#مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#مدح
#غزل
سرسبز شود خاک به لطف قدم تو
یک دوره بهار است دم و بازدم تو
ای سیزده ماه رجب! روزِ طبیعت
خوب است بیایند بهشتِ حرم تو
بهتر چه دعایی ست مرا غیرِ گدایی
ای احسن احوال گدایِ کرم تو!
این سفره ی یک سینِ دلم، سَیّد کونَین!
از شش جهتش سر زده سیمای غم تو
بر نامه ی اعمال سیاهم شود آیا
خطی بزند آخر سالی قلم تو
ما و بعلیٍ، بعلیٍ، بعلیٍ
ماییم و گناه است و خدا و قسم تو
#مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#ولادت
#مسمط
من ار به قبله رو کنم، به عشق روی او کنم
اقامۀ صلوة را به گفتگوی او کنم
گر از وطن سفر کنم سفر به سوی او کنم
ز حج و بیت بگذرم طواف کوی او کنم
کز احترام مولدش حرم شده است محترم
الا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود
همه کتاب انبیا حکایت علی بود
بهشت و هرچه اندر او عنایت علی بود
اجلّ نعمت خدا ولایت علی بود
در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم
شهی که از لسان او خدا کند خطاب را
به حکم او به پا کند قیامت و حساب را
به حبّ و بغض او دهد، ثواب را عقاب را
منزّه است از آن که من بخوانم آن جناب را
خدیو دولت عرب امیر کشور عجم
ببخشد از تبسّمی، وجود ممکنات را
ستاند از تکلّمی قرار کائنات را
ز لطف و قهر می دهد حیات را ممات را
اگر ز حال ما سوا بگیرد التفات را
به یک اشاره می زند بساط کون را به هم
بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود
علیست آن که از رخش بهشت منجلی بود
به غیر، دیده داشتن ، نشان احولی بود
کسی است عاشق ولی که ناظر ولی بود
به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم
به زندگی از آن خوشم که زندگی است داد او
بدان امید جان دهم که جان دهم به یاد او
به عیش و طیش و نیک و بد،خوشم درانقیاد او
الا مراد عاشقان همه بود مراد او
چه در تعب چه در طرب چه در نعم چه در نقم
تو ای علی مرتضی که نفس پاک احمدی
چو نفس پاک احمدی ظهور ذات سرمدی
ز هر علل منزّهی ز هر خلل مجرّدی
به ظاهر محمدی تو باطن محمّدی
نبی به جسم ظاهرت خطاب کرده ابن عم
#مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#ولادت
#ترجیع_بند
هرگز نمیرد آنکه علی شد امام او
ثبت است بر جریده عالم دوام او
هرکس که در بلند شدن برد نام او
ساقی به نور باده برافروخت جام او
از آن به بعد کار جهان شد به کام او
میگردد آسمان و زمین بر مدار عشق
هرگز نمیرد آنکه دلش شد دچار عشق
راه نجات، عاشقی و راه چاره عشق
بیچاره آنکه کار ندارد به کار عشق
خوشبخت آن کسی می افتد به دام او
دامی که آب و دانه در آن نیست بهتر است
سنگی که زیر پای علی رفت گوهر است
تا آسمان به زیر قدمهای حیدر است
عالم در اختیار غلامان قنبر است
از درک، خارج است مقام غلام او
ما را خدا بخاطر او آفریده است
در جسم ما هوای نجف را دمیده است
هرکس که طعم آب نجف را چشیده است
او در پیاله عکس رخ یار دیده است
ما بی خبر ز لذت شرب مدام او
مانند خوشه های ضریحش کسی ندید
از او فقط یکی ست، شبیهش کسی ندید
نقصی به نامه های صریحش کسی ندید
همسنگ خطبه های فصیحش کسی ندید
یک نقطه ی سیاه ندارد کلام او
شمشیر میکشد به دل مرده جان دهد
زلزال میشود که جهان را تکان دهد
تا مرگ را به هرکه بخواهد نشان دهد
گر هم صلاح دید کسی را امان دهد
خشم خدا نهفته میان نیام او
تا ذوالفقار را ز غلافش کشیده است
رنگ از رخ سپاه حرامی پریده است
شیطان فرار کرده به کنجی خزیده است
میراث او به حضرت مهدی رسیده است
شمشیرِ لا مَفَرّ مِنَ الْانتقام او
میآید آنکه چشم به راهش نشسته ایم
عمری در انتظار نگاهش نشسته ایم
چشم انتظار چهره ماهش نشسته ایم
او را ندیده و به پناهش نشسته ایم
چشمان شیعه فرش شود زیر گام او
زیباست از لبان نجیبش تبسمی
در منزلش اتاق ملاقات مردمی
قربان آن دو لب چو نماید تکلمی
بر دشمنان شیعه ندارد ترحمی
جانها فدای لحظه سبز قیام او
#مولا_امیر_المومنین_علیه_السلام
#ولادت
#مثنوی
اهل معنا را به معنایِ کلامت راه نیست
خود بگو در آشنایی با مقامت ، راه چیست؟
ای کتابِ آفرینش را تو از بر ، یا علی
ای که قرآن منبری از توست یکسر یاعلی
ماه و خورشید اند از فرمانبرانِ ساز تو
چشم را از حقله در می آورد اعجار تو
کعبه ایی با آن عبایی که به قدَّت حاجب است
هر کجا باشی طواف روی ماهت واجب است
همچو قرآنی ، نیاوردند چون تو یک مثل
مرد کاری و جهادی ، عالِمی مردِ عمل
دوست می دارد خدا آن را که باشد با تو دوست
حتم خاطر خواه تو ای عشق ، خاطر خواه اوست
شیعه با خرمایِ میثم دیده را کرده است باز
سربداران شما سروند ، سرور، سرفراز