eitaa logo
مدرسه علمیه نمونه
306 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
مدرسه علمیه بر مبنای فرمایشات رهبری/ با برنامه ای تحول یافته، کوتاه و کارآمد و با تأکید بر اندیشه ورزی طلبه با استفاده از روش های نوین، با هدف تربیت طلاب انقلابی و نیروهای کارآمد برای نظام ولایی آشنایی با مدرسه نمونه moarefimadresenemone@
مشاهده در ایتا
دانلود
💢💢💢💢 🔶 در مقطع : ح 1. 📚شناخت🔆 السلام و مبانی آنها. 2. 📚آشنایی با 🔆 رحمه الله علیه و 🔆 مد ظله العالی 3. 📚🔆 قبل و بعد از انقلاب اسلامی. 4. 📚آشنایی با 🔆 ، 5. 📚آشنایی با 🔆 و ارزش های آن. ط 1. 📚آشنایی با 🔆 آن 2. 📚شناخت 🔆. 🔶 @madresenemone 🌐 http://madresenemone.ir/
🔋 ح 1. شناخت🔆 السلام و مبانی آنها. 2. آشنایی با 🔆 رحمه الله علیه و 🔆 مد ظله العالی 3. 🔆 قبل و بعد از انقلاب اسلامی. 4. آشنایی با 🔆 ، 5. آشنایی با 🔆 و ارزش های آن. ط 1. آشنایی با 🔆 آن 2. شناخت 🔆. 🍀 کانال مخصوص معرفی مدرسه : 🔶 @moarefimadresenemone کانال مدرسه : 🔶🅾️ @madresenemone ثبت نام اینترنتی : ✏️ https://go2l.ir/V2n7C
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا در بهشتیان آرزو می‌کنند که به دنیا بازگردند؟! ⁉️ در آخرت بهترین جایگاه مخصوص چه کسانی است؟ 👤برشی ازسخنرانی به مناسبت هفته @Afsaran_ir
🔋 ح 1. شناخت🔆 السلام و مبانی آنها. 2. آشنایی با 🔆 رحمه الله علیه و 🔆 مد ظله العالی 3. 🔆 قبل و بعد از انقلاب اسلامی. 4. آشنایی با 🔆 ، 5. آشنایی با 🔆 و ارزش های آن. ط 1. آشنایی با 🔆 آن 2. شناخت 🔆. 🍀 کانال مخصوص معرفی مدرسه : 🔶 @moarefimadresenemone کانال مدرسه : 🔶🅾️ @madresenemone ثبت نام اینترنتی : ✏️ https://go2l.ir/V2n7C
✍️یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. 🔸یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله... ➕هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟! 🔸خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین کاره! همین! 🌐برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین 🆘 @Roshangari_ir