شرح مناجات شعبانیه.pdf
3.29M
🌼 #دعا 🌼
💠 #مناجات
📚 شرح مناجات شعبانیه (pdf)
✍ محمد هادی عبدخدایی
بانک جامع خاطرات امام خمینی (ره).pdf
2.2M
🌼 #داستان 🌼
💠 #امام_خمینی (ره)
📚 بانک جامع خاطرات امام خمینی(ره) (PDf)
base.apk
3M
🌼 #نرم_افزار 🌼
💠 فضیلت، اعمال و عبادات ماه شعبان
📚 شعبان المعظم
شرح مناجات شعبانیه.apk
8.56M
🌼 #نرم_افزار 🌼
💠 #دعا #مناجات
📚 شرح مناجات شعبانیه
✍ محمد هادی عبدخدایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #نرمافزار 🌼
✅ نسخه سوم اپلیکیشن «گام دوم انقلاب»
🔶ویژگیها:
- متن بخش بندی شده بیانیه
- بیش از ۵۰تحلیل پیرامون این بیانیه
- دارای تنظیمات مربوط به فونت و سایز متن
- دارای بخش اخبار مرتبط با بیانیه
- دارای بخش علاقهمندیها و جستجو
- گرافیک ساده و کاربرپسند
4_5816830915149563587.mp3
762.4K
#پرسمان_خانواده
همسر من سه خصوصيت بد دارد و من نميتوانم در مقابل اين خصوصيات عكس العمل نشان بدهم. يك اينكه معتاد هستند. دو اين كه بد گمان هستند و سه اين كه دست درازي مي كنند. چگونه ميتوانم اين بد گماني را از بین ببرم
4_5823168109330040591.mp3
608.5K
#پرسمان_تربیتی
شوهرم معتاد است آیا صلاح هست دوباره بچه دار شویم؟
5_6080114884295527008.mp3
822.7K
#ایده
#حلقه_صلوات
#تجربیات
رسمی که غروبهای هر روزِ جهادی تکرار میشود؛
و با بغض و گریهی بچهها همراه است.
کانال تربیتی یک مربی.mp3
5.47M
🎤مداحی زیبای پشت پات آب می ریزم... از آقای نریمانی
🌹به یاد شهدای مدافع حرم🌹
شبهات دانش اموزی.pdf
649.8K
💢جزوه شبهات دانش آموزی (نوجوان)💢
🌺این جزوه شامل چندین شبهه از نوجوانان هست که یک مربی ومبلغ حتما باید مطلع باشد
✅باتوجه به درخواست های شما عزیزان این جزوه گذاشته شد
📚داستان کوتاه
در یکی از شهرهای اروپا پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود. شاید به خاطر همین خصوصیت، هیچکس به سراغش نمی آمد و همه از او وحشت داشتند. کودکان از او دوری می جستند و مردم از او کناره گیری می کردند. قیافه ی زشت و زننده پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این، زشتی صورت پیرمرد باعث تغییر اخلاق او نیز شده بود. او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی هم شده بود که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود. همانطور که دیگران از او می گریختند، او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.
سالها این وضع ادامه داشت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند. آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند. یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت. اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد. لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی صورت زشت پیرمرد نشست. آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند. ولی همین لبخند در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسیار شگرفی گذاشت، بطوریکه فردای همان روز پیرمرد در انتظار دیدن لبخند دخترک بود و باز همان صحنه ی دیروز تکرار شد.
بدین ترتیب، پیرمرد هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید و دخترک هم هر بار که پیرمرد را می دید، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت. چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود.
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️
دعای هنگام خوابیدن 💫🌙✨
💥«باسْمِکَ اللَّهُمَّ أَمُوتُ وَ اَحْیَا»💥
«بار الها!با نام تو میمیرم و زنده خواهم شد
دعای بلند شدن از خواب 🌺🌞🌺
💥«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ»💥
«سپاس پروردگاری را که پس از مرگ،ما را زنده گردانید و بازگشت همه به سوی اوست».
