#فقه
💠 وحدت نقل و ناقل، دلیلِ بطلان منقول
❖ آیةاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● در روایتی بسیار مفصّل از احتجاج طبرسی آمده است که یکی از زنادقه به حضرت امیر علیهالسلام عرض کرد: در قرآن شما تناقضاتی وجود دارد؛ اگر این تناقضات را حل کنید، مسلمان خواهم شد. از جمله شبهاتش، ارتباط بین صدر و ذیل آیه ۳ سوره نساء بود [۱] که چه ارتباطی بین مسئله یتامی و نکاح با نساء وجود دارد.
حضرت در جواب فرمودند: «فهو ممّا قدّمت ذکره من إسقاط المنافقین من القرآن و بین القول فی الیتامی و بین نکاح النساء من الخطاب و القصص أکثر من ثلث القرآن». الإحتجاج؛ ج۱؛ ص۲۵۴
اخباریها نیز به این روایت و امثال آن استناد میکنند. الدرر النجفیة؛ ج۴؛ ص۸۲
● مسئله تحریف و کم شدن ثلث قرآن، در هیچ روایتی در کتب اربعه و کتب دیگر بیان نشده است، و تنها همین یک روایت مرسل در احتجاج بر این مسئله دلالت دارد؛ در حالی که چنین اموری مصداق «لو کان لبان» است؛ همچنین انفراد مضمون روایت، دلیلی بر بطلان و غیر قابل استناد بودن این روایت مرسله است.
● مرحوم سیّد مرتضی در ذخیره فرمودهاند: بعضی از امور باید به حسب متعارف، ناقلین فراوان داشته باشد، و وحدت نقل و ناقل در این امور، دلیلی بر بطلان آن است، و موجب تردید در صحّت مطلوب میشود. گاهی خود نقل و وحدت ناقل، دلیل بر کذب آن است. مطلبی که بر حسب عادت باید ناقلین زیادی داشته باشد، اگر یک ناقل بیشتر نداشت، دلیل بر این است که واقعیت ندارد. الذخیرة؛ ص۳۵۳
مرحوم شیخ طوسی نیز در عُدّه، عبارات سیّد مرتضی را نقل و قبول کرده است. العدّة فی أصول الفقه؛ ج۱؛ ص۸۳
.....................................
۱. «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ، فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا».
📚 کتاب نکاح؛ ج۱؛ ص۱۰۷
@madras_emb
اعتکاف.mp3
زمان:
حجم:
903.2K
🌱 اطاعت از والدین
💠 مقدار دلالت آیه شریفه "اِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا"
❖ آیةاللهالعظمی شبیری زنجانی:
آیه شریفه اطلاق ندارد و در خصوص پدر و مادری است که به سن پیری رسیدهاند و رعایت حالشان واجب است. این غیر از والدینی است که جوان و توانا هستند.
از این آیه شریفه نمیتوان بطور کلی حکم همه ابوین را استفاده کرد، باید از جای دیگری استفاده کنیم.
#فقه
@madras_emb
💠 بررسی حکم وجوب یا عدم وجوب اطاعت از والدین
❖ آیتالله محمدتقی شهیدی:
● آیتاللهالعظمی سیستانی مانند مرحوم آیتاللهالعظمی حکیم ظاهراً بر طبق آیه شریفه ﴿فلاتقل لهما أف﴾ فرمودهاند که اگر پدر یا مادر از مخالفت امر یا نهی متأذی بشوند، اطاعت واجب است؛ زیرا ایذاء پدر و مادر حرام است، البته این قید را نیز دارند که اگر امر یا نهی ایشان از باب شفقت بر ولد باشد.
● مرحوم آیتاللهالعظمی خویی میفرماید:
اگر انسان برای خودش کاری انجام میدهد، لکن دیگری ایذاء میشود، ایذاء در این موارد حرام نیست.
