eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زنـدگے بهشت است 💕براے آنهـایے ڪہ 🌸؏اشقانہ ؏شق میورزند 💕بے پروا محبت میڪنند 🌸وڪمتر ازدیگران انتظار دارند 💫خدایا🙏 💕قلب دوستانم راجایگاه ؏شق 🌸و زندگیشان را بهشت گردان الهـی آمیـــن 💓 دوشنبه تون پراز موفقیت 🌸 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دوشنبه زیبـا 🌸ان شاءالله امروز 🌺برای همه شما عزیزان 🌸پراز خیر و برکت 🌺پراز دلخوشی 🌸پراز موفقیت و 🌺پراز محبت خدا در زندگی باشه 🌸🍃
دوشنبه روز حاجات خدایا🙏امروز حاجت دوستانم را برآورد کن به وجودشان سلامتی به لحظه هایشان شادی به کارشان رونق و به زندگیشان آرامش عطا فرما 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرغ شکم پر مرغ پیاز سیر گوجه فلفل سبز لیمو ترش زعفران هل رب گوجه نمک،ادویه کاری ،فلفل سیاه،زردچوبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لازانیا سوخاری مواد لازم ورقه‌های لازانیا ژامبون پنیر گودا🧀 تخم مرغ🥚 آرد سوخاری🥡 نوش جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحانه مواد لازم 1 عدد: تخم مرغ 🥚 1/2پیمانه: شیر🥛 1 قاشق چ: نمک 🧂 1 قاشق چ: بیکینگ پودر 1 پیمانه: آرد 🥡 100 گرم :پنیر سفید🧀 150 گرم: پنیر چدار رنده شده 2 ق غ :جعفری ریز خرد شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ پفکی مواد لازم : فیله حدودا ۴۰۰ گرم سس خردل ۱ ق پر پاپریکا، پودر سیر به مقدار دلخواه لیموی تازه🍋 ماست ۳ ق🥣 آرد ۳ ق🥡 بکینگ پودر ۱/۴ ق چ پودر سوخاری حدودا ۱۵۰ گرم
دکتر به همراه مأمور آشپزخانه ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می‌شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می‌گوید: «به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته بی‌نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض‌ها همه یک جور به دکتر نگاه می‌کنند. حتی به کسی هم که می‌گوید غذا ندهید، او می‌فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می‌فهمد و می‌شناسد که دکتر خیرش را می‌خواهد، اعتراضی نمی‌کند. حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می‌فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ⚫️⚫️⚫️⚫️
داستان آرزوی جوانی مردی از دوست خود پرسید:تا به حال که شصت سال از عمرت می گذرد، آیا به یکی از آرزوهای جوانی ات رسیده ای؟ دوستش گفت:آری، فقط به یکی از آرزوهای دوران جوانی ام رسیده ام. مرد دوباره پرسید آن آرزویت که به آن رسیده ای چیست بگو تا بدانم؟ و دوستش این گونه پاسخ داد: هنگامی که پدرم در کودکی مرا تنبیه می کرد و موی سرم را می کشید، آرزو می کردم که به هیچ وجه مو نداشته باشم و امروز به این آرزو رسیده ام. ⚫️⚫️⚫️⚫️
نجار پیر نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحب کارخود موضوع را درمیان گذاشت . پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت وبرای یدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند . صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد . سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد .* *نجار در حالت **رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود. پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود . برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد وبه زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد . او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد . صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد . زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد .در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد . یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد . این داستان ماست . ما زندگیمان را میسازیم . هر روز میگذرد . گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم . اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم . فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم ، ممکن نیست . شما نجار زندگی خود هستید و روزها ، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود . یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود. مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.   ⚫️⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب خطاب به جوانان: برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع عزاداران هیئتهای دانشجویی اربعین حسینی: 🔸برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید. قرآن را بخوانید، تأمل کنید. از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمل کردند، یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است، همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. ۱۴۴۶ 🥀
44.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱از داغ فراق تا بغض ♻️روایت خبرنگار صداوسیما از مراسم عزاداری در حضور رهبر انقلاب و عزاداری متفاوت در حسینیه امام خمینی(ره)🥀
🔻برکات 🔻حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه‌الله : 🔮 گاهی یکی از این زیارت‌ها مثل زیارت کافی است که کار انسان را راه بیندازد. تأثیر و تغییر و برکات زیاد دارد. 🤲 خدا نصیبمان کند...