مطالبی که در مورد روز 19فروردین و شرف الشمس بیان میشه درست نیست و سندیت روایی ندارد
📰💻📱📡 ﷽
⛔️ متن شایعه ⛔️
" سلام علیکم ، 19 فروردين از11صبح تا11 شب ،شرف الشمس است و خورشيد در بالاترین نقطه ی آسمان قرار می گيرد كه حاجتهابرآورده میشود.
سوره شمس را بخوانید و آخر هرآيه بگویید يا شمس الشموس ويا انيس النفوس ادركنی به نمك ياآب فوت كنید و بخورید .
به دوستانتان نیز اطلاع دهید التماس دعا "
🔴 در پاسخ به شایعه
"برآورده شدن حاجات در شرف الشمس و دعاها و اعمال خاص آن !!" :
1⃣ از نظر روایی و تاریخ حدیث، حداقل تا ۷ قرن در باب شرف الشمس مطلبی در کتب حدیثی شیعه وجود ندارد!
2⃣ دعا و آداب توصیه شده در شایعه در منابع شیعه یافت نشد و در کتاب مصباح مرحوم کفعمی هم که اولین بار حدیثی در این باب آورده، اثری از دعای مطرح شده در شایعه وجود ندارد!
3⃣ در جستجوی تخصصی و دقیق نرم افزارجامع الاحادیث نور هم چنین دعایی یافت نشد! عبارت "یا شمس الشموس" نیز به هیچ عنوان در روایات ما برای خداوند به کار نرفته است!
4⃣ از نظر بسیاری از بزرگان دین و همچنین از دیدگاه نجومی، انتساب شرف الشمس به ۱۹ فروردین و اعمال مرتبط با آن زیر سوال است!
5⃣ منابع روایی شیعه در بحث ادعیه بسیار غنی هستند و به جای استفاده از دعاهای بدون سند، می بایست از این گنجینه عظیم استفاده کرد.
انگشتر شرف الشمس که نگین عقیق زرد است خواص زیادی دارد و مورد استفاده ائمه نیز بوده -
علما علم نجوم و علوم غریبه اشکالی را به عنوان ا دعیه شرف الشمس از زمانهایی قدیم آموزش داده اند همراه کردن آن را باعث خیر و برکت و روا شدن حاجات میدانند
اما نکته بسیار بسیار مهمی که وجود دارد اینست که این وسیله سود جویی عده ای شد که نه علم و معرفت
آن را دارند ونه حرمت و قداستش را
البته بسیاری از علمایی علم نجوم بر این باور هستند که به دلیل جابه جا شدن محور زمین در سالها اخیر روز شرف الشمس 19فروردین نیست وبه اردیبهشت منتقل شده
در
آن روز هم فقط ساعت خاصی به شمس تعلق دارد که با محاسبه به دست می آید
متاسفانه عده ای در قالب دعا در حال مبارزه با اصل اسلام هستند واز هر وسیله ای برای خدشه دار کردن اعتقاد ات ما ومخصوصا جوانان ما استفاده میکنند
دعاهایی که در زمانهایی قدیم ترین سطح علما و عرفان با طهارت
رو به قبله با شرایط خاص نوشته میشد واز فیض وجود آنها خداوند در های رحمتش را به روی بندگان باز میکرد
تبدیل به با زیچه ای شده که جوان های ما را به دلیل روا نشدن حاجاتشون دین گریز میکند
در ضمن در سالهای اخیر میزان استفاده از طلسمها در میان مردم به فکر اینکه گرفتاریهاشون حل بشه به صورت چشمگیری زیاد شده، پس چرا روز به روز همه گرفتار تر میشن؟
همه دنبال این هستن که هر کاری انجام بدن ولی کمی تفکر و توجه نداشته باشند
مگه نمیگویند یک ساعت تفکر برابر هفتاد سال عبادته؟
دوستان باید کمی آگاهانه تر با مسائل رو به رو بشیم
که خدای نکرده نشویم مصداق اکثرهم لا یعقلون..
