#پاسخ_شبهات
💢آیا پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع) و عائشه در #سفری با هم زیر یک لحاف خوابیدند؟ اگر چنین است، چگونه در #روایات دیگر آمده است که اگر دو نفر در زیر یک #لحاف باشند، باید #شلاق بخورند؟!
#پاسخ
✅ حکم #تعزیر دو فردی که در زیر یک لحاف خوابیدهاند، برگرفته از #روایاتی از این دست است:
امام صادق(ع): «دو زن نمیتوانند در زیر یک #لحاف بخوابند، مگر اینکه بین آنها مانعی وجود داشته باشد، اما اگر خوابیدند؛ ابتدا به آنان #هشدار داده میشود و اگر باز هم چنین رفتاری را #مرتکب شدند، بر هر کدامشان حد #شرعی جاری میشود ...»
📚المحاسن ج 1، ص 114،
✅در جمعبندی این روایات، برخی فقها، حکم را #محدود به زمانی کردهاند که هر دو، یا یکی از آنان، برهنه در زیر لحاف باشد، و #شواهد و قرائنی نیز بر ارتکاب عمل #نامشروع توسط آنان وجود داشته باشد:
لخت خوابيدن دو نفر غير ذى رحم در زير يک #لحاف و مانند آن بايد از سى تا نود و نه تازيانه بزنند بر حسب #اختلاف حال #معصيت كار به نظر حاكم شرع.
📚مجمع المسائل المسائل، ج 3، ص 205
✅ اما آیا این حدیث #اساسا صحت دارد؟
این روایت اگرچه در منابع کهن نیز بدان اشاره شده، اما به لحاظ #سندی؛ #معتبر نیست؛ بنابر این نمیتوان آنرا از موضوعات مسلّم #تاریخی دانست.
#پاسخ_شبهات
💢آیا این حدیث #صحت دارد که پیامبر اسلام فرموده: اکثریت اهل جهنم را #زنان تشکیل میدهند!؟
#بخوانید
در حديثي از پيامبر(ص) گزارش شده كه اكثر جهنم را جمعيت زنان تشكيل ميدهند. چرا بايد اين طور باشد؟ با پذيرش اين مطلب چرا قرآن بيشتر مردان را مخاطب قرار ميدهد و زنان را كه به ظاهر خطاكارتر هستند، بيشتر مورد سرزنش و نصيحت قرار نميدهد؟ و دیگر احادیث در این باب....
✅اول:
اين گونه تعبيرها كه با لفظ "اكثر" در برخي روايات از جمله اين حديث ذكر شده، نسبي است،نه مطلق، مثلاً اگر در اين حديث گفته شده كه اكثر اهل آتش زنان هستند، در حديث ديگر فرموده است:
"اكثر اهل النار العزاب؛
بيشتر اهل جهنم عزبها هستند".
در روايت ديگري امام صادق عليه السلام فرموده اكثر اهل بهشت زنان ضعيف هستند.
از اين رو #نميتوان نتيجه قطعي گرفت و يك حكم كلي را استخراج كرد. و مي توان گفت مراد بيان كثرت و زياد بودن است نه اكثريت.
دوم: با توجه به صدر روايت كه زنها را به #استغفار دعوت مي كند معلوم است كه خطاب به زنهايي است كه حدود اسلامي را رعايت نمي كنند و مرتكب عصيان الهي هستند. در روايت ديگري علت دوزخي بودن ايشان را ناسپاسي در حق همسر ذكر فرموده است.
✅سوم:
شاهد بر اينكه مراد #اكثريت زنها نمي باشد و كلام معصوف به زنان گنهكار و ناسپاس است.
كلام امام صادق(ع) در #پاسخ به سوال فضيل است كه پرسيد: مردم مي گويند #اكثر اهل دوزخ زنها مي باشند امام فرمود : چگونه اينگونه باشد در حالي كه هر مرد بهشتي چندين #همسر دارد
اين كلام #دلالت دارد به بيشتر بودن واقعي زنها در بهشت است
✅چهارم:
برخي از اين #احاديث مربوط به زمان و مكان يا افراد خاصي بوده است، يعني پيامبر و امامان(ع) در زماني خاص برخي از #سخنان را در مورد بعضي بيان فرمودهاند. از اين رو نميتوان يك حكم كلي و قطعي نتيجه گرفت و آن را به زمانهاي ديگر و همه زنان سرايت داد؛ شايد مربوط به زنان باشد كه مورد خطاب پيامبر بودند.
✅پنجم:
علاوه بر اين #مطالب مي توان گفت زنها اگر تقواي الهي را مراعات نكنند بيشترين عامل گناه و فساد در جامعه مي باشند و اين مطلب در زمان فعلي بسيار بهتر قابل درك مي باشد آمار تكان دهنده طلاق و #سقط جنين و......كه اكثرا محصول بي بند وباري و فحشا و بي تقوايي زنها مي باشد .
در مورد خطابات قرآن نيز،اگر چه ظاهر الفاظ #قرآن به صورت لفظ مذكر آمده،اما مخاطب آن تمام انسانها و از جمله زنان ميباشند؛ بنابراين احكام و دستورهايي كه در قرآن آمده،اختصاص به مردان ندارد.
#خطابات قرآني نسبت به مردان و زنان مساوي است گاهي نيز با توجه به مورد خاص مردان را مورد خطاب انذار و هشدار ميدهد و گاهي زنان را ، و زنان و مردان آفريده خدا هستند و در راستاي حركت #تكاملي به سوي معنويت و انسانيت، نياز به پيامهاي الهي دارند و هيچ يك از انسانها بينياز از آنها نيست.