به نظر ما راجع به والدین نیز حرام نیست. مثلا پسر میخواهد طلبه بشود، پدر میگوید که به خاطر خود شما میگویم که یک عمر سختی نکش، سرزنش هم میشوی، من ناراحت میشوم و تحمل نمیکنم، محقق خویی میفرماید دلیلی بر حرمت این کار نداریم.
● آنچه واجب است مصاحبت به معروف با والدین است: «و صاحبهما فی الدنیا معروفا» یعنی عرفا بگویند که این شخص رفتار خوب با والدین دارد. این مقدار واجب است، دلیل نمی شود که در شئون خودش، نظر خود را اعمال نکند و تابع نظر والدین باشد.
● ایشان نتیجه گرفته است که مانعی از اعتکاف در صورت مترتب شدن ایذاء بر والدین نیست، حتی اگر امر آن ها به داعی شفقت باشد و این کلام رد نظر محقق حکیم و محقق سیستانی نیز می شود.
● «بالوالدین احسانا» بدین معنا است که به نظر عرف محسن تلقی شویم، نه اینکه جمیع مراتب احسان رعایت شود؛ زیرا فوق هر احسانی احسان دیگری نهفته است. مقدار واجب این است که بگویند رفتار وی با والدین نیکو است.
● و «قل لهما قولا کریما» نیز در مقابل «لاتنهرهما» است که مثلا بگوید «بروید دنبال کارتان». معنایش این نیست که اگر پدر گفت طلبه نشوید، شما حتما لازم باشد که تبعیت کنید. وقتی شما می بینید که طلبه شدن مصالحی دارد میتوانید این راه را انتخاب کنید.
● این فرمایش مرحوم آقای خویی انصافا فرمایش متینی است، البته نه اینکه بگوییم والدین با مردم دیگر فرق نمیکنند و هرجا ایذاء دیگران حرام بود ایذاء ایشان نیز به همان مقدار حرام باشد. ما در رابطه با دیگران واجب نیست معاشرت بالمعروف کنیم، آنچه در معاشرت دیگران حرام است هتک آن ها است ولی در مورد والدین باید عرفا صدق کند که رفتار نیک داشته باشیم، حتی از صله رحم نیز بالاتر است.
🔺درس خارج فقه؛ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
#فقه
@madras_emb
💠 معنای اُفّ
﴿فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ﴾
❖ آیتالله محمدتقی شهیدی:
● اُف در لغت یک معنای بسیار تندی داشته است، این أوه که اکنون میگوییم با آن اف که در گذشته گفته میشد، یکی نیست؛ کلمات لغویین در معنای أف چنین است:
● در صحاح میگوید:
«يقال: أُفًّا له و أُفّةً، أى قَذَراً له. و التنوين للتنكير. و أُفَّةً و تُفّةً. و قد أَفَّفَ تَأْفِيفاً، إذا قال: أُفّ، قال تعالى:فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ».الصحاح تاج اللغة؛ ج۴؛ ص۱۳۳۱۴.
● در مفردات میگوید:
«أصل الْأُفِّ: كل مستقذر من وسخ و قلامة ظفر و ما يجري مجراها، و يقال ذلك لكل مستخف به استقذارا له، نحو: أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه».مفردات الفاظ القرآن الکریم؛ ج۱؛ ص۷۹.
● میگوید اگر کسی از دیگری تنفر داشته باشد به او اف میگوید. قذر یعنی نجس، مستقذر یعنی اشمئز منه، یعنی از او خیلی بدش بیاید، 👈اف را کسی میگوید که مشمئز از دیگری است.
● اینکه به والدین بگویید که من از شما متنفرم معلوم است که حرام است. اما اگر مادر بگوید که در صف مرغ فروشی بایست و کار خود را تعطیل کن، اگر نرفتیم و پول را دادیم و گفتیم شما آزاد بخرید ولی من کارم را تعطیل نمیکنم، این مصداق آن أف نیست.
● کسی که محسن به والدین بر او صدق نکند ما هم حرام میدانیم؛ زیرا عرف باید بگوید که تو مصاحبت با معروف با والدین داری.
