eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.3هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:بهترین فرمول کباب کوبیده 🍢✨▫️ ۶۰۰ گرم سردست گوساله یخ‌زده▫️ ۴۰۰ گرم قلوه‌گاه گوسفندی
🎬: تلفن عمومی رابرداشتم,میدانستم که درعراق هم ،حتما صداشنیده شده وهمه دراین صبح زود وزیبای رمضان, بیدارند...اصلا مگر خواب دیگر معنی دارد؟؟ شماره طارق راگرفتم:شماره موردنظر درشبکه موجودنمیباشد... دوباره ودوباره گرفتم وهربار همین را تکرار میکرد. شماره فاطمه راگرفتم....دوباره همین صدا شماره مورد نظر …… کم کم نگران شدم...یعنی چه؟نکنه اتفاقی افتاده؟؟ با دست پاچگی ,مخاطبین گوشی راباز کردم وشماره خاله صفیه راگرفتم . اینبار تلفن وصل شد وبا دومین بوق صدای خاله درگوشی پیچید:الو بغضم شکست:الو خاله منم سلما.... تاصدایم راشنید ,خاله صفیه بدترازمن گریه را سر داد,به طوریکه قادربه حرف زدن نبود,انگار گوشی از دستش افتاد ,یکدفعه صدای دورگه پسری درگوشی پیچید:الو... خدای من اگر اشتباه نکنم این باید عماد باشد.... من:الو عماد....منم سلما.... عماد هم مشخص بود که بغض کرده باخوشحالی گفت:سلما خودتی؟؟قربونت بشم,کجا بودی؟وباهیجانی افزون تر نگذاشت من حرف بزنم وادامه داد:سلما امروز صدا راشنیدی؟؟ اینجا یه صدا اومد مشخص بود از اسمان هست و کار بشر نمیتونست باشه,حتی ابوعلی هم که مریض بود وتازه خوابش برده بود با بلندشدن صدا از خواب بیدارشد...سلما اینجا غوغایی هست...میگن امام زمان عج داره میاد...برادرک زجرکشیده ام دیگه نتونست ادامه بده وبا گفتن این جمله بلند بلند زد زیر گریه,از گریه عماد منم گریه کردم وبچه ها هم که شاهد این ماجرا بودند اشکشان درامد.. دوباره صدای خاله تو گوشی پیچید اما اینبار با ارامش بیشتری... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: خاله :عزیزم توکجا بودی؟بعداز اینکه خبر شهادت علی....واینجا دوباره بغض خاله ترکید..خبرشهادت علی را شنیدیم,طارق چندین بار به ایران امد ,دوست داشت که کنارتان باشد واگه امکانش بود برگردانتتان عراق,هیچ کدام از دوستان وهمرزمان علی,که طارق میشناختشان,نبودند,تا نشانه ای هرچندکوچک از شما بگیره برای همین هردفعه که میاد ایران به یه سمت میره,فقط میدونست که توگفتی احتمالا قم ساکن میشیم,الانم چند روزی هست با فاطمه ومهدی امدن ایران,فردا قرار بود برگردند ,یه شماره داره,میدم بهت باهاشون تماس بگیر...وادامه داد:راستی مادر,عباس که پیدا شد درسته؟؟ دوباره یاد علی افتادم,با صدای گرفته گفتم اره ,علی ,جانش را برای پیدا کردن عباس کف دستش گرفت ورفت....دیگه هم برنگشت...اما عباس را برگرداند وبعد خاله با تک تک بچه ها صحبت کرد,بچه ها هم از شادیهایی که امروز درپی هم میامد ,درپوست خود نمیگنجیدند. خیلی خوشحال بودم,بازعماد گوشی راگرفت وشماره طارق را خواند,عماد هنوز دوست داشت صحبت کند اما من به خاطراینکه دلم میخواست هرچه زودتر با طارق حرف بزنم وببینم کجاست,قطع کردم. شماره ای را که عماد برام گفته بود را گرفتم,چندتا بوق خورد وصدای طارق توگوشی پیچید:الو... از هیجان تمام بدنم به رعشه افتاده بود,بغض گلوم راقورت دادم وگفتم:الو...طارق...منم سلما... از پشت تلفن کاملا مشخص بود که طارق بهت زده شده...با لکنت گفت:س س سلما خودتی خواهرم.... دارد... 🖊به قلم…ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: من:اره عزیز دلم,کجایی؟؟ طارق خنده ای از ته دل زد وگفت:یه لحظه صبرکن...بعداز چند ثانیه سکوت گفت:این دومین سجده ی شکریست که الان کردم....صدای ملکوتی صبح راشنیدی؟؟ طارق هم مثل عماد زد زیرگریه وگفت:بالاخره امام زمان عج هم داره میاد....غربت مولا داره تمام میشه....غربت شیعه به پایان میرسه....سلما انتقام خون پدرومادر ولیلای جوانمرگم را میگیره..سلما باید خودمون را اماده کنیم....اقا سرباز میخواد... طارق گفت وگفت ومن همراهش اشک ریختم ودرشادیش سهیم شدم. بعداز کلی حرف زدن گفت:ما تا دیروز قم بودیم اماچون اثری ازت نیافتیم,اومدیم تهران که هم فاطمه یه ناخوشی جزیی داشت برود دکتر وهم فردا پرواز داشتیم از تهران به نجف....الان شما کجایید میخوام با کله خودم رابرسونم.. خنده ای زدم وگفتم :قم,الان دقیقا روبروی گنبد وبارگاه حضرت معصومه س,خونه مان نزدیکه... مردد بودم که ادرس بدهم یا نه؟چون میترسیدم ,هنوز انور دست از کینه وانتقام برنداشته باشد وطارق را با نیروهای خبیثش تحت تعقیب داشته باشد ,که خود طارق تردیدم رادید ودلیلش رافهمیدوگفت:نه نه ادرس نه,درست مثل ملاقاتهامون تونجف ,اما اینبار داخل حرم خانوم حضرت معصومه س.... این بهترین راه حل بود,قرار گذاشتیم برای یک ساعت بعداز نماز ظهر وروی صحن حرم... خوشحال بودم از امدن طارق وخوشحالتر برای اینکه به زودی مولایمان قدم رنجه میفرمایند....اما نمیدانستم هنوز طوفانها درپیش دارم وهجرانها میکشم وغمها میخورم... دارد... 🖊 به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: بچه ها رابردم خونه,از شوق وذوقی که داشتم نمیدانستم چکارکنم. بچه ها خسته بودند,فرستادمشان تا یه ساعتی بخوابند وخستگی درکنند وبرای بعداز ظهر سرحال باشند وباهم بریم حرم. دراین فاصله چون خواب به چشمای خودم نمیامد ,رفتم سراغ وب سایتم وصفحه های مجازی....اوه خدای من چه غوغاییست ,دنبال کننده های صفحه ها وخیلی بیشتر دیگر ,همه وهمه حرف از صدای اسمانی امروز صبح میزدند,از هرجای دنیا پیام داشتم وجالبه که این ندای اسمانی را هرکسی با زبان خاص خودش شنیده بود,بی شک اینهم نشانه ای از حقانیت امام زمان عج وشیعیانش بود. خیلیا خارج از دین ومرام ومسلکشان ,اعلام امادگی برای یاری امام مهدی عج کرده بودند واز من سوال میپرسیدند که کجا باید به خدمت ایشان برسیم... ومن جواب میدادم,ان شاالله خود حضرتش زمان ومکان را مشخص میکنند اما انچه که واضح است ایشان برای اولین بار درمکه ظاهر میشوند واز انجا خروج میکنند . نمیدانم چه حکمتیست که وقتی انسان منتظر دیدن کسی است، ساعتهایش انقدرکند میگذرد که انگار اصلا عقربه ها درحرکت نیستند...