eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
23.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💢برا کسي که صبح ها نمازش ميشه بايد چکار کنه نمازش قضا نشه؟ آيا دعايي ،پيشنهادي داريد؟ : برای اینکه نماز صبحتان را به موقع بخوانید، اولا باید برنامه ریزی داشته باشید و شب به موقع بخوابید تا از نظر جسمی مشکلی برای بیدار شدن نداشته باشید. و ثانیا خواندن آیه آخر سوره کهف برای بیدار شدن سفارش شده و مجرب است. این آیه را قبل از خواب بخوانید و از خدا بخواهید که برای نماز صبح بیدار شوید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید وایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. 📚سوره کهف، آیه 110 💢 بیسوادانِ صاحبِ مدرک ابتذال دَرهم و بَرهم در فضای مجازی را با یک نمونه عینی توضیح میدهم. فردی مدعیِ سواد در از فضایل رضاخان داستان سرایی میکرد، صفحه او را بالا و پایین که کردم، تصویری از مدرس دیدم. از او در مورد پرسیدم که چگونه مردی بود؟ با طعنه پاسخ داد: از معدود آخوندهای با شرفی بود که مردم قبولش داشتند!!! از این آقا که کَبّاده مدرک از فلان دانشگاه را بعنوان نخبه روشنفکر بر دوش میکشید، پرسیدم: چرا مدرس شد؟ بهرحال هر شهیدی قاتلی دارد، چه کسی دستور قتل مدرس را صادر کرد؟ ابتدا قاجار را قاتلان‌ مدرس معرفی کرد و سپس به انگلیسی ها اتهام زد! بعد که فهمید مدرس را از صحنه سیاسی و زندگی حذف کرده است، دنبال یک سری اراجیفی گشت تا شهید مدرس را تخطئه و کوچک سازد. اینها در خانه شان یک برگه مدرک با مُهر فلان دانشگاه دارند، هر کدام در ده کانال عضوند، صبح تا شب مستندهای و بی بی سی را نگاه میکنند. مدام تاریخ جدیدی را کشف و میکنند! این همان ابتذالِ اطلاعات در فضای مجازیست که فرد را گمراه می سازد و او آنچان بی تحقیق مدیحه سرای جانیانِ تاریخ میشود که هم قاتل(رضاخان) و هم مقتول(مدرس) را ستایش میکند. 💢شرایط استجابت دعا امام صادق(ع): هر يك از شما كه مى خواهد دعايش شود درآمد خود را كند و حقّ مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرامى در باشد يا مظلمه كسى به گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود. 📚ميزان الحكمه جلد 4 صفحه 31 💢 از چه خبر؟ روشنفکران ایرانی، رسانه های وابسته و قلم هایی که سالها ماموریت داشتند را بَزک کنند و به خورد ملت ما بخصوص جوانان دهند، بعد از گذشت چهار هفته از اعتراضات مردم فرانسه تحت عنوان بالاخره لب به سخن گشوده و ناچارا انتقاداتی را به دولت و فرانسه مطرح‌میکنند. آن هم از سَراجبار، زیرا که با وجود رسانه های عمومی مردم از وقایع دنیا باخبر میشوند و دیگر نمیتوانند با کلمات جنایات را رنگ و لعاب بخشند. اما همه ماجرا این نیست، این جماعت هنوز اصرار دارند اعتراضات مردم فرانسه را در اندک سوخت خلاصه کنند و باز به جامعه آدرس غلط بدهند تا از اروپایی ها کم نشود، بهرحال سالها غرب را نماد پیشرفت معرفی کرده و همگان را به از آنها دعوت نموده اند. مسیر و لیبرالی در تمدن غربی بارها به این نقطه و سرکوب ختم شده است، با این وجود امروز وابستگان فکری تمدن مادی، ایران را به آینده ای میدهند که گذشته غرب است. تجربه خطای غرب را تجربه نکنیم.
