eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 پارت٣٢ یک هفته مثل برق و باد گذشت. والان جلوی آینه نشستم و دارم روسری مو لبنانی میبندم یه تونیک سفید ساده پوشیدم با روسری ساتن سفید که توش گل های قرمز قشنگیه استرس شیرینی توی دلمه و باعث نمیشه که خوشحالی این وصال ذره ای ازبین بره مامان اومد توی اتاقم و روی تخت نشست. مامان: هزار الله و اکبر چقدر بزرگ شدی مادر با لبخند بوسیدمش و گفتم : ممنونتونم مامان که همیشه کنارگ بودید علی  وارد اتاق شد علی: مادر دختر خوب خلوت کردناااا _آره تا چشمت کور شه علی: اه اه بزار شوهرت بدیم از دستت راحت شیم دختره چیز _چیز خانومته علی: هوووی خودتی مامان: تورو قرآن دعوا هاتونو بزارید برا بعد الان مهمونا میان ها.... روی تخت نشستم و نگاهم به ساعت دیواری اتاقه... ساعت ۸ رو نشون میده.... یعنی کجان... نکنه نیان... نکنه چیزی شده... صدای در خونه باعث شد سریع پرده پنجره رو کنار بزنم مامان اینا به استقبالشون رفتن اول حاج خانوم بعد حاج آقا اومدن تو یاد اون شب لعنتی افتادم.... نه امشب اون شب نیست... محمدجواده من سومین نفریه که وارد شد کت آبی اسپرت و شلوار کتون سفید پاش و پیراهن صورتی ملایم پوشیده بود چقدر خوشگل شده بود از حیاط گذشتن و اومدن داخل منم رفتم بیرون. _سلام. حاج آقا: سلام دخترم حاج خانوم: سلام محمدجواد: سلام.. حاج خانوم اوقاتش تلخ بود ولی سعی داشت بروز نده و من اینو میفهمیدم... حاج آقا با یه لبخند دلگرم کننده نگاهم میکرد... ولی محمدجواد خیلی مظطرب و نگران بود... این منوهم نگران کرد.... نشستن و فاطمه شروع به پذیرایی کرد یکم که گذشت حاج آقا رفت سر اصل مطلب و منم به گفته مامانم چای آوردم... حاج آقا: خب آقامحسن اگه اجازه بدید بچه ها برن تا باهم حرفاشونو بزنن بابا: اختیار دارید فائزه جان آقامحمدجواد رو راهنمایی کن... _چشم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗 پارت٣٣ رو به روهم دیگه نشستیم سرم رو پایین انداختم،دقایق طولانی سکوت بینمون بود تا اینکه محمدجواد شروع کرد... محمدجواد: فائزه خانوم. یه سری حرفارو باید بهتون بگم. روز اول که توی صحن حرم دیدمتون برام خیلی جالب و مجهول بودید... اولین دختر چادری بود که میدیدم این قدر بی پروا حرف میزنه... این قدر شیطونه... غرورتون... یه دنده بودنتون... باعث شد جذبتون بشم...ببخشید ها ولی حس میکردم شما دوسم دارید... ولی من واقعا دوستون نداشتم... فقط برام جالب بودید... دوس داشتم باهاتون قدم بزنم... صداتونو بشنوم... باهاتون بحث کنم... ولی خب اینا هیچ کدوم باعث نمیشد که فکر کنم دوستون دارم.... من آدم خجالتی نیستم... ولی تاکید میکنم پرو هم نیستم.... وقتی فهمیدم طرفدار حامد زمانی هستید بیشتر برام جالب شدید... اون شب که شمارو با اون وضعیت دیدم خیلی از ۶دست خودم ناراحت شدم که چرا منی که ادعای بچه مذهبی بودن دارم بدون فکر اومدم توی اتاق... بگذریم... صبح که رفتم امتحان بدم یه حس عجیب و غریب منو کشید سمت مغازه تا براتون یه تسبیح آبی گرفتم... بارها با خودم کلنجار رفتم که بهتون ندم... چون دلیلی نداشت من به یه نامحرم هدیه بدم... ولی خب آخرش اون حس عجیب و غریبه باعث شد توی دقیقه آخر تسبیح رو بهتون بدم... بعد اینکه شما رفتید من خیلی فکر کردم... به احساس عجیبم... به موقعیتم... به شرایط... به شما... ولی هر روز بیشتر پی بردم که عشقم یه عشق واحی و کاذبه پس تصمیم گرفتم کاملا اون حس رو نابود کنم... نبودن شما و اسرای مامانم برای نامزد کردن من با دخترخالمم بیشتر بهم کمک کرد.... تاجایی که کلا اون حس رو توی وجودم کشتم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام به دوستان و همراهان خوب کانال مهدویت طاعات وعبادات شما مشمول درگاه حق عزیزان رمان خانم خبرنگار واقای طلبه را براتون روزی دو سه پارت میزارم که حوصلتون سر نره چون میدونم مشتاق خواندن بی،صبرانه ادامه آن هستید التماس دعا😊🙏🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آزاد شدن حجاب در مسجد مکی زاهدان😳 🔸وقتی عبدالحمید چهره واقعی خود را نشان میدهد 🎥 تخریب مسجد مکی زاهدان ◽ تحرکات مشکوک و خودسری های ذی نفوذان در مسجد مکی زاهدان، کمر همت به تخریب تدریجی آن بسته است. ◽️ عاملان تزلزل جایگاه مذهبی مسجد مکی را بهتر بشناسید....       https://eitaa.com/mahdavieat
زورِ پر سُنبه مافیایِ خودرو تا کجا قدرت دارد؟ 🔹‏با اینکه "واردات خودروی سواری دست دوم" در کمیسیون های صنایع و تلفیق تصویب و در ۱۳ اسفندماه سال گذشته مجوز آن به وزارت صمت داده شده بود، این مصوبه به یکباره از لایحه بودجه حذف می‌شود! بدون آنکه نمایندگان پاسخی بدهند.. https://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ... 🌱سلام بر مولایی که با تیغ عدالت، زمین ‌دردکشیده را از دست ظالمان نجات خواهد داد، 🌱سلام بر او و بر روزی که با دیدن روی ماهش، دردهای زمین تسلی خواهد یافت. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. http://eitaa.com/mahdavieat
📖دعای روز هشتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بین حرف های پوچ تنابنده این کلیپ رو ببینید تا بفهمید اتفاقا تو چه کشوری با چه آینده ای دارید زندگی میکنید! تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️ @mahdavieat
معلم فداکار هم رفت 🔹حسن امیدزاده، معلم فداکاری که در سال ۷۶ برای نجات ۳۰ دانش آموز گرفتار در آتش سوزی مدرسه روستای «بیجار سر شفت» خود را به شعله‌های آتش زد و از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدید شد، پس از ۱۵ سال تحمل درد و ناشی از سوختگی شدید در بیمارستان فومن جان باخت. تو هیچ اخباری هم اعلام نشد. این فداکاری رو باید توی کتابهای تاریخ نوشت یادش گرامی ... و روانش شاد! 🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 حذف دلار کلید خورد 🔺 چینی‌ها در راستای کنارگذاشتن دلار از تجارت خود اولین معامله LNG با یوآن را در بورس نفت و گاز شانگهای با شرکت فرانسوی توتال انجام دادندـ http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷☫🇮🇷 ایشون همون بلاگر فرانسوی هستن که برای اغتشاشات توی ایران محتوای اختصاصی تولید می‌کرد ولی الان که کشور خودش درگیر این موضوع شده حتی یه پست نذاشته باور میکنید برای سلبریت های فرانسه ایران مهم تر از فرانسه است؟ http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗 پارت٣۴ من شما و خاطراتتون رو کاملا فراموش کرده بودم که همه چیز دست به دست هم داد تا یه سفر کرمان بریم و علی هم زنگ زد بهم برای احوال پرسی و وقتی فهمید دعوتمون کرد خونتون... دوباره دلم آشوب شد... از رو به رو شدن باهاتون میترسیدم و از طرفی هم علی با بابام هماهنگ کرده بود و نمیتونستم بگم نمیام... مطمئن بودم اگه بیام و ببینمتون دوباره اون حسی که تو وجودم کشته بودم سرباز میکنه و من اون وقت نمیدونستم چی قراره پیش بیاد.... سر نماز از خدا خواستم یه راهی پیش روم بزار که یهو یه سفر جهادی پیش اومد... بچه های مسجد محل از طرف بسیج سازندگی میخواستن برن مناطق محروم... مامان بابا اومدن خونتون و این شد بهانه خوبی چون علی هم دیگه از دستم ناراحت نمیشد... ما رفتیم برای کمک به یه روستا توی حوالی قم... ولی اونجا همه چیز عوض شد... توی فکرتون بودم... خیلی زیاد.... اونجا یه دختر کوچولو بود که هر روز میومد پیش ما و شیرین زبونی میکرد... وقتی اسمشو پرسیدم گفت... فائزه... هر روز صدای فائزه و شیطنتاش منو یاد شما مینداخت... تا اینکه برگشتم قم... اول با بابا صحبت کردم... بهم گفتی وقتی دیدی من نیستم حالت بد شده... این خیلی نگرانم میکرد... اینکه این قدر زیاد دوسم دارید منو نگران میکرد.... درد و دل کردم... به بابا گفتم همه حسمو بهتون... بابا با مامانم صحبت کرد.... ولی اونجا بود که قیامت به پا شد و آمد به سرم از آنچه میترسیدم.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗 پارت٣۵ مامان دوس نداشت عروسش غریبه باشه.... دوس داشت عروسش دختر خواهرش باشه... ولی من واقعا حسی به دختر خالم یا بقیه کیس های مامانم ندارم... خونه ما شد جهنم... از من و بابا اسرار و از مامانم انکار... تا اینکه مامانم گفت چطور حاضری بخاطر یه دختر غریبه مادرتو عذاب بدی.... دیگه هیچی نگفتم... میتونستم فراموشتون کنم پس دوباره شروع کردم... . دوباره فراموش شدید.... تا اینکه با دوستم حمزه اومدیم مشهد... شب قبلش وقتی پا تو حرم گذاشتم خاطرات شما برام تداعی شد... از امام رضا کمک خواستم... گفتم آقا اگه این عشق هوس و شیطانیه کمک کن کلا فراموششون کنم و دیگه هیچ حسی بهشون تو دلم نباشه... و اگرم این تقدیر منه و این عشق پاکه یه نشونه سر راهم بفرست.... فرداش که توی مجتمع آرمان شمارو دیدم فهمیدم من شما رو دوس ندارم... بلکه عاشقتونم.... عشق خیلی مقدسه ها.... اون لحظه سریع فقط خواستم ازتون دور شم.... از دیدنتون آرامش گرفته بودم و نمیخواستم خدایی نکرده نگاهی بهتون داشته باشم که اون ارامش رو حرام کنه....رفتم و چهار روز همه شرایط رو سنجیدم و با توکل به خدا و توسل به امام رضا با گوشی تون تماس گرفتم... راستی باید حلالم کنید چون اون روز تو ماشین وقتی فاطمه خانوم شمارتون رو گفتن من حفظ کردم... خب داشتم میگفتم... شما گفتید فرودگاهید... ولی من تصمیمم رو گرفته بودم و گفتم با خانواده خدمت میرسم... وقتی برگشتم قم و گفتم الی و بلا من فلانی رو میخوام مامانم محکم جلوم ایستاد و گفت نه.... ولی من گفتم مامان اگه من با فائزه خانوم ازدواج نکنم تا آخر عمرم ازدواج نمیکنم... چون با هر دختری ازدواج کنم دارم به اون بنده خدا خیانت میکنم چون دلم پیش یکی دیگس... بالاخره با اسرارای من و بابا مامان موافقت کرد و الان اینجاییم... و اینکه من شمارو دوس دارم و مردونه هم پای حرفم هستم... ببخشید خیلی پرحرفی کردم... حالا شما بفرمایید... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 پارت٣۶ تمام مدت وقتی حرف میزد سکوت کرده بودم. گاهی با حرفاش بغض گلومو میگرفتم و دلم میخواست بمیرم. گاهیم با شنیدن حافاش نمیتونستم لبخند نزنم وجودم پر از احساس ضد و نقیص بود... دوس داشتم سنجیده حرف بزنم و برای این کار وقت برای فکر کردن میخواستم... ولی فعلا وقت فکر کردن نبود... احساس و افکارمو شوت کردم گوشه ذهنم تا بعدا بهشون فکر کنم الان باید حرف بزنم... بیش از این سکوت جایز نبود با لرزش خفیفی که توی صدام مشهود بود شروع کردم. _آقا محمدجواد... من دربرابر صداقت حرفاتون هیچی نمیتونم بگم و فقط ممنونم که همه چیزو بهم گفتید... من واقعا نمیدونم چی باید بگم... فقط اینکه مامانتون... (سکوت کوتاهی کردم و دوباره ادامه دادم) میخواید عروسشو بهش تحمیل کنید؟ محمدجواد: فکر میکنم تحمیل عروس خیلی قابل تحمل تر باشه تا تحمیل همسر آینده... _ولی من نمیخوام بزور وارد زندگی کسی بشم... نمیخوام یه پسرو از مادرش بگیرم... من... من... حاضرم پا بزارم روی دلم... ولی شما خوشبخت بشید و مادرتون ازتون راضی باشه... محمدجواد: آدما زمانی خوشبخت میشن که کنار کسی که بهش علاقه دارن نفس بکشن... مطمئن باشید من با هیچ کس غیر از شما احساس خوشبختی نمیکنم... مامان من عزیزمنه... برام مقدسه... ولی وقتی اهل بیت و خدا بهم فهموندن عشقم درسته و والا اینجاست که باید مامانمو قانع کنم تا کنار بیاد با خواسته من که خواسته خداهم هست... شما دوس دارید کسی از طبیعی ترین و مسلم ترین حق زندگیش بگذره؟ دوس دارید کنار دختری زندگی کنم و فکرم پیش شما باشه و به اون دختر خیانت کنم؟ دوس دارید تا آخر عمر حسرت داشتنتون توی قلبم باشه؟ دوس دارید زندگیم نابود شه؟ دوس دارید پیوندی که خدا هم از اون راضیه ایجاد نشه؟ با بغض توی گلوم و قطره اشکی که جلوی چشمامو گرفته بود بهش خیره شدم... سرش پایین بود... سرشو گرفت بالا و نگاهمون بهم گره خورد... دیگه نه اون نگاهشو گرفت نه من... دقیق شدم تو چشماش... دیگه اون اظطراب و نگرانی توی چشماش نبود... حالا چشماش پر از حس آرامش و اطمینان بود.... محمدجواد: فائزه خانوم.... من دوستون دارم... برای به دست آوردنتونم میجنگم... با همه.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 ۸ 🔻«اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ» خدایا هر غریب از وطنی را به وطن بازگردان. 🔸او که طعم تلخ غربت را چشیده است، با اتکال به قدرت لایزال الهی غُربا را به وطن‌هایشان باز می‌گرداند. غریبی که نزدیک به دوازده قرن است در پس پرده غیبت و در اوج غربت به سر می‌برد و علی‌رغم علاقه شدید به وطن خویش یعنی مدینه منوره، برای نجات از شر دشمنان به امر پدر بزرگوارشان باید در دورترین و مخفی‌ترین مکان‌ها سکنی گزیند. 