eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ترس از عاقبت به خیری رسول خدا صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان ام سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول دعا و گریه و زاری شد. ام سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروههایی که از آنها نجاتم داده ای بر نگردان! خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وا مگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، ام سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. ام سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وا نگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که حضرت یونس علیه السلام را خداوند لحظه ای به خود وا گذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚پی نوشت بحار، ج 16، ص 217.
💠پاسخ امام سجاد علیه السلام به دشنام دهنده شیخ مفید از محمد بن جعفر و دیگران روایت کرده است که مردی از خویشاوندان امام زین ‌العابدین علیه السلام در برابر آن حضرت ایستاد و به فحش و ناسزا و دشنام پرداخت. امام پاسخی نداد. بعد از رفتن آن مرد، حضرت به همراهانش فرمود: شما گفته‌های این مرد را شنیدید، اکنون دوست دارم با من بیایید تا پاسخ مرا نیز بشنوید، عرض کردند: می‌آییم، ما نیز دوست داریم وی را پاسخ گوییم و ما هم حرفمان را به او بزنیم. امام کفشش را پوشید و به راه افتاد. در بین راه این آیه کریمه را تلاوت می‌فرمود: ... والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.(1) «آن کسانی که خشم خویش را فرو می‌خورند و از خطای مردم در می‌گذرند (نیکوکارند و) خدا نیکوکاران را دوست دارد.» ما (با خواندن این آیه) دانستیم که برخورد امام با آن شخص آن طور که ما فکر می‌کردیم نخواهد بود. حضرت رفت تا به در خانه آن مرد رسید و فرمود: به صاحب خانه بگویید علی بن الحسین (علیهماالسلام) بیرون در ایستاده! وی در حالی که آماده شرارت بود از خانه بیرون آمد و شک نداشت که امام برای تلافی آمده است. اما امام سجاد علیه السلام با نرمی فرمود: برادر! تو اندکی پیش نزد من آمدی و آنچه خواستی گفتی، اگر آنچه گفتی در من هست من هم اکنون از خداوند آمرزش می‌طلبم و اگر در من نیست از خدا می‌خواهم تو را بیامرزد. آن مرد (شرمنده و خجل زده) میان دو چشمان حضرت را بوسید و عرض کرد: من چیزهایی را گفتم که در شما نبود و خودم بدانچه گفتم سزاوارترم. راوی حدیث می‌گوید: آن مرد حسن بن الحسن (یعنی حسن مثنی) بوده است.(2) حضرت علی علیه السلام: العَفوُ زَکاةُ الظَّفَرِ.(3) زکات پیروزی، گذشت است. 📚 پی نوشت : 1- آل عمران /134‌. 2- ارشاد مفید، ج 2، صص 145- 146. 3- نهج‌البلاغه، ترجمه شهیدی،
❇️نماز بارانی که آیت الله خوانساری را رو سفید کرد وظیفه ما این است خالق یکتا را بخوانیم و نیازهایمان را از خداوند متعال مسئلت نماییم، اما نباید با حکمت الهی مقابله کنیم، بلکه فقط درخواست کنیم، اگر به مصلحت باشد اجابت می شود. 💠 آیه : ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ غافر/60 مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم 💠 حکایت؛ در زمان عالم ربانی، حضرت آیت الله العظمی آقا سید محمدتقی خوانساری به جهت شدت گرما و کمبود آب در قم، از ایشان خواستند نماز باران بخوانند، ایشان هم با عده ای از مؤمنین می روند و نماز باران می خوانند. عده ای از جمله کفار و انگلیسی ها هم که در مسیر مردم را دیده بودند، پرسیدند اینها کجا می روند؟! گفتند: برای طلب باران از خداوند و نماز استسقاء می روند، آنها هم خنده تمسخر آمیزی کرده بودند. هنگامی که آیت الله خوانساری نماز را شروع کرده بودند، در وسط نماز، باران بسیار شدید و غیر قابل باوری گرفته بود که در میان مردم معروف است. پس از خواندن نماز، شخصی از ایشان پرسیده بود آیا شما نمی ترسیدید که نماز بخوانید و باران نیاید و مورد تمسخر کفار قرار بگیرید؟! فرموده بودند: نهایتش این بود که دماغ نفسم به خاک مالیده می شد! حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس دربند آن مباش که نشنید یا شنید ۱ 📚پی نوشت : 1)حافظ 💠خلف وعده خدا!!! فردی نزد امیرمؤمنان علی(ع) آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت: با این که خداوند فرموده: "دعا کنید، من اجابت میکنم". چرا ما دعا میکنیم و به اجابت نمیرسد: امام در پاسخ فرمود: فکر و قلب شما در هشت چیز خیانت کرده، از این رو دعاهایتان مستجاب نمیشود، آن هشت مورد را اصلاح کنید تا نتیجه دعاهایتان را ببینید: 1 - خدا را شناختهاید، اما حق او را ادا نکردهاید، به همین دلیل معرفت و شناخت شما سودی به حالتان ندارد. 