زمان: حجم: 2.03M
🔻جایگاه تذکر لسانی 🔹 تفاوت امر به معروف توسط مردم و حاکمیت 🔹 اثرگذاری ها 🎙 سید احمد رضوی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت‌ هفدهم : ایام انقلاب ✔️راوی : امير ربيعي 🔸ابراهيم از دوران کودکي و ارادت خاصي به امام خميني داشت. هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از به اوج خود رسيد. در سال 1356 بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه برميگشتيم. 🔸از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. شروع کرد براي ما از امام خميني تعريف کردن. بعد هم با صداي بلند فرياد زد: «درود بر خميني » ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. 🔸دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود. 🔸دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوي ماشينها را ميگيرند و مسافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشين و حدود 10 مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! 🔸به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... 🔸مأمورها دنبال ابراهيم دويدند. ابراهيم رفت داخل کوچه، آ نها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حسابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آ نها هم خبري نداشتند. خيلي نگران بودم. ساعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. 🔸يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم . دويدم دم در، باتعجب ديدم ابراهيم با همان چهره و هميشگي پشتِ در ايستاده. من هم پريدم تو بغلش. خيلي خوشحال بودم. نميدانستم خوشحاليام را چطور ابراز کنم. گفتم: داش ابرام چطوري؟ نفس عميقي کشيد و گفت: خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم. گفتم: شام خوردي؟ گفت: نه، مهم نيست. سريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم. 🔸رفتيم داخل ميدان غياثي(شهيد سعيدي)بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كرد. با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم. آن شب خيلي صحبت کرديم. از انقلاب، از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي. شب بود که با ابراهيم و سه نفراز رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا چاووشي خيلي نترس بود. حرفهائي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند. 🔸حديث امام موسي کاظم که ميفرمايد: «مردي از مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند » خيلي براي مردم عجيب بود. صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت. 🔸ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدايي شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند. جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند. 🔸ابراهيم خيلي شده بود. دويد به سمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم و مجروح شدند. 🔸ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت. با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلامي هها و... او خيلي شجاعانه کار خود را انجام ميداد. شهید 🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات
. 🧐 ای بااااباااا😒 امربه معروف و نهی از منکر رو درست کردن که مردم رو به جون هم بندازن... 🔍 🌴: خدای متعال امتهای قبل از شما را نکرد مگر وقتی که دید خوب هایشان هم ساکتند. یعنی قوم لوط و عاد و نوح و ثمود و اقوام دیگر... ✴️ یعنی تا وقتی یک عده و می‌کنند، خداوند عذاب عمومی نازل نمیکند، به صِرفِ گناه کردن عده ای عذاب نازل نمیشود❌❌❌ ✅ خدا روی خوبهایش حساب کرده! خدا می‌خواهد ببیند که اینها چیزی می‌گویند یا نه⁉️ اصلا آیا خدا به خاطر ترک مستحب هلاک می‌کند⁉️ لعنت می‌کند⁉️ عذاب می‌کند⁉️ خیر... 👈 پس امر به معروف و نهی از منکر بوده است👌 چه بسا بگوئیم از زمان ابوالبشر واجب بوده چون این واجب، است🧠 واجب شرعی و واجب انسانی است به نوعی بعد از است که عذاب نازل میشود؛ چون از ماست که بر ماست♻️ 👈فصل 7⃣8⃣ در : ، را به پهلوی خویش خواند و گفت: هر گاه برادر تو نسبت به تو کار خطایی کند، برو و او را کن، پس چون به آمد خوشحال شو، زیرا سود برده ای. اگر به صلاح نیامد، پس برو و دو گواه بخوان و او را به صلاح بیاور👥👤🗣 ✴️ اینها همه فروع فقهی امر به معروف که در هم هست🙃 مثلا اگر شرایط پیش آمد سعی کن به واسطه ی دیگری بگویی. اگر میدانی کلام دیگری تاثیرگذارتر است، واجب است از دیگری بخواهید که او بدهد. 👈 در ادامه می‌فرماید: پس اگر به نیامد، آن را به کلیسا خبر ده⛪️ ✴️ ببینید الان مرحله ی اول و دوم امر به معروف و است. ولی وقتی کافی نبود باید گزارش بدهید، به زنگ بزنید، به یک بزرگتری بگوئید، به حاکم شرع بگویید تا بیاید و اصلاحش کند. پس اگر باز به نیامد، او را کافر بشمار! آنگاه به این جهت با او زیر یک سقف مسکن نکن🏠 نیز از سفره ای که او می‌نشیند، مخور🤭(انجیل برنابا) ✴️ دارد میگوید محبتی، گاهی یک قهر کوچک کنید. با او گفت و گو نکن! حتی اگر بدانی در اثنای راه رفتن کجا قدم می‌گذارد، در آنجا قدم خود مگذار❌ لیکن، مراقب باش که خود را از او برتر نشماری! 🔶 ببینید اینها در آموزه های ما نیز هست. اینها👆 را شاید بشود گفت آن بخشهای تحریف نشده ی ادیان انبیاء گذشته است! (ادامه انجیل برنابا): بلکه است که چنین بگویی به خودت: که ای پطرس اگر تو را خدای مساعدت نمیکرد، قطعا تو از او بدتر بودی! آمر به معروف که نباید داشته باشد، نباید خودش را برتر بداند. باید بگوید: هذا مِن فَضلِ رَبّی. پطرس گفت: چگونه است او را اصلاح کنم؟ پس یسوع گفت: به طریقی که دوست داری نفس تو به آن اصلاح شود. اگر می‌خواهی با و با تو رفتار شود، تو نیز این گونه با او اصلاح کن🤗 😎 پس این چیزی نبوده است که بگوئیم آقایان از خودشان درآورده اند یا حتی صرفا از احکام اسلام است✖️ خیر؛ جزء احکام اختراعی بوده و هست و خواهد بود. 🤗