حل_مشکلات
🍃🍂ختم سـوره تکویر🍃🍂
🌸✨امام صادق علیه السلام ؛
جهت خلاصی از بلیات و گرفتاریها
بیست و یک بار خوانده شود✨
📚 تفسیر زواره ۲۲۶
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
آرزوهای مرا یکسره بر باد مده
غیر عشقت به دل غمزده ام یاد مده
غصه ی دوری خود بر من ناشاد مده
وعده ی نور به این کور خداداد مده
ابتدا پیرهنی بهر شفایم بفرست
پس از آن وعده ای از وصل و عطایم بفرست
دل من بنده ی عشق تو خدای ادب است
نور رخساره ی تو مهر و مهِ روز و شب است
نام زیبای و خوشت دلبر زیبا نسب است
بودنت بودنِ زیبایی و دل را سبب است
زمزم یاد تو شادی و نشاطم باشد
نام تو رونق هر روزِ بساطم باشد
یاد سیمای تو صدها دل عاشق برده
دل ز هر لاله و هر یاس و شقایق برده
حُسن رویت دل هر عاشق صادق برده
صولت نام تو زَهره ز خلایق برده
هیبت چشم تو را خصم اگر که می دید
لشکر دشمن از این صحنه ز هم می پاشید
تویی آن که همه دم لطف دمادم داری
عاشقانی به همه پهنه ی عالم داری
در مسیحی و یهود این همه آدم داری
آسمانی به همه بارش نم نم داری
باب حاجاتی و دل ها همگی یار تواند
هر چه هستند همه عاشق و بیمار تواند
چه شود از خم ابرو گرهی باز کنی
کمتر ای یار دل آرا به همه ناز کنی
پلک بر هم زنی و دلبری آغاز کنی
بگشایی لب و با خسته دلان راز کنی
گره کور دل غمزدگان را وا کن
ساقیا نیمه نگاهی به منِ شیدا کن
کعبه سویی و تو یک علقمه داری عباس
کِی به جز حق ز کسی واهمه داری عباس
روی لب نام حسین زمزمه داری عباس
مُهر فرزندی ات از فاطمه داری عباس
دست را هدیه بر او بهر شفاعت کردی
تو از این گونه شفاعت چه قیامت کردی
ساقیا تشنه لبم جام مِی ناب بده
تاب رفته ز دلم قلب مرا تاب بده
مشک خالی خودت را بگشا آب بده
صله ای از کرم حضرت ارباب بده
صحبت از مشک میان آمد و دلبر ای وای
وای از طفل رباب و لب اصغر ای وای
چشم ما جانب بین الحرمین است هنوز
دل ما یکسره در یاد حسین است هنوز
یاد جمع شهدا پیر خمین است هنوز
آن خراسانی ما نور دو عین است هنوز
پرچمی را که به دستان علمدارت بود
می دهد دست امامی که دل ما بِربود
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلت
تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست
در شرح بي کراني اوصاف کاملت
بي شک در آن به غير جمال حسين نيست
آئينه اي اگر بگذاري مقابلت
اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه
غم مي بري ز قلب همه با شمائلت
در آستانه تو گدايی بهانه است
دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستة دل سال هاي سال
پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت
بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين
سقاي با فضيلت و دريا دل حسين
تو آمدي و روشني روز و شب شدي
از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي
در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت
الگوي بندگي و وقار و ادب شدي
هم چشمهاي روشنت آئينة رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي
بايد که ذوالفقار حمايل کني فقط
وقتي که تو به شير خدا منتسب شدي
در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم
تو اسوة زهير و حبيب و وَهب شدي
در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست
فرزند لافتايي و شير عرب شدي
فرماندة سپاهي و آب آور حسين
اي نافذ البصيره ترين ياور حسين
بي شک تو صبح روشن شبهاي تيره اي
خورشيدي و به ظلمت اين شام چيره اي
تسخير کرده جذبة چشم تو ماه را
بيخود که نيست تو قمر اين عشيره اي
عصمت دخيل تار عباي تو از ازل
جز بندگي نديده کسي از تو سيره اي
قدر تو را کسي نشناسد در اين مقام
وقتي براي امر شفاعت ذخيره اي
ما را بس است وقت عبور از پل صراط
از تار و پود بيرق تو دستگيره اي
چشم اميد عالم و آدم به دست توست
باب الحسين هستي و پرچم به دست توست
فردوس دل هميشه اسير خيال توست
حتي نگاه آينه محو جمال توست
تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي
اين آب نيست زمزمه هاي زلال توست
ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر
تنها بيان مختصري از کمال توست
در محضر امام تو تسليم محضي و
والاترين خصائل تو امتثال توست
فردا همه به منزلتت غبطه مي خورند
فردا تمام عرش خدا زير بال توست
باب الحوائجي و اجابت به دست تو
تنها بخواه، عالم هستي مجال توست
اي آفتاب علقمه: روحي لک الفدا
اي آرزوي فاطمه: روحي لک الفدا
اي آفتاب روشن شبهاي علقمه
سرو رشيد خوش قد و بالاي علقمه
داده ست مشک تشنة تو آب را بها
اي آبروي آب، مسيحاي عقلمه
وقتي که چند موج عليل شريعه را
کرده ست خاک پاي تو درياي علقمه
لب تشنة زيارت لبهات مانده است
آري نگفته اي به تمناي علقمه
امروز دستهاي تو افتاد روي خاک
تا پا بگيرد از دل صحراي علقمه
با وعده هاي مادرت آسوده خاطريم
چشم اميد ماست به فرداي علقمه
اين عطر ياس حضرت زهراست مي وزد
از سمت کربلاي تو ، سقاي علقمه
شبهاي جمعه نالة محزون مادري
مي آيد از حوالي درياي علقمه
ام البنين و فاطمه با قامتي کمان
اينجا نشسته اند و شده آب روضه خوان
فرصت نداد تا که لبي تر کند گلو
دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو
مي آيد از کنار شريعه شهاب وار
بسته ست راه را به حرم لشکر عدو
طوفان تير مي وزد از بين نخلها
حالا شنيدني شده با مشک گفتگو:
« بسته ست جان طفل صغيري به جان تو
تو مشک آب نه که تويي جام آبرو
اي مشک جان من به فداي سر حسين
اما تو آب را برسان تا خيام او »
اما شکست ساغر و ساقي ز دست رفت
جاري ست خون ز بادة چشمش سبو سبو
با مشک پاره پاره به سوي حرم نرفت
تا با امام خود نشود باز رو برو
تنها پناه اهل حرم بر نگشته است
مي بارد از نگاه سکينه : عمو عمو
در خيمه اوج بي کسي احساس مي شود
خورشيد نيزه ها سر عباس مي شود
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
دِلی دارم و خانهیِ بوتُراب است
سَری دارم و خاکِ عالیجناب است
عوض کرده روز و شَبَم جایِ خود را
که ماهی دمیده پُر از آفتاب است
مرا قبله بابُ الحُسینِ حسین است
مرا نامِ عباس فَصلُ الخِطاب است
حساب و کتابی ندارد دلِ ما
که دیوانهاش بی حساب و کتاب است
نوشته به ایوانِ میخانهی او
که در بزمِ ساقی دعا مستجاب است
من از تاکِ انگورهایِ ضریحش
چنان مست کردم که حالم خراب است
چنان بی خودم کرده بویِ سَبویَش
که پایم هوا و سرم در شراب است
-
از امشب بهشت آفرین است زهرا
که مهمانِ ام البنین است زهرا
-
خدا گِرد گِردَت مداری کشیده
به هر یک صفِ بی شماری کشیده
و در طاقِ عرشش به تصویر سبزی
عَلَم را به دوشِ سواری کشیده
که نصرُمِن الله بر بیرقِ اوست
و در قبضهاش ذوالفقاری کشیده
شَبیهِ علی رویِ دُل دُل نشسته
و در زیرِ پا تار و ماری کشیده
نه اَبرو بگو ذوالفقاری دو پیکر
نه گیسو بگو آبشاری کشیده
اگر حالتِ چشمِمان التماس است
برای حریمش خُماری کشیده
نیازی ندارد به غیر از ضریحت
کسی که به چشمش غباری کشیده
-
رسیدم مرا زیرِ بالَت بگیری
امیری حسین وَنِعمَ الامیری
-
نگاه تو جُز شورِ دریا ندارد
طَنینَت به جز لحنِ مولا ندارد
تو مثلِ حسن کوچه هایت شلوغ است
که بی تو مدینه تماشا ندارد
برای تماشات یوسف رسیده
مدینه ولی بیش از این جا ندارد
من از ارمنیهای شهرم شنیدم
که پیش تو رنگی مسیحا ندارد
پسرهای او جایِ خود ، میشود گفت
که مانندِ عباس زهرا ندارد
گرههای کورِ همه ، صَف کشیدند
که کارَت اگر ، شاید ، اما ندارد
-
اگر کار داری تو هَم با ابالفضل
بگو یا حسین و بگو یا ابالفضل
-
تو مهتابِ نوری برایِ سحرها
تو خورشیدی اما میانِ قَمرها
تو را روزِ اول برایِ حسینش
سوا کرده زهرا برایِ پسرها
مرا منصبِ تو به شاهی رساند
اگر جا دَهی در صفِ رُفتگرها
نقابی بزن وقتِ رزمت به صفین
که ذُوخرالحسینی ...امان از نظرها
از آن دور لشگر تو را خیره دیدند
نیازی ندارد بِپیچَد خبرها
به میدان بیا تا به پایت بریزند
عرقها جگرها و سرها و پرها
جوابِ رَجزخوانیِ تو سکوت است
فقط میرسد صوتِ این المَفَرها
-
عَلَم را بِزن وقتِ طوفانی توست
علی عاشقِ این رجز خوانی توست
-
کسی چون تو بر قلب لشگر نمیزد