🔺درس خارج فقه، ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#فقه
@madras_emb
🌙 رؤيت هلال با چشم مسلح (۱)
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
✅ مختار ما عدم کفایت رؤیت با چشم مسلح است به سه دلیل.
1️⃣ دلیل اول: تمسک به آیه شریفه: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج». سوره بقره؛ آیه۱۸۹
مقدمه: گاهی حکم روي شخص رفته است، به این صورت که شخصی تکليفي دارد که دیگری ندارد, در این موارد حکم براي آن شخص ثابت است و براي ديگري ثابت نيست, مثل مسأله نگاه به نامحرم که شخصی چشمش تيز است و مثلاً از يک فرسخي نامحرم را ميبيند ولي ديگري نميبيند, در اينجا بر آن شخص که ميبيند خلاف شرع است و بر ديگري که نميبيند خلاف شرع نيست.
و گاهی حکم، عمومي است مثل اينکه حدّ ترخص وقتي است که ديوارهاي شهر ديده بشود، که در اينجا مقصود از ديده بشود يعني معمول مردم ببينند نه اينکه اگر تو ببيني حد ترخصّت چنين است. در اينجا اينطور نيست که براي کسی که چشمش قويتر است و زودتر ديوار را می بیند، حد ترخص، زودتر برايش تحقق پيدا کند و براي ديگري ديرتر متحقق بشود. اينها حکم واحدي دارند و مقصود ديواري است که متعارفاً ديده ميشود. و لذا اينطور نيست که هر چه اختراع بيشتر بشود حد ترخص عقبتر برود که برسد به جايي که از ده فرسخي ديوار را با وسيلهاي ببينند و همان جا حدّ ترخص آنها بشود.
● تقریب استدلال به آیه شریفه:
در مسأله رویت هلال، حکم، عمومی است. در آیه شریفه ميفرمايد: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج» يعني أهله راههايي هستند که براي عموم مردم قرار داده شدهاند که وقتها و حج را بشناسند, يعني حتي شخص روستائی هم بفهمد, پس اگر مسأله دستگاه مطرح باشد بايد دستگاهي باشد که در اختيار عموم از شهري و روستائی بوده باشد، للناس که براي افراد نادر نميتواند باشد. وقتي که حکمي براي عموم مردم است بايد از راهي باشد که عموم مردم بتوانند و نميشود که فقط توسط برخي که ابزار خاصي دارند ثابت بشود که حتي اين وسيله در همه شهرها هم نباشد تا چه رسد به روستاها. و نميشود که حکم روي عموم و براي همه باشد ولي فقط در موارد و اشخاص خاصي قابل اثبات باشد. پس طبق آیه شریفه رویت با چشم مسلح چون برای عموم مردم ممکن نیست کفایت نمیکند.
... ادامه دارد.
#فقه
@madras_emb
🌙 رؤيت هلال با چشم مسلح (۲)
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
✅ مختار ما عدم کفایت رؤیت با چشم مسلح است به سه دلیل.
2⃣ دلیل دوم: صحیحه معمّر بن خلاد
«عَنْ أَبِي الْحَسَنِ [الرضا] علیهالسلام قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَهُ- آخِرَ يَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ فَلَمْ أَرَهُ صَائِماً فَأَتَوْهُ بِمَائِدَةٍ فَقَالَ ادْنُ وَ كَانَ ذَلِكَ بَعْدَ الْعَصْرِ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ صُمْتُ الْيَوْمَ فَقَالَ لِي وَ لِمَ قُلْتُ جَاءَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فِي الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ أَنَّهُ قَالَ يَوْمٌ وَفَّقَ اللَّهُ لَهُ قَالَ أَ لَيْسَ تَدْرُونَ أَنَّمَا ذَلِكَ إِذَا كَانَ لَا يُعْلَمُ أَ هُوَ مِنْ شَعْبَانَ- أَمْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَصَامَهُ الرَّجُلُ وَ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ كَانَ يَوْماً وَفَّقَ اللَّهُ لَهُ فَأَمَّا وَ لَيْسَ عِلَّةٌ وَ لَا شُبْهَةٌ فَلَا فَقُلْتُ أُفْطِرُ الْآنَ؟ فَقَالَ لَٔا». تهذیب؛ ج۴؛ ص۱۶۶
تقریب استدلال: در روایت میفرماید هوا گاهي ابري است نميدانند که رمضان است يا شعبان، شخص آن را مثلاً به قصد شعبان روزه ميگيرد و بعد معلوم ميشود که ماه رمضان بوده است. اين براي او از ماه رمضان حساب ميشود. اما وقتي که هوا روشن است, ابري, گرد و خاکي و تاريکياي نيست که جلوي هلال گرفته شده باشد, در اين صورت ديگر جاي شبهه نيست و حضرت میفرمایند تو چرا اين حکم را در اينچنين وقتي منطبق کردهاي؟ يوم الشک و حکمش که گفته شد مال آن احوال خاصه است که مانعي وجود دارد.
در اين روايت ميبينيد که حضرت ميفرمايد که تو چرا معامله يوم الشک کردي؟ در حالي که اگر قرار باشد که ديده شدن با چشم مسلح هم کافي براي ثابت شدن ماه رمضان باشد, مسأله يوم الشک بايد جاري ميشد. زیرا معمّربنخلاد منجم نبوده است و دستگاهي هم نبوده است که بتواند تشخيص بدهد. ولی حضرت در اينجا ميفرمايند نبايد معامله يوم الشک بنمايي. اگر ديدن با وسيله هم کافي بود, خوب احتمال ديده شدن با وسيله که وجود داشته است, پس چرا حضرت ميفرمايد که در هواي صاف نبايد حکم يوم الشک را بار بکني, پس معلوم ميشود که ميزان براي اول ماه عبارت از ديده شدن با چشم عادي است و چشم مسلح معيار نيست.
.... ادامه دارد.
#فقه
@madras_emb
🌙 رؤيت هلال با چشم مسلح (۳)
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
✅ مختار ما عدم کفایت رؤیت با چشم مسلح است به سه دلیل.
3⃣ دلیل سوم: وجود تالی فاسد برای قول به کفایت چشم مسلح
از لوازم قائل شدن به کفایت رویت با چشم مسلح اين است که ما حکم بکنيم که از زمان پيامبر صلیاللهعلیهوآله تا به حالا و در سنين متوالي برخي روزهها با توجه به امکان رؤيت هلال با سلاح, به علم اجمالي باطل بودهاند و بچهها بايد بسياري از روزههاي پدرها را قضاء کنند چرا که علم اجمالي هست که به جهت ديده نشدن با چشم حکم شعبان را جاري کردهاند، و انکشاف بطلان روزه هم از انکشاف خلاف در موضوعات است که آقايان حکم ميکنند که اگر کسي روزه را نگيرد و بعد بفهمد که ماه رمضان بوده است بايد قضاء نمايد, نه اينکه از شبهات حکميه باشد که از باب اختلاف در اجتهاد حکم به اجزاء در آنها بنمايد. و اینچنین حکمی قابل قبول نیست.
#فقه
@madras_emb
🌖 وقت نماز صبح در لیالی مقمره
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● حاج آقا رضا همدانی در کتاب صلاة "مصباح الفقیه" استظهار کرده که نظر فقها درباره وقت فریضه صبح در لیالی مقمره (شبهای مهتابی) تأخیر نماز تا غلبه نور فجر بر نور مهتاب (یعنی حدود یک ربع ساعت) است.
