش میکردم گذاشتم وگفتم :ای ..مامان .. سرمو کشید تو بغلش وگفت :الان میبرمت بیمارستان ..انشاالله که سالمه ...هیش .. نگاهم داشت تار میشد ..دیدم که ارسن تند تند طول اتاق رو میرفت ومیومد ..رد انگشت های مامان بود رو صورتش ...هیچ حسی نداشتم .هیچی ...درد زیر دلم کم شده بود ...تند تند نفس عمیق میکشیدم ...اتور تکیه داده بود به دیوار وبا تاسف نگاه میکردبه ارسن ... با کمک مامان ومادرش روی تخت نشستم ومامان گفت :یک صبر کن میریم االن .. دستش رو گرفتم وگفتم :نمی خواد خوبم ...بهتر از قبل شدم ... مامانش سرمو بوسید وگفت :باید هم خودت خاطرجمعشه هم ماها .. کالفه بودم ...بااین که ارسن تقصیر داشت اما نمی خواستم بقیه اینجوری نگاهش کنند ..دوست داشتم بگم ..اما حرفی نزدم ودرجواب مادرش هم گفتم :نمی خواد االن یک چند ساعت دیگه بریم.االن میخوام استراحت کنم .. باال خره رضایت دادن ورفتن بیرون ...اولین نفر هم ارسن بود ... به اصرار مامان رو هم فرستادم بیرون ..بغضم ترکید ...تو تنهایی اتاقم فرو رفتم ...وای معلوم نیست چقدرسارا عصبی شده که جشنش خراب شد ... شب همه زهر شده بود ..ازهمه بدتر نگاه های ستایش وثنا بود ..نغمه هم ساکت با یک تاسف ونگاهی که ترحم داشت نگاهم میکرد ... لب گزیدم وسرمو زیر پتو بردم ...ازاین بی ابرویی داشتم اب میشدم ..انگار خنده ها ونگاه های پر ترحمشون کل اتاق رو برداشته بود ..زیر پتو بودم تا فرار کنم ازاون نگاه ها ...گریه امونم نمی داد صدای زنگ موبایلم امد ..گوشی رو نگاه کردم ارسن بود ..تماس رو وصل کردم که نگران تر از همیشه گفت :سپیده االن خوبی خودت؟ ...میذاری بیام داخل ..یعنی مامانت نمیذاره بیام ...چرا جواب نمیدی؟ ..یک کلمه بگو متوجه شم خودت خوبی ؟؟..سپیده ..جواب ندی یا خودم میام یا مامانت ..اصال من چرا به تودارم میگم ؟؟...من میام ..میریم بیمارستان چکاپ بدشم خونه خودمون ... خفه گفتم :من جایی نمیرم ..دیگه زنگ نزن ... تماس رو قطع کردم .به صدا زدن هاش توجه نکردم ...یعنی عصبی که میشد ازش میترسیدم ...میدونستم نمی تونه عصبانیتش رو کنترل کنه ..اما یک لحظه فکر نکرد که من بچه اش رو دارم حامله ام ..دوباره زنگ خورد ..بی خیال صدای گوشی شدم ..زیر دلم هنوز درد میکرد ...کوچولوی درونم هم اروم ترشده بود ..هنوزم دست وپاهام کرخت شده بود وبی حس .. صدای پیام گوشیم امد ..نگاه کردم دیدم اتورهست که نوشته "خوبی؟؟..ارسن زده به سرش ..ازنگرانی داره میاد اونجا ..خواهشا بدتر نکن اوضاع رو " سریع نوشتم "تورو به همون خدای که میپرستی نذاربیاد ...نذاربیاد ... گوشی پرت کردم یک گوشه تخت ...با این که بی حس شده بودم ...بی رمق وتلو تلو خوران رفتم سمت دروقفلش رو چرخوندم که نیاد به سختی برگشتم سمت تختم که صدای پیامک گوشیم بلند شد ..سعی میکردم نفس های طوالنی وعمیق بکشم .."سپیده ام ..خوبی؟؟.. گوشی رو زدم تو دیوار ..صدای خدا حافظی کردن های فامیل رو میشنیدم یا این که میگفتن "انشااهلل مشکلشون حل میشه شهره جون .."ازاقا طاها بعید بود همچین رفتاری شنیدم قبال هم یک بار سپیده عزیزرو زدن .."صدای مادر شوهرم میومدکه میخندید ومیگفت :نه اینطوری نیست .. مامان ومادرش سعی داشتن در ماست مالی کردن موضوع ..تموم تنم یخ میکرد ...حتی اشکام هم یخ بود وشور ..صدای عصبی سارا رو از اتاق کنارم شنیدم که رو به مجید میگفت :مجید یعنی چی که مامانت ومامانم مراسم رو عقب انداختن اگه قرار به اشتی خواهر من باشه واین حرفا باید تا دوسه ماه صبر کنیم ..وای مجید اگه تا اخر حاملگیش اینجاباشه ؟؟.. دوست داشتم برم ..وقتی خواهر من اینو بگه ..وای ..وای ...توجه نکردم به حالم ..توجه نکردم به جمعیتی که اون پایینه مانتوم رو پوشیدم ودرحالی که زیر دلم بدجوری درد میکرد رفتم از پله ها ۸۶
پایین صدای اذان بلند شده بود نزدیک های غروب بود ..همیشه میگفتن غروب های جمعه غمیگن ودلگیره ..باورم شده بود ..داخل اشپزخونه شدم وچند مشت اب زدم به صورتم هنوز این لعنتی ها میومدن ...بسم اهلل گفتم تادربرابر نگاه های پر ترحم کم نیارم ..هوام رو داشته باشه ....داخل سالن که شدم هنوز اکثریت نرفته بودن ..مامان تند امد سمتم وگفت :چرا بلند شدی ..بذارلباس بپوشم بریم بیمارستان ..سریع گفتم :مرسی مامانم .چیزی نشده که بزرگش میکنید ..پام گیر کرده بود به چادرم که روی زمین بود ..الانم خوبم ..بهتره برم خونه تا کارام رو بکنم واسه جشن ابجی خوشگلم ۸۷
♨️نابودی گناهان با نمازشب 💠استاد فروغی؛ 🔸جوان، برای ترک گناه حتما نمازشب بخوان.. گناه با نمازشب نابودمیشه...بارها از استاد مرحوم پهلوانی شنیدم که می‌فرمودند: 🔸اگر می بینید در روز گناه نمی کنید، چشمتان حرام نمی بیند، بخاطر خواندن است! ❄️🌨☃🌨❄️
افضلیت نافله وتر بر دیگر نافله های شب فضیلت به جای آوردن نماز وتر (شفع و وتر) از نوافل شب (۸رکعت) بیشتر است و هم چنین خواندن نماز مفرد وتر بر شفع نیز افضل است. به همین دلیل است که توصیه شده است چنانچه زمان کافی برای خواندن نمازشب نباشد، حداقل نماز وتر (مفرد وتر) را به جای آوردند. روایت مورد استناد به این شرح است: محمد بن مسلم می گوید: از امام باقر علیه السلام درباره مردی پرسیدم که در آخرشب بیدار می شود و می ترسد که صبح شود، (زمان کافی برای نافله شب ندارد) آیا می تواند (ابتدا) نافله وتر را بخواند و یا اینکه نماز را بر همان صورتی که هست بخواند تا اینکه (نوبت) نماز وتر شود؟ امام پاسخ فرمودند: بل یبداُ بالوتر. و قال: انا کنت فاعلا ذلک بلکه با نافله وتر آغاز کند؛ و روای گوید: من نیز این چنین عمل می کردم. 💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاداش چیه؟! این کلیپ فوق العاده زیبارو حتما ببینید😊👌 (فرصت روازدست ندیداگرسحربیدارنمیشیدقبل ازخواب بخونیدوبرای شروع ازکم شروع کنیدمثلادورکعت به نیت نمازشب بخونید) التماس دعاازهمگی
✅ داستان ضرب المثلِ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ 👈 گدا به گدا رحمت به خدا ☑️ میگویند شخصی از راهی می گذشت دید دو نفر گدا بر سر یک کوچه جلو دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارند و نزدیک است بینشان دعوا شود. ☑️ آن شخص نزدیک شد و از یکی از آنها سئوال کرد: چرا با یکدیگر مشاجره و بگو و مگومی کنید ؟ یکی از گداها جواب داد: چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم، این گدا جلو مرا گرفته و می گوید من اول باید بروم. بگو مگو ما برای همین است ☑️ آن شخص تا این حرف از دهن گدا شنید سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به دو نفر گدا اشاره کرد و گفت: گدا به گدا، رحمت به خدا ☑️ یعنی گدا راضی نیست گدای دیگر از کیسه مردم روزی بخورد، پس صد رحمت به خدا که به هر دوی آنها رزق می رساند.
✴️ سه شنبه 👈9 اسفند 👈حوت 1401 👈7 شعبان 1444 👈28 فوریه 2023 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 🔴احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز مناسبی برای امور زیر است: ✅آغاز نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✅درختکاری. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅سفر دریایی و زمینی. ✅شکار و صید و دام گذاری. ✅شروع همه کارها. ✅اقدامات قضایی. ✅و دیدار روسا خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد زندگی با برکت و خوبی دارد. 🤕بیمار امروز خوب شود. ان شاءالله. 💑مباشرت امشب : مباشرت و‌ زفاف کراهت دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج جوزا و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️خرید کردن. ✳️معامله ملک. ✳️سند زدن. ✳️قباله و قولنامه نوشتن. ✳️مشارکت و امور شراکتی. ✳️و شروع به تحصیل و آموزش خوب است.. 🔵مناسب نگارش ادعیه و حرز و نماز و بستن آن است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) ، باعث دولت می شود. 💉💉حجامت. 🔴 یا باعث مرگ ناگهانی می شود. ✂️ناخن گرفتن. سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)(شامل خرید لباس نمیشود و کسانی که شغلشان خیاطی هست در روزهای خوب برش و ادامه کار را در روزهای دیگر انجام دهند.) ✅ وقت استخاره: در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
🍂🌸 امام حسن مجتبی (علیه السلام): 🌸کسی که قرآن بخواند، دیر یا زود دعایی مستجاب دارد. 🍃📚بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۰۴، ح۳۱ 🍀🌻🕋🍀🌻🕋🍀   [آن مؤمنان] همان توبه‏كنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزه‏داران ركوع‏كنندگان سجده‏كنندگان وادارندگان به كارهاى پسنديده بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده «112» بر پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‏اند سزاوار نيست كه براى مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند طلب آمرزش كنند هر چند خويشاوند [آنان] باشند «113» و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعده‏اى كه به او داده بود نبود و[لى] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست از او بيزارى جست راستى ابراهيم دلسوزى بردبار بود«114» و خدا بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان نمود بى‏راه بگذارد مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند برايشان بيان كرده باشد آرى خدا به هر چيزى داناست «115» در حقيقت فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست زنده مى‏كند و مى‏ميراند و براى شما جز خدا يار و ياورى نيست «116» به يقين خدا بر پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او پيروى كردند ببخشود بعد از آنكه چيزى نمانده بود كه دلهاى دسته‏اى از آنان منحرف شود باز برايشان ببخشود چرا كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است «117» و [نيز] بر آن سه تن كه بر جاى مانده بودند [و قبول توبه آنان به تعويق افتاد] تا آنجا كه زمين با همه فراخى‏اش بر آنان تنگ گرديد و از خود به تنگ آمدند و دانستند كه پناهى از خدا جز به سوى او نيست پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند بى ترديد خدا همان توبه‏پذير مهربان است
👌این انقلاب با زعامت سیدعلی، پنجه در پنجه اختاپوسِ شرارتِ جهانی زده، گریبانش را گرفته و اشهد اختاپوس را خوانده... 🌹الان نیز جرثومه فساد ملک الموت را دیده و دست و پای آخرش را میزند... 👌رئیسی و دولتمردانش، با تمام توان در حال مقابله با توطئه های او هستند... 👊گاهی ضربه می‌زنند و گاهی ضربه میخورند؛ بالاخره جنگ است و طبیعت خاص خودش را دارد... 🌹حال؛ وقتی پیرِ انقلاب، گفته مِثل همیشه مژده ظفر و گشایش می‌دهد و وجودش سراسر امید است و شعف؛ زیبنده نیست مریدانش به جای استقامت و حمایت، آیه یاس بخوانند و مرثیه سرایی کنند... 🌚شیطانِ بزرگ به واسطه عمله ها و جواسیس و خائنین داخلی اش، نقطه ضعف ما را شناسائی کرده و در حال فشار آوردن از همان است... مسئولان نیز در حال تدبیر و تلاش هستند تا هر چه زودتر همان نقطه ضعف را تبدیل به نقطه قوت کنند... 👌ما نیز باید همواره پشتیبان و حامی ولایت و نظام و مسئولان باشیم تا بتوانیم از این گردنه سخت عبور کنیم و کمر دشمن را بشکنیم... از تحلیلهای ناامیدکننده بر حذر باشید، ما باید اتحاد فکری و روحی و عملی خودمان را تقویت کنیم نه انشقاق پیدا کنیم ، گوشمان را باید به دو لب حکیمی بدهیم که گوششان به لبان ولی عصر عجل الله است. 🤲 والله این مشکلات گذراست، خواهیم دید، وعده الهی تخلف ناپذیر است عزیزان باید به یقین برسیم، اگر نرسیده ایم ایراد از ما است. 🌹شهید احمد کاظمی میگه: « اول خودتان را آماده کنید، خودتان را آماده کنید یعنی چی؟ یعنی یک شهید همت باشید. یعنی یک شهید خرازی باشید. دلتان را گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید. این پیچ و خم دنیا انسان را به باتلاق می‌برد و گرفتار می‌کند که از آن هم نمی‌شود نجات پیدا کرد. دلتان را شاد کنید به رحمت الهی. دلتان را باز کنید و امیدوار کنید به رحمت خدا...».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | اجرای «گروه سرود آباده» در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری و اهدای جایزه به آن‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬دختری که به سن رسیده ، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی گرفتن ندارد، چه تکلیفی دارد؟ 💠
مناجات شعبانیه را بخوانید.mp3
4.2M
💠 «مناجات شعبانیه» را بخوانید ... 👤 امام خمینی (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 فرمانده‌ای پیش‌قدم در عملیات، شهيد حسین خرازی
کتاب نماز در قرآن.pdf
800.4K
📚 «نماز در قرآن» برگرفته از تفسیر نور ✍ حجةالإسلام قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «مناجات شعبانیه» را بخوانید ... 👤 امام خمینی (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آموزش مهارت‌های زندگی 🔸 ارتباط بین فردی 🔹ویژگی‌های گفتگوی بد: پاتک زدن به انتقاد دیگران
وقتی مؤمن در حال احتضار شد....mp3
1.01M
▫️ وقتی مؤمن در حال احتضار شد ... 👤 آیةالله جوادی آملی