eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💢وقتی که در جنگ احد، دندان حضرت محمد (ص) شکست و صورتش مجروح شد، اصحاب ایشان، شدند و عرض کردند: یا رسول الله!دشمن را کنید. پیامبر فرمودند: خدايا قوم مرا كن زيرا نا آگاه هستند. یکی از برآشفته شد و به پيامبر گفت : اى رسول خدا ! حضرت نوح علیه السلام بر قوم خود كرد و گفت: "پروردگارا در روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار" حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاى ، براى دشمن دعا مى كنید؟ حضرت محمد فرمودند: من برای کردن مبعوث نشده ام بلکه شده ام برای دعوت مردم به سوی حق، و برای آنها . 📚بحارالانوار ، ج ۱۸ ، ص ۲۴۵ 💢فرزندان کوروش اکنون در کدام زندگی می‌کنند؟! این است که ادعای جدا بودن خون‌ها و نژادها خرافه‌ای بیش نیست. نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا و از یکدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آن‌قدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته است که اثری از نژادهای باقی نمانده است. بسیاری از مردم امروز ایران که ایرانی و زبان‌اند و داعیه ایرانی‌گری دارند، یا عرب‌اند یا ترک یا مغول، همچنان‌که بسیاری از اعراب که با حماسه زیادی دم از عربیت می‌زنند از نژاد ایرانی یا ترک یا مغول می‌باشند. اگر همین حالا سفری به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را می‌بینید که در اصل اهل هند یا ایران یا یا بخارا یا جای دیگری هستند. بسیاری از کسانی که نژادشان از کوروش و داریوش است، الان در کشورهای تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیان‌ها امروز تعصب ایرانیت به سینه می‌زنند. 📚 استاد مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص56 پاسخ: ✅در برخي از كتب تاريخ و حديث گزارشي نادرست و افسانه وار درباره چگونگي بعثت پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه به هيچ وجه با معيار هاي حديث و تاريخ، قابل پذيرش نيست چرا كه اولا روايت كننده اين گزارش است و او در سال چهارم يا پنجم بعثت متولد شده است پس او در زمان حادثه نبوده تا شاهد عيني باشد. بر اساس اين روايت فرشته وحي چندين بار به حضرت محمد(ص) خواندن كرده و او اظهار ناتواني نموده است! در حالي كه اگر مقصود اين بوده كه كلام خدا را از روي لوحي و نوشته اي بخواند چنين چيزي معقول نيست زيرا خدا و فرشته او مي دانستند پيامبر اكرم(ص) درس است و خواندن ندارد لذا از اقراء در آيات قرآن ، اطاعت از فرمان جبرئيل به خواندن و تكرار بعد از اوست نه از روی متن؛ و پيامبر اكرم(ص) نفرموده من خواندن نمي دانم تا دلالت بر مكتوبي از پيش نشده به او داشته باشد. استاد مرحوم علي دواني در تاريخ اسلام بر اين گفته صحه مي گذارد و مي نويسد: «ما پس از زياد به اين نتيجه رسيده ايم كه جبرئيل از پيغمبر(ص)خواست آيه «بسم الله الرحمن الرحيم» را كه در آغاز سوره بود به زبان آورد. اقرا بسم ربك نيز به همين معنا است. باء «بسم» هم به گفته بعضي از باء زينت است در حقيقت جبرئيل پس از قرائت بسم الله الرحمن الرحيم از آن حضرت خواست كه نام خدا يعني بسم الله الرحمن الرحيم را كند و آن را به زبان آورد. ولي چون پيغمبر(ص)در كار و اولين برخورد با پيك وحي نمي دانست نحوه قرائت نام خدا كه از وي مي خواست چگونه است پرسيد: ما اقرا؟ يعني چه بخوانم و نام خدا كه بايد قرائت كنم چيست و تركيب آن چگونه است؟ جبرئيل بار ديگر كرد و گفت بسم الله الرحمن الرحيم اقراء بسم ربك الذي خلق يعني نام خدايت را قرائت كن و بگو بسم الله الرحمن الرحيم 📚 پيشوايي، مهدي، تاريخ اسلام، ص132. 📚عاملي، سید جعفر مرتضي ، سيره صحيح پيامبر اعظم، ج1، ص283. 📚دواني، علي، تاريخ اسلام، ص۱۰۸