✅ از نگاه #قرآن هر انساني (زن و مرد) با تقواتر و خداترس باشد، از ديگري بهتر و نزد خداوند گراميتر است 6 و جنسيت در آن دخالت ندارد. بنابراين نه #زنان به لحاظ خلقت مشكل دار هستند و نه مردان. اعمال و كردار، آنها را با مشكل رو به رو ميكند.
📚مستدرك الوسائل، ج : 14 ص: 243،
📚من لا يحضره الفقيه، ، ج : 3 ص: 468،
#فرشتگان_تدبیر_رعد_برق
🤔#پرسش
❔این که می گویند رعد و برق به واسطه #شلاق زدن فرشتگان به ابرها حاصل می شود چقدر واقعیت دارد ❕این مساله مورد تمسخر ضد دینان قرار گرفته است ❗️
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که فرشتگان مامور امر الهی هستند و به دستور الهی امور عالم را تدبیر می کنند ، چنان که #خداوند در وصف آنان می فرماید ؛
« ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5)
❕علی علیه السلام فرمود ؛
« گروهى از #فرشتگان در درون ابرهاى پر آب و بر فراز كوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريكى هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچمهاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن #بادهايى است كه با سرعت و نظم حركت مى كند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى دارد »
📚نهج البلاغه خطبه 91
❕در همین راستا ابو بصیر از امام #صادق علیه السلام پرسید رعد چیست ؟ فرمود چون مردی که شتر دار است و آنها را براند . سوال کرد برق چیست فرمود تازیانه های فرشته ها است که ابر را می زنند و به آنجا که خدا می خواهد #میرانندش »
📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 207
📚بحار الانوار ج 56 ص 379
👌این تعبیر که تعبیری #کنایی بوده و اشاره به تدبیر عالم و خصوصا رعد و برق و نزول باران توسط فرشتگان مامور امر خداوند است ، با این مطلب که امور مذکور دارای یک سری علت #طبیعی هستند منافاتی ندارد و جایی برای تمسخر و به استهزاء گرفتن روایات مذکور وجود ندارد .
❕شما گمان می کنید که ما بر سر دو #راهی قرار گرفته ایم یا باید علل طبیعی را بپذیریم و یا تاثیر خداوند و فرشتگان را و هرگز قبول این دو با هم #سازگار نیست.
❕کسانی که این مساله را مورد اشکال قرار می دهند تصور می کنند که اعتقاد به تاثیر خدا و فرشتگان یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه ، پدیده ها را به وجود می آورند و بنابراین کشف هر علت طبیعی مساوی با نفی #دخالت خداوند و #فرشتگان در آن است .
👌اما این تصور صحیح نیست زیرا ما معتقد هستیم که جهان مجموعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند #مسبب_الاسباب آن است ، چنان که امام #صادق علیه السلام فرمود:
« خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید»
📚الکافی ج1 ص183
👌به این ترتیب ما نه تنها قانون #علیت را انکار نمی کنیم بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب انها را خواسته و فعل خدا می شمریم ، و تاثیری که اسباب طبیعی دارند به اذن الهی و با #وساطت فرشتگان صورت می گیرد و اگر در روایت آمده است که صاعقه و رعد و برق به تاثیر فرشتگان است ، این تاثیر از طریق اسباب و علل #طبیعی صورت می گیرد که امروزه علم آن را #کشف کرده است .
🚨ماجرای شکنجه های دردناک رهبری در یکی از زندان های #ساواک
💠 مدتی بعد یکی از آنها (نگهبانان) درِ سلول را باز کرد و گفت شما فلانی هستید؟ گفتم : «بله» گفت : «با من بیا» به همراه او تا انتهای انبار و سپس تا اتاقی که در یکی از گوشه های آن بود رفتم . وارد اتاق شدم . در اتاق ، شش هفت نفر بودند . چون عینکم را گرفته بودند ، آنها را نشناختم . احساس خطر کردم . بنا بر عادت و یا غریزه ، حمله ی کلامی را آغاز کردم . به گرفتن عینکم اعتراض کردم : « چرا عینکم را گرفتید ؟ من بدون عینک نمیتوانم ببینم » همین طور که من صدایم را به اعتراض بلند کرده بودم ، یکی از آنها جلو آمد. وقتی نزدیک شد ، او را شناختم . او کسی بود که در زندان قبلی من را بازجویی کرده بود و گزارش مرا به دادگاه داده بود ، من در دادگاه او را بدون ذکر نام محکوم کرده بودم و مورد حمله قرار داده بودم از جمله گفتم : «نویسنده این گزارش فردی نادان است» او به من نزدیک شد و با لحنی خشمگین و تمسخر آمیز گفت : «گمان می کنی اینجا دادگاه است و به تو اجازه می دهند که به این شکل حرف بزنی ؟» سپس با صدای خشن به سخن گفتن پرداخت و در حالی که با تمسخر و استهزاء صدای مرا تقلید می کرد نخستین #ضربه را به صورتم نواخت . من خودم را کنترل کردم اما او دومین ضربه را هم وارد کرد و مرا به #زمین_انداخت . من روی تختی که در کنار اتاق بود افتادم خواستم برخیزم اما یکی از آنها گفت : «همان جا بمان خوب جایی افتادی» فهمیدم که این تخت شکنجه است، پایم را به تخت بستند شلاق هایی با ضخامت های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت ، دو انگشت و یا بیشتر بود . یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم ، آنقدر زد که خسته شد ، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد ، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب...
هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم . در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی می آمدم ، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند ، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد : #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود . در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد ، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
💕💚💕