2 - به فرستادة او ایمان آوردهاید، اما در عمل با سنتش به مخالفت برخاستهاید. پس ثمرة ایمان شما کجا است؟ 3 - قرآن و کتاب او را خواندهاید، ولی به دستورهای قرآن عمل نمیکنید به زبان میگویید «سمعنا و اطعنا؛ شنیدیم و اطاعت کردیم» ولی بعد به مخالفت برخاستید! 4 - با گریه و اشک چشم میگویید از عذاب جهنم و کیفر خدا میترسید، اما کارهایی میکنید که شما را به جهنم نزدیک میسازد. 5 - میگویید به پاداشهای مادی و معنوی خداوند علاقه دارید، اما همواره کاری انجام میدهید که شما را از آن دور میسازد. 6 - از نعمتهای مادی و معنوی خداوند بهرهمند میشوید، اما شکر آن را به جا نمیآورید. 7 - به شما دستور داده دشمن شیطان باشید، ولی در عمل طرح دوستی با او میریزید. ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملاً با او مخالفت نمیکنید. 8 - عیبهای مردم را میبینید و بازگو میکنید، ولی عیوب خود را نمیبینید با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد، در حالی که درهای اجابت دعا را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید و با توبه و تهذیب نفس و خودسازی در تزکیة روح و پاکی قلب بکوشید. اعمال خود را اصلاح کنید و مبارزه با فساد و گناه را از طریق امر به معروف و نهی از منکر پیگیر باشید، تا خدا دعایتان را اجابت نماید.(9) وقتی در جامعهای فساد و حرام خواری گسترش پیدا میکند و امر به معروف و نهی از منکر ترک میشود، هرچه خدا را بخوانند، اجابت نمیشود. از جمله موانع دیگراستجابت دعا، تأخیر نمازهای واجب از اول وقت، بدبینی و سوء نیت نسبت به علمای دین و مؤمنان و دینداران، بدزبانی (اعم از فحش و توهین و بی احترامی به مردم)، غذای حرام، ترک صدقه و انفاق در راه خدا، ندادن خمس و زکات است. كه با مراجعه به كتاب¬هاي اخلاقي از قبيل معراج السعاده ،‌ جامع السعادات، راه روشن مي¬توان به خوبي آن ها را شناخت و در رفع آنها كوشيد . 📚 بحار: ج 93، ص 277 💠بیماری آیت الله میلانی‌( و مسلمان شدن پروفسور برلون مرحوم آیت الله سید محمد‌هادی میلانی‌ (ره) دچار بیماری معده شدند و پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند و پس از یک عمل سه ساعته و زمانی که ایشان در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می‌گویند را برایش ترجمه کند، مرحوم میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند و پس از این مساله پروفسور برلون، گفت؛ کلمه شهادتین را به من بیاموزید؛ زیرا از این لحظه می‌خواهم روی به اسلام بیاورم و پیرو مکتب این روحانی باشم؛ وقتی دلیل این کار را جویا شدند، پروفسور برلون گفت؛ تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار ر
هدایت شده از 
❇️ وقتی آخوند همدانی بزم اراذل را عرفانی می کند 💠 آیه: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ (طه/44) با او به نرمی سخن گوييد ، شايد پند گيرد 💠 حکایت ؛ نقل است مرحوم آخوند همدانی در یکی از سفرهای خود با جمعی از شاگردانش به عتبات عالیات می رفت در بین راه به قهوه خانه ای رسیدند که جمعی از دنیا پرستان میخواندند و پایکوبی می کردند، آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را نهی از منکر کند بعضی از شاگردان گفتند اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد و کار ما بیهوده است. ایشان فرمود: حالا که شما نمی روید، خودم می روم وقتی که نزدیک شد به رئیسشان گفت: اجازه می فرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید؟! رییس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: اگر شما جازه بدهید بلی. گفت: بخوان. آخوند نیز شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیر علیه السلام کردند: لا اله الا الله حقاً حقا صدقاً صدقا إن الدنیا قد غرتنا و أشتغلتنا و استهوتنا ... آن عده وقتی این اشعار را شنیدند از آن حال در آمدند و به گریه افتادند توبه کردند. یکی از شاگردان آخوند نقل کرده: وقتی ما از آنجا دور می شدیم هنوز صدای گریه شان به گوش می رسید. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب چلچراغ سالکان 💠احترام امام عسکری(ع) به عالم یکی از علماء شیعه با مردی ناصبی بحث کرد و او را محکوم نمود این خبر به حضرت امام عسکری (ع) رسید. مدتی بعد همان فقیه خدمت آن حضرت شرفیاب شد و در آن مجلس بزرگان بنیهاشم حاضر بودند، همینکه آن فقیه وارد شد، امام (ع) به او بسیار احترام کرد و او را به بالای مجلس راهنمائی فرمود تا او را روی مسندی در بالای مجلس نشانید و با توجّه، به سخنانش گوش کرد، این احترام بر حاضرین سخت بود ولی به احترام آن حضرت اعتراضی نکردند تا اینکه یکی از عباسیّان حاضر در مجلس عرض کرد: یابن رسولاللّه چرا اینچنین مردی عامی را بر اشراف ترجیح میدهی؟! امام (ع) فرمود: آیا راضی هستی که قرآن در این باره بین ما حکومت کند؟ گفت: آری، امام (ع) فرمود: مگر خداوند در قرآن نمیفرماید:« وَ الَّذينَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ » عالمان دارای درجاتی میباشند، خداوند مؤمن عالم را بر مؤمن جاهل برتری داده همانطور که مؤمن را بر غیرمؤمن مزیّت داده، آیا خداوند فرموده: والّذین اوتوا شرف النّسب درجات؟! چگونه شما به من اعتراض میکنید که چرا به این مرد احترام کردهام با اینکه خداوند عالم را برتری داده است، شکستی که این مرد با استدلال و دانشی که خدا به او تعلیم فرموده بر آن شخص ناصبی وارد آورده از هر شرافت نژادی بهتر و پرارجتر است.1 در پيشگاه علم مقامي عظيم نيست از هر مقام و مرتبه‌اي علم، اعظم است 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علما 💠صبوری یک مرجع در برابر همسر علامه شیخ جعفر کاشف الغطاء رحمة الله علیه اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقى مى‌کند، ولى خیلى هم خبر از داستان نداشتند، این قدر در مقام جستجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهى، این فقیه عالیقدر گاهى که به داخل خانه مى‌رود، همسرش حسابى او را کتک مى‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند، گفتند: آقا ما داستانى شنیده‌ایم از خودتان باید بپرسیم، آیا همسر شما گاهى شما را مى‌زند؟! ..فرمود: بله! عرب است، قدرتمند هم هست، قوى البنیه هم هست، گاهى که عصبانى مى‌شود، حسابى مرا مى‌زند. من هم زورم به او نمى‌رسد، گفتند: او را طلاق بدهید، گفت: نمى‌دهم، گفتند: اجازه بدهید ما زن‌هایمان را بفرستیم، ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمى‌دهم، گفتند: چرا؟ گفت: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمت‌هاى خداست، چون وقتى بیرون مى‌آیم و در صحن امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز مى‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم مى‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمى‌دارد، همان وقت مى‌آیم در خانه کتک مى‌خورم، هوایم بیرون مى‌رود، این چوب الهى است، این باید باشد. 📝 سوال: کسی که برای انجام عباداتی چون نماز و روزه و حج نایب می شود، آیا باید به فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند یا به فتوای مرجع تقلید کسی که از طرف او نایب شده است؟ ✍پاسخ: آیات عظام: خامنه ای، صافی و مکارم: نایب باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند. [1] ✍ آیت الله سیستانی: باید به فتوای مرجع منوب عنه (شخص نایب گیرنده) عمل کند و در مواردی هم لازم است که فتوای مرجع خود را رعایت کند. [2] ✍آیت الله بهجت: نایب باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند و در نیابت از شخص زنده در حج، احتیاط کند. [3] 📚پی نوشت: [1]. خامنه ای، صافی و مکارم: استفتا. [2]. سیستانی: استفتا. [3]. بهجت، استفتائات، ج1، س 110 و استفتا. 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: مِلاکُ