eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.6هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجون يك دسر جذاب كه همه تقريبا دوستش دارن 😋 مواد لازم : موز ،🍌 بستنى🍨،گردو،بادوم،پسته،عسل🍯،شير🥛،كنجد، خرما، اناناس🍍 اگه دوست دارى رو با هم مخلوط كن وبهترين تركيب رو تحويل بگير . براى كارهاى نهايى يا همون تزئين دلخواه هرچى دوست دارى بريز 🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک موزی کیکِ نیم‌ساعته بدونِ نیاز به فِر 😍 🥮موادی که باید داشته باشی ( برای ۶ نفر ) : ۱ دونه تخم‌مرغ🥚،۸ قاشق‌ غذاخوری شکر🍚،۱۳۰ میلی‌لیتر شیر🥛،۱/۲ قاشق ‌چایخوری نمک🧂،۱ قاشق‌ چایخوری عصاره وانیل،۱۵۰ گرم آرد🥡،۱/۲ قاشق‌غذاخوری بکینگ پودر،۵۰ میلی‌لیتر روغن مایع،۱۰ گرم کره🧈،۲ تا موز🍌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساندویچ تن ماهی تن ماهی سس مایونز سس خردل خیارشور پیاز🧅 فلفل سیاه آبلیمو🍋 گشنیز خردشده نان تست 🍞 کره🧈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحانه ی فرانسوی صبحانه ی کافه ای خوشمزه و ساده کروسان ساده🥐 تخم مرغ🥚 هات داگ گوجه🍅 ریحان نمک و فلفل🧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# صبحانه خوشمزه مواد لازم 500 میلی لیتر شیر گرم 3 عدد تخم مرغ 4-5 قاشق غذاخوری شکر 3 قاشق غذاخوری روغن نباتی 500 میلی لیتر آب جوشیده 0.5 قاشق چایخوری نمک 320 گرم آرد 15-18 پنکیک بدست می آید. وقتی پنکیک ها آماده شد، می توانید دو طرف آن ها را با کره بپوشانید. بنابراین، پنکیک خوشمزه تر و نرم تر خواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگن با این هم درد و بدبختی بازم میری روضه و عزاداری؟ جواب من😊
قسمت دهم: زری مثل گرگی زخمی خرخر میکرد و به سمت ژینوس حمله برد، ژینوس که از حرکت زری متعجب شده بود ، دستپاچه شد و خواست فرار کند ،که زری پای ژینوس را محکم گرفت ، ژینوس که نیم خیز بود بر زمین سرنگون شد و همانطور که زری پایش را به سمت خودش می کشید ، دستش را به طرف حلما دراز کرد و گفت : حلمااا کمکم کن ، فکر کنم زری دیونه شده ، تو رو به جان مادرت کمکم کن... حلما که سراپای بدنش می‌لرزید ، نگاهی به در بستهٔ اتاق کرد و نگاهی هم به زری و ژینوس کرد. تعلل نکرد و به طرف ژینوس رفت ، دست سرد ژینوس را در دستانش گرفت و خواست به طرف خودش بکشد که ناگهان انگار صد دست او را به طرف مقابل میکشیدند، به حلما فشار آورد و حلما هم بر زمین افتاد . زری انگار زری نبود ، غولی بود با پنجه های آهنین ، با یک حرکت هر دو دختر را به سمت خود کشید و با صدایی که اصلا به صدای ظریف و زنانه او شباهت نداشت فریاد زد : کجا فرار می کنید هااا؟؟ حلما و ژینوس مانند دو مجسمه گچی رنگشان سفید شده بود و با گریه به زری چشم دوخته بودند. ادامه دارد.. 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺
قسمت یازدهم: حلما و ژینوس کنج دیوار کنار هم نشستند ، ژینوس با صدایی لرزان گفت : نترسی هااا این فیلمشه احتمالا می خواد پول بیشتری ازمون بگیره.. حلما که رنگش از ترس پریده بود با لکنت گفت :ندیدی چه زوری داشت ؟!! از یه زن بعیده که اینجور باشه، به خدا این خود شیطانه... زری درب اتاق را بسته بود و جلوی کند لباس دنبال چیزی میگشت . با اینکه حلما اسم شیطان را آهسته گفته بود اما انگار گوش های زری خیلی تیزتر از قبل شده بود ،سریع به پشت سرش برگشت و‌نگاه ترسناکی به حلما انداخت. حلما که انگار آتشی در چشمان زری میدید دستش را به طرف کیفش برد تا کیف را که کمی دورتر افتاده بود به سمت خودش بکشد که ناگاه صدای غریدن زری که اصلا شباهتی به صدای انسان نداشت بلند شد... دست به اووون نزن.... و بعد از روی دیوار خنجری را که زیر تابلوی یک بز وصل کرده بود برداشت، به سمت حلما یورش آورد و گفت : تو کیف چی داری هااا؟؟ زود برش دار و ببر بیرون اتاق بندازش و بیا... حلما حس کرد ،زری از چیزی داخل کیف هراس دارد ... او خوب تمرکز کرد ، اما چیزی داخل کیف نبود که باعث ترس زری شود.. حلما حس می کرد زری آن زری یک ساعت پیش نیست ،یه چیزی این وسط جور در نمیومد ، یعنی چی شده؟ حلما داشت اتفاقاتی را که چند دقیقه پیش افتاده بود پشت سر هم میچید تا شاید دلیل رفتارهای زری را کشف کند که دوباره صدای فریاد زری بلند شد : مگر نمیشنوی؟!! زوووود باش ....آاااخ دارم می‌سوزم....زود اون کیف لعنتی را از این اتاق بیرون ببر... ژینوس که از حرکات زری واقعا ترسیده بود رو به حلما دندان قروچه ای رفت و گفت : ببررررش دیگه دخترررر... ادامه دارد... 📝به قلم ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
قسمت دوازدهم: حلما سراسیمه دستگیره درب اتاق را تکان داد و گفت: این که قفله... زری به سمت درب آمد ، او با احتیاط می آمد ،نزدیک حلما رسید جیغ بلندی کشید و گفت : از من فاصله بگیر تا در را باز کنم. حلما در اوج استرس و ترس ،خنده اش گرفت و با خود می‌گفت انگار من مسلحم و با لوله اسلحه ام قلب زرزری را نشانه گرفته ام که اینگونه میترسد و باز به ذهنش رسید ،شاید واقعا زری از چیزی داخل کیف میترسد. درب باز شد، زری مثل باد از جلوی در کنار رفت و همانطور که به حلما اشاره می کرد گفت : فوری کیفت را داخل سالن ورودی بزار ، فکر رفتن هم از سرت بیرون بیار، چون درب اصلی قفل هست. حلما سری تکان داد و همانطور که پا به بیرون از اتاق می‌گذاشت زیپ کیف را باز کرد... واقعا چیزی برای ترسیدن وجود نداشت،یک کیف پول ،دسته کلید خونه شان، گوشی موبایلش و یک بطری کوچک آب... اینا هیچ کدام ترسی نداشت. حلما زیپ اصلی را بست و زیپ بغل را باز کرد ، اینجا هم غیر یه دستمال کاغذی جیبی چیزی نبود. یکدفعه زیر دستمال چیزی به چشمش خورد.... آره گردنبند عقیقی که مادرش براش خریده بود و چهارقل روش حک شده بود. مادرش همیشه به حلما می گفت اینو گردنت بنداز ، تو خوشگلی چشمت نکنن.. کلمه گردنبند را در دست گرفت که ناگهان با صدای زری که بیشتر شبیه گرگ بود به خود آمد: چکار می‌کنی دخترررر، زود اون لعنتی را بزار بیرون و بیا داخل کارت دارم ادامه دارد... 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
_پیراهن قسمت سیزدهم: حلما بدون اینکه فکر خاصی کند سریع گردنبند را به گردن خودش انداخت ، کیف را روی صندلی انداخت و دوباره وارد اتاق شد . درب اتاق را بست و پشتش را به درب کرد ،ژینوس مانند گربه ای که ترسیده گوشه اتاق نشسته بود و با چشمان سبزش به حلما خیره شده بود. حلما نگاهی به زر زری انداخت و انگار چیزی درون دلش شکست . آهسته زیر لب گفت : خدای من ! از چشماش آتیش میباره و در همین حین رعشه ای سر تا پای زری را برداشت، پیراهن قرمز رنگی را که در دستش بود به سمت ژینوس پرتاب کرد و گفت : این پیراهن را بپوش و بعد به سمت کشوی میز رفت از روی کشو خنجر. ا برداشت و به سمت حلما گرفت و همینطور که جلو می آمد گفت : دخترهٔ نکبت برو بیرون... حلما متوجه شد که زری از او میترسد حالا چرا؟؟ حلما با این فکر کمی آرامش گرفت و خواست حرف خودش را امتحان کند و با قدم های شمرده شمرده به طرف زری حرکت کرد،زری که قبلش خنجر را دهید گونه در دست داشت با حرکت حلما شروع کرد به عقب عقب رفتن .. حلما یک قدم به سمت او برمی داشت و زری هم یک قدم به عقب تا اینکه پشت زری به میز توالت گرفت... حلما با اراده ای بیشتر به سمت زری قدم برمی داشت که ناگهان... ادامه دارد 📝ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🔴داماد روحانی معاون علمی و فن‌آوری رئیس جمهور می‌شود؟ آقای شما گفتی حزبی و گروهی نیستی پس چی شد؟؟؟
اعتراف کرد ایران در ۲٫۵ سال گذشته ۲۵۰ میلیارد دلار به دست آورده! سال ۱۴۰۲ هم کمترین شکاف طبقاتی تاریخ ایران محقق شد! چقدر از بد گفتن اما اسب زین شده تحویل گرفتن.
مأموریت انقلاب اسلامی ایران.mp3
10.86M
🌠☫﷽☫🌠 ✔️ چطور می‌شود جریان منافق در شیعه مقبولیت پیدا می‌کند ؟ ✔️ چه علّتی باعث می‌شود شیعه امام حسینی، در فتنه‎‌ها گم شده و توان تشخیصش را از دست می‌دهد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 راه‌اندازی نخستین قطار کانتینری دو سر بار میان چین و ایران گامی است برای بهره‌برداری از راهگذار ریلی چین- ایران- اروپا دولت سیزدهم عزیزمان
🔅 ✍️ خوش‌شانسی یا بدشانسی؟ 🔹رعیت پیری از مال دنیا یک پسر داشت و یک اسب. 🔸روزی اسب پیرمرد فرار کرد. همسایه‌ها برای دلداری به خانه او آمدند و گفتند: عجب بدشانسی‌ای آوردی که اسبت فرار کرد. 🔹پیرمرد جواب داد: از کجا می‌دانید که این از خوش‌شانسی من بوده یا از بدشانسی‌ام؟ 🔸همسایه‌ها با تعجب جواب دادند: خب معلومه که این از بدشانسی تو بوده! 🔹هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به‌همراه ۲۰ اسب وحشی به خانه برگشت. 🔸این‌بار همسایه‌ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند و گفتند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت فرار کرد و حالا به‌همراه ۲۰ اسب دیگر به خانه برگشت! 🔹پیرمرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا می‌دانید که این از خوش‌شانسی من بوده یا از بدشانسی‌ام؟ 🔸فردای آن روز پسر پیرمرد در حین رام‌کردن یکی از اسب‌های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. 🔹همسایه‌ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! 🔸و کشاورز پیر گفت: از کجا می‌دانید که این از خوش‌شانسی من بوده یا از بدشانسی‌ام؟ 🔹و چند تا از همسایه‌ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بدشانسیه تو بوده پیرمرد! 🔸چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان دهکده را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. 🔹پسر کشاورز پیر به‌خاطر پای شکسته‌اش از اعزام، معاف شد. 🔸همسایه‌ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! 🔹و کشاورز پیر گفت: از کجا می‌دانید که… ⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸قشنگ ترین عشق 💫نگاه خداوند بر بندگان است 🌸هر کجا هستید به 💫به نگاه پر مهر خدا می‌سپارمتون 🌸الهی 💫مهـر؛ بركت؛ عشـق 🌸محبت و سلامتى 💫شادی و عاقبت بخیری 🌸هميشه همنشین شما باشند 💫شبتون به نور خدا روشن 🌸 شب بر شما خوش 🌸🍃
4_5969707183674232917.mp3
11.83M
کنار ما بودی همین حوالی بودی امام حسین سفره های خالی بودی 🎤حاج‌علی‌اکبری کنار ما بودی، همین حوالی بودی امام حسین سفره‌های خالی بودی امام حسین خنده‌های صاف و ساده امام حسین گریه‌های بی‌اراده امام حسین مهربون زندگی‌ها مهمون هر هفتهٔ روضه‌خونگی‌ها امام حسین بامرام پهلوونا غربت دشتی‌خوندن تعزیه‌خونا امام حسین پیرزن‌های دهاتی امام حسین ایستگاه صلواتی امام حسین دست‌های پینه‌بسته مرهم درد پدرای دلشکسته امام حسین دخترای دل سپرده رفیق مردای شکستِ عشقی خورده پناه آدمای خسته‌ از هیاهو امام حسین هیئتای بی‌بلندگو حتی اگر که گاهی دنبال تو بودم جاهای اشتباهی دنبال تو بودم مهدی امامی ✍
Mohammad Hossein Pooyanfar - Hossein Jan Be Yade Labat (128).mp3
10.03M
حسین جان؛ به یادت لبت یک شبم خواب راحت ندارم💔😭 مداح پویانفر
شور آخرمجلس ای شه بی سر حسین سبط پیمبر حسین شافع حیدر حسین آیم بسویت حسین بوسم گلویت حسین به جان اصغر حسین غنچه پر پر حسین به جان اکبر حسین شبه پیمبر حسین به جان زینب حسین به جان زهرا حسین به جان مولا حسین حسین مظلوم حسین حسین عطشان حسین حسین عریان حسین حسین زهرا حسین جان پیمبر حسین شافع محشر حسین مُهر سجودم حسین مِهر تو دارم حسین دردت بجونم حسین به جان مادر حسین کربلا میخوام حسین حسین،حسین،حسین
✴️ چهارشنبه 👈 3 مرداد / اسد 1403 👈18 محرم 1446 👈24 ژوئیه 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید کردن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خرید دکان و محل کسب. ✅اقدامات قضایی. ✅استقراض قرض دادن و گرفتن. ✅امور ازدواجی. ✅و خون دادن خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزاد هرگز فقیر نشود و زندگی خوبی دارد. 🚘مسافرت: مسافرت مکروه هست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️نو نوار شدن و جامه نو پوشیدن. ✳️آغاز امور آموزشی. ✳️معالجه و درمان. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️افتتاح محل کسب و کار. ✳️سفارش دادن جنس به فروشنده. ✳️دیدار اشراف و بزرگان. ✳️و دعوت گرفتن از افراد نیک است. 🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب. ( شب پنج شنبه )، مباشرت برای سلامتی جسم مفید و فرزند عالم گردد.ان شاءالله. 💉حجامت. خون دادن و فصد باعث قوت بدن می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث غم و اندوه می شود. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود. ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی . 🟦 با این دعا روز خود را شروع کنید بِسْم‌ِٱللّٰه‌ِٱلرَّحْمٰن‌ِٱلرَّحیٖمِ 💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ اِنّـیٖ اَسْـئَـلُکَ 🔹یـٰا قَـریٖـبَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا رَبَّ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا اِلـٰهَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸عَـجّـِلِ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹سَـهّـِلِ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا فَـتّـٰاحَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا مِـفْـتـٰاحَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا فـٰارِجَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا صـٰانِـعَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا غـٰافِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا رٰازِقَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا خـٰالِـقَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا صـٰابِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا سـٰاتِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ ✨وَٱجْـعَـلْ لَـنـٰا مِـن اُمُـورِنـٰا فَـرَجـََٱ وَ مَـخْــرَجـََٱ ایّٖـٰاکَ نَـعـبُـدُ وَ ایّٖـٰاکَ نَـسْـتَـعـیٖـنَ بِـرَحْـمَـتِـک یـٰا اَرْحَـمَ ٱݪــرّٰاحِـمـیٖـنَ.✨
Quran-Alafasy-Farsi-Surah-021.mp3
45.76M
سوره مبارکه  انبیاء ✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿ 🎁هدیه به پیشگاه مقدس 🌹علی‌ بن‌ الحسین(عليه‌السلام) و 🌹 محمد بن علی(عليه‌السلام) و 🌹جعفر بن محمد(عليه‌السلام) ✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿ تعداد آیات : ۱۱۲ تعداد کلمات : ۱۱۶۸ از صفحه : ۳۲۲ تا صفحه: ۳۳۱ تعداد حروف : ۴۸۹۰ محل نزول : مکه            021 ✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿◎✿
﴿سوره انبیاء﴾ معتزآقايي .mp3
1.88M
سوره مبارکه انبیاء 🎙 استاد:معتزآقايي
quran-anbia-21.pdf
893.3K
PDF فایل پی دی اف سوره مبارکه انبیاء
HEZB 098.mp3
4.83M
سوره شوری آیات 27 الی 53 سوره زخرف آیات 1 الی 23 🌸 صفحه 486 الی 491
968_796_1.mp3
2.26M
ـ▭▭▭▭▭▭▭ 📜 زیارت جامعه ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام از راه دور ـ▭▭▭▭▭▭▭. 💢این زیارت در مفاتیح، بعد از زیارت جامعه کبیره آمده است.