#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
امشب ازقافله ی نور خبردارم من
از سواران سلحشور خبردارم من
از نشاط وپری وحور خبردارم من
از شکوه دل پُر شور خبردارم من
شب زیبایی وروز طرب انگیز رسید
ساقی میکده با ساغر لبریز رسید
امشب از نور دل دل فاطمه صحبت دارم
با شما صحبتی از جلوه ی عصمت دارم
سخن از شادی گل های مسرت دارم
خبر از آینه ی عشق ومحبت دارم
غرق شیدایی وشورم اگراز شور حسین
جبرئیلم که خبرمی دهم از نور حسین
شهر یثرب ز رُخش نور علی نور بود
رشک فردوس برین رشک دل طور بود
خاطر اهل ولایت همه مسرور بود
خانۀ فاطمه پُر ولوله و شور بود
مرتضی شکر خدا کرده و رویش بوسد
مصطفی گریه کنان زیر گلویش بوسد
این گل سرخ که زیبنده ی زهرا وعلی ست
لالۀ گلشن ارزنده ی زهرا وعلی ست
این همان چشمه ی جوشندۀ زهرا وعلی ست
این همان مهر درخشنده ی زهرا وعلی ست
از فروغ رخ او تا که تکلم کردند
بررُخش این دو گل یاس تبسّم کردند
نور او منبع وسرچشمه ی خورشید بود
روی او خوب تر از ماه شب عید بود
مهراو آینه ی روشن توحید بود
حُب او روز جزا مایه ی امیّد بود
هرکه شد ذره ی این مهر به خورشید رسد
پیروش عاقبت الأمر به توحید رسد
آی فطرس بخدا قبله ی حاجات رسید
خیز از جا که کنون وقت ملاقات رسید
بنگر لاله ای از گلشن سادات رسید
نور سبزی زجمالش به سماوات رسید
نور این مهر چراغ سحرت خواهد داد
عطر این گل زوفا بال وپرت خواهد داد
روی او آینه ی صبرو ثبات است بیا
نفسش باعث احیاء حیات ست بیا
در دوعالم همه را فلک نجات ست بیا
بهر آزادی تو برگ وبرات است بیا
کائنات از دم او زنده وجاوید شوند
گمرهان با نگهش پیرو توحید شوند
این همان است که دل در طلبش می کوشد
کوثر عشق ز انگشت پیمبر نوشد
به تنش جامه ی گلرنگ شهادت پوشد
این همان است که خونش همه دم می جوشد
دل جبریل «وفایی» زغم او خون است
این حسین است که اسلام به او مدیون است
#امام_حسین_عليه_السلام
مثل فطرس آمدم اعجاز کن اربابِ من
پشتِ درب خانه ام در باز کن اربابِ من
حرِّ افتاده ز پایم روسیاه و بی پناه
نوکرت را با خودت دمساز کن اربابِ من
این همه عجز وانابه ..کو براتِ کربلا؟
پبشِ رویِ سائلان کم ناز کن اربابِ من
منتظر هستم صدایم کن ولو با یک نظر
با صدا کردن مرا طنّاز کن اربابِ من
«دوستم داری»یقین دارم ..بحقِ مادرت
لحظه ای مهرِ خودت ابراز کن اربابِ من
در مدارِ عاشقی افتاده ام بی اطّلاع
درس عشق و عاشقی آغاز کن اربابِ من
آخرین حرفِ گدایت را پذیرا می شوی
پشتِ درب خانه ام در باز کن اربابِ من
#امام_حسین_عليه_السلام
روزِ اَلَست ، روزِ ازل ، لحظههای عشق
روزی که آفریده شد عالم برای عشق
روزی که آفرینشِ گیتی تمام شد
آغاز شد به دستِ خدا ماجرای عشق
بودیم گرچه در دلِ سر گشتگان ولی
کمکم شُدیم بینِ همه آشنایِ عشق
چشمی میانِ آن همه ما را سوا نمود
دل را ربود و داد دلی مبتلای عشق
دستی به روی شانهی مان خورد و ناگهان
ما را صدا نمود کسی با صدایِ عشق
روز اَلَست لحظهیِ آغازِ عاشقی
ما را خدا نمود اسیرِ خدایِ عشق
عکس خدا نشسته بر آئینه هایمان
روز ازل حسینیه شد سینه هایمان
هستی بهانه بود که سِرّی بیان شود
مستی بهانه بود که ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد
تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود
با دستِ غیب وقتِ ظهورت نوشت عشق
وقتش رسیده نوبتِ دیوانگان شود
قلبِ مدینه میطپد از خاکِ پایِ تو
جاروکشِ همیشهی این آستان شود
حتی بهشت با سرِ مژگان رسیده است
تا قبلهگاهِ وسعتِ هفت آسمان شود
تو حیدری ، تو فاطمهای ، تو پیمبری
سوگند بر خدا که خداییش محشری
بی تو هزار گوشهی دنیا صفا نداشت
اصلاً خدا بدون تو این جلوه را نداشت
گیرم هزار کعبه خدا خلق مینمود
چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت
حتی زِ معجزاتِ مسیحا خبر نبود
مُشتی اگر زِ خاکِ قدومِ شما نداشت
بی تو هوایِ خانهیِ زهرا گرفته بود
این قدر جلوه جاذبهیِ مرتضیٰ نداشت
شکرِ خدا که خانهیتان هست رویِ خاک
ور نَه زمینِ تیره که دارالشفا نداشت
مجموعهی خَصائِلِ بی انتها شُدی
یک جا تمامِ سِلسِلهیِ انبیا شدی
گیرم بهار نیست دَمی جانفزا که هست
گیرم بهشت نیست غبارِ شما که هست
بر خِشت خِشتِ کعبه نوشتند با طلا
گیرم که قبله نیست ولی کربلا که هست
در ازدحامِ خیلِ گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمانِ ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
کوتاست سقفِ عالم اگر وقتِ پَر زدن
غم نیست ، رویِ گنبد و گلدستهها که هست
خوش گفتهاند قطره که دریا نمیشود
هر یوسفی که یوسفِ زهرا نمیشود
تو آمدی قیامتِ کُبریٰ رَقَم زدی
بر تارُکِ همیشه ی عالم عَلَم زدی
میخواستی که رشک برند دیگران به من
زلفِ مرا گِره به نسیمِ حرم زدی
حِس می کنم میانِ دلم بویِ سیب را
از آن زمان که در حرمِ دل قدم زدی
میخواستی که شعله بگیریم بی اَمان
آتش به جانِ هر غزلِ مُحتشم زدی
با شیر ، طعمِ روضهی تان را چشیدهام
وقتی سَری به چشمِ ترِ مادرم زدی
مجنونِ کوچههای غَمَم ، دستِ من بگیر
دل تنگِ دیدنِ حرمم دستِ من بگیر
تو تشنه و دریغ زِ یک جرعه آب ، آه
تو تشنه و تمامیِ صحرا سراب ، آه
در زیرِ نیزههایِ شکسته نهان شدی
با زخم هایِ تازه تر و بی حساب ، آه
یک سو صدایِ العطش آرام میرسید
یک سو صدایِ هِلهلهها در شتاب ، آه
یک سو صدایِ ضَجهیِ زینب بلند بود
یک سو صدایِ مادرت اما کباب ، آه
یک سو عَلَم به خاک و علمدار غرقِ خون
یک سو به رویِ نیزه عزیزِ رُباب ، آه
کمکم نگاه بر بدنت سخت میشود
کمکم نَفَس زدنت سخت میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
توصیههای امام خامنه ای درباره استفاده از ماه شعبان
سوالی که عزیز رهبرمون از امام خمینی(ره) درباره اینکه «شما کدام دعا را بیشتر دلبستهی آن هستید؟» پرسیدند
#سلامتی_فرمانده_صلوات
تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت
یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می فرمایند که: هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار می گیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.
4_5906978520596218471.mp3
1.41M
خدایا ببین من در خانه تو آمدم! دیگران خوابند و در استراحت! خدایا منم میتونستم مثل دیگران استراحت کنم، اما اگر بلند شدم اومدم فقط به این دلیل که ثابت کنم راست میگم که تورو میخوام!
رسول خدا(ص) فرمودند: اگر بدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن می آیند، هر چند با زانوها و دست ها باشد و در حدیثی دیگر می فرمایند: هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.
🕊💕 مدح خوانی زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ اباعِبدالله الحُسین علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقی ها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
عین و شین و قاف یعنی جان حسین
عشق یعنی جان سنه قربان حسین
عشق حسی زیر بارانِ خداست
عشق اسطرلاب مردانِ خداست
اولین ابیاتِ دیوان خداست
عشق آری، شور طوفانِ خداست
حاء و سین و یاء و نون جان خداست
ای ظهورِ ذات بی پایان ، حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
عشق یعنی جلوه ای در آبگین
عشق یعنی دستِ حق در آستین
عشق یعنی عقل اما با یقین
عشق یعنی نیست غیر از او همین
عشق یعنی یا امیرالمومنین
یا علی گفتیم و بعد از آن حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
این همه غارت گری هارا ببین
از دلِ ما دلبریها را ببین
زیر پایت پادری ها را ببین
شور و شوقِ نوکری هارا ببین
یاحسینِ آذری هارا ببین
سالدی قلبیم د عجب طوفان حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
ما خرابیم و شراب آلوده ایم
تُربتت خورده تُراب آلوده ایم
خواب تو دیدیم و خواب آلوده ایم
ما به این احساس ناب آلوده ایم
ما به نور آفتاب آلوده ایم
دست ما بادا برآن دامان حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
روز اول که دلم را ساختند
با هیمن دلها حرم را ساختند
بعد آن شادی و غم را ساختند
از نوک مژگان قلم را ساختند
نقش شد نامت علم را ساختند
نعره زد میر علمداران ، حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
تو حسینی و سلامت شد حسن
خوش به حالت که امامت شد حسن
آمدی و هم کلامت شد حسن
آفتاب رویِ بامت شد حسن
استلامت، احترامت شد حسن
شد حسن با هیبتت حیران ، حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
نام آقازاده هایت تا علی است
ما همیشه کارهامان با علی است
یادمان دادی فقط آقا علی است
با شما شیرینیِ دنیا علی است
یاعلی و یاعلی و یاعلی است
گفت سلطان نجف سلطان حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
مادرم من را به دستش تا گرفت
ماجرای ما همانجا پا گرفت
کربلایت در دل ما جا گرفت
کار عشق و عاشقی بالا گرفت
دست مارا حضرت زهرا گرفت
در حرم گفتیم آقاجان حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
ای دل از این زخم پنهانی بخوان
چند بیت عُمان سامانی بخوان
یاد زینب از پریشانی بخوان
از وداعی سخت بارانی بخوان
رفت پیراهن ، ز عریانی بخوان
من کی ام عمان بی سامان حسین
جان ما ، ای جان سنه قربان ، حسین
شاعر : حاج حسن لطفی
« السلام و علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین»
🕊💕سرود و شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ اباعِبدالله الحُسین علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری💕
در خونتون احترام ، همیشه برام واجبه
خود شما گفتین به ما ، جوابِ سلام واجبه
السلامُ علی السَلام ، السلامُ علی الحُسین
السلامُ علی الاِمام ، السلامُ علی الحُسین
حِسَّم اینه که فرشته ای ، بال و پر میزنه رو سرم
فُطرس اومده سلاممُ ، باخودش ببره تا حرم
حرم .. خونۀ .. صاحبِ دلمِ
جایی .. که عجین .. با آب و گِلَمِ
___________
بدونِ تو دنیا چه سخت ، با تو روزگار عالیه
عاشقی چقدر دلپذیر ، عاشقی عجب حالیه
السلامُ علی الشفیق ، السلامُ علی الحُسین
السلامُ علی الرفیق ، السلامُ علی الحُسین
دست خالی اومدم میخوام ، از ولایت تو پُر بِشَم
با تموم بدیام میام ، با شفاعت تو حُر بشم
منو .. با همه .. بدیام .. بپذیر
امیری حسین و نعم الامیر ...
___________
در خونتون احترام ، همیشه برام واجبه
خود شما گفتین به ما ، جوابِ سلام واجبه
السلامُ علی السَلام ، السلامُ علی الحُسین
السلامُ علی الاِمام ، السلامُ علی الحُسین
حِسَّم اینه که فرشته ای ، بال و پر میزنه رو سرم
فُطرس اومده سلاممُ ، باخودش ببره تا حرم
حرم .. خونۀ .. صاحبِ دلمِ
جایی .. که عجین .. با آب و گِلَمِ
___________
حسین ای جانان ... امیر مستان
تمنا دارم ... بیا جان بستان
عالی درجات .. کشتیِ نجات
قتیل العبرات .. ای آب حیات
شاه عرصات .. جونم به فدات
🕊💕 مدح خوانی زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ امام زین العابِدین علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری💕
شباهنگام سر زد جامۀ مهرِ جهان آرا
که روشن بر رُخَش گردید چشم یوسفِ زهرا
زهی بر دامنِ پاکیزۀ آن مام ایرانی
کز آن با رنگ و بویِ یا و سین سر زد گل طاها
شبِ پنجم ز شعبان بود کز آن اخترِ عصمت
تجلّی کرد ماهِ چهارده بر عرصۀ دنیا
تو گوئی آمنه آورده احمد باز در یثرب
و یا بنتِ اسد زاده علّی عالیِ اعلا
ولی الله اعظم قطب عرفان کعبۀ ایمان
که زین العابدینش خواند ذاتِ خالق یکتا
حسین ابن علی را ذاتِ یزدان داد فرزندی
رسول الله پا تا سر ، ولی الله سر تا پا
علّیِ دوم و مولایِ چارم آیتِ پنجم
سه روح و پنج حسّ در شش جهت عبدند و او مولا
زبان در مدح او الکن قلم در وصفِ او عاجز
کلام از نعت او کوته کمال از حدّ او اعمی
هم او اوّل هم او آخر هم او ظاهر هم او باطن
هم او ممکن هم او واجب هم او پنهان هم او پیدا
کفی ار کفۀ لطفش فزون از دامن خشکی
نمی از چشمۀ جودش برون از وسعت دریا
زهی معراج عرفانی که کرد آن احمد ثانی
سوار ناقه با سیر فسبحان الذی اسری
فلک در ظلّ دیوارش ، ملک شیدایِ دیدارش
دو صد یوسف ببازارش ، به نقد جان همی پویا
شنیدی زادۀ عبدالملک را مینشد ممکن
حجر را استلام آرد معطل ماند ساعتها
به ناگه آفتاب فاطمه تابید در کعبه
مطافِ حاجیان گردید ماه رویِ آن مولا
مقام آمد سرافرازش حجر هر سو به پروازش
که ای دستِ خدا دست نوازش بر سرم بگشا
همه حجّاج حیرانش ، همه خدّام مبهوتش
یکی گفتا هشاما کیست این عبد خدا سیما؟
به پاسخ آن سیه دل خویشتن را زد بنادانی
اگر چه بود بیش از دیگران قدر وِ را دانا
تجاهل زاده عبدالملک چون کرد، در آن دم
فرزدق شاعر آزاده جست از جا سپند آسا
سراپا رعد گشت و از درون فریاد زد : هی هی
همه عالم شناسندش تو چون نشناختی او را؟
تو چون نشناختی او را بحقِ حق شناسندش
مقام و زمزم و بیت و صفا و مروه و مسعی
زجاه او بود واقف ، بقدر او بوَد عارف
بیابانهای یثرب ، قلّه های وادیِ بطحا
سراسر ریگ های وادی مشعر ستایندش
که این است این فروغ دیدۀ پیغمبر و زهرا
مطاف و ناودان و حجر و رکن و حرم یک یک
بقدر او همه هستند عارف بیشتر از ما
امام عالمین است این ، نبّی را نور عین است این
علی بن الحسین است این ، زهی ابناء زهی آباد
رسول و مرتضی جدّش ، امام مجتبی عمّش
بتولِ اطهرش مادر ، حسین ابن علی بابا
ولی الله دانندش ، جمال الله خوانندش
ملک بر قلّۀ گردون ، سمک در دامن دریا
نگردد بی ولای او قبول کبریای او
نماز و روزه و حج و جهاد و طاعت و تقوا
فرزدق پیش دشمن گفت مدح دوست را «میثم»
محبّت امتحان خواهد نه تنها دعوی بیجا
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
بی دلی میطلبد عشقِ حقیقی ورنه
دعوی عشق ز هر بی جگری می آید
تو مرا سوختی و من همۀ دنیا را
آری از گریه کنان هم هنری می آید
خیمه ات سوخت، دلم سوخت، همه عالم سوخت
شعله ی تو ز کدامین شرری می آید؟
کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب
اینقدر هست که بوی جگری می آید
شاعر : حاج محمد سهرابی
*وارد شد دید حضرت زانواش تو بغلش داره گریه می کنه .. آقا عاشورا نیست ، مصیبتی هم به شما نرسیده ، چرا اینجور گریه می کنید ؟ .. فرمود از اون ساعتی که به عمه هام گفتم تو بیابونا فرار کنند هر وقت عمه هامو می بینم خجالت می کشم ... ( چرا خجالت می کشی؟ آخه :
در زیر پایِ اسب دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سوار بود
عجب چراغِ فروزنده ای ست بزم حسین
که هر چه باد وزد میشود فروزان تر
کیمیایی ست عجب تعزیه داریِ حسین
که نباید ز کسی منتِ اکسیر کشید
حسین ....
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ اباعِبدالله الحُسین علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری💕
مذهبُ دین من ، حسین
یارِ دیرین من ، حسین
شور شیرین من ، حسین حسین حسین
صدای رسیدنِ دریا رو میشنوم
صدای تپیدنِ دلهارو میشنوم
صدای قدمایِ اربابُ میشنوم
صدای لالائی زهرا رو میشنوم
با قدم نو رسیده تو خونۀ علی غوقا شد
نیومده دیدنم اونکه دلبر دل زهرا شد
بالاخره ماه شبایِ تار مدینه پیدا شد
مذهبُ دین من ، حسین
یارِ دیرین من ، حسین
شور شیرین من ، حسین حسین حسین
___________
دوای همۀ دردامون از راه اومد
خیال همه شبا راحته که ماه اومد
آسمونیا به فطرس بگید بیاد
خبر و به گداها برسونید شاه اومد
تو بغل مادرشه و خنده رو لبِ باباشه
اونی که رو دوش نبی تا روز قیامت جاشه
همیشه کنار خواهرش و محالِ تنها شه
دین و ایمان من ، حسین
ماه تابان من ، حسین
تویی جانان من ، حسین حسین حسین
مذهبُ دین من ، حسین
یارِ دیرین من ، حسین
شور شیرین من ، حسین حسین حسین
___________
صدای رسیدنِ دریا رو میشنوم
صدای تپیدنِ دلهارو میشنوم
صدای قدمایِ اربابُ میشنوم
صدای لالائی زهرا رو میشنوم
با قدم نو رسیده تو خونۀ علی غوقا شد
نیومده دیدنم اونکه دلبر دل زهرا شد
بالاخره ماه شبایِ تار مدینه پیدا شد
مذهبُ دین من ، حسین
یارِ دیرین من ، حسین
شور شیرین من ، حسین حسین حسین
___________
میدونی که چقده من زمین خوردتم
میدونی که چقده من دل سپردتم
مثه حبیب و بریر و عابث و زهیر
میدونی که آقا منم کشته مردتم
دوباره شب زیارتی تو شده و بی تابم
می تپه دلم بیا و برام یه کاری کن اربابم
بطلب آقا من و تا حرم دریابم
خونۀ عاشقان ، حرم
باز دلم رفته تا ، حرم
حسرتِ کربلا ، حرم حرم حرم
خواب و رویای من ، حرم
خالیِ جای من ، حرم
صحنِ آقای من ، حرم حرم حرم
مذهبُ دین من ، حسین
یارِ دیرین من ، حسین
شور شیرین من ، حسین حسین حسین
#باز_نشر
#فداء_شدن_ابراهیم_برای_حسین_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔این جریان که میگویند پیامبر اسلام فرزندش ابراهیم را فدای امام حسین کرد تا حسین زنده بماند چقدر #واقعیت دارد ❗️
💠#پاسخ💠
👌مرحوم ابن #شهر آشوب از ابن عباس نقل می کند که می گوید ؛
« من در حضور پيامبر بودم، ابراهيم فرزند آن حضرت روى ران چپ و امام حسين روى ران راست آن بزرگوار بودند. پيامبر خدا گاهى حسين و گاهى ابراهيم را مي بوسيد در همين اثناء #جبرئيل نازل شد و براى آن حضرت وحى آورد.
❕هنگامى كه جبرئيل مراجعت نمود پيامبر اعظم فرمود ، جبرئيل نزد من آمد و گفت خدا ميفرمايد من اين دو فرزند را براى تو باقى نميگذارم ( مقدر است که یکی از این دو از دنیا برود ) يكى از ايشان را فداى #ديگرى بكن.
👌 پیامبر يك نظر به ابراهيم كرد و گريه نمود و يك نگاه به امام حسين كرد و گريه كرد آنگاه فرمود ... چنانچه ابراهيم بميرد غير از من كسى محزون نميشود. ولى مادر حسين فاطمه و پدرش على است كه پسر عموى من و گوشت وى گوشت من و خون او خون من است اگر #حسين بميرد فاطمه دخترم و پسر عمويم و من محزون خواهيم شد. لذا من محزون بودن خود را به ايشان مقدم ميدارم.
❕ اى جبرئيل من ابراهيم را فداى حسينم مينمايم. راوى ميگويد بعد از سه روز بود كه ابراهيم عليه السّلام از دنيا رفت. هر وقت پيغمبر خدا امام حسين را ميديد كه نزد آن حضرت مى آمد او را به سينه خود مى چسبانيد و ميبوسيد و دندانهاى ثناياى آن حضرت را #ميمكيد و می گفت فدای کسی شوم که ابراهیم را فدای او کردم »
📚مناقب آل ابی طالب ج 4 ص 81 _ بحار الانوار ج 43 ص 261
👌از علمای اهل سنت هم خطیب #بغدادی در ج 2 ص 204 از کتاب تاریخ بغداد ، این جریان را نقل می کند .
Taheri _ babolharam.mp3
2.66M
🕊💕سرود و شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرتِ اباعِبدالله الحُسین علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری💕
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