📌 او ۲۰ سال افسر زبده بود جزو تاجران باهوش الماس درجهان و فرمانده طرح کودتای اسرائیلی در ایران بودزمانی که بایدن معاون رئیس جمهور امریکا بود با بایدن و کلینتون و برخی مقامات بلند پایه فرانسه و اسرائیل و بریتانیا برای براندازی در ایران طرحی به اسم دولت در تبعید رو پایه‌ریزی میکند . تجارت این افسر تا جایی پیش می‌رود که تمام جواهرات و الماس ملکه انگلیس رو نیز تهیه می‌کند گفته می‌شود در طرح براندازی دولت در تبعید می‌خواستند موسوی و کروبی را از کشور فراری دهند تاحدی روی این افسر موساد حساب میکردن که وقتی نوری‌زاده براش برنامه میرفت کشورهای غربی آماده حمله و کودتا در ایران میشدن کمتر از یک هفته به موعد کودتا ...این افسر از تیم اطلاعات امنیت اسرائیل خارج می‌شود و طی عملیات فوق هوشمندانه و مخفی به ایران بازمی‌گردد وقتی با لباس مقدس سپاه جلوی دوربین نشست قیافه بایدن ، کلینتون ، سارکوزی ،ملکه انگلیس، نتانیاهو ،کمرون دیدنی بود سردار مدحی عزیز طی ۲۰ سال نفوذ به دستگاه امنیت اسرائیل و غربی با پوشش اخراجی سپاه توانست ضربه مهلکی به ساختار امنیت غرب بزند شهید سردار مدحی در اثر جراحات ناشی از جنگ تحمیلی به شهادت میرسد برای شادی روح مطهر این شهید والامقام صلوات ختم بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حجم از پذیرایی مشتاقانه اصلا طبیعی نیست 🔻 تمام علم اقتصاد غربی در مورد کاملا مبهوت مونده... اونا میگن: آخه مگه میشه یه گروهی از مردم بدون هیچ دلیل اقتصادی بیان و این همه برای بقیه هزینه کنند!! 🔸 البته چون درکی از محبت و علیه السلام ندارن طبیعیه همچین سوالاتی!
،پرچـــــــم سربلند حسیـن‌بن‌علـی علیه‌السلام است..! 🌱
السَّلامُ عَلَيكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ😭💔 روضه: بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی گیرم سراغی😭 🥀
🌷راه نجات ازهلاکت،فقط اعتماد به خدا 🌷داستان مرداعرابی باامام حسین ع 🌷شخصی خدمت حضرت حسين‌بن‌علي (عليهماالسّلام) آمد و گفت: اي پسر پيغمبر! براي كسي ديه كامله را ضمانت كرده ­ام و از اداي آن عاجز مانده­ام. با خود گفتم، بروم از كريم­ترين مردم تقاضا و استمداد بجويم، و كريم­تر از اهل بيت پيغمبر (صلی الله علیه واله وسلم)‌نيافتم!       امام حسين (عليه‌السلام)‌گفت: اي برادر عرب، سه مسأله از تو سؤال مي‌كنم، اگر يكي را جواب دادي يك سوّم ديه را مي­پردازم و اگر دو تا را جواب دادي دو سوّم و اگر سه تا راجواب دادي همة ديه را مي­دهم!     مرد عرب گفت:‌اي پسر پيغمبر، آيا مثل توئي از مثل من سؤال مي‌كند؟ و خود از اهل علم و شرف هستي!     حضرت حسين(عليه‌السلام) گفت: آري شنيدم جدّم پيغمبر خدا(صلی الله علیه واله وسلم) مي‌فرمود:  اَلْمَعروُف بِقَدرِ الْمَعرِفَة؛ خوبي­ها به هر كس بايد بقدر معرفت او باشد!     عرب گفت: هر چه خواهي بپرس، اگر توانستم جواب مي‌دهم، وگرنه از شما ياد مي­گيرم وَ لا قُوَّةَ اِلا بِالله.     حضرت حسين(عليه‌السلام)پرسيد:‌كداميك اعمال برترين است؟ عرب گفت:ايمان به خدا؛الايمَانُ بِاللهِ. 🌷نجات از هلاكت به چیست؟ گفت: به اعتماد به خدا؛الثِّقَةُ بِاللهِ. 🌷.زینت انسان به چیست؟ گفت: علمي كه با او حلم باشد؛عِلْمٌ مَعَهُ حِلْمٌ. 🌷 اگر نداشت ؟ گفت : مالي كه با او مروّت باشد؛مالٌ مَعَهُ مُرُوَّةٌ. 🌷 اگر نداشت چه؟ گفت: فقري كه با آن صبر باشد؛فَقْرٌ مَعَهُ صَبْرٌ. 🌷اگر آن را هم نداشت چه؟ گفت: صاعقه ­اي از آسمان فرود آيد و او را بسوزاند، زيرا چنين كسي شايسته است كه سوخته شود!     آنگاه حضرت حسين(عليه‌السلام) خنديد، و كيسه ­اي از طلابه او داد كه حاوي هزار دينار بود(مقدار ديه) و انگشتر خود را به او بخشيد كه نگين آن دويست درهم قيمت داشت و گفت: اي اعرابي طلاها را به طلبكار ده، و انگشتر را براي نفقه­ات مصرف كن. اعرابي آنها را گرفت و گفت: اللهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه خدا داناتر است كه رسالت از طرف خود را در كجا قرار دهد». بحارالانوار ج 44 ص 196 ⚫️⚫️⚫️
🎬 نقاشی حسن روح‌الامین بر بام کربلا 🔹حسن روح‌الامین و محمدعلی نادری به مناسبت مراسم اربعین حسینی با قرار دادن بوم در بام کربلا به خلق اثر پرداختند.
