eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
12.8هزار ویدیو
402 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
دو زیبا و ساده برای حاشیه دفتر😍 @mah_mehr_com
‍ « » زیر آسمان نیلی ، در جنگلی سرسبز و قشنگ ، دو بچه راسو به اسم یین و یانگ با هم دوست بودند . آنها تمام تعطیلات را با هم گذرانده بودند و حالا که مدرسه ها باز شده بود . وقت کمتری برای بازی با همدیگر داشتند . مدتی بود که پدر بین مریض شده بود و او علاوه بر درس خواندن باید کارهای پدر را هم انجام میداد. بنابراین کمتر از گذشته فرصت بازی با یانگ را پیدا می کرد . یکروز که بین مشغول هیزم شکستن بود ، یانگ نفس نفس زنان خودش را به بین رساند و گفت : س..ش... سلام من شنیده ام که... که... یک جعبه ی گنج در جنگل پنهان شده است . بین که چشمانش از تعجب گرد شده بود ، گفت : گنج ؟؟ کجا ؟؟ یانگ گفت : جنگل بالا ، همان قسمت که درختان خیلی خیلی بلند دارد. زیر یکی از درختهاست . آن شب بین با رویای پیدا کردن جعبه ی گنج به خوبی رفت . او فکر میکرد وقتی گنج را پیدا کند ، میتواند پدرش را درمان کند و چون پولدار میشوند دیگر لازم نیست خانواده اش سخت کار کنند. روز بعد و روزهای بعد یین و یانگ صبح تا عصر به جنگل بالا می رفتند . بین زیر درختها را میکند و میگشت ولی یانگ مشغول بازیگوشی و قایم موشک بود. هر چه بین گشت ، جعبه ی گنجی پیدا نکرد ؛ و وقتی به یانگ می گفت ، او میگفت شاید جای دیگری را باید بگردند . این ماجرا ده روز تکرار شد و هر بار یانگ داستان جدیدی سر هم میکرد و بین را به دنبال گنج می کشاند. بین دیگر خسته و ناتوان شده بود و اعتمادش به یانگ را از دست داده بود. صبح روز یازدهم وقتی یانگ به سراغ بین آمد که به دنبال جعبه ی گنج بروند . مادر بین گفت که او همین چند دقیقه پیش به مدرسه رفته است . یانگ دوید تا به دوستش رسید. او را صدا زد . خواست داستان جدیدی درباره ی جعبه ی گنج بگوید که بین گفت : یانگ ، من دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم . در این مدت تو به من دروغ گفتی و حالا من نمیدانم اصلا تو کی به من راست گفته ای و کی دروغ . یانگ که توقع چنین حرفهایی را نداشت سرش را پایین انداخت ، همان لحظه او احساس تنهایی و پشیمانی کرد . بین ادامه داد: من نمیدانم چرا با من صادق نبودی؟ تو حتی یک لحظه به من فکر نکردی . من هر شب رویای پیدا کردن جعبه ی گنج و درمان پدرم به خواب می رفتم و بیدار میشدم. یانگ فهمید که رفتارش باعث شده بهترین دوستش را از دست بدهد. شب ، هنگام شام یانگ که میلی به غذا خوردن نداشت شب به خیر گفت و به اتاقش رفت . چند لحظه بعد مادرش وارد اتاق شد . آنها مدتی با هم صحبت کردند و یانگ تمام ماجرا را برای مادرش تعریف کرد . مادر گفت: تو حتما برای این رفتارت دلیلی داشتی . یانگ گفت : من فقط میخواستم بین بیشتر با من بازی کند . از وقتی مدرسه ها باز شده و پدرش مریض شده است او دیگر به من توجه نمی کند. مادر ادامه داد : عزیزم ، درکت میکنم ، تو خیلی دوست داشتی بین مثل قبل با تو بازی کند ، شما همیشه دوستان خیلی خوبی برای هم بودید ، میخواهم به تو بگویم جعبه ی گنج واقعی پر است از دوستان خوب و کلید آن صداقت است. یانگ پرسید صداقت یعنی چه ؟ مادر گفت: صداقت یعنی راستگویی و آن بذر کوچکی است که باعث میشود درخت دوستی رشد کند و دروغگویی برعکس باعث خشک شدن این درخت میشود صداقت مثل خورشید است که باعث رشد گیاهان میشود ولی دروغگویی مثل ابر تیره جلوی خورشید صداقت را میگیرد و نمیگذارد نور به گیاهان برسد تا آنها رشد کنند . یانگ که حالا معنی صداقت و راستگویی و اهمیت آن را در رابطه ی دوستی و اعتماد دوستان به هم فهمیده بود تصمیم گرفت نگذارد درخت دوستی خودش و بین خشک بشود . صبح روز بعد زودتر از خواب بیدار شد تا به دنبال بین برود و در طول راه مدرسه با او صحبت کند. آنها در میان جاده ی بلوط سبز به هم رسیدند. یانگ شجاعانه جلو رفت و برای بین همه چیز را تعریف کرد. او گفت که گنجی وجود نداشته و او فقط میخواسته با بین بازی کند و مثل قبل با هم وقت بگذرانند . او گفت ، فهمیده است که با ارزش ترین گنج ، صداقت و اعتماد بین آنهاست. بین لبخندی زد و گفت : از تو می خواهم همیشه به من راست بگویی ، حتی اگر سخت باشد چرا که حقیقت باعث میشود قلبهای ما به هم نزدکتر شوند. حالا بیا به مدرسه برویم که خیلی از درسها عقب افتاده ایم و باید جبران کنیم. راستی از این به بعد میتوانیم مثل قبل با هم بازی کنیم چون حال پدرم خیلی بهتر شده است و دیگر میتواند کار کند . یین و یانگ دست در دست هم به سمت مدرسه رفتند . پایان... @mah_mehr_com
🌱 روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام زمان(عج): هیچ عملی همانند نماز، بینی شیطان را به خاک ذلت نمی‌مالد و او را ذلیل نمی‌کند. امروز پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۳ ذی‌الحجه ۱۴۴۵ ۲۰ ژوئن ۲۰۲۴ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🤲 حـاجـتِ آخـرِ ايـن قـوم خـــدايا نـرسيد صـاحب سبزترين خيمه‌ی صحرا نرسيد بی حـضورش دلِ من مجمع تنهايی شد همه‌ی هستی اين عاشق تنها نرسيد...!! 😔💔 ‌‌‌ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امـروز ☀️ از شاخسار خورشید☀️ یک سلام گرم با عطر گل یاس و به لطافت لبخند خدا ❤️ براتون چیده ام تا روزتون بخیر و زیبا شود🌹🍃 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
214-TarkKardane1AdateBad-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.16M
💠 تر‌ک کردن یک عادت بد 🔻موضوع: اسراف کردن 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🌀معمای اختلاف تصویر👆 چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟ ماشالله یه خورده به چشمتون ورزش بدید👏 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
* اگر ما بگذاریم! متأسفانه باید اقرار کنیم که در بسیاری از مواقع ما پدران و مادران هستیم که ناخواسته و با رفتارهای غلط خودمان جلوی رشد فرزندمان را در برخی امور می‌گیریم!!! یکی از این زمینه‌های رشد که ما از آن غافل هستیم و به آن توجه نمی‌کنیم، رشد است. خلاقیت در همه‌ی بچه‌ها وجود دارد اما معمولاً توسط رفتارهای نادرست ما به‌مرور خلاقیت در آنها کم‌رنگ‌تر می‌شود و درنهایت از بین می‌رود! همه‌ی کودکان خلاق هستند اگر ما: جلوی استقلال آنها را در کارهای خود نگیریم به سؤال‌هایشان مستقیم پاسخ ندهیم و بگذاریم خودشان فکر کنند جلوی خیال‌پردازی آنها را نگیریم کارهای خلاقانه‌ی آنها را تحویل بگیریم به آنها مسئولیت بدهیم اجازه ریسک کردن و آزمون و خطا در کارهای مختلف به آنها بدهیم و... @mah_mehr_com