eitaa logo
محله انتظار
103 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
52 فایل
کانال اطلاع رسانی محله زندوان
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 🌷هوا هنوز گرگ و ميش بود. پس از سپرى كردن يك شب سخت عملياتى، آتش شديد دشمن حكايت از يك پاتك سنگين داشت. رزمنده عراف و دلاور حسن توكلى كنار من آمده، تيربارش را به من داد گفت:‌ با اين سر عراقى‌ها را گرم كن تا من نماز بخوانم. شروع به تيراندازى كردم و با گوشه‌ى چشم مراقب احوال و خضوع و خشوع او بودم. بر روى خاكريز تيمم كرد و رد حالت نشسته به نماز عشق پرداخت. 🌷كمى تيراندازى كردم و باز متوجه توكلى شدم. ركعت دوم بود دست‌هايش را بالا آورده بود قنوت می‌خواند. از شدت گريه شانه‌هايش را كه به خود مى‌لرزيد به خوبى مى‌ديدم. تيراندازى را قطع كردم ببينم چه دعايى مى‌خواند شنيدم كه مى‌گفت: اللهم ارزقنى شهاده فى سبيلك. 🌷به حال خوشش افسوس خوردم دوباره به دشمن پردختم. باز نگاهى به توكلى كردم جلوى لباسش خونى بود و به آرامى جوى خون از زير لباسش روى زمين جارى و او در حال خواندن تشهد و سلام بود. مترصد شدم سلام بدهد و به كمكش بروم. درحالی‌كه مى‌گفت:‌ السلام عليكم و رحمه الله... و بركاته به حالت سجده بر زمين افتاد. 🌷....پيكر آغشته به خون اين شهيد عاشق را كنارى خواباندم درحالی‌که از اين دعاى سريع الاجابه متحير بودم. 🌹خاطره اى به ياد شهيد معزز حسن توكلى "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🥀🥀🥀🥀🥀 🌷 🌷 - « مهاجر مهاجر... مهاجر ۱» - « مهاجر ۱ بگوشم...» 🌷دیده بان بود. ساعت ۱۱:۳۰ شب آمده بود روی خط. گرای نقطه‌ای را داد و گفت: «هرچقدر آتش دارید بریزید، بدون ملاحظه.» چشمانم گرد شد. گرای خودش بود. با تعجب پرسیدم: «اخوی! مطمئنی که اشتباه نمی‌کنی؟ این‌که گرای خودته!» گفت:«کماندوهای ویژه عراق جرأت کردند، آمدند جلو. اگر همین الان هرچه آتش دارید نریزید، تا صبح همه را قتل عام می‌کنند.» 🌷اشکم درآمده بود. گفتم: «وصیتی نداری؟» گفت: «همسرم شش ماهه باردار است. بگویید اگر من شهید شدم به یاد حضرت زینب سلام الله علیها صبر کند. فرزندمان هم اگر پسر شد، اسمش را بگذارد حسین و اگر دختر زهرا.» 🌷صدها گلوله و خمپاره آن شب علی را مهاجر کرد و اثری از جنازه‌اش نماند. سال ۷۵ بود و جنازه علی بعد از ۱۰ سال آمده بود. داشتم در جمع خانواده شهدا خاطره علی را می‌گفتم که دختری ۱۰ ساله به سمتم دوید...«عمو، عمو... من دخترش «زهرا» هستم....» ❌️❌️ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم