eitaa logo
"شوق‌رویش"
875 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
246 فایل
" تفاوت ها زیباست " کانال شخصی سیدجعفرحسینی... "خوش آمدید"...🌱 @Zaheb313 :ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🔻این نقل‌قول از برتراند راسل – که خودش از فیلسوفای مادی‌گرای مشهوره – به‌خوبی نشون می‌ده که حتی فیلسوفای مادی هم در برابر عمق معنوی عشق و تاثیر اون بر روح انسان، نتونستن چشم بپوشونن. راسل در واقع داره می‌گه : 🔰| اگر کسی کاری را فقط برای پول انجام دهد، آن کار به رشد درونی یا اخلاقی انسان کمکی نمی‌کند. 🔸 عشق هم اگر فقط برای رسیدن به لذت یا وصال ظاهری باشد، همانند کاری است که برای پول انجام می‌دهیم؛ تأثیر عمیقی در شخصیت ما نخواهد داشت. 🔸 اما اگر در عشق، محبوب را چنان بپنداریم که گویی وجودش با وجود ما یکی است، احساسات و نیت‌های او را از آنِ خود بدانیم، آن وقت عشق ما را به کمال می‌رساند. | 👌اگه بخوایم این حرفارو عمیق‌تر بحث کنیم یعنی حتی فیلسوفای مادی‌گرا هم نتونستن منکر این بُعد معنوی عشق بشن. بنظر اینکه راسل میگه اگه کاری رو فقط واسه پول انجام بدی، آخرش چیز خاصی عایدت نمی‌شه. فقط پول درمیاری، ولی تهش حس رضایت عمیق یا رشد شخصی نمی‌کنی حرف مهمیه اگرچه مخالف مبنای مادی گرایانه ی خودشه. راسل میگه عشق هم همینه؛ اگه فقط دنبال وصال باشی و بخوای صرفاً به معشوق برسی و تموم، این عشق باعث رشد شخصیتت نمی‌شه. اما اگه عاشق جوری باشی که «محبوبت رو از خودت بدونی»، یعنی حس کنی وجودش با وجود تو یکیه، نیّات و احساساتش برات مهم باشه، اون وقت عشق تبدیل می‌شه به یه عامل رشد و کمال واقعی. ✅یعنی چی؟ یعنی حتی کسی مثل راسل هم که دنبال چیزای محسوس و علمی بود، وقتی می‌رسه به بحث عشق، یه‌جوری عرفانی حرف می‌زنه! اون‌قدری که می‌گه باید به جایی برسی که تو و محبوبت جدا نباشین…تو هم‌فنا بشین... تو عرفان ما هم دقیقاً همچین حرفی هست. همون چیزی که شاعر می‌گه: من تو شدم، تو من شدی، من تن شدم تو جان شدی تا کس نگوید بعد از این، من دیگرم تو دیگری ✨حالا ببینین چقد مهمه ادم عاشق چی باشه و خودشو تو چی فنا کنه. 🔻پس چی شد؟ حتی اگه یه نفر هم عشقو از زاویه مادی نگاه کنه، تهش می‌فهمه که عشق یه چیزی فراتر از ماده‌ست. یه نیروی عمیق و درونی که می‌تونه آدمو متحول کنه، بزرگش کنه، ببرتش به یه مرحله بالاتر از خودش. https://eitaa.com/maharatha313
: 🔻یه سوال:آیا عشق‌های شهوانی هم می‌تونه مفید باشه برای ادم؟! بله شهیدمطهری اشاره میکنن حتی عشق‌های زمینی و شهوانی هم ممکنه گاهی آثار مثبتی داشته باشه، البته به یه شرط مهم: این‌که همراه با تقوا و عفاف باشن.🌱 👌یعنی چی؟ یعنی اگه کسی دچار عشق زمینی شد ولی اهل گناه نبود، خودش رو کنترل کرد، اهل نجابت و حیا بود، و رسیدن به معشوق برایش ممکن نبود (یعنی در حالت فراق بود)، اون‌وقت این فشار روحی، دلتنگی، سوز دل و رنجی که می‌کشه، ممکنه باعث رشد درونی، پاک شدن نفس، و پختگی روحی بشه. روایت معروف عاشقِ پاک‌دامنِ شهید رو شنیدین؟ خیلی فوق العادست. در روایت داریم: ✨«مَنْ عَشِقَ وَ کتَمَ وَ عَفَّ وَ ماتَ ماتَ شَهیداً»✨ یعنی: اگه کسی عاشق شد، ولی عشقش رو پنهان کرد، عفاف به خرج داد، و در همون حال از دنیا رفت، محسوب می‌شه! 🕹پس نشون می‌ده که عشقِ کنترل‌شده و پاک حتی می‌تونه آدمو به مقام والایی برسونه. ولی... نکته مهم اینه این عشق "قابل توصیه نیست"⛔️ 👈 این "عشق زمینی" با اینکه بعضی وقتا مفید واقع می‌شه، اصلاً قابل توصیه نیست. مثل چیه؟ مثل مصیبت. مصیبت هم وقتی سر آدم میاد و اون آدم با صبر و ایمان باهاش کنار میاد، باعث رشد و پاکی روح می‌شه. ولی هیچ‌کس نمی‌گه "بیا برای رشد روحی ات مصیبت بساز!" این اصلاً منطقی نیست. ❌همین‌طور هم کسی نمی‌تونه بگه: "برو عاشق شو که رشد کنی!" چون عشق زمینی یه وادی خیلی خطرناکه؛ ممکنه آدمو بسازه، ممکن هم هست از هم بپاشونه. 🔰پس نتیجه این شد: رنج، عشق، مصیبت و... می‌تونن سازنده باشن، ولی نباید عمداً دنبال اینا رفت. 🔸عشق و عقل؛ دو رقیب آخر متن هم به یه بحث خیلی معروف توی ادبیات عرفانی اشاره می‌شه: رقابت بین عقل و عشق. 🔻عشق اگه بیاد وسط، عقل رو می‌ذاره کنار. یه نیروی خیره‌سر و بی‌منطقه که گاهی واقعاً آدمو می‌بره به سمت تعالی، ولی گاهی هم با خودش می‌کشه به سقوط. ❇️جمع‌بندی: 1⃣عشق شهوانی گاهی می‌تونه مفید باشه، اگه با تقوا و عفاف همراه بشه. 2⃣این نوع عشق شبیه مصیبته؛ ممکنه آدمو بسازه، ولی توصیه‌ شدنی نیست. 3⃣عشق نیرویی پرقدرته؛ گاهی بالابرنده‌ست، گاهی هم کوبنده. 4⃣نباید عاشق شدن رو تجویز کرد، چون تضمینی نیست آدم از دلش سالم بیرون بیاد. ↔️عرفا و فیلسوفا این‌جا با هم یه اختلاف جدی دارن: عقل یا عشق؟ کدوم راه رو باید رفت؟ https://eitaa.com/maharatha313
: 🧡 محبت به خدا و اولیائش؛ یعنی اصل دین! معمولاً وقتی از عشق حرف می‌زنیم، ذهن خیلیا می‌ره سراغ عشق‌های زمینی، عشقی که از روی ظاهر یا زیبایی ظاهریه. اما یه جور عشق هم هست که خیلی بالاتره؛ یه عشق پاک، روحانی، انسانی و آسمونی. این همون عشقیه که به خدا، پیامبر، اهل بیت، و خوبی‌ها و فضیلت‌ها داریم. 💖 عشق واقعی یعنی دوست داشتن خوبی‌ها ما انسان‌ها یه نیرویی تو وجودمون داریم که حیوونا ندارن. اونم همینه: دوست داشتن خوبی‌ها، حقیقت، عدالت، پاکی، معرفت، و آدم‌های بزرگ و بزرگوار. 👌این محبت، یه چیزی فراتر از غریزه است. عشقیه که می‌تونه آدمو ببره بالا، تربیتش کنه و به خدا نزدیکش کنه. 📖 قرآن چی می‌گه درباره محبت؟ توی قرآن، خدا بارها درباره محبت حرف زده. مثلاً: «الَّذینَ آمنوا أشدّ حُبّاً لِلّه» مؤمن‌ها واقعی عاشق خدا هستن و از همه بیشتر دوستش دارن. . خدا هم عاشق بنده‌هاشه! خدا توبه‌کننده‌ها رو "دوست داره" . خدا پاک‌سرشت‌ها رو "دوست داره". خدا نیکوکارها، اهل انصاف و تقوا رو "دوست داره" . «فَسَوفَ یَأتی اللهُ بِقَومٍ یُحبُّهم و یُحبّونَه» خدا می‌گه من یه قومی رو میارم که هم من دوستشون دارم، هم اونا منو. این یعنی محبت دوطرفه ست. 🤍 توی یه روایت جالب، یه مرد از خراسان میاد پیش امام باقر (ع). راه خیلی دوری رو پیاده اومده. به امام می‌گه: به خدا قسم چیزی منو نکشوند این راه رو بیام، جز محبت شما اهل‌بیت. حضرت در جواب، یه جمله عمیق می‌فرمایند: هَلِ الدّینُ الّا الحُب؟ یعنی: «مگه دین غیر از محبته؟» همین جمله رو امام صادق (ع) هم تو جواب کسی که بچه‌هاشو به اسم اهل‌بیت نام‌ گذاری کرده بود و می‌پرسید آیا این کار سودی داره یا نه فرمودند. ببینین امام وقتی می‌فرماید «هَلِ الدّینُ إلّا الحُب؟» در واقع دارد به یک حقیقت بنیادین اشاره می‌کند: 🔰دین فقط یک مجموعه قانون خشک یا مجموعه‌ای از باید و نبایدها نیست؛ دین یک رابطه‌ی عاشقانه بین بنده و خداست. احکام دین رو هم باید با زاویه محبت دید و بیان کرد. اگر این عشق نباشد، احکام دین به‌جای اینکه ما را بالا ببرد، تبدیل به عادت یا حتی بار سنگین می‌شود. ❤️ اونی که دوست داره، اطاعت هم می‌کنه. 🔰یه نکته قشنگ اینه که محبت واقعی، خودش آدمو مطیع می‌کنه. تو واقعاً اگه عاشق کسی باشی، نمی‌تونی خواسته‌شو نادیده بگیری. 🌹جمع بندی : 🔹دین یعنی دوست داشتن خدا و اولیاء خدا. 🔹محبت، پایه‌ی اطاعته؛ کسی که عاشقه، دنبال گناه نمی‌ره. 🔹عشق زمینی یه روز تموم می‌شه، ولی عشق الهی موندگار و رشددهنده‌ست. 🔹خدا هم عاشق بنده‌هاشه؛ مخصوصاً بنده‌هایی که توبه می‌کنن، پاک می‌مونن و نیکی می‌کنن. 🔹محبت، معجزه می‌کنه؛ اگه کسی سنگم دوست داشته باشه خدا با همون محشورش می‌کنه... https://eitaa.com/maharatha313
: "بهترین" وسیله برای خودسازی 🔻تا اینجا کلی درباره عشق و محبت حرف زدیم. حالا می‌خوایم برسیم به اصل ماجرا: آیا علاقه به آدم‌های خوب و اولیاء خدا خودش هدفه؟ یا وسیله‌ایه برای اینکه خودمون رو بسازیم، نفس‌مون رو تربیت کنیم و اخلاقمون رو بهتر کنیم؟ 🔻 بعضی عشق‌ها فقط توی ظاهر گیر می‌کنن. توی قیافه، هیکل، رنگ پوست… اینا اسمش عشق حیوانیه. جذابیتش موقته، بعد از یه مدت خاموش می‌شه. مگر اینکه اینکه این عشق رو متصل به عشق بالاتری کنی. اما یه عشق دیگه هست که فرق می‌کنه؛ عشق انسانیه. این عشق، زندگی می‌ده، باعث می‌شه حرف گوش کنی، دنباله‌رو بشی. عاشق می‌خواد مثل معشوقش باشه، حتی کپیه‌ای از روش و اخلاقش بشه. 🔻محبت خاصیتش اینه که آدم رو همرنگ محبوبش می‌کنه. مثل یه کابل برق که صفات و انرژی محبوب رو بهت منتقل می‌کنه. حالا فکر کن این کابل رو بزنی به کسی که پاک و نیکه… کم‌کم تو هم پاک می‌شی. اما اگه بزنی به یه آدم پوچ و آلوده، تو هم کم‌کم مثل اون می‌شی. 👌برای همین اسلام انقدر روی انتخاب دوست و همنشین حساسه. قرآن و روایات پره از هشدار درباره رفیق بد و تشویق به دوستی با آدم‌های پاک. چون رفاقت آدم رو شکل می‌ده، حتی عیب رو برات قشنگ نشون می‌ده یا گل رو خار. ✅پیامبر(ص) یه تعریف قشنگ از «بهترین رفیق» داره: ۱-کسی که دیدنش یاد خدا بندازت، ۲-حرفاش علمت رو زیاد کنه، و ۳-رفتارش یاد آخرت رو تو دلت زنده کنه. 🔰واقعیت اینه که ما در یک سطح به محبت آدم‌های خوب و در سطح بالاتر به محبت اولیای الهی-پیامبران و ائمه معصومین- داریم؛ چون محبت به اون‌ها، کم‌کم ما رو هم شبیه‌شون می‌کنه...🌱 https://eitaa.com/maharatha313
: 🔹 راه عقل یا راه محبت؟ برای اینکه اخلاقمون رو درست کنیم و نفس‌مون رو بسازیم، روش‌های مختلفی پیشنهاد شده. مثلاً یه راه، همون راه سقراطه: 1⃣میگه با عقل و فکر خودتو بساز. یعنی چی؟ یعنی اول حسابی باور کنی اخلاق خوب چقدر به نفعته و اخلاق بد چقدر ضربه می‌زنه. بعد با دقت بیفتی دنبال بدی‌ها و یکی‌یکی پاکشون کنی. مثل کشاورزی که علف‌های هرز رو با دست درمیاره یا کسی که می‌خواد دونه‌های گندم رو از بین ریگ و سنگ جدا کنه. خب این کار سخته، زمان‌بره و خیلی حوصله می‌خواد. [ شهید این راه رو نفی نمی‌کنه فقط می‌گه روش خوب ولی سخت و زمانبریه] 🖱حرف فیلسوف‌ها درست بود؛ می‌گفتن: – قناعت و عفت باعث عزته، – طمع باعث پستیه، – علم چراغ راهه، – حسادت بیماری روحه و جامعه رو خراب می‌کنه... اینا همش درسته، ولی تجربه نشون داده این راه عقل خیلی کُنده. مثل اینکه با دست بخوای ذرات آهن رو از خاک جدا کنی. 2⃣اهل دل و اهل عرفان یه راه دیگه نشون دادن: راه محبت. میگن: دنبال یه انسان کامل بگرد، دل بهش ببند، محبت و ارادت به اون پیدا کن. این محبت مثل یه آهنربای قویه، همه رذایل رو یه‌جا جمع می‌کنه و می‌بره کنار. 