کسی چون تو فریادِ حیدر نمیزد
تو در سیزده سالگیات به دشمن
چنان میزدی مالک اشتر نمیزد
چنان گِرد بادی به پا میشُد از تو
که جبریل در پیش تو پَر نمیزد
فقط زانویَت جایِ پایِ عقیله است
که خواهر قدم جایِ دیگر نمیزد
اگر دستهایت نباشد که زهرا
قدم بر شفاعت به محشر نمیزد
فقط خاطرِ فاطمه بود وَر نه
به آقا خطابِ برادر نمیزد
به مدح علی زَر شود دفتر شعر
سه بیت از فؤاد آورم آخر شعر
*نبودی حَصینِ حِصنِ دین گَر زِ مردی
قدم بَر درِ حِصن خیبر نمی زد
چنان کَند در را از آن حِصن سنگین
که گَر حِلمِ او حلقه بر در نمی زد
زمین را هم از جا بِکَند و فِکَندی
به جایی که مرغِ نظر پر نمی زد
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است
غم جگر دارد بیاید گفتهام در هر غمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد میکند
کربلا را قسمت ما راهِ مشهد میکند
یک دوراهی هست ما را هِی مُردد میکند
در میانِ دو حرم دل رفت آمد میکند
مثل اینکه شهریار آنجاست میخواند : هَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟
حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست
تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست
جان عزائیل در دست علمدار علیست
بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی
یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تا زره را میکشد بر شانه مُحکم میکند
تا که اَبرو را زمان رزم در هم میکند
چیست لشکر کوه از هولش کمر خم میکند
یا که عزرائیل را پیشش مجسم میکند
آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
یک قدم کوبیدی و هفت آسمانها ریختند
یک علم کوبیدی و هِی کهکشانها ریختند
ضرب شصت توست یا آتشفشانها ریختند
مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنانها ریختند
این به مولارفته دارد ضربه های محکمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
جذب تو جبرئیل تا شد شهپرش بر باد رفت
خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت
هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت...
یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت
شاهباز کربلایی شهریار القمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی
شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی
بِرکهای رفتی و عکست را به آب انداختی
یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی
ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
شانهات نازم که جایِ دستهای زینب است
تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است
روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است
هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است
کور میسازد نگاهت چشم هر نامحرمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد
کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد
بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد
فاطمه هست حسن شد فاطمه هست تو شد
از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود
قبلهی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود
گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود
قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود
تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
ناز مجنون را اگر در کوی لیلا میکِشند
ناز دستان تو را دستان زهرا میکِشند
آش نذری تو را هم ارمنیها میکِشند
در جوارت منتِ بیچارهها را میکِشند
دل ، ابالفضلی نمیماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
مَشک وقتی میچکد تقدیر میریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر میریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر میریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر میریزد بِهَم
بر زمین اُفتادهای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی