#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمان از لحظهی آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند
مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمیداند
بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمیداند
کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر
کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر
کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش
که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش
نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش
دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش
جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد
جهان را عاقبت روزی همین لبخند میگیرد
چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد
چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد
چه سرو باشکوهی قامت افتادهاش دارد
چه اعجازی که در آیات فوقالعادهاش دارد
که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند
کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند
میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت
اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت
اگر تهدید میکردند، او صبر و شهامت داشت
اگر تحقیر میکردند، با آنها کرامت داشت
غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود
هزاران زخم میخورد و دمی نفرین نمیفرمود
شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر
از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر
گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر
«دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر
بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد
دعایی کرد اگر آنجا، دعا در حق مردم کرد
وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او
رخش شمسُالضُّحی و گیسویش حَبلُالمَتین است او
رسول بی قرین است او، امام راستین است او
خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او
کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده
خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده
میان کل عالم یک نفر با او برابر بود
نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود
علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود
پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود
به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را
ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را
از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد
چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد
به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد
چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد
خدا یاد بشر میآورد آن روز فطرت را
و بالا میبرد با هم کتابالله و عترت را
شاعر: #علی_سلیمیان
#جمهوری_اسلامی_ایران
دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
برای عزت این خاک سربلندِ کهن
دوباره ملت ایثارگر، جوان دادند
همین که آتش آشوبها زبانه کشید
میان شعله چه پروانهها که جان دادند
بگو به خصم که اینجا عراق و سوریه نیست
هزار بار که این را نشانتان دادند
به قصد خواری ما دشمنان چهل سال است
چه خرجها که نکردند و هی زیان دادند
دوباره فتنه شد و ملت امام حسین
پیام عزت خود را به این جهان دادند
خوش آن دمی که خبر میدهند پرچم را
به دست صاحب خود صاحبالزمان دادند
در این میانه ولی عدهای نمکنشناس
برای دشمن این خاک دم تکان دادند
به لطف فتنه، فرومایگان غربزده
مرام و مسلکشان را به ما نشان دادند
دلم پر است از این نان به نرخ روز خوران
که آبرو و شرف را به آب و نان دادند
به غیر آتش خشم از قلم نمیآید
دلم پر است، غزل گفتنم نمیآید
آهای ملعبههای پلید پولپرست!
بدون دغدغههای همیشه سرخوش و مست!
شما آهای سلبریتیان بیهویت!
وطن به سکه فروشان دور از آدمیت!
آهای شایعهپردازهای مسئلهساز!
آهای خانهبراندازهای شعبدهباز!
شما که در وطن شیرها بزرگ شدید
چه شد که همقدم و همصدای گرگ شدید؟
شما که نان همین انقلاب را خوردید
چه شد که این همه خفّت به بار آوردید؟
وطن برای شما که شبیه یک هتل است
چهار فصل هوای شما که معتدل است
شما که سر به فلک میکشد درآمدتان
بلندتر شده هر روز میز و مسندتان
به جای اینکه به درد وطن بپردازید
چرا به مردم خود هی لگد میاندازید؟
شما کجای قضایا و ما کجا هستیم؟
اگرچه معترضیم، از شما جدا هستیم
کسی که شعله به پرچم کشیده از ما نیست
گلوی هموطنم را بریده از ما نیست
کسی که کرده جسارت به خیمهی مولا
که پاره کرده و آتش زدهست قرآن را
کسی که امنیت شهر را به هم زده است
که هرچه دشمن ما گفته او رقم زده است
کسی که کرده اهانت به چادر زن ما
نبوده هموطن ما و هست دشمن ما
وطن! محاکمه کن رهبران غائله را
وطن! نشان بده سرسختی مقابله را
حجاب و نان و معیشت که اصل مسئله نیست
هدف نبودنِ این کشور غیور و قویست
تو ای نظام مقدس! پر استقامت باش
بس است رنج و غم، آمادهی حجامت باش
شاعر: #علی_سلیمیان
#جمهوری_اسلامی_ایران
دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
برای عزت این خاک سربلندِ کهن
دوباره ملت ایثارگر، جوان دادند
همین که آتش آشوبها زبانه کشید
میان شعله چه پروانهها که جان دادند
بگو به خصم که اینجا عراق و سوریه نیست
هزار بار که این را نشانتان دادند
به قصد خواری ما دشمنان چهل سال است
چه خرجها که نکردند و هی زیان دادند
دوباره فتنه شد و ملت امام حسین
پیام عزت خود را به این جهان دادند
خوش آن دمی که خبر میدهند پرچم را
به دست صاحب خود صاحبالزمان دادند
در این میانه ولی عدهای نمکنشناس
برای دشمن این خاک دم تکان دادند
به لطف فتنه، فرومایگان غربزده
مرام و مسلکشان را به ما نشان دادند
دلم پر است از این نان به نرخ روز خوران
که آبرو و شرف را به آب و نان دادند
به غیر آتش خشم از قلم نمیآید
دلم پر است، غزل گفتنم نمیآید
آهای ملعبههای پلید پولپرست!
بدون دغدغههای همیشه سرخوش و مست!
شما آهای سلبریتیان بیهویت!
وطن به سکه فروشان دور از آدمیت!
آهای شایعهپردازهای مسئلهساز!
آهای خانهبراندازهای شعبدهباز!
شما که در وطن شیرها بزرگ شدید
چه شد که همقدم و همصدای گرگ شدید؟
شما که نان همین انقلاب را خوردید
چه شد که این همه خفّت به بار آوردید؟
وطن برای شما که شبیه یک هتل است
چهار فصل هوای شما که معتدل است
شما که سر به فلک میکشد درآمدتان
بلندتر شده هر روز میز و مسندتان
به جای اینکه به درد وطن بپردازید
چرا به مردم خود هی لگد میاندازید؟
شما کجای قضایا و ما کجا هستیم؟
اگرچه معترضیم، از شما جدا هستیم
کسی که شعله به پرچم کشیده از ما نیست
گلوی هموطنم را بریده از ما نیست
کسی که کرده جسارت به خیمهی مولا
که پاره کرده و آتش زدهست قرآن را
کسی که امنیت شهر را به هم زده است
که هرچه دشمن ما گفته او رقم زده است
کسی که کرده اهانت به چادر زن ما
نبوده هموطن ما و هست دشمن ما
وطن! محاکمه کن رهبران غائله را
وطن! نشان بده سرسختی مقابله را
حجاب و نان و معیشت که اصل مسئله نیست
هدف نبودنِ این کشور غیور و قویست
تو ای نظام مقدس! پر استقامت باش
بس است رنج و غم، آمادهی حجامت باش
شاعر: #علی_سلیمیان