اما گذشت... نماز ظهر را خواندیم وبه سمت صحن حرکت کردیم... وارد صحن که شدیم ,چشمانم درجستجوی چهره ای اشنا بود...دست حسین وحسن را در دست زهرا دادم تاکید کردم که به هیچ وجه از کنارم تکان نخورد ودست عباس وزینب هم در دستان خودم بود....خدای من درست میدیدم,طارق وفاطمه دقیقا روبرویمان کمی دورتر بودند ودربین جمعیت دنبال ما میگشتند,یک لحظه دست عباس وزینب از دستم رها شد تا بتوانم با تکان دادن دست وعلامت دادن ,طارق وفاطمه را متوجه خودمان کنم، عباس وزینب که همیشه کشته مرده ی آب وعاشق اب بازی بودند به طرف حوض وفواره ی وسط صحن حرکت کردند,در حینی که با صدای بلند فریاد میزدم ودنبالشان میدویدم,بچه ها داخل جمعیت گم شدند وبند کیف دستی من کشیده شد وسوزشی درشکمم احساس کردم....دنیا پیش چشمانم تیره وتار شد... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🌹: چشمانم را باز کردم....همه جا سفید سفید بود نور لامپ بالای سرم چشام رامیزد,خواستم حرکت کنم ,سوزشی تو پهلویم پیچید,یک دفعه دستای مردی مانع بلندشدنم شد...خدای من طارق بود...لبخندی زد وگفت:خدا راشکر بهوش امدی...بزار بگم بچه ها بیان,ببیننت, خودشان راکشتند بس که گریه کردند. مبهوت بودم,باخودم گفتم من اینجا چکار میکنم؟؟چرا طارق لبش خندان بود ولحن کلامش ورنگ چشمانش گریان بود وکم کم اخرین لحظات هوشیاریم را به خاطر اوردم...حرم....عباس وزینب...کیف دستی وسوزش... دست به پهلویم کشیدم...سرتاسر باندپیچی شده بود. فاطمه با بچه ها داخل شد... به سمتم امد سرم را توبغلش گرفت ,شروع به گریه کردن کرد...,فکر میکردم گریه اش مال دوری وفراق این چندساله است,اما احساس کردم کمی بیشتر از رنج دوریست وانگار یه چیزی کم است...از بالای سر فاطمه ,نگاهم دنبال بچه ها بود,زهرا که یه پسربچه روبغلش بود احتمالا مهدی پسر طارق بود,خدای من زهرا چرا اینقدر گرفته است؟؟ این از حسن واونم حسین و.... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
💎 ريشه همه خوبی‌ها! 💠 علیه‌السلام: «ما ريشه همه خوبی‌ها هستيم و هر نيكى، ثمره شاخه‌هاى ماست. از جمله نيكی‌هاست: توحيد، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، گذشت از بدى‌كننده، ترحّم به فقير، رسيدگى به همسايه و اعتراف به فضل فضلا. دشمن ما (نيز) ريشه همه بدي‌هاست و هر زشتى و بدكارى، ثمره شاخه‌هاى اوست... پس دروغ مى‌گويد كسى كه بگويد با ماست ولى به شاخه‌هاى دشمن ما چنگ آويزد». «نَحْنُ أصلُ كُلِّ خَيْرٍ و مِن فُرُوعِنا كُلُّ بِرٍّ فَمِنَ البِرِّ : التَّوحيدُ و الصّلاةُ، و الصّيامُ و كَظْمُ الغَيْظِ و العَفْوُ عَنِ المُسيءِ و رَحْمَةُ الفقيرِ و تَعَهُّدُ الجارِ و الإقرارُ بالفَضْلِ لأهلِهِ. و عَدُوُّنا أصلُ كُلِّ شَرٍّ و مِن فُرُوعِهم كُلُّ قَبيحٍ و فاحِشَةٍ،... فكذَبَ مَنْ زَعَمَ أنّهُ معَنا و هو مُتَعلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنا ». 📚 الكافی: ج ٨ ص ٢٤٢ ح ٣٣٦ تسلیت به
