eitaa logo
مهدوی ارفع
51هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
166 فایل
🔰کانال رسمی استاد مهدوی ارفع راه های ارتباطی؛ 🔹سوالات متداول👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4133356522Cec3ea8cd99 🔹انتقادات و پیشنهادات👇🏻 https://daigo.ir/secret/6693496851 {بی حَرم نیست... کسی کہٖ حَرمش سینهٔ ماست} ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨✨✨✨ 🌙⭐️ ⃣ ❓در سن 23 سالگی آیت الله همدانی از ایشان دعوت میکنند و در حالی که جوانان در این سن....!!!!❓ 🌷نوجوانی علاقمند به بودند. شخصیتشان هم بود. فقط را نمیخواندند، هم می کردند. 🔹احترام به پدر و مادر، 🔹 کمک به پدر در کشاورزی و آبیاری مزارع می کردند. 🔹اهل مسجد بودند. 🔹 ما را تشویق به خواندن درس میکردند. از ما سوال میکردند. می گفتند تا میرم و بر می گردم. 🔹به خواهرم تاکید به داشتند و تاکید بر درس خواندن. 🔹روی حرف پدر و مادرم هیچ حرفی نمیزدند. 🔹شوخ طبع بودند. حاج همدانی میگفتند: معلمی به این سبک که تسلط روی و داشته باشند من تا حالا ندیدم.. ... 🔻نهج البلاغه ای عامل باشیم🔺 🌷 @mahdavi_arfae
✨✨✨✨✨✨✨ ⃣ 🌷...برادرم شوخ طبع بودند ولی در بحث مدیریت هم جذبه ی خاصی داشتند. طوری بود که اگر گاهی حرفی هم میزد پدر و مادرم روی حرف حاج محمود حرفی نمیزدند ،چون خیلی قبولش داشتند. حتی *حاج همدانی* هم بارها گفتند: که رفتار حاج محمود در جمع دوستانه و در بحث فرماندهی و مدیریت کاملا متفاوت بود. 🌷هم بنده و هم خواهرم به این نظر رسیدیم که حاج محمود خودشون دوست نداشتند شناخته باشند. ⏪بعضی ها دوست دارند شناخته شوند ،حالا برای پست و مقام و شرایط ها...⏩ ولی بقول حاج همدانی ایشون خیلی از اینکار فاصله می گرفتند. ... *سردار حاج حسین همدانی(شهید مدافع حرم) 🌷 @mahdavi_arfae
✨✨✨✨✨✨✨ ⃣ ❓شما فرمودید که در زمان شهادت برادر ،سن کمی داشتید، اگر مادرتون میخواستند از ایشون برای شما صحبت کنند بر چه ویژگی شهید تاکید میکردند❓ 🌷بعداز شهادت حاج محمود 2سال گذشت مادرم از دنیا رفتند، بعد از 4سال پدرم به رحمت خدا رفتند. موقعیتی برای ما ایجاد نشد در این زمینه.. وقتی بزرگی از خانواده از دنیا میروند کل خانواده دگرگون میشوند. ولی یادم 😔هست مادرم اکثرا وقتی دعای کمیل که از رادیو پخش میشد را گوش می کردند،گریه می کردند و دائما زیر لب میگفتند حاج محمود، حاج محمود. خیلی ناراحت بودند. چون خبر نداشتیم.. 🌷یادم نمیره، یک روز صبح بود دیدیم چند نفر پاسدار اومدند در خونمون، مادرم در یک اتاق و پدرم در یک اتاقی دیگر نشسته بودند، که بلافاصله برادر بزرگترم مادرم رو به بهانه ای از خانه بیرون بردند.. چون مادرم سکته ی قلبی کرده بودند و حال خوبی نداشتند.. ... 🌷 @mahdavi_arfae
✨✨✨✨✨✨✨ ⃣ 🌷...مادرم سکته قلبی کرده بودند، و یواش یواش به پدرم گفتند. گفتند: حاج محمود زخمی شده، دقیقا یادمه که پدرم گفت: پسرم شهید شده و چرا بهم دروغ میگید و بعد عنوان شد و یه تعدادی از فامیل ها جمع شدند و رفتند همدان، به پدرم گفتند بگذارید حاج محمود را همین جا(همدان) به خاک بسپاریم ولی پدرم قبول نکردند. در همدان مادرم بخاطر ناراحتی قلبی که داشتند حاضر نشدند. اما حاج محمود را 🌷از بعد به تشیع کردند. و در اون شرایط نقل قولی زیاد از پدر و مادر در مورد برادر نداشتیم.. چون همه بااین اتفاق مات و مبهوت بودند چرا که میومدند میگفتند: حاج محمود فرمانده لشگر بود و در سپاه همدان جانشین لشگر رسول الله (ص) بوده و چه فعالیتهایی انجام داده و ❌ پدر و مادرم نمیدانستند که حاج محمود چکاره بودند❌ ... 🌷 @mahdavi_arfae
مهدوی ارفع
✨✨✨✨✨✨✨ #قصه_شب_نهج_البلاغه_ای #مصاحبه_با_برادر_شهید_محمود_شهبازی6⃣ 🌷...مادرم سکته قلبی کرده بود
✨✨✨✨✨✨✨ ⃣ ❓طریقه ی شهادت ایشون رو برامون تعریف بفرمایید❓ 🌷به اون شکلی که "" میگفتند:مرحله ی 4عملیات بیت المقدس شب 3 خرداد از اتاق فرماندهی قرارگاه نصر و اصرار داشتند که بیا عقب و گفت که نه من نمیام و نیرو هام رو نمیارم. نقل قول از آقای بادامی که ایشون زنده اند و در همدان حضور دارند...مرحله ی 4 عملیات ک قرار بود آغاز بشه حاج محمود آمد در انرژی اتمی چون خودشون مسول تدارکات اونجا بودند میگفتند: با موتور آمد و گفت آقای بادامی آب کجاست؟ من میخواهم غسل کنم و بعد به ما گفتند: وقتی نگاهشون میکردم میدیدم این قبلی نیست و چهرشون خیلی فرق کرده بود، غسلش رو کرد ولباسش رو عوض کرد و در این حد میدونست که قراره شهید بشه و آقای بادامی گفت رفت و عملیات شروع شد. از 2 نفر بسیجی پشت خاکریزی که نزدیک قرارگاه خودشون بوده صدای ناله و ناراحتی شنید،زخمی بودند...حاج محمود میرند و یکی از این ها رو میارند، دومی رو که میرن بیارند ترکش خمپاره به سرشون میخوره... آقای بادامی گفتند: از بیسیم اعلام کردن که . ... 🌷 @mahdavi_arfae