🤔 ❔آیا راست است که در اسلام حکمی به نام مباهله و نفرین کردن دشمنان دینی داریم ❗️کانال های ضد دین می گویند اسلام به جای آنکه مخالفان خودش را با عقل و منطق مجاب کند آنان را دعوت به و مباهله می کنند آیا این عقلانیست ❕❕ 💠💠 👌«مُباهَله» در اصل از مادّه «بَهْل» (بر وزن اهل) به معناى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهِل» مى‏ گويند، و «ابْتِهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى كار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معناى و لعن و دورى از خدا گرفته‏ اند نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتائج را به دنبال مى‏ آورد، اين بود معناى «مباهله» از نظر ريشه لغت. 💠و از نظر مفهوم متداول ، به معناى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب، افرادى كه با هم گفتگو درباره يك مسأله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ص 497 ❕مباهله به عنوان آخرین حربه برای غلبه بر خصم بعد از اثر نکردن منطق و استدلال است ، که به عنوان الهی بر حقانیت طریق و مسلکی اعتقادی ایراد می شود . بر خلاف آنچه در پرسش آمد ، مباهله بر خلاف عقل و منطق نیست بلکه کاملا موافق و مطابق عقل و منطق است ، زیرا دو طرف حق و باطل پس از آن که از طریق مذاکرات به نتیجه ای نرسیدند و طرف باطل با لجاجت از پذیرفتن حق امتناع کرد ، اقدام به مباهله می کنند و طرف حق با اقدام به مباهله این نکته را بیان می کند که آیین من مطابق با واقعیت و حقیقت است که می توانم بر این سخن معجزه ای هم ارائه کنم تا شکی در آن باقی نماند ، مباهله همان نقش معجزه را برای اثبات حقانیت دعوت حق می کند . 👌بنابراین مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومی است که افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله می كنند. ❕از امام علیه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد ، راوى مى ‏گويد سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود ؛ خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى ‏كنم كه فرمود روزه بگير و غسل كن، و با كسى كه مى‏ خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه ‏اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ، و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى ‏كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ، سپس فرمود ، چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند » 📚الکافی ج 2 ص 513_ وسائل الشیعه ج 7 ص 134
‌ 📚 نفرین مادرِ عابد بنی اسرائیل علیه السلام فرمودند : « كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ عَابِدٌ يُقَالُ لَهُ جُرَيْحٌ وَ كَانَ يَتَعَبَّدُ فِي صَوْمَعَةٍ ... در میان ، عابدی به نام زندگی می کرد که همواره در صومعه­ به می­ پرداخت . » روزی مادرش نزد وی آمد و او را صدا زد ، اما جریح چون مشغول نماز بود ، پاسخ مادرش را نداد . به خانه اش بازگشت و بار دیگر ، پس از ساعتی به صومعه آمد و او را صدا زد ؛ اما باز جریح به مادر اعتنا نکرد . وقتی برای بار سوم مادر آمد و از او جوابی نشنید ، _ با ناراحتی _ برگشت و می گفت : ای خدای بنی اسرائیل ! او را خوار و ذلیل کن . فردای همان روز ، زن بدکاره‌ای که حامله بود ، نزد جریح آمد و همان جا در کنار دیوار صومعه بچه­ ای به دنیا آورد و نزد جریح گذاشت و ادعا کرد که آن بچه ، فرزند این عابد است . این موضوع همه جا پخش شد و سر زبان­ها افتاد ، به طوری که مردم به یکدیگر می­ گفتند: کسی که مردم را از نهی می­ کرد و سرزنش می­ نمود ، اکنون خودش به آن مبتلا شده است. ماجرا را برای حاکم وقت تعریف کردند و او فرمان جریح عابد را صادر کرد . در این هنگام مادرش آمد . وقتی فرزندش را آن‌گونه در حالت رسوایی دید ، از شدت ناراحتی به صورت خود سیلی می زد . جریح رو به مادر کرد و گفت : مادرم ! ساکت باش! تو مرا به اینجا رسانده است ، وگرنه من بی‌گناه هستم . وقتی مردم این سخن جریح را شنیدند به او گفتند : ما از تو نمی‌پذیریم مگر اینکه ثابت کنی. عابد گفت : طفلی را که به من نسبت می­ دهند ، پیش من بیاورید. طفل را آوردند . جریح از طفل چند روزه سؤال کرد پدرت کیست؟ _ در حالی که همه متعجب بودند _ طفل گفت: پدرم، فلان چوپان از فلان خاندان است. به این ترتیب _ پس از رضایت مادر ، خداوند آبروی از دست رفتۀ عابد را باز گرداند _ و که مردم به او می­ زدند ، برطرف شد. بعد از این ماجرا ، جریح قسم خورد که هیچگاه از مادر خود جدا نشود و همواره در خدمت او باشد . 🗂منبع : بحارالأنوار ، ج 71 ، ص 75