استاد فاطمی نیا (ره) میفرمودند: شیعیان امیرالمومنین علیه‌ السلام نزد خداوند عزیز هستند ؛ آنها اگر برنماز مراقبت کنند، مساله والدین‌ ، مساله‌ غیبت‌ ، حسن‌ خلق و... را رعایت کنند ، این انوار هر روز به در خانه شان می آید✨️ منتها ما چه میکنیم؟ این انوار را حفظ نمیکنیم! از یکی از بزرگان علما که با شیخ حسنعلی نخودکی‌ محشور بود ، پرسیدم ایشان‌ چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب دادند: ایشان هر چه به دست می‌آوَرد نگه میداشت! ولی‌ ما انوار را ضایع می‌کنیم! شب بلند میشود نمازشب می‌خواند، صبح می نشیند غیبت میکند بداخلاقی با والدین میکند؛ بداخلاقی با همسر میکند چه شد؟! نور نماز شب‌ رفت با یک حرف تلخ این نورها از بین میرود🪁⚡️ 🖇 🖇 🖇 •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
ZendegiYaniEmtehan03.mp3
18.55M
زندگی یعنی امتحان استاد پناهیان🍃🪁 ⏰️ زمان: ۵۱:۲۰ ✅️ بسیار اثرگذار و قابل استفاده 🖇 🖇 🖇 •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوتاهترین نمازشب✨ اگر شخصی بخواهد نمازشب بخواند اما فرصت کافی برای خواندن تمامی آن را نداشته باشد، می تواند کوتاهترین نماز شب را به این صورت بخواند. دو رکعت نماز به نیت شفع و یک رکعت نماز وتر. در نماز شب کوتاهتر می‌توان فقط یک رکعت نماز وتر به جا آورد. آیا نماز شب را باید هر شب خواند همانطور که گفتیم نمازشب از نمازهای مستحبی است که خواندن آن با ثواب و فضیلت زیادی همراه است. با این وجود هیچ اجباری در خواندن آن به صورت شب‌های متوالی وجود ندارد و در واقع این نماز قضا ندارد. اما آنطور که در روایات آمده است خواندن قضای آن ثواب فراوانی دارد. در این خصوص از امام صادق روایت شده است که شخصی به ایشان مراجعه کرد و بیان داشت که چندین ماه نماز شب من قضا می‌شود و من آن را در روز ادا می‌کنم. این کار جایز است؟ آن حضرت فرمودند: به خداوند قسم که این کار مایه روشنی چشم تو است. همچنین در جای دیگر پیامبر اکرم (ص) درباره کسی که قضای نماز شب را به جا می‌آورد می‌فرماید: ای فرشتگان، این بنده چیزی را که به او واجب نیست قضا می‌کند. گواه باشید که من او را مورد آمرزش قرار دادم. «اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌻 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ميان آرزوی تو ✨و معجزه خداوند، 🌸ديواری است به نام اعتماد! ✨پس اگر دوست داری 🌸به آرزويت برسی ✨باتمام وجود به او اعتمادکن 🌸خدایا دراین شب بهاری ✨آرامشی از جنس خودت 🌸را نصیب دوستانم بگردان شبتون بخیر ✨🌸 🌸🍃
1_6955788548.mp3
3.79M
📚 "هیچکس به من نگفت...!"
