eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.6هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام مصائب و مشکلات را، حرزها و دعاهای صحیفه‌ی جامعه سجادیه دفع می‌کنند، ولی در همه افراد به یک میزان اثرگذار نیستند، چرا؟ |
السلام علیک یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ  بمیرم تا غریب به چهل سال بعد از واقعه کربلا کارش همه گریه و ناله بود ... هر جایی براش کربلا بود و هر روزش عاشورا ... به هر بهانه ای گریه میکرد ، ناله میزد ، اشک میریخت ..
پرسیدن آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟ ... سه مرتبه فرمود الشام الشام الشام ....  امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. ۱- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند. ۲- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. ۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. ۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را  در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. ۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند. ۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. ۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
علیه‌السلام 🔹چهل سال اشک🔹 لبریزم از واژه اما بسته‌ست گویا زبانم حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم سجاده‌ام را گشودم، شاید که دلتنگی‌ام را با یاد آن سجده‌های طولانی‌ات بگذرانم یک گوشه تنها نشستم، جام دعا روی دستم حالا که این‌گونه مستم باید صحیفه بخوانم نیمه‌شب است و منم که در کوچه‌های مدینه در انتظار تو با آن انبان خرما و نانم ای کاش می‌سوخت کوفه در شعلۀ خطبه‌هایت در شعلۀ خطبه‌هایت می‌سوزد اینک جهانم آن روز با تب چه کردی در آتش خیمه‌ها؟... آه در دود خیمه چه دیدی؟ با من بگو تا بدانم وقتی چهل سال با اشک افطار کردی، چگونه آب گوارا بنوشم؟ اصلا مگر می‌توانم؟
علیه‌السلام 🔹حدیث تشنگی🔹 طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود صحیفه‌ای که سراسر شعور و شیدایی‌ست حدیث سلسله گیسوی آشنایش بود گرفته بود صبورانه صبر را در بر همیشه آینه مجذوب سجده‌هایش بود حدیث تشنگی و آب را مپرس از او که عهدنامۀ عُشّاق کربلایش بود اگر چه آب روان بود مَهر مادر او چه شد که آینه‌گردان غصه‌هایش بود چگونه لب بگشاید به یک تبسم سبز کسی که حادثه‌ای سرخ پابه‌پایش بود
علیه‌السلام 🔹دنبالۀ شام غریبان🔹 ای شاهد خون شهیدانی که می‌گویند صاحب‌عزای عید قربانی که می‌گویند.. از خیمه‌گاه عشق می‌آیی، چه می‌خواهند؟ اهل حرم با هر عمو جانی که می‌گویند آن کودکان تشنه آیا آب می‌نوشند از کاسۀ لبریز دستانی که می‌گویند؟ بر ما تلاوت می‌کنی آیات باران را ای وارث لب‌های عطشانی که می‌گویند بر ما تلاوت می‌کنی از لحظه‌هایی که بر نیزه قرآن خوانده قرآنی که می‌گویند.. ای یادگار عصر عاشورای شصت و یک ای زخمی خار مغیلانی که می‌گویند همچون پدر بالای منبر خطبه می‌خوانی با شور مردان رجزخوانی که می‌گویند حالا بقیع است و مزار بی‌چراغ تو دنبالۀ شام غریبانی که می‌گویند
علیه‌السلام 🔹تو را زمانه نفهمید🔹 در آن نگاه عطش‌دیده روضه جریان داشت تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت گرفت جان تو را ذره ذره عاشورا که لحظه لحظۀ آن روز در دلت جان داشت چه سنگ‌ها سرت از دست نانجیبان خورد چه زخم‌ها دلت از شام نامسلمان داشت اسیر بودی و از خطبۀ تو می‌ترسید به روشنای کلامت یزید اذعان داشت و بر امامت تو سنگ هم شهادت داد به قبله بودن تو کعبه نیز ایمان داشت... تو را زمانه نفهمید و خواند بیمارت و پشت این کلمه عجز خویش پنهان داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام مصائب و مشکلات را، حرزها و دعاهای صحیفه‌ی جامعه سجادیه دفع می‌کنند، ولی در همه افراد به یک میزان اثرگذار نیستند، چرا؟ تسلیت 🥀 کلیپ
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست تدبیر خدا بود که در تب باشد ۱۴۴۶ (ع)🥀
🍃❤️ نمازشب راه سعادت و نیک بختی✨🌸🌱 این از محبت خدا به ماست☺️ با اینکه به ما نیازی نداره❌ اما سحر انتظار میکشه تا ما بریم در خونش😢 محبتش به ما خیلی زیاده و ما رو دوست داره 😍🥺 امام صادق (ع) : از جمله اموری که خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مومن قرار داده است نماز شب می ‏باشد. بنده ی خوب خدا☺️🌺🍃 بهت افتخار میکنم😇🌿🌸 ان شاءالله که امروز لبخند زیبای مولامون آقا جانمون صاحب الزمان ♡عجل الله تعالی فرجه الشریف♡ نصیب و روزیتون بشه😌🌹☘🦋
🏴از محرم تا آخر ماه صفر، اموات خودتان را در ثواب عزاداری‌ها شریک کنید. این دو ماه را برای همه‌ی اموات خودتان نیت کنید. مرحوم علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند که این کار سبب می‌شود که اموات در عالم برزخ خوش‌حال بشوند و خوش‌حالی آن‌ها سبب خوش‌حالی‌های معنوی در عالم دنیا برای شما بشود. یعنی آن‌ها دست به دعا برمی‌دارند و برای شما دعا می‌کنند. اساتید، معلمین، همسایه‌ها، پدر، مادر، اجدادتان، امام راحل، شهدا، همه را در ثواب دو ماه عزاداری برای اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم شریک کنید.
امام صادق(ع) : هرکس این سوره را در هر شب جمعه بخواند ؛ کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود...🌾 [متن سوره رو هم گذاشتیم که راحت تر باشید و بخونید...🍃] 🖇 🖇 🖇 •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
Quran-Alafasy-Farsi-Surah-026(2).mp3
54.44M
سوره مبارکه شعراء طسم جامعه 🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴 هدیه به پیشگاه مقدس امام حسن عسکری و حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴 تعداد آیات : ۲۲۷ تعداد کلمات : ۱۲۹۷ از صفحه : ۳۶۷ تا صفحه: ۳۷۶ تعداد حروف : ۵۵۲۲ محل نزول : مکه            026 🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴
quran-shoara-26.pdf
1.07M
PDF پی دی اف سوره مبارکه شعراء
HEZB 093.mp3
5M
سوره زمر آیات 32 الی 75 🌸 صفحه 462 الی 467
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ باران در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت
در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را
چشم تو سمت من دل من گير نيزه هاست اين سينه پاره پاره شمشير نيزه هاست عشقت مرا به كوچه و بازار مي كشد زينب اسير رشته زنجير نيزه هاست سر خي معجر من و پيشانيت حسين اثبات آيه آيه تفسير نيزه هاست اي لاله اي كه خون چكد از ساقه ات هنوز اين زخم هاي وا شده تقصير نيزه هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده ام آن سنگ ها كه بابت تقدير نيزه هاست قرآن مخوان كه پيرزني روي بام ها در انتظار پاسخ تكبير نيزه هاست اين گيسوان پخش شده بين كوچه ها از ردپاي رأس تو در زير نيزه هاست حالا به اين بهانه نگاهش به سوي ماست نامحرمي كه چشم و دلش سير نيزه هاست در بين راه نيزه تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه هاست؟ ** گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه هاست