🔸خود آن حضرت سفارش پدر را چنین بیان می‌فرماید: «به درستی که پدرم (امام حسن عسکری علیه‌السلام) با من عهد کرد که وطنی از زمین جز مخفی‌ترین و دورترین جای آن برنگیرم...». 🔸یکی از دعاهای آن حضرت این است که: «... وَعَلَی غُرباء المؤمنین والمؤمنات بالرّد إلی أوطانهم سالمین غانمین بحقّ محمّدٍ وآله الطاهرین». «خدایا بر غریبان، مومنین و مومنات بازگشت به وطن خود را در حال سلامتی و تندرستی و بهره‌وری عنایت فرما». 📚کمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۷ مفاتیح الجنان 🔰ادامه دارد..‌. @mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂غروب موقع افطار یاد مولا باش... 🍂دلت که دامن اَمَّنْ یُجیب می‌گیرد... 🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ‏از سال ۲۰۱۷ در آلمان بخاطر جلوگیری از سواستفاده و تعدد همسر پناهنده ها و جنگزده‌ها سن قانونی ازدواج  ۱۶ سال شد 🔹اما دادگاه فدرال از چهارشنبه گذشته ازدواج زیر سن ۱۶سال رو مثل قدیم‌ قانونی کرد! 🔹‌ این توی ایران اسمش “کودک‌همسری” و توی کشورای دیگه “ازدواج قانونیه” ! ‎ 🔹«خورشید خانم» فرهنگ غلط غرب وحشی 😐😐 https://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ... 🌱سلام بر قیام کننده ای که جهان چشم به راه اوست... و عدالتی که زبانزد همگان است. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌️سرویس‌جاسوسی با آقازاده ها چه میکنند؟ ⭕️فرض کنید، مسئول ارشد سرویس انگلیس  هستید و در به در به دنبال یافتن راه به حکومت ایران. از قضا به شما گفته اند همین حالا 4000 نفر از فرزندان مسئولین کشور هدفی مثل در کشور شما تحصیل میکنند. چه چیزی از این بهتر؟ 4000 سوژه ناب از فرزندان جمهوری اسلامی که قرار است چندین سال در انگلیس زندگی کنند و مثل موم در دستان شما! یکی از یکی چرب تر و خوش خوراک تر. آیا روی این ها، کار نمیکنید؟ آیا تیم های ای تعقیب و مراقبت را روی آن ها سوار نمی کنید؟ آیا جاسوس هایی از جنس مخالف، چیزی شبیه پروژه پرستوی ، سراغ آن ها نمی فرستید؟ آیا در موبایل، اتاق، ، آن ها دوربین و دستگاه شنود کار نمی گذارید؟ آیا برای مسولين آینده کشوری که نظم نوین جهانی تان را بر هم زده پرونده سازی نمیکنید؟ هرچه باشه شما MI6 هستید! کهنسال ترین سرویس امنیتی جهان با چهارصد سال سابقه خرابکاری! طولی نخواهد کشید که کلکسیونی از ها و مدارکی، جمع آوری کرده اید که هر حق و السکوتی بابت آن ها میتوان مطالبه کرد! سال ها میگذرد و همان آقازاده ها میشوند مسئول در مثلاً یا و خارجه، سفیر، ، وکیل. عدم کفایت به کنار. امتیاز گرفتن و سازمان یافته و بستن قرارداد های فرا خواهد رسید! هرجا مقاومتی شد و کار گره خورد، یک کپی از شاهکار های آقازاده محترم در زمان دانشجویی در روی میز او یا پدر گرامی قرار میگیرد. با این یادداشت ضمیمه که اگر میخواهید این فیلم فردا در یا رسانه های موازی جریان ضدانقلاب و غربگرا منتشر نشود، فلان قرارداد را از فلان شرکت داخلی مثلاً قرارگاه خاتم گرفته و با فلان شرکت انگلیسی مثلاً یا امضاء کنید! تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️ https://eitaa.com/mahdavieat