 ✴️ دوشنبه 👈17 اردیبهشت / ثور 1403 👈27 شوال 1445👈6 می 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅ملاقات با قاضی و اقدامات قضایی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅مطالبه حقوق. ✅و خرید کردن خوب است. 🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد حشر و نشر خوبی با مردم خواهد داشت. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حمل و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️ختنه نوزاد. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری. ✳️خرید لوازم و مایحتاج منزل. ✳️آغاز کسب و کار. ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️و فصد و حجامت نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: مباشرت برای سلامتی مفید و فرزند دهانی خوشبو و دلی مهربان دارد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه باعث پشیمانی می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از ترس می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
HEZB 023.mp3
4.38M
سوره مائده آیات 27 الی 50 🌸صفحه 112 الی 116
آیت الله حائری شیرازی ره: در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً و کار را به خداوند بسپارید. گاهی مثلاً شما با برادرتان سر را می‌گیرید و در تابستان آن را در حیاط می‌گذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون می‌دانید که او چاپک است و قشنگ می‌تواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفته‌اید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمی‌توانید و از عهده‌تان خارج است، سهم خداست. شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفته‌اید. نگران خودتان نباشید؛ بلکه نگران خودتان باشید. آن چیزی که می‌توانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمی‌توانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل می‌کند: ((لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها))
غم و شادی ۹.mp3
12.86M
💫 قسمت ( نهم) ذکری بزرگ🍂 حاجیه خانم رستمی فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️امیرالمؤمنین علیه السلام: 🌹هر كس كينه را از خود دور كند، ❤️قلب و عقلش آسوده مى گردد 🌹مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ 📕غررالحكم حدیث 8584 🌸🍃
به آرامش میرسی، اگر هیچکس را برای چیزی که هست و کاری که می‌کند سرزنش نکنی... به آرامش میرسی اگر آستانه تحملت را بالا ببری و بپذیری که آدم‌ها متفاوتند، و قرار نیست همه باب سلیقه‌ی تو باشند... به آرامش میرسی اگر بپذیری رفتار دیگران تا وقتی به روان و آرامش تو آسیبی نمی‌زند، به خودشان مربوط است. آدم‌های امروز آنقدر دغدغه دارند که دیگر حوصله‌ای برای دخالت و قضاوت و سرزنش ندارند. آدم‌ها خودشان مسئول رفتار و انتخاب‌های خودشان هستند. اگر رفتاری آزارت داد، و برخوردی با تفکراتت متفاوت بود، یا کنار بیا، یا فاصله بگیر. فقط همین… 🌸🍃
بالاترین دعا 🙏 سپاسگزاری وشکرگزاری از سلطان مقتدر عالم است ، خدایا 🙏 برای این همه مهربانی تو سپاسگزارم 🙏 🌸🍃
🔘 داستان کوتاه "زنجیره عشق با مهر و محبت محکم و باثبات می‌مونه... " تظاهر به مهربانی" هرگز به دل کسی نمی‌نشینه!! چرا که، هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند..." یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از سرِکار بر می گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. زن برای اسمیت دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودش رو معرفی کرد و گفت: من اومدم کمکتون کنم. زن گفت: صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست. وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟» اسمیت به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهی‌ات رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه.!!» چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی رو دید و داخل شد تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که احتمالا هشت ماهه باردار بود و به خاطر تامین نیازهای زندگی و کمک به همسرش کار می کرد و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.! وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن مسن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می‌خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!» همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: «دوستت دارم اسمیت خدا رو شکر همه چیز داره درست میشه...» * سعی کنیم تا جایی که امکان داره به دیگران کمک کنیم بدون هیچ چشم داشتی... و قول بدیم که نگذاریم هیچ وقت زنجیره عشق به ما ختم بشه...*👌 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞خوشبختی برایِ هرکس 🌺تعریفِ ویژه ای دارد ... 💞و من خوشبختی 🌺 به سبکِ خودت 💞 برایِ تو آرزو می کنم .. 🌺زندگیتون به رنگ خوشبختی 💞تقـدیم با بهتـرین آرزوها 🌸🍃
🌸🌸🌸🌾🌹🌾🌸🌸🌸 همه خواسته ها زمان دارند... هدف های بزرگ، مانند "دويدن" هستند! براي رسيدن به هدف هاي بزرگ، بايد تلاش های كوچك را جدی گرفت. برای دويدن، ابتدا بايد راه رفت، سپس قدم ها را تند كرد و بعد دويدن را رقم زد. دويدنِ ناگهانی و بدون مقدمه، هر كس را از نفس می اندازد... آرام آرام پیش روید تا مدار تان تغییر کند.از هر مرحله لذت ببرید وهماهنگ با خلقت هستی باشید.. 🌸🍃