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 آخه چرا امسال نشد برم اربعین... ━━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چقدر بگیری بی خیال ادامه مسیر میشی؟! ━━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یار غربی اربعین ؛ زنی که عشق او را به زیر پای اربعینیان کشاند از فرانسه آمد منازل عرفانی خود را طی کرد و در منزل کربلا زیر پای کاروانیان اربعین دفن شد می‌بینی انسان اگر در تکاپو باشد به منزلگاه دوست می‌رسد ◀️ماری پیر والکمن در خانه‌ی مسیحی به دنیا امد شیعه شد عاشق شد مریم شد و در کاشانه‌ی امام حسین دفن شد راه اربعین را که بروی در عمود ۱۷۲ نشانی از قبر او می‌یابی عجیب است ما حسرت یکبار رفتن داریم و او از تاریکی‌های غرب می‌اید و در جوار امام صاحبخانه میشود نمیدانم چرا ؟ ولی مرا یاد آسیه انداخت ؛ در خانه کفار اسیه وار مبارزه کرد و مثل اسیه که همسایه خدا شد او هم همسایه خون خدا شد. ✍عالیه سادات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طعنه روانشناس صداوسیما به مردانی که در زندگی زناشویی همه چیز را با مادرشان چک می‌کنند!
زن، زندگی آزادی قسمت هشتاد و یکم: درباز شد و الی با لبخندی روی لبهاش داخل شد، با تعجب بهش نگاه کردم، این الی بود واقعا؟ خیلی شبیه الی بود اما این موهاش طلایی بود و روی شونه هاش ریخته بود تا جایی یادمه موهای الی سیاه بود.. الی با طمأنینه در را پشت سرش بست، کلید را در قفل در چرخاند و همانجا روی در گذاشت و بعد دست هاش را از هم باز کرد و گفت: زبونت را موش خورده که سلام هم نمی کنی؟! شوکه بودم و انگار واقعا لال شده بودم با لکنت گفتم: س..س..سلام..من خواب هستم یا بیدار؟! تو....تو الی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟! الی نزدیکم شد و منو تو آغوشش گرفت و‌گفت: بیداری عزیزم ، می خوای یه نیشگول مشتی ازت بگیرم که مطمئن شی بیداری؟ بله الی جانت هستم انگار عقدهٔ تمام این روزها باز شده بود، گویا شانه های الی محکم ترین تکیه گاهم بعد از خدا شده بود، نا خوداگاه شروع به گریه کردم...الی هم بی حرکت ایستاده بود، انگار میفهمید که چی درونم میگذرد و با دستش پشتم را ناز می کرد. در بین هق هق هام گفتم: تو کجا رفتی؟ الان خدا تورو از کجا رسوند؟! من اشتباه مهلکی کردم ،اما خدا میدونه سخت پشیمانم، یکدفعه یاد اون دوتا دختر فلسطینی افتادم و گفتم: اون دو تا دختر بچه هانا و هانیل مردن..‌یعنی اینا ،این ابلیس ها کشتنشون، زهرا هم شانس آورد که پلیس بردش وگرنه قرار بود قربانی بشه...منم قرار بود قربانی بشم..الی تو یک فرشته ای فرشته.. الی با دو دستش شانه های منو گرفت و منو از خودش جدا کرد و بعد خیره به چشمای خیس از اشکم شد، با دو تا کف دستش ،صورتم را قاب گرفت و گفت: خدا دوستت داشته که از چنگ این شیاطین نجات پیدا کردی وگرنه من کاره ای نیستم، خدا میدونه سالانه چقدر دختر مثل تو که هر کدوم به خاطر شرایطی که دارن از خونه و کشور فراری میشن و توی چنگ همچی کسایی اسیر میشن، یکی مثل تو به قربانگاه شیطان میره و یکی هم به شیوخ شکم گنده عرب فروخته میشه تا وسیلهٔ عیش و نوش یک مشت هوسران فراهم بشه.. هر کسی توی یک منجلابی که خودش باور نداشته فرو میره و تا نفس داره باید خدمت کنه ،اما برای تو انگار خدا یه جور دیگه برنامه چیده بود...خواست خدا بود تا بیای و اینجاها را ببینی، آگاه بشی و آگاهی ببخشی الی بوسه ای از گونه ام گرفت و همانطور که دست منو توی دستش گرفته بود به سمت مبل دو نفره رفت و‌گفت: بیا بشین اینجا اعجوبه... تعجب کردم، با پشت دست اشکهام را پاک کردم و گفتم:من اعجوبه ام؟؟ چرا آخه؟! الی با تعجب گفت: یعنی خودت متوجه نشدی؟! ادامه دارد.. به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