#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل پنجم...( قسمت دهم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
تقریبا هر روز خواهرهایم را سر خط می کردم و از خانه می زدیم بیرون. هرک جا که خبر دار می شدیم شلوغ شده خودمان را می رساندیم و هر کاری از دستمان بر می آمد انجام می دادیم بعضی وقت ها لازم می شد سنگر درست کنیم. گوشه کوچه خاک می ریختند و چند تا گونی هم پیدا می کردیم دست می جنباندیم به پر کرد گونی ها گاهی بین مردم شعار می دادیم گاهی هم به مجروح ها کمک می کردیم هر آدمی دو تا دست داشت ولی آن موقع به اندازه چند نفر کار می کرد کسی هم اعتراضی نداشت. همیشه دلم می خواست کارهای بزرگ انجام بدهم. سرم درد می کرد برای کارهای سخت و پر زحمت. پخش کردن اعلامیه هم خطرش زیاد بود هم مهم آن موقع اگر کسی را با اعلامیه می گرفتند باید فاتحه خودش را می خواند این ها یک طرف زن بودنم هم یک طرف
کسی که به بقیه اعلامیه می رساند قدم بزرگی بر می داشت مردم باید می فهمیدند شاه چه کارها کرده و آن ها چرا باید رو به رویش بایستند ؛ چرا خون این همه جوان ریخته توی خیابان. مردم ارتباطشان با امام برقرار می ماند. شاه فکر کرده بود اگر آقای توی کشور نباشد کار از دستش در می رود ولی کور خوانده بود یکی دونفر را همیشه می دیدم شناخته بودمشان این ها مثل سرگروه بودند مردم را هدایت می کردند حتی بعضی جاها فراری شان می دادند رفتم پیش یکی از آن ها و گفتم من می خوام کمک کن. گفت همین حالا هم داری به اسلام کمک می دی گفتم: نه منظورم اینه می خوام کار مهمی انجام بدم. دوباره جواب داد همه این کارها تو خیایان سرجونشون معامله می کنن کارشون مهمه تو هم مثل اون ها داشت امتحانم می کردم کوتاه نیامدم گفتم: یک بار به من اعتماد کنید پشیمون نمی شید پور زخندی زد و گفت این حرفا نیست زیاد دیدمت این طرف و اون طرف می دوی معلومه خیلی انگیزه داری حسابی فعالی. نه گذاشت و گفت: می تونی اعلامیه پخش کنی با اطمینان گفتم: بله یک نشانه برایم معین کردند آدرس را می دادند می رفتم و هرکسی که آن نشانه را داشت می فهمیدم باید اعلامیه ها را از او تحویل بگیرم. خودش هم می گفت کجا ببرم و چکارشان کنم. بعضی وقت ها می گفتند همراهت بماند بچسبانشان به در و دیوار. بعضی وقت هم باید به کس دیگری تحویلشان می دادم. می دانستم اگر با اعلامیه دستگیر شوم کارم تمام است پس باید رد گم می کردم. اولین بار وقتی اعلامیه ها ماند دست خودم تا بچسبانمشان. اول رفتم خانه و یکی دو تا جاساز درست کردم مثل داخل لوله بخاری یا توی بالشت.
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهدویت
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
♨️منتظر بودن را از زینب بیاموزیم...
🔸 حیات بابرکت #حضرت_زینب کبری دنیایی از درس است، محبت و عاطفه در کنار خشم، صبر و حلم در سیره ایشان موج می زند. از ایشان به «جبل الصبر» تعبیر می شود، این همه مصائب و مشکلاتی که بر حضرت زینب وارد شده کم نبود، داغ برادران، برادرزادگان و...، مصائبی که بر اسلام وارد شد همه را تحمل می کنند و مقابل حاکم جور می ایستند و می فرمایند: هر حیله ای داری بزن اما نمی توانی این محبت الهی را که بر قلب آزادیخواهان جهان نهادینه شده، از بین ببری.
🔸 بر اساس این منطق بود که در برابر آن همه مصائب فرمود: «ما رأیتُ الّا جمیلاً» چون نگاه زینب کبری والا است، همان نگاهی که انتظار دارد حقیقت اسلام به وسیله آن موعودی که وعده داده شده، پیاده شود و عدالت واقعی شکل بگیرد و برای شکل گیری آن عدالت باید صبر و تلاش و مبارزه کرد در جایی که لازم است خون داد و مقاومت کرد!
🔸 در روایات است که همیشه فرج بعد از شدت و سختی است، قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ* وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ * وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ* فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ...» « (اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟ و بار سنگينات را از (دوش) تو برنداشتيم؟ آن (بار گرانى) كه براى تو كمرشكن بود. و نام تو را بلند (آوازه) گردانيديم پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است.» حضرت زینب نیز مصائب کربلا را برای رضای تحمل کرد و در پی این رضا چیزی جز زیبایی ندید!
🖋حجت الاسلام بهاری
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
.
دلتنگی های من
نامه ای با اشک چشمانم
نوشتم ، خوانده ای؟
من هنوزم یاد تو هستم،
تو یادم ، مانده ای؟
بسته ام پیمان هنوز
هم پایبند بر عهد خود
گو به من آیا تو هم بر
عهد و پیمان مانده ای؟
#دلتنگی_هایم
#یا_مهدی😔
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
گـــاهی
دلـــیل دلتنگیهای نـــفسگیر را
نـــه میشود گفت
نـــه میشود نـــوشت
نه میشود خواند
ونـــه حتی میشود شـــنید
بـــاید....
با تـــمام وجود بـــاهاشون مـــدارا کنی
ای کـــاش روزی برسد
که عـــطرنفست
ایـــن فاصله دلتنگی را بشکند
مولای عـــزیزم...
خـــیلی دلــــــم بـــرات تـــنگ شـــده...
آقا جانم العجل😔😔
#امام_زمانم❤️
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*💥 کلیپ تصویری 💥*
*🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند*
*✍موضوع: امید حیدر کرار بود زینب کبری🕊️🕊️💔*
#یا_زینب
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بغض و اشک یکی از اعضای گروه سرود ارغوان، هنگامی که به بیت مربوط به حضرت زینب و مدافعان حرم میرسد
🌹 *تقدیم به ساحت مقدس بانوی صبر و استقامت حضرت زینب* (س)🖤
🌹 *به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی وشهدای مدافع حرم* 💔
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎙️سخنران : حجتالاسلام والمسلمین عالی*
*یا صاحب الزمان خودت را میخوام...*🥺
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