#السلامعلیڪ_یاحسنبنعلے💚
تشنۂ قطره اے ازڪوثرِ جامِ حسنیم
همہ محتاج عنایاٺِ مدامِ حسنیم
گر گرفتار حسینیم و اسیرِ زینب
ما حسینے شدهٔ دسٺ امام حسنیم
#من_امام_حسنےام 💚❤️
باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد - @Maddahionlin.mp3
7M
⏯ #روضه سوزناک
🍃باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد
🍃باز هم در نظرم مادر من میسوزد
حاج علی ایینه چی
#امام_حسین
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود
پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود
آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت
شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود
عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک»
چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود
غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها
خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود
سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن...
دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود
حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید
خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود
خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای...
صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین
غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد
چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد
بگو آن بی حیا از تو مگر غیر از کرامت دید
که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد
چه رزقی زرفروش پست از بازار گرمت داشت
چقدر او گوشواره با خودش بهر تجارت برد
چه بايد گفت با طفلت اگر از سرخي ات پرسد؟
گرفت آيينه را خون يا كه رنگت را حرارت برد؟
سرت انشگشترت پیراهنت عمامه ات را آه...
یکی با فکر گندم دیگری حرص عمارت برد...
از آن بالا که میبینی بگو طفلت کجا مانده ست
که آرام دل از زینب نگاه بی قرارت برد
به خون فریاد زد گر دین نداری باش آزاده
سپاه کوفه اما آبرو از این عبارت برد
غزل مصرع به مصرع واژه واژه قتلگاه توست
من آن هیچم، نگاهت بود، شعرم را زیارت برد
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
#امام_حسین
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
#امام_حسین
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
🔸شاعر:
#سعید_نسیمی
#امام_حسین
دوباره بغض و کمی آه، علتش این است
حرم نرفته بمیرم... خجالتش این است
«سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را بضاعتش این است»
هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا
محبت و کرم یار سرعتش این است
به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین
تمام لذت فرهاد و خلوتش این است
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز
کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است
به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه
که اشکِ روضه ی ارباب قیمتش این است
شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست
چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است
عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد
که جذبه ی نظر یار، قدرتش این است
محبتش ز ازل با گلم شد آغشته
که ماجرای من و عشق قدمتش این است
خوشا میان عزا جان دهم، همه گویند:
غلام کویِ حسینیه قسمتش این است
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی