فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌قابل قبول نیست برای ما که اداره جامعه در دست ما باشد و باز هم در این مملکت کسی شب گرسنه بخوابد
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️❤️
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تعامل صمیمی مردم و حجتالاسلام والسلمین «سیدمسعود خامنهای» فرزند رهبر معظم انقلاب درحاشیه مراسم تشییع مرحوم بجنوردی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#من_فدای_سیدعلی
@mahdavieat
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ...
🌱سلام بر تو ای یادگار بهانه خلقت، ای امیدِ مادر،
سلام بر تو و بر روزی که دولت زهرایی ات جهان را منور خواهد ساخت.✨
📚 دعاى استغاثه به حضرت صاحب الزّمان (صلوات الله عليه) - مفاتیح الجنان.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@mahdavieat
💔و من....
یقین دارم که آخر
روزی....
دوست داشتن تو
عاقبت بخیرم میکند
یا حسین (علیه السلام)
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#امام_حسین ع
#سلامصبحبخیر
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️💢⭕️
🎥 کسی که به دروغ خودش را آمنه سادات ذبیحپور معرفی و بازیگران را تهدید کرده بود، دستگیر شد.
#رسانه #جهاد_تبیین
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح شهیدی که روضه گودال را برایمان تداعی کرد صلوات 💔
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
#آرمان_عزیز
#لبیک_یا_خامنه_ای
@mahdavieat
17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴لطفا حتما حتما تا آخر ببینید
🔹استاد ماندگاری:
ناراحتی دشمن
از پیشرفتهای خیره کننده ی
این دولت در یک سال اول است.
#اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است😊
@mahdavieat
Shabi Ba Shohada(1401-09-04).MP3
2.52M
حتما گوش کنید
#شبی_با_شهدا
🔷 راوی حاج محسن عمادی
* یادی از شهید سعید زندی
* کتاب داغ "بابا سعید"
* نماز ملکوتیان
* مشاهدات شهید زندی از ملکوت
* کامل شدن دین با...
* طی الارض برای زیارت امام رضا علیه السلام
* معجزه صلوات
* چگونه به این مقامات رسیدم
* صلوات، با این نیت
#ابددرپیش داریم
هستیم که هستیم
التماس دعای #فرج
#رسانه_باشید
http://eitaa.com/mahdavieat
حتما عضو کانال مهدویت بشوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنهای:
💥من شمشیر را کشیدم
⭕️ کجایند آن مدعیانی که گفتند اگر رهبری شمشیر بکشد سینه سپر میکنند⁉️
آقا فرمودند من مدتهاست که شمشیر را کشیدم
( سینه سپر شده شما کو )⁉️
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اغتشاشگران در بجنورد داخل قفل مغازهها چسب ریختهاند تا مردم امروز نتوانند مغازهها را باز کنند
@mahdavieat
🔴این تصویر را قاب کنید بالای سرتان در محل کار بگذارید تا فراموش نکنید میزی را که بر آن تکیه کرده اید به برکت جانفشانی مردان میدان است.
◾️مردانی که رفتند تا راه گم نشود، مردانی که رفتند تا معنی دیگری را از خدمت ارائه دهند .
#ایران
#مرد_غیرت_اقتدار
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینا میخوان به ایران حمله کنن😂؟
واکسن آنفولانزا در ارتش آمریکا 😐
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هر موقع دلگیر بودید و غم دنیا به دلتون سنگینی کرد، این صوت ملکوتی رو گوش کنید...
عجیب آرامش بخش است...
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ، ببخشید سردار سلیمانی پشت خط هستند با شما کار مهمی دارند لطفاً گوشی را بردارید
@mahdavieat
☑️ عکسی دیوانه کننده از سردار سلیمانی در ویرانه های سوریه!
بدون سلاح و محافظ در چند ده متری دشمنی سفاک و درنده!
🔹آن زمان که او در بیابان ها با جسم ناقص و مجروحش برای امنیت ما مردم ایران و شیعیان و انسان ها تلاش میکرد ما چکار میکردیم؟ ما کجا بودیم؟ ما به چه کاری مشغول بودیم...
زمانی که او مرگ را به سخره گرفته بود
داعشی های وطنی چکار میکردند؟ کجا بودند؟
وقتی حاجی به خاطر ما دولا دولا میدوید زمین میخورد و زانوهایش زخمی میشد. وقتی سرما به استخوان هایش میزد
وقتی سوت خمپاره
می آمد و روی زمین میخوابید و سرش به زمین میخورد و محاسنش خاکی میشد
و سر من بر بالش نرم بود!
وقتی غم کودکان را میخورد
من در حال غصه خوردن برای چه بودم؟
او هیچگاه بر کسی منت نمیگذاشت
اصلا چیزی نمیگفت!
این اذیت میکند مرا
بغض گلویم را میفشارد
از این همه خدمت سلیمانی ها
و این همه خیانت، توسط داعشی های وطنی !
🦋🦋🦋
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 بچه اونجوریِ هول شوکولات میدی به دخترای اونجوری خوبه اما اگه ی مغازهدار سنی کرد به رسم ادب و احترام به رئیس جمهوری که دراین شرایط اومده به سنندج فحش میدی؟!
#لبیک_یا_خامنه_ای
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
@mahdavieat
قطر نمازخونه رو شیشه ای ساخته تا غیرمسلمان ها بتونن نمازگزار ها رو تماشا کنند!
تبلیغ دین به سبک قطریها
@mahdavieat
#سهشنبههایجمکرانی
🍂عمریست که جنس آهِ مان هجرانی ست...
دردِ دل ما همان که تو می دانی ست....
🍂با یاد تو جمکرانِ دل ابری شد ...
هر هفته سه شنبه های ما بارانی ست...
#اللهمعجللولیکالفرج
@mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توماج صالحی: بخاطر خشونتهایی که تولید کردم از جامعه معذرت میخواهم
@mahdavieat
#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_چهل_و_هفتم
به فاصله ایی کوتاه،زنگ خانه به صدا درآمد و پروین پیچیده شده در چادر نماز گلدارش به سمت در دوید...خوب شد قرصهای تجویزیِ یان، مادر را به خوابی زمستانی فرو میبرد...
چشمانم تاره تار بود.. آنقدر که فقط کلیتی از اجسام را تشخیص میدادم.
مردی جوان با همان قد و هیکلِ حسامِ آموزشگاه، هراسان به همراه پروین وارد اتاق شد:(خب آخه چرا به آمبولانس زنگ نزدید.. من الان تماس میگیرم.. ) پیرزن به سمت لباسهایم رفت:(نه مادر.. تا اونا بیان این طفل معصوم از دست رفته، منم از بس دست پاچه شدم شماره امدادو یادم رفت.. بیا کمک کن یه چیزی سرش کنم.. خودت ببرش..)
جوان با پتو بلندم کرد، بدون حتی کوچکترین تماسِ دست..انگار از وجودم میترسید.. مسلمانان حماقتشان از گنج قارون هم فراتر بود...
پروین شال را روی سرم گذاشت.و جوان با گامهایی تند مرا به طرف ماشینش برد.. همان عطر بود.. عطر دانیال.. عطری که در آموزشگاه دنیا را جلوی چشمانم آورد.حالا دیگر مطمئن بودم خودش است.. همان حسام امروزی...همان قاتل خوشبختی!
در ماشین تقریبا از حال رفتم و وقتی چشم باز کردم که روی تخت با دستانی سِرم بند مورد نوازشهای پروین چادرپوش قرار داشتم.. تمام اتاق را از نظر گذراندم.. حسام نبود.. آن مخل آسایش و مسلمانِ وحشی نبود.لابد در پی طعمه ایی جدید، برادر معامله میکرد با خدایش...
خواستم سراغش را از پروین بگیرم اما یادم آمد که او زبانم را نمیفهمد.. بی قرار چشم به در دوختم..چند ساعتی گذشت نیامد.. اما باید میآمد..من کارها داشتم با او...
خسته بودم..بیشتر از تنم، ذهنم درد میکرد..حالا سوالهایی جدید دانه دانه سر باز میکردند در حیاتِ فکریم.. حسام،همان دوست مسلمان بود که تنها شمع زندگیم را خاموش کرد...
اما حالا در ایران..در آن آموزشگاهی که یان معرفی کرد..در خانه ی ما، چه میکرد؟؟ پروین از کجا او را میشناخت؟؟ دوستِایرانی یان چه کسی بود ؟؟ ترسیدم..با تک تک سلولهایم ترس را لمس کر دم...
اینجا پر بود از سوالاتی که جوابش به وحشت میرسید!
✍ ادامه دارد ....
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🆔👉🏻 http://eitaa.com/mahdavieat