👌محبت خاصیت عجیبی داره. وقتی دلت به یه آدم بزرگ گره می‌خوره، کم‌کم و ناخودآگاه شبیهش می‌شی؛ حتی توی رفتارهای کوچیکت، مثل راه‌رفتن، لباس پوشیدن یا لحن حرف زدن. این تقلید زورکی نیست، طبیعیه. ✨برای همینه که میگن محبت یه «دستگاه خودکار»ه. جایی که عقل با هزار حساب و کتاب و سختی نمی‌تونه تغییر بده، محبت راحت می‌تونه. ✨تجربه هم نشون داده: بودن کنار نیکان و عاشق‌شدن به اونها خیلی بیشتر از خوندن صد جلد کتاب اخلاقی اثر می‌کنه. 🔰جمع‌بندی: عقل خوبه، ولی محبت قدرت عجیبی داره. اگه می‌خوای واقعاً تغییر کنی، ❤️ زودتر نتیجه میده.... https://eitaa.com/maharatha313
این بخش خیلی کلیدی و زیباست. در این بخش استاد مطهری فرق مکتب پیامبران و مکتب فلاسفه رو مطرح می‌کنه و به عبارتی داره به یک نقطه بنیادین در تربیت انسان اشاره می‌کنه.... 🔻فلاسفه فقط معلم‌اند. نهایت کاری که می‌کنن اینه که عقل شاگرد رو قانع کنن. در واقع اثر کار فیلسوف محدوده به ذهن، استدلال مفاهیم و به فکره. به همین دلیل، معمولاً تأثیرش هم کنده چون خیلی وقت‌ها عقل چیزی رو می‌فهمه، ولی دل و اراده‌ی آدم دنبال نمی‌کنه. (همون داستان «پای استدلالیان چوبین بود»). 🔻ولی انبیاء فقط معلم عقل نیستند؛ «محبوب دل» هم هستند. یعنی رابطه شاگرد با پیامبر، فقط رابطه متعلم و معلم نیست، رابطه عاشق و محبوب هم هست... 🔹پیامبر مثل مغناطیس همه وجود آدم رو جذب می‌کنه؛ نه‌تنها فکرش، بلکه احساسش، اراده‌اش، عواطفش، حتی سبک زندگی و ظاهرش. 🔹همین باعث میشه شاگردِ پیامبران خیلی سریع‌تر و عمیق‌تر متحول بشه. چون عشق، نیروی محرکه‌ی قوی‌تری از استدلال خشک است... 🧠شاگرد فیلسوف ممکنه کتاب استادش رو بخونه، نظرش رو نقد کنه، یا حتی بعداً مخالف او بشه. چون رابطه‌ش با استاد فقط «فکری» بوده. ❤️اما شاگرد پیامبر، وقتی دلش رو به او داد، مثل مجذوبی میشه که ناخودآگاه همه‌ی حرکات و اخلاقش شبیه پیامبر میشه. ✨در تاریخ اسلام بارها دیدیم که مسلمان‌ها حاضر بودن جانشون رو سپر پیامبر کنن. این چیزی فراتر از عقل بود.( غیرعقلی نیست ولی فراتر از عقله) https://eitaa.com/maharatha313
(آخرین‌قسمت‌جاذبه) 🔻راستشو بخوای، هنوز هیچ‌کس رمز عشق و محبت رو دقیق کشف نکرده. نمی‌شه یه فرمول نوشت که بگی: اگه این‌جوری شد، حتماً اون‌جوری می‌شه. نه! ولی یه چیزی معلومه؛ تو دل هر محب، یه زیبایی خاصی از محبوب دیده می‌شه که اون‌قدر خیره‌کننده‌ست که آدمو به طرف خودش می‌کشه. 🔻محبت وقتی عمیق می‌شه، دیگه فقط «دوست داشتن» نیست، می‌شه «عشق». ✅حالا سؤال اینه: چرا مولا علی (ع) این‌قدر معشوق دل‌هاست؟ چه چیزی تو وجود مولا بوده که دل‌ها رو تا ابد شیفته خودش کرده و اسمش همیشه زنده مونده؟ 👌قطعاً دلیلش جسم حضرت نیست؛ چون ما اصلا حضرت رو ندیدیم. قهرمان‌دوستی هم نیست؛ مثل این‌که یه ملت به یه پهلوانش افتخار کنه. حتی نمی‌شه گفت فقط به خاطر اخلاق و فضایل انسانی‌ باشه. البته حضرت مظهر انسان کامل بود؛ حکمت، علم، فداکاری، تواضع، ادب، مهربونی، عدالت، شجاعت، مردونگی... هر چی فکرشو بکنی داشت. ✨اما اگه حضرت فقط همینارو داشت و رنگ خدایی نداشت، هیچ‌وقت این‌قدر دل‌ها رو عاشق خودش نمی‌کرد. 👈اصل قضیه اینه که مولا وصل به خدا بود. دل ما آدما تهِ وجود مون یه پیوندی با خدا داریم، حتی اگه خودمونم متوجه نشیم. وقتی مولا رو می‌بینیم که مظهر صفات خداست، ناخودآگاه دل‌مون عاشقش می‌شه. ✅پس ریشه عشق به مولا همون پیوند فطری ما با خداست. 📈اینه که عشق به مولا جاودانه، چون فطرت خداجویی ما جاودانه. 💌خیلی چیزای درخشان تو زندگی مولا هست، ولی اون چیزی که همیشه جذبه خاص به حضرت داده، ایمان و اخلاص ناب مولاست. آره... دنیاپرست‌ها نتونستن عدل و صلابت مولا رو تحمل کنن و آخرش همون دست‌های آلوده، حضرت رو شهید کرد. 👌اما بدون شک، مولا (ع) تو داشتن عاشق‌ها و دلداده‌هایی که تو راهش جون دادن، تک و بی‌نظیره. تاریخ پره از داستان‌های عجیب و الهام‌بخش عاشقان مولا. هر جا اسم خون و جنایت و ظلم هست، رد پای دشمنای مولا هم پیدا می‌شه؛ از معاویه گرفته تا زیاد بن ابیه، عبیدالله، حجاج و متوکل... همه دست‌هاشون به خون یاران مولا آلوده‌ست. ان شالله خدا ما رو در دنیا و آخرت جزو دلداده های ناب حضرت انتخاب کنه🌱 پایان قسمت جاذبه🕯 https://eitaa.com/maharatha313
🔻خب، بعد از بحث جاذبه، حالا می‌خوایم وارد بخش دوم کتاب بشیم؛ یعنی «دافعه علی علیه‌السلام». اینجا مخصوصاً می‌خوایم تمرکز کنیم روی دوران "چهارسال و خورده‌ای خلافت امیرالمؤمنین. 🔻امیرالمؤمنین همیشه یه شخصیت دو وجهی بوده؛ یعنی هم جذبه‌ی فوق‌العاده ای داشتن که خیلی‌ها رو به سمت خودشان جذب می کردن ، هم دافعه‌ی محکم داشتن که بعضی‌ها رو پس می‌زدن به نحوی که دشمن حضرت می‌شدن. در دوره قبل از خلافت، چون تماس حضرت با جامعه کمتر بود، این جاذبه و دافعه اونقدری به چشم نمیومد؛ اما وقتی به خلافت رسیدن، این دو نیرو شدیدتر و آشکارتر شد. 👌امیرالمؤمنین واقعاً «دشمن‌ساز» بود! البته اینو باید به‌عنوان یه برای حضرت حساب کرد. چون هر کسی که اهل فکر، هدف و مبارزه باشه، مخصوصاً کسی که دنبال اجرای ارزش‌های الهی باشه و واقعاً «یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم» باشه، طبیعتاً دشمن پیدا می‌کنه. (رد نظریه صلح کل و تنش زایی) حالا یه نکته‌ی مهم این وسطه: وقتی می‌گیم حضرت «دشمن‌ساز» بود، منظورمون این نیست که با مردم عادی سر جنگ داشت یا دنبال تفرقه بود. نه! با مردم معمولی، با مؤمنین ساده و عادی، حضرت مهربون‌ترین و دلسوزترین بود. اون دشمن‌سازی مخصوص کسایی بود که دنبال ظلم، سوءاستفاده، قدرت‌طلبی و زیاده‌خواهی بودن؛ همونایی که وقتی حضرت جلوی فساد و تبعیض‌شون رو گرفت، از حضرت دلخور و دشمن شدن. 🔰به همین خاطر، حضرت دشمن کم نداشتن. حتی می‌شه گفت تعداد دشمن‌های حضرت کمتر از دوستانش نبود. شهید میگوید جالبه بدونید که اگر شخصیت واقعی امیرالمومنین امروز هم بدون تحریف و مصلحت‌کاری معرفی بشه، خیلی از همونایی که ادعای دوستی حضرت رو دارن، معلوم می‌شه در صف دشمنانش قرار می‌گیرن!👌 ✅یه نمونه معروفش هم ماجرای سفر یمنه. پیغمبر امیرالمومنین رو فرمانده‌ی لشکر کرد. وقتی برگشتن، حضرت قبل از رسیدن به مکه، پیش پیامبر رفتن تا گزارش سفر را بدهند. توی این فاصله یکی از افراد لشکر اون لباس‌های قیمتی (حلّه‌ها) رو که همراه داشتن بین سپاه تقسیم کرد تا همه با لباس نو وارد مکه بشن. حضرت وقتی فهمید، ناراحت شد و گفت: «شما حق نداشتید بدون اجازه پیغمبر در بیت‌المال تصرف کنید.» و داد همه لباس‌ها رو پس بدن. 🔻خب، طبیعیه که سربازها خوششون نیومد. وقتی رسیدن خدمت پیامبر، از سخت‌گیری حضرت شکایت کردن. پیامبر در جوابشون گفتن: «مردم! از علی شکایت نکنید. به خدا قسم علی در "راه خدا" اون‌قدر محکم و خشنه که جای شکایت نداره.» ✅یعنی پیامبر تأیید کرد که این سخت‌گیری حضرت، عین عبودیت و اخلاصه. امیرالمومنین برای خدا با کسی رودربایستی نداشت. همین باعث می‌شد آدم‌های طمع‌کار و منفعت‌طلب ازش برنجن. 🔻در بین اصحاب پیامبر، هیچ‌کس مثل علی هم‌زمان هم این‌قدر دوست فداکار و هم این قدر دشمن خطرناک نداشت! حتی بعد از شهادت حضرت هم دشمن‌ها جنازه‌ مطهرش رو راحت نگذاشتن. واسه همینه که وصیت کرد قبر مطهر مخفی بمونه و فقط فرزندان بزرگوارش بدونن کجاست. بعد از گذشت تقریباً یه قرن، که دشمنی‌ها خوابید و دولت اموی سقوط کرد، امام صادق علیه‌السلام محل قبرمطهر حضرت رو آشکار کردند. https://eitaa.com/maharatha313
، و 🔻امیرالمؤمنین (ع) توی دوران خلافتَش با سه دسته‌ی مهم روبه‌رو شد و در واقع اونها رو از خودش طرد کرد و باهاشون جنگید: ●ناکثین (اصحاب جمل) ●قاسطین (اصحاب صفین به رهبری معاویه) ●مارقین (خوارج نهروان) 🔻خود حضرت توی خطبه‌هاش به این سه گروه اشاره کرده است: «وقتی به خلافت قیام کردم، یه عده بیعت‌شکنی کردند (ناکثین)، یه عده از دین بیرون رفتند (مارقین)، و یه عده هم از همون اول سرکشی و طغیان کردند (قاسطین).» ۱. ناکثین (بیعت‌شکن‌ها) 🔹ناکثین بیشتر دنبال دنیا و پول و سهم‌خواهی بودن. همونایی که وقتی دیدن علی می‌خواد عدالت برقرار کنه و تبعیض‌ها رو از بین ببره، طاقت نیاوردن. بیشتر حرف‌های تند حضرت درباره‌ی عدالت و مساوات، خطاب به همین‌ها بود. ۲. قاسطین (اهل سیاست و نفاق) 🔹قاسطین روحیه‌ی سیاسی‌باز و منافق داشتن. دنبال این بودن که حضرت رو زمین بزنن و خودشون قدرت رو دست بگیرن. خیلی‌ها به حضرت پیشنهاد کردن که باهاشون کنار بیاد، یه مقدار خواسته‌هاشون رو بده تا ساکت بشن. ولی حضرت آدم معامله‌گر نبود؛ اومده بود که جلوی ظلم وایسه، نه اینکه ظلم رو امضا کنه. معاویه و یارانش اصلاً با اصل حکومت امیرالمومنین مخالف بودن. جنگ با اونها در واقع جنگ با نفاق و دورویی بود. ۳. مارقین (خوارج) 🔹اما دسته‌ی سوم، بودن. آدم‌هایی خشک‌مقدس، تندرو و متعصب، که ظاهر دینداری داشتن ولی و درست نداشتن. این‌ها هم برای حضرت دشمن جدی بودن، چون با جهالت و تعصب کور، کار جامعه رو سخت می‌کردن.👌 🔰یکی از نشونه‌های جامعیت حضرت (ع) اینه که در دوران خودش با سه جور انحراف مختلف روبه‌رو شد: ●یه وقت باید با دنیاپرست‌ها و پول‌‌پرست‌ها می‌جنگید. ●یه وقت باید با سیاست‌بازهای منافق مقابله می‌کرد. ●یه وقت هم با خشکه‌مقدس‌های جاهل. ❌یعنی حضرت فقط یک بُعد نداشت؛ با هر نوع انحراف و کج‌روی، در هر لباسی که بود، برخورد می‌کرد. ✅حالا ما بحثمون رو بیشتر می‌خوایم بذاریم روی دسته‌ی سوم یعنی خوارج. درست که به‌ظاهر منقرض شدن، ولی طرز فکرشون هنوزم توی تاریخ اسلام زنده مونده. توی این چهارده قرن، هر وقت یه عده‌ی ظاهرالصلاحِ متعصب پیدا شدن که دین رو بی‌ توجه به عقل! و عقلانیت و با اجرا کردن، همون روح خوارج دوباره ظاهر شده و شده مزاحم پیشرفت اسلام. https://eitaa.com/maharatha313
: 🔻شهید مطهری وقتی بحث «مارقین» یا همون خوارج رو مطرح می‌کنه، سه خط اصلی رو دنبال می‌کنه: 🔸ساختار بحث شهید مطهری درباره خوارج ۱. تاریخچه خوارج ۲. ویژگی‌های روحی و اعتقادی خوارج ۳. عبرت‌ها (درس‌های امروز) ۱. تاریخچه خوارج خوارج اول جزو سپاه امیرالمؤمنین بودن. بعد از ماجرای حَکَمیّت در جنگ صفین، از لشکر حضرت جدا شدن. شعارشون «لا حکم الا لله» بود؛ یعنی «هیچ حکمی جز حکم خدا نیست». بعد کم‌کم تبدیل شدن به یه جریان متشکل، شورشی و خطرناک، که حتی در نهروان با حضرت جنگیدن. ۲. ویژگی‌های روحی و اعتقادی خوارج 🔹ظاهربینی و قشری‌گری: به ظاهر آیات و احکام می‌چسبیدن، ولی عمق دین رو نمی‌فهمیدن. 🔹خشک‌مقدسی: خودشون رو خیلی دیندارتر از همه می‌دونستن ... 🔹تکفیر و خشونت: زود همه رو کافر اعلام می‌کردن و خون مردم رو مباح می‌دونستن. 🔹نادانی در سیاست و واقعیت‌ها: فکر می‌کردن با شعار می‌شه جامعه رو اداره کرد. 🔹غرور مذهبی: عبادت‌هاشون به جای اینکه باعث تواضع بشه، باعث برتری‌فروشی می‌شد. ۳. عبرت‌ها (درس‌های امروز) 👈خطر «دین‌داری بدون عقلانیت» همیشه وجود داره. ممکنه یه عده با ظاهر دینی، در واقع جلوی حرکت اسلام رو بگیرن. برچسب‌زدن بی‌حساب به دیگران (تکفیر) جامعه رو متلاشی می‌کنه. ✅باید حواسمون باشه نه مثل خوارج ظاهرگرا بشیم، نه مثل قاسطین سیاست‌باز منافق. 👌دافعه علی علیه‌السلام نسبت به خوارج نشون می‌ده که اسلام نه افراط خوارج رو می‌پذیره و نه نفاق قاسطین رو؛ بلکه راه درست، جمع دین و عقلانیت و عدالت باهمه. 📌 نکته‌ی مهمی که برای امروز باید روش تأکید بشه: خوارج، «مردم عادی متدین» نبودن؛ بلکه یه تیپ خاص بودن: ظاهر دینداری + تعصب کور + خشونت + نادانی. پس ما هم نباید هر کسی که مذهبی یا سختگیرتره رو سریع «خوارج» صدا بزنیم. و از اون طرف، نباید بذاریم آدمای ظاهرالصلاح با سوءاستفاده از ایمان و غیرت دینی ما رو بازی بدن... https://eitaa.com/maharatha313
⚠️پیدایش خوارج 🔹معنای خوارج: «خوارج» یعنی شورشیان؛ کسانی که از مسیر درست خارج شدند. این نام از «خروج» به معنای سرکشی و طغیان گرفته شده است. 🔹 ماجرا از کجا شروع شد؟ در جنگ صفّین، درست در لحظه‌ای که پیروزی حضرت علی علیه‌السلام حتمی شده بود، معاویه با مشورت عمروعاص نیرنگی زد: قرآن‌ها را بر سر نیزه‌ها کردند و گفتند: بیایید قرآن را میان خود داور قرار دهیم. حضرت فرمود: «اینها قرآن را وسیله نجات خود کرده‌اند؛ حقیقت قرآن منم و راه من است، آنها فقط کاغذ و خط را عَلَم کرده‌اند.» ❌اما جمعی از مقدس‌مآب‌های ساده‌لوح فریاد زدند: «چطور با قرآن بجنگیم؟» آنها حقیقت را ندیدند و اسیر ظاهر شدند. 🔹 فریب حکمیت با فشار این گروه، جنگ متوقف شد و مسئله «حَکَمیت» پیش آمد. امام علی علیه‌السلام افراد لایقی مثل عبدالله‌بن‌عباس یا مالک اشتر را پیشنهاد داد، اما همان مقدس‌نماها ابوموسی اشعری ساده‌لوح را انتخاب کردند. طرف مقابل هم عمروعاص زیرک را برگزید. 👈نتیجه روشن بود: ابوموسی خام، فریب عمروعاص را خورد و امام علی علیه‌السلام را از خلافت کنار گذاشت، اما عمروعاص بلافاصله معاویه را تثبیت کرد. 🔹 واکنش خوارج خوارج که خود باعث این رسوایی بودند، وقتی دیدند فریب خورده‌اند، به‌جای پذیرش خطای خود، گفتند: «اشتباه ما این بود که دو انسان را در دین خدا داور کردیم؛ حَکَم فقط خداست. هم ما کافر شدیم هم تو ای علی! پس باید توبه کنی!» حضرت فرمود: «من توبه‌کار خدا هستم، اما کاری که مشروع بوده را گناه نمی‌دانم. خطا از شما بود، نه از حکمیت به‌خودی خود.» 🔹 تبدیل به فرقه از اینجا، خوارج به‌عنوان یک جریان مستقل مذهبی شکل گرفتند. در ابتدا یک حرکت سیاسی بودند، ولی کم‌کم برای خود اصول اعتقادی ساختند و پرچم «امر به معروف و نهی از منکر» را برداشتند. مشکل اصلی خوارج 👌امام و علمای دین گفته‌اند: امر به معروف و نهی از منکر دو شرط دارد: ۱. بصیرت در دین (فهم درست از حق و باطل) ۲. بصیرت در عمل (تشخیص شرایط، احتمال تأثیر، و نداشتن مفسده بزرگ‌تر) اما خوارج هیچ‌کدام را نداشتند! آنها می‌گفتند: «این تکلیف تعبدی است؛ بدون فکر و دقت به تبعات آن باید انجام داد.» به همین دلیل، دست به کارهایی می‌زدند که هیچ نتیجه‌ای جز فساد و خونریزی نداشت. 🔻خوارج در واقع محصول نادانی دینی + تعصب خشک + ظاهرگرایی بودند. ✅به جای فهم معنا، به ظاهر کلمات چسبیدند. ✅به جای پذیرش خطای خود، همه را تکفیر کردند. ✅به جای بصیرت در عمل، چشم‌بسته اقدام کردند. ⚠️ نتیجه این روحیه: آشوب، ترور، تفرقه، و ضربه زدن به اسلام از درون شد. https://eitaa.com/maharatha313
شرط مهم در امر به معروف و نهی از منکر 🟢 در ادامه‌ مباحث خوارج شهید مطهری بیان می‌کنن که این فرقه نسبت به مسئله امر به معروف و نهی از منکر یه تفکر و‌روحیه خاصی داشتن. از اینجا گریزی به مسئله امر به معروف و‌نهی از منکر می‌زنن و بیان میکنن فلسفه اصلی این واجب اینه که «معروف» در جامعه زیاد بشه و «منکر» کم‌رنگ بشه. 👌پس این کار فقط وقتی معقول و شرعی است که در اون احتمال اثر وجود داشته باشه. اگر از قبل معلومه هیچ اثری نداره : دیگه وجوبی نیست. اگر معلومه مفسده و ضرر بزرگ‌تری پیش میاد هم وجوب نداره، بلکه جایز هم نیست. ✦ بنابراین، شرط اصلی این فریضه، در عمل است؛ یعنی تشخیص اینکه: ۱. آیا این کار احتمال اثر دارد یا نه؟ | احتمال اثر برای واجب شدن امر به معروف کافیه؛ ۲. آیا ممکن است نتیجه معکوس و مفسده بزرگ‌تری ایجاد کند یا نه؟ تفاوت با بقیه عبادات 🔸در عبادات دیگر (گمثل نماز، روزه، حج و…، خدا نگفته شرطش «احتمال اثر» است. مثلاً: نماز بخوان حتی اگر حس نکنی اثر دارد. روزه بگیر مگر اینکه برای بدن ضرر داشته باشد. اما درباره امر به معروف و نهی از منکر خداوند شرط اثر و مصلحت را قرار داده. یعنی این واجب دقیقاً جایی است که انسان باید عقل و منطق و محاسبه را دخالت دهد؛ تعبد کورکورانه در اینجا پذیرفته نیست. مشکل خوارج 🔹تمام فرق اسلامی این شرط را قبول داشتند جز خوارج. آنها می‌گفتند: «امر به معروف و نهی از منکر یک تعبد محض است؛ چه اثر داشته باشد چه نداشته باشد، چه فساد بزرگ‌تری درست کند چه نکند، باید انجام داد.» 🔻 نتیجه این جمود و تعصب این شد که با علم به اینکه قیامشان بی‌فایده است و همه‌شان کشته می‌شوند، باز دست به شمشیر می‌بردند. حتی دست به ترور می‌زدند، بدون اینکه بفهمند چه خون ناحقی ریخته می‌شود. 🔰پس امر به معروف و نهی از منکر بدون بصیرت، یعنی فساد. امام علی علیه‌السلام دقیقاً به همین دلیل با "روحیه خوارج" مقابله کرد. آنها ظاهراً دنبال دین بودند، اما در عمل، دین را ابزار جهالت خود کردند در حالی که این واجب آمده است تا با عقل، حکمت و آینده‌نگری اجرا شود، نه با تعصب و کورچشمی. https://eitaa.com/maharatha313