● آقایان معاصر در این مسأله اختلافنظر دارند. یک وقت آقای میلانی قم آمده و ظاهراً به منزل آقای صدر وارد شده بود. آقایان قم برای دیدار با ایشان به منزل آقای صدر رفتند. در آن مجلس آقای حجّت و آقای خمینی و آقای والد هم تشریف داشتند. در آن جلسه آقای خمینی که در این مسأله با حاج آقا رضا همدانی همنظر بود، نظرشان را طرح کردند و آقایان دیگر با اینکه نظرشان با آقای خمینی مخالف بود، ایشان را ردّ نکردند. آنها میگفتند: همانگونه که وقتی ابر مانع رؤیت باشد، کسی قائل به تأخیر نمیشود، شبهای مهتابی هم همینگونه است.
● مرحوم آقای خمینی میگفتند:
مسأله مهتاب از سنخ ابر نیست. در شبهای ابری، میان سیاهی و سفیدی تمییزی وجود دارد، منتهی در اثر سُتره [پوشش] برای ما قابل رؤیت نیست. یعنی ثبوتاً تمییز هست ولی اثباتاً تمییز نیست. نظیر اینکه رنگ سفید و سیاهی در تاریکی شب قابل تشخیص نیست ولی امتیاز ثبوتی دارند.
● امّا در شبهای مهتابی دخول وقت قابل تمییز ثبوتی نیز نیست. نظیر اینکه عبارت «الله اکبر» نوشته شود و با همان مرکّب، سفیدی اطراف آن پر شود به گونهای که با اطرافش وجه تمایزی نداشته باشد. در اینجا «الله اکبر» ثبوتاً نیز نیست، زیرا نوشته وقتی نوشته است که با اطرافش امتیاز ثبوتی داشته باشد. این غیر از آن فرض است که «الله اکبر» ثبوتاً نوشته شود و در اثر تاریکی قابل رؤیت اثباتی نباشد.
● آقای خمینی به چای دو رنگ مثال میزد که قبل از هم زدن امتیاز ثبوتی دارد و در تاریکی شب هم ثبوتاً بین دو رنگ امتیاز است ولی اگر با قاشق هم زده شود، دیگر امتیاز ثبوتی هم از بین میرود. ایشان لیالی مقمره را به چای دو رنگی که هم زده شود، تشبیه میکرد.
📚جرعهای از دریا؛ ج۳؛ ص۶۵۲
#فقه
@madras_emb
#فقه
⁉️ نافله عشاء؛ تعیّن جلوس یا أفضلیّت قیام؟
❖ آیتالله محمدتقی شهیدی:
🔹نقل شده است که علمای متقدّم قائل به تعیّن جلوس در نافله عشاء بودهاند و سپس أفضلیّت قیام مطرح شده است.
این أفضلیّت به جهت دو روایت میباشد:
1️⃣ معتبره سلیمان بن خالد: رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ تَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ الْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ لَا تَعُدُّهُمَا مِنَ الْخَمْسِينَ
2️⃣ معتبره حارث بن مغیره: وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ كَانَ أَبِي يُصَلِّيهِمَا وَ هُوَ قَاعِدٌ وَ أَنَا أُصَلِّيهِمَا وَ أَنَا قَائِمٌ
امام صادق علیهالسلام فرمودند: پدرم امام باقر علیهالسلام نافلهها را نشسته میخواند (چون امام باقر علیهالسلام هم پیر شده بودند و هم سمین بودند) ولی امام صادق علیهالسلام نافله عشاء را ایستاده میخواند (چون ایشان نحیف بود). از این استفاده میشود که انسان سالم و غیر سمین أفضل این است که ایستاده بخواند.
🔹اشکال استاد:
به نظر ما این مطلب صحیح نیست و نماز نافله عشاء باید نشسته خوانده شود:
زیرا در روایت چنین آمده که: مِنْهَا رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ جَالِساً تُعَدُّ بِرَكْعَةٍ مَكَانَ الْوَتْر، در حالی که اگر ایستاده خوانده شود، یک رکعت حساب نمیشود، بلکه دو رکعت حساب میشود.
و أمّا دو روایتی که ذکر شد: ارتباطی به نافله عشاء ندارد، بلکه یک نافله مستقلّی است که در آن دارد تقرأ مأة آیة و در خود این روایت می باشد که و لا تعدّهما من الخمسین که از نوافل یومیه این را حساب نکن.
لذا به نظر ما باید نماز نافله عشاء نشسته خوانده شود.
🔺درس خارج فقه؛ ۲۷ مهر ۱۳۹۵
@madras_emb
#فقه
💡معنای استخفاف به نماز
❖ آیتالله محمدتقی شهیدی:
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «إنَّ شَفاعَتَنا لَن تَنالَ مُستَخِفّا بِالصَّلاةِ».
● قدر متیقن از معنای استخفاف به نماز این است که واجبات نماز را ترک کند یا بی مبالات نسبت به ترک نماز بدون عذر، باشد.
استخفاف به نماز بیشتر از این اقتضا ندارد. و صدق استخفاف در غیر این موارد مشکوک است و اصل، برائت است.
● لذا شخصی که میگوید شارع تجویز کرده شب بخوابم ولو نماز صبح من قضا شود، اما اگر بیدار شوم بلند میشوم و نماز میخوانم اما ساعت نمیگذارم تا بیدار شوم؛ مستخف به نماز محسوب نمیشود، مثل کسی که سعی میکند مستطیع نشود تا حج نرود. این استخفاف نیست و تنها کاری میکند که برایش واجب نشود.
● حتی اگر بخاطر تنبلی هم نباشد و نماز را تأخیر بیندازد اشکالی ندارد یا لااقل محرز نیست که عرف این صورت را استخفاف به نماز بداند.
🔺درس خارج فقه؛ ۱۳ مهر ۱۳۹۵
@madras_emb
#فقه
💡 تفاوت تقیه جهتی و تقیه دلالی (۱)
❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● ما دو نوع تقیه داریم:
۱. تقیه جهتی اینست که خود امام علیهالسلام تقیه کردند یعنی جهت صدور کلامشان تقیهای بوده است و حمل بر تقیه در این فرض تصرف در جهت صدور کلام محسوب می شود.
۲. تقیه دلالی اینست که حضرت در مقام بیان حکم ظرف تقیه است یعنی نه اینکه حضرت خودش تقیه کند بلکه حکم ظرف تقیه را بیان میکنند و میخواهند بگویند در ظرف تقیه وظیفه مکلفین چیست.
● حمل بر تقیه در این فرض یک جمع دلالی بوده و به معنای تصرف در دلالت است نه تصرف در جهت صدور و به عبارت دیگر ظهور اولیه دلیل نسبت به ظرف اضطرار و اختیار و تقیه و غیر تقیه اطلاق دارد و این اطلاق دلالی با حمل بر تقیه، مصداق حمل مطلق بر مقید میشود.
🔺درس خارج فقه، شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰
@madras_emb
#فقه
💡تفاوت تقیه جهتی و تقیه دلالی (۲)
❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● حمل بر تقیه جهتی در مواردی است که امام در مقام تقیه بوده و جهت صدور کلامشان تقیهای است لذا تصرف در دلیل، تصرف در جهت صدور کلام تلقی میشود.
● ولی تقیه دلالی در مواردی است که خود امام تقیه نمیکند بلکه وظیفه مکلفین در ظرف تقیه را بیان میکند لذا تصرف در جهت صدور کلام نیست بلکه تصرف در دلالت است.
● در جایی که امام علیهالسلام ابتدا به کلام نموده باشد نشانه اینست که جهت صدور کلامشان تقیه ای نباشد چون اگر نمیتوانستند حکم واقعی را بیان کنند دلیلی نداشت ابتدا به کلام نمایند و حکم غیر واقعی را بیان کنند.
●اما در تقیه دلالی ممکن است حتی ابتدا به کلام نموده و به صدد بیان حکم ظرف تقیه باشند.
🔺درس خارج فقه